جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
هماهنگی علم و دین از دیدگاه امام خمینی
امام خمینی(س) احیاگر قرن بیستم، بارها بر هماهنگی و تعاضد علم و دین تاکید کرده و بر ضرورت هوشیاری در مقابل تبلیغات موذیانه و شیطنتآمیز اندیشه جدایی علم و دین و عدم توانایی دین در اداره ملتها و کشورها اصرار ورزیده و به این نکته مهم که قوانین دینی و اسلامی بر معیار علم و عدل پیریزی شده است، توجه دادهاند:
"از توطئههای مهمی که در قرن اخیر، خصوصاً در دهههای معاصر و به ویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، آشکارا به چشم میخورد، تبلیغات دامنهدار و باابعاد مختلف برای مایوس نمودن ملتها و به خصوص ملت فداکار ایران، از اسلام است. گاهی ناشیانه و با صراحت به اینکه احکام اسلام که هزار و چهارصد سال قبل وضع شده است، نمیتواند در عصر حاضر کشورها را اداره کند و یا آنکه اسلام یک دین ارتجاعی است و با هر نوآوری و مظاهر تمدن مخالف است و در عصر حاضر نمیشود، کشورها از تمدن جهانی و مظاهر آن کناره گیرند و امثال این تبلیغاتِ ابلهانه و گاهی موذیانه و شیطنتآمیز، به گونهای طرفداری از قداستِ اسلام میباشد. اسلام و دیگر ادیان الهی با معنویات و تهذیب نفوس و تحذیر از مقامات دنیایی و دعوت به ترک دنیا و اشتغال به عبادات و اذکار و ادعیه سر و کار دارند که انسان را به خدای تعالی نزدیک و از دنیا دور میکند و حکومت و سیاستو سررشتهداری، برخلاف آن مقصد و مقصود بزرگ و معنوی است، چه اینها تمام برای تعمیر دنیا است و آن مخالفت، مسلک انبیای عظام است و معالاسف، تبلیغ به وجه دوم در بعضی از روحانیون و متدینان بیخبر از اسلام، تاثیر گذاشته که حتی دخالت در حکومت و سیاست را به مثابه یک گناه و فسق میدانستند و شاید بعضی بدانند و این فاجعه بزرگی است که اسلام مبتلای به آن بود." ۱
امام خمینی در نقد اندیشؤ تعارض علم و دین و اسلام و سیاست میفرماید: "گروه اول که باید گفت از حکومت و قانون و سیاست یا اطلاع ندارند و یا غرضمندانه خود را به بیاطلاعی میزنند، زیرا اجرای قانون بر معیار قسط و عدل و جلوگیری از ستمگران و حکومت جائرانه و بسط عدالت فردی و اجتماعی و منع از فساد و فحشا و انواع کجرویها و آزادی بر معیار عقل و عدل و استقلال و خودکفایی و جلوگیری از استعمار و استثمار و استبعاد و حدود و قصاص و تعزیرات بر میزان عدل برای جلوگیری از فساد و تباهی یک جامعه و سیاست و راهبردن جامعه به موازین عقل و عدل و انصاف و صدها از این قبیل، چیزهایی نیست که با مرور زمان در طول تاریخ بشر و زندگی اجتماعی کهنه شود.
این دعوی به مثابؤ آن است که گفته شود قواعد عقلی و ریاضی در قرن حاضر باید عوض شود و به جای آن قواعد دیگر نشانده شود. اگر در صدر خلقت، عدالت اجتماعی باید جاری شود و از ستمگری و چپاول و قتل باید جلوگیری شود، امروز چون قرن اتم است آن روش کهنه شده و ادعای آنکه اسلام با نوآوردها مخالف است، همان سال که محمدرضا پهلوی میگفت که اینان میخواهند با چهارپایان در این عصر سفر کنند، یک اتهام ابلهانه بیش نیست، زیرا اگر مراد از مظاهر تمدن و نوآوردها، اختراعات و ابتکارات و صنعتهای پیشرفته که در پیشرفت و تمدن بشر دخالت دارد، هیچگاه اسلام و هیچ مذهب توحیدی با آن مخالفت نکرده و نخواهد کرد، بلکه علم و صنعت مورد تاکید اسلام و قرآن مجید است و اگر مراد از تجدد و تمدن به آن معنی است که بعضی روشنفکران حرفهای میگویند که آزادی در تمام منکرات و فحشا حتی هم جنسبازی و از این قبیل، تمام ادیان آسمانی و دانشمندان و عقلا با آن مخالفند، گرچه غرب و شرقزدگان به تقلید کورکورانه آن را ترویج میکنند."۲
● نقد اندیشؤ تعارض علم و دین در غرب
مسلم است که در حوزؤ فکری غرب همواره تعارضاتی موردی، میان دو مقولؤ علم و دین وجود داشته است، به نحوی که اندیشؤ تعارض را از مرحلؤ پندار صرف به مرحلؤ واقعیت (حداقل در ظاهر برخی موارد) میرساند، اما سخن در این است که :
الف) آیا صرفاً با دیدن ظاهر مواردی از تعارض، باید به اندیشؤ جدایی علم و دین، تن داد؟ یا آنکه میتوان اغلب یا همؤ آن موارد خاص را، به گونهای تبیین و توجیه کرد که تعارض به نحوی غیر جانبدارانه از بین برود.
ب) بر فرض پذیرش تعارضاتی موردی، آیا میتوان با وجود تنها چند مورد خاص از تعارض، آن را به حیطؤ یک دین یا مطلق حوزؤ دین سرایت داد و قائل به تعارض علم و دین، به طور مطلق شد؟ یا آنکه هر دینی دارای ویژگیهایی است که مانع از این سرایت میشود.
در ارزیابی اندیشؤ غربیان در باب تعارض علم و دین، توجه به این نکته ضروری است که آنچه اکنون در غرب، تحت عنوان جدایی یا تعارض علم و دین مطرح است، در حقیقت حوزؤ یک دین خاص را نشانه نگرفته، بلکه با تعمیم موارد تعارض به کلیت دین، اندیشؤ منافی بودن علم با مقولههای دینی را تبلیغ میکند. در حقیقت بانیان این اندیشه، درصددند تا با دلایل جزیی که در حیطؤ یک دین خاص وجود دارد، جدایی از توجه به خصوصیات ویژؤ هر دینی، تمامی ادیان و از جمله اسلام را زیر سوال ببرند. لذا پاسخ به سوالات فوق از مهمترین و اساسیترین محورها در نقد و تحلیل این اندیشه توسعهطلبانه است. در پاسخ این سوالها نکاتی به نظر میرسد که در زیر، بدان اشاره میکنیم:
۱) در میان ادیان، ادیان باطلی وجود دارند که صرفاً ساخته و پرداخته دست بشر است و فاقد ریشؤ فطری و الهی است و منشا انحرافات عظیمی شده و باعث پارهای از این تعارضها شده است.
۲) برخی از ادیان مانند مسیحیت و یهودیت گرچه ریشههای الهی و فطری دارند، اما از تحریف و دستبرد بشر محفوظ و مصون نمانده است.
۳) بعضی از تعالیم ادیان حق که ریشؤ فطری و الهی دارد و از تصرف بشر و عناصر بشری به دور مانده است، امکان دارد به طور نادرست تفسیر شود و بین آن تفاسیر و علم تعارض رخ دهد.
۴) پارهای دیگر از این تعارضها، معلول پیشفرضها و پیشداوریهای افرادی است که یا در دینشناسی تخصص ندارند و یا در علوم، کارشناس نیستند.
۵) گاهی تعارض، بدوی است و با اندکی تامل و دقت برطرف میشود و نظر به اینکه بشر به ابعاد مختلف قضیه توجه ندارد، تصور میکند که تعارضی وجود دارد.
۶) گاهی نظریؤ علمی صرفاً فرضیه است به همین جهت، توانایی مقابله با نظریه قطعی دین را ندارد.۳
۷) گاهی هم نظریؤ دینی، قطعی نیست و صرفاً ظنّی است و قابل بحث و بررسی میباشد. باید دانست که منشا اصلی اندیشؤ تعارض علم و دین در غرب، سه نکتهای است که در بندهای ۱، ۲ و ۳ بدان اشاره شد. در کلیؤ مراحل تضاد علم و دین در غرب، ردّ پایی ازاین سه سهل انگاری انحراف زا دیده میشود. تحریف، تفسیر نابجا و پیشداوریهای افراد بیصلاحیت موجب آن شده که در کلیؤ مراحل، میان نفس دین و علم، تعارض به نظر آید. برای آنکه بهتر به حقیقت این نکتهها واقف شویم باید دو عنصر علم و دین را در کلیه مراحل بررسی کنیم:
۱) بـررسی مراحـل رابطؤ علم و دین در غرب
به طور مختصر رابطؤ علم و دین را میتوان در چند مرحله زیر بیان کرد:
۱ـ۱) رابطؤ علـوم عقلـی و دین: نظر به اینکه مسیحیت تحریف شده است و اصول اعتقادی کلیسا صرفاً بدعت و نوآوری انحرافی در دین است، با عقل در تعارض و تنافی است. عقایدی چون تثلیث یا وحدت پدر، پسر و روح القدس ( Irixity) و اینکه خدای پدر در آسمان یا بهشت است و مانند آن، با عقل و مبانی عقلی ناهماهنگ است: "لقد کفر الذین قالوا ان اللّه ثالث ثلاثة."۴
۲ـ ۱) دین و علوم تجربی: داستان تقابل کلیسا و دانشمندان در تاریخ اروپا معروف و شنیدنی است. مسائل طبیعی که در کتاب مقدس ذکر شده و تصویری که از سوی متفکران یونان دربارؤ عالم طبیعت ارائه شده است از طرف ارباب کلیسا، تفسیر صحیح و خلل ناپذیری تلقی میشد و این آرای علمی به عنوان حقایق مقدس و دینی مطرح میگردید. میان علوم طبیعی و عقاید دینی و فلسفی نوعی هماهنگی ایجاد شده بود که بطلان برخی از آنها مانند قضیؤ "زمین محوری" باعث دگرگونی در اجزای دیگر علوم میشد. در مقابل آرای جدید هیچ نرمشی نبود و در نهایت پیروزی علم، دین را کنار زد و عقیدؤ نوینی به نام جدایی علم و دین پدید آمد.
۳ ـ۱) دین و اندیشههای علمی و اجتماعی: در قرون وسطی، کلیسا و حکومت دینی مسیحیت در غرب، حاکم بود و نظر به اینکه دینی انحرافی و تحریف شده بود۵ پیآمدهای وخیمی چون بردگی، فئودالیسم، استبداد، جهل، جنگهای مذهبی و خشونت کلیسایی را به دنبال داشت. به همین دلایل این دوره برای غربیان ناخوشایند و رنج آور بود. لذا علیه آن قیام کردند و دورؤ جدید تاریخ غرب آغاز شد.
از مهمترین مبانی فکری انقلاب عصر نوین در غرب علیه نظام گذشته، جدایی دین از امور دنیا اعم از سیاست، مدیریت، حکومت، اقتصاد و دیگر عرصههای اجتماعی بود.
در این دوره سکولاریسم و لیبرالیسم حاکم شدند و دیگر، جایی برای برنامههای جامع و کلان دین در صحنؤ اجتماع نبود و تنها مرجع و حجت در امور، علوم انسانی و اجتماعی بود. دین در حد یک احساس درونی شخصی و مراسمی معزل از امور دنیا و فعالیتهای اجتماعی خلاصه میشد. این طرز تفکر را که مخالفان تفکر دینی ترویج میکردند، به عللی متولیان امور دینی و مذهبی مسیحیت نیز قبول کردند و بدین ترتیب نزاع دین و عقل بشری و تعارض علم و دین در همؤ عرصهها به پیروزی عقل بشری و محصولش علم، و شکست و نابودی آنچه در غرب به دین موسوم بود گردید.
متاسفانه درک این نکتؤ عمیق و دقیق، که آنچه در غرب با علم جنگید و شکستخورد، در واقع دین الهی نبود، بلکه بدعتها و نوآوریهای دینی بود که هیچ سازگاری با دین حقیقی نداشت "یحرفون الکلم عن مواضعه"۶، بر دانشمندان علوم نیز مخفیماند و به جهت همین غفلت، موافق و مخالف، ضربهای عظیم بر دین وارد کردند و در نهایت، دین و حاکمیت آن از صحنؤ اجتماع کنار رفت.
امروزه نیز فروغ ایمان و شمع فطرت خداجو در اعماق جان عدهای از مردم غرب وجود دارد و اکثر مردم، به خدا و معنویت ایمانی و متافیزیک عقیده دارند، اگرچه ضعیف است و نیاز به الگوی نوین منطق معرفت و تحولات عظیم، تحت رهبریهای عالمان واقعی دین دارند. به هرحال، مشکل اصلی غرب و متفکران غربی، عدم درک صحیح از اسلام و مبانی آن است؛ اسلامی که ریشه در اعماق جان انسان دارد. امام خمینی میفرماید: "ما مفتخریم که کتاب نهج البلاغه که بعد از قرآن کریم بزرگترین دستور زندگی مادی و معنوی و بالاترین کتاب رهاییبخش بشر است و دستورات معنوی و حکومتی آن بالاترین راه نجات است، از امام معصوم ما است."۷ همو طرح اندیشؤ جدایی علم و دین را از دسیسههای استکبار جهانی دانسته و همگان را بدان توجه میدهد.۸
متفکران مسلمان، همواره با توجه به این نقاط کور در حوزؤ فکر دینی غرب و نیز عنایت به ویژگیهای چالش زای علم و تمدن جدید غرب، به نقد و تحلیل اندیشؤ تعارض علم و دین پرداخته و جامعؤ خویش را از گرفتاری در دامی بزرگ بازداشتهاند. از جملؤ این اندیشمندان امام خمینی، علامه طباطبایی و شهید مطهری هستند که با وقوف کامل، بدین امر علاوه بر دوری از آفات اندیشههای غربی سعی نمودند تا جایگاه علم و دین را با توجه به شرایط خاص معرفتی ما و در زمینههای باورهای دینی ـ اسلامی ، ترسیم کنند. استاد فرزانه، در کلام نقّادانؤ خویش همواره ریشههای جدا انگاری علم و دین را در غرب مدّنظر داشتند و با تبیین و توضیح مفصّل این موارد، توانستند به خوبی از عهدؤ دفاع از حریم دین و دیانت برآیند. لذا در باب نقد تفکر غرب، همواره دیدگاههای حکیمانؤ آن شهید فرزانه، برترین و بارزترین نظریات ارائه شده است.
۲) ریشههای جدا انگاری علم و دین از منظر امام خمینی
۱ـ ۲) نقش استعمار در جدایی علم و دین
امام خمینی باآگاهی کامل از نقش سیاستهای استعماری در جدایی علم و دین و جوانان دانشگاهی از روحانیون میفرمایند:
"تاکنون دست خیانت استعمار به وسایل مختلفه، فاصلؤ عمیق بین طبقه جوان و مسائل ارجمند دین و قواعد سودمند اسلام ایجاد نموده و طبقؤ جوان را به روحانیون و اینها را به آنها، بد معرفی نموده و در نتیجه وحدت فکری و عملی از بین رفته و راه را برای مقاصد شوم اجانب باز نموده است و تاسف بیشتر، آنکه همین دستگاههای مزبور نگذاشتهاند طبقه تحصیلکرده به احکام مقدسه اسلام به خصوص قوانین تشکیلاتی و اجتماعی و اقتصادی آن توجه کنند و با تبلیغات گوناگون وانمود نمودهاند که اسلام جز احکام عبادی مطلبی ندارد، در صورتی که قواعد سیاسی و اجتماعی آن بیشتر از مطالب عبادی آن است."۹
امام خمینی با تاکید بر شناسایی ریشؤ استبداد و استعمار و تلاش طبقؤ تحصیلکرده در بر انداختن آن به دانشگاهیان سفارش میکنند تا برای شناخت اسلام مطالعه کرده و تحت تاثیر تبلیغات مغرضانؤ اجانب واقع نشوند:
اینجانب اکنون روزهای آخر عمر را میگذرانم و امید دارم که خداوند تعالی به شما طبقؤ تحصیلکرده توفیق دهد که در راه مقاصد اسلامی که یکی از آن، قطع ایادی ظالمانه و برانداختن ریشؤ استبداد و استعمار است کوشش کنید و قوانین آسمانی اسلام را که برای تمام شئون زندگی از مبدا وحی نازل شده است و عملیتر و سودمندتر از تمام فرضیهها است مطالعه کنید و در تحت تاثیر تبلیغات مغرضانؤ اجانب واقع نشوید."۱۰
۲ ـ ۲) تبلیغات دامنهدار علیه منادیان دین
امام خمینی ضمن تاکید بر هماهنگی منادیان علم و دین، به تبلیغات دامنهدار چند صد ساله علیه دین و منادیان دینی اشاره کرده و یکی از ریشههای جدا انگاری حوزه و دانشگاه را همین تبلیغات مسموم میدانند:
"مطالعات دقیق اجانب استثمارگر در طول تاریخ به آن رسیده که باید این سد[روحانیت] شکسته شود و تبلیغات دامنهدار آنها و عمّال آنها در چند صدسال موجب شده که مقداری از روشنفکران را از آنها جدا و به آنها بدبین کنند تا جبهؤ دشمن، بیمعارض شود. اگر احیاناً در بین آنها کسانی بیصلاحیت خود را جابزنند، لکن نوع آنها در خدمت هستند، به حسب اختلاف موقف و خدمت آنها ملت را پایبند اصول و فروع دیانت نموده، به رغم اجانب و عمّال آنها باید این قدرت را تایید و حفظ نمود و با دیدؤ احترام نگریست."۱۱
امام خمینی بر این باور است که: "روحانیت قدرت بزرگی است که با از دستدادن آن، خدای نخواسته، پایههای اسلام فرو میریزد و قدرت جبار دشمن، بیمعارض میشود."۱۲
۳ـ ۲) اختلاف انداختن بین دانشگاهی و روحانیت
امام خمینی یکی از ریشههای جدا انگاری علم و دین و دانشگاه و حوزه را اختلافاتی میداند که بین آنها میاندازند. ایشان دربارؤ منشا مصیبتها خطاب به دانشگاهیان میفرمایند:
"این مصیبتهایی که الاَّن ما میکشیم و کشیدیم برای این بوده است که از هم جدا بودهایم. ما و شما در یک مجمعی با هم صحبت نکردیم که ببینیم چه میگوییم، شما چه میگویید، ما با قضات دادگستری از هم جدا بودیم، ما با دانشگاه از هم جدا بودیم، دانشگاهیها را آنها جوری کرده بودند که ما به آنها بدبین بودیم و ما را جوری کرده بودند که آنها به ما بدبین بشوند، ما از هم جدا بودیم..." ۱۳
"دانشگاهی را با دانشگاههای ما از هم جدا کردند، آنها، اینها را یک جور طرد میکردند و اینها [آنها را]، که تفصیلاش زیاد است." ۱۴
امام خمینی به ضرورت شناسایی این عوامل و دفع آن به دست حوزه و دانشگاه تاکید میکنند.۱۵
۴ ـ ۲) نظریؤ جدایی دین از سیاست
امام خمینی یکی از ریشههای جدا انگاری علم و دین و حوزه و دانشگاه را، تفکر انحرافی جدایی دین از سیاست میدانند:
"این معنا که دین از سیاست جدا است این مطلبی است که استعماریها انداختهاند در ذهن مردم و میخواهند به واسطه این، دو فرقه[را] از هم جدا کنند؛ یعنی آنهایی که عالم دینی هستند علیحدهشان کنند و آنهایی که غیر عالم دینی هستند علیحدهشان کنند."۱۶
امام خمینی بر عینیت سیاست و دیانت و هوشیاری حوزه و دانشگاه در برابر تفکر انحرافی سکولاریستی تاکید میکنند.
۵ ـ ۲) بیخبری از اسلام
امام خمینی یکی از ریشهای جدا انگاری علم و دین را بیخبری از اسلام و عدم تعهد به قوانین اسلامی و اخلاقی میدانند و ریشؤ اصلی بدبینی جوانان به اسلام و عدم تربیت صحیح آنها را، عدم آگاهی مربیان آنها از اسلام میدانند:
" آنهایی که در تربیت بچهها وارد بودند، اصلاً کاری[نداشتند] به اینکه این بچه تربیت اسلامی بشود تا یک روح بزرگ پیدا بکند که تحت سلطؤ اجانب واقع نشود و تحت سلطؤ داخل هم واقع نشود. وقتی اینها خودشان تعهد اسلامی نداشتند، بچههای ما هم همان طور تربیت میشوند، گروه گروه در دانشگاهها میرفتند و گروه گروه از دانشگاهها بیرون میآمدند و از اسلام خبری نبود و از تعهد اسلامی و اخلاق اسلامی خبری نبود."۱۷
۶ ـ ۲) جداسازی مراکز فرهنگی و علمی جدید و قدیم
یکی از ریشههای جدا انگاری علم و دین جداسازی دو مرکز حساس حوزه و دانشگاه بود. امام خمینی در این باره میفرمایند:
"مراکز علمی و فرهنگی قدیم و جدید و روحانیون و دانشمندان فرهنگی و طلاب علوم دینیه و دانشجویان دانشگاهها و دانشسراها دو قطب حساس و دو مغز متفکر جامعه هستند و از نقشههای اجانب، کوشش در جدایی این دو قطب و تفرقهاندازی بین این دو مرکز حساس آدم ساز بوده و هست. جدا کردن این دو مرکز، در مقابل یکدیگر قرار دادن آنها و در نتیجه خنثی کردن فعالیت آنان در مقابل استعمار و استثمارگران از بزرگترین فاجعههای عصر حاضر است. فاجعهای که ما و کشور ما را تا آخر به تباهی و نسل جوان ما را که ارزندهترین مخازن کشور است، به فساد میکشند."۱۸
۷ ـ ۲) تفکر سراپا شرقی یا غربی
امام خمینی یکی از ریشههای جدایی علم و دین را القای تفکر سراپا شرقی یا غربی میدانند و در این باره میفرمایند:
"درد این است که کشور ما را آن طور در این سنین زیادی که خارجیها پا باز کردند به آن و خصوصاً در این ۵۰ سال دورؤ سیاه پهلوی آن طور تبلیغات کرده بودند و کردند که آنها میخواهند در ذهن ملت ما و جوانهای ما متمرکز کنند که ایران، اسلام از عهده اینکه یک علمی را، تخصصی را، یک صنعتی را ایجاد کند عاجز است... میگویند باید ما تمام چیزها را از سرتا به پا باید ما غربی بشویم یا شرقی باشیم."
امام خمینی ضمن تاکید بر ضرورت انقلاب فرهنگی و القای اینکه دشمن میگوید اینها با تخصص مخالفند میفرماید: "خیر، ما با تخصص مخالف نیستیم، ما با علم مخالف نیستیم، با نوکری اجانب مخالفیم، ما میگوییم که تخصصی که ما را به دامن آمریکا بکشد یا انگلستان یا به دامن شوروی بکشد یا چین، این تخصص، تخصص مهلک است، نه تخصص سازنده. ما میخواهیم متخصصینی در دانشگاه تربیت بشوند که برای ملت خودشان باشند، نه برای کشاندن دانشگاه به طرف شرق یا غرب."۱۹
۸ ـ ۲) آموزشهای شرقی و غربی در دانشگاهها
از منظر امام خمینی یکی از ریشههای جدایی دانشگاهها از دین، آموزشهای شرقی و غربی است:
"اتفاقی نیست که مراکز تربیت و تعلیم کشورها و از آن جمله کشور ایران از دبستان تا دانشگاه مورد تاخت و تاز استعمارگران خصوصاً غربیها و اخیراً آمریکا و شوروی قرار گرفت و زبانها و قلمهای غربزدگان و شرقزدگان آگاهانه یا ناآگاه و اساتید غربزده و شرقزده دانشگاهها در طول مدت تاسیس دانشگاهها خصوصاً دهههای اخیر این خدمت بزرگ را برای غرب و شرق انجام دادند... هجوم دانشجویان پس از طی کردن دورههای تحصیلی با آموزشهای غربی و شرقی در دبیرستانها و دانشگاههای ایران به سوی غرب و احیاناً شرق که رهآوردی جز فرهنگ غربی و شرقی نداشت، چنان فاجعهای به بار آورد که همؤ ابعاد جامعه ما را بیقید و شرط وابسته بلکه تسلیم به ابرقدرتها کرد به طوری که جامعه ما با ظاهری ایرانیـ اسلامی محتوایی سرشار از غرب و شرقزدگی داشت."۲۰
همو به انحراف تاریخی فرهنگ ما اشاره میکند و میفرماید:
"البته انحراف فرهنگ ما ریشه تاریخی دارد و ما امروز مواجهیم با استادان و معلمانی بر پایه همین تربیت و با فرهنگی غربی که با مصالح اسلام و کشور ما به هیچ وجه وفق نمیدهد. تمام وابستگان و انگلهای خارجی، زاییده شده از این دانشگاه غربی بودهاند. اجانب با فعالیت خود، مدارس و دانشگاههای ما را از محتوا خالی کردند."۲۱
۹ ـ ۲) ممانعت از وحدت دو قشر متفکّر حوزه و دانشگاه
یکی از عوامل جدا انگاری علم و دین ایجاد ممانعت از وحدت علم و دین و حوزه و دانشگاه بود. امام خمینی ضمن بررسی این عامل میفرماید:
"اساس این بود که اسلام را از بین ببرند، تاریخ اسلام را به اسم اینکه ما خودمان یک کذایی هستیم، تاریخ اسلام را میخواست از بین ببرد، موفق نشد، همه چیز را اینها میخواستند از بین ببرند، موفق نشدند. همه چیز را اینها میخواستند از بین ببرند، اسلام را ضعیفش کنند و مردم را از آنهایی که برای اسلام کار میکردند یا کارشناس اسلام بودند جدا کنند، به اسم اینکه اینها مرتجع هستند. از این طرف هم دانشگاهیها یک دسته فکلی آنجا نشستند برای خودشان چه میکنند، به ما میآمدند این طور تزریق میکردند که اینها یک دسته بیدین و ریش تراش و فکلی، بهشمار میآمدند از آن طرف میگفتند اینها یک دسته انگلیسیاند.... میخواستند وحدت کلمهای که امکان داشت بین این دو قشر متفکر پیش بیاید، نگذارند. خدا خواست که در یک برهه از زمان، این دو قشر با هم شدند، هر دو یک قصد داشتند، هر دو یک مطلب داشتند. و حالا باز همان قضایا[را] میخواهند پیش بیاورند، باز دانشگاهیها را از مدارس قدیمه جدا کنند."۲۲
۳) علم جدای از دین از منظر امام خمینی
امام خمینی ضمن تاکید بر نارساییهای علم و نیاز بشر به دین، بر این باور است که علم بدون ایمان، منشا بسیاری از شقاوتها میشود:
"اگر گمان کنید یا گمان کنیم که علم منشا سعادت است، ولو هرچه باشد، این یک اشتباهی است، بلکه گاهی علم منشا بسیاری از شقاوتها است، "چو دزدی با چراغ آید گزیدهتر برد کالا" حکیم سنایی ظاهراً مال اوست، اگر روحانی علم داشته باشد لکن ایمان نداشته باشد، مسیرش مسیر انبیا نباشد، منشا مفاسد بسیار میشود. اکثر این دین سازیها که بوده است اینها از طبقه ملّاها بودند. ملّاهایی که فقط علم به خیال خودشان کافی بوده است و دنبال مسیر انبیا نبودهاند، اگر دانشگاه فقط دنبال این باشد که فرزندان ایران را با معلومات بار بیاورد، معلومات واهی روی هم بریزد، این برای سعادت ملت ما یا فایده ندارد یا ضرر دارد."۲۳
ایشان ضمن تاکید بر ارزش علم همراه با دین۲۴ دربارؤ "فساد علم بدون دین و ایمان"۲۵ میفرماید:
"آن چیزی که ملتها را میسازد، فرهنگ صحیح است. آن چیزی که دانشگاه را بارور میکند که برای ملت مفید است، برای کشور مفید است، آن عبارت از آن محتوای دانشگاه است، نه درس است. صنعت ماعدای ایمان فساد میآورد، علم ماعدای ایمان فساد میآورد، "اذا فَسَدع العالِم فسد العالَم" هرچه علم بیشتر شد، فسادش هم بیشتر است."۲۶
۴) هماهنگی علم و ایمان از منظر امام خمینی
امام خمینی ضمن اشاره به اقسام سه گانه علم، به علم نافع و علم مذموم اشاره کرده و راه شناسایی آن را ارائه میدهد و به هماهنگی علم و ایمان و تخصص و تعهد تاکید میکنند:
"بدان که بسیاری از علوم است که بر تقدیری، داخل یکی از اقسام ثلاثه است که رسول اکرم ـ صلی اللّه علیه و آله و سلم ـ ذکر فرمودند؛ مثل علم طب، تشریح، نجوم، هیئت و امثال آن، در صورتی که نظر آیت و علامت به سوی آنها داشته باشیم. و علم تاریخ و امثال آنها، در صورتی که با نظر عبرت به آنها مراجعه کنیم. پس آنها داخل شوند در "آیؤ محکمه" که به واسطؤ آنها علم به اللّه یاعلم به معاد حاصل یا تقویت شود، و گاه شود که تحصیل آنها داخل در "فرضیؤ عادله" و گاه داخل در "سنت قائمه" شود. و اما اگر تحصیل آنها برای خود آنها یا استفادات دیگری باشد. پس اگر ما را از علوم آخرت منصرف نمودند، به واسطؤ این انصراف بالغرض، مذموم شوند و الّا ضرر و نفعی ندارند، چنانچه رسول اکرم ـ صلی اللّه علیه و آله وسلم ـ فرمودند. پس کلیؤ علوم تقسیم میشوند به سه قسمت. انسان عاقل پس از آنکه فهمید که با این عمرهای کوتاه، وقت کم و موانع و حوادث بسیار نمیتواند جامع جمیع علوم و حائز همه فضایل شود، باید فکر کند که در علوم کدام یک به حال او نافعتر است و خود را به آن مشغول کند و تکمیل آن نماید و البته در بین علوم آنچه به حال حیات ابدی و زندگانی جاویدان انسان نافع است، بهتر از همه است و مهمتر از جمیع آنها است و آن علمی است که انبیا ـعلیهم السلام ـ و اولیا امر به آن نمودند و ترغیب به آن کردند و آن عبارت از علوم ثلاثه است، چنانچه ذکر شد."۲۷
۵) علوم دنیایی و اخروی از منظر امام خمینی
امام خمینی علوم را به طور مطلق با دو قسم دنیایی و اخروی تقسیم کرده و میفرمایند:
"علوم مطلقاً منقسم میشود به دو قسمت: یکی علوم دنیایی که غایت مقصود در آنها، رسیدن به مقاصد دنیویه است و دیگر علوم اخرویه که غایت مقصد در آنها، نیل به مقامات و درجات ملکوتیه و وصول به مدارج اخرویه است و پیش از این اشاره شد به اینکه غالباً امتیاز این دو نحوه علم، به امتیاز نیات و مقصود است." ۲۸
۶) نقش عرف در هماهنگی علم و دین از منظر امام خمینی
امام خمینی به اعتبار و کاربرد عرف در شریعت و دین بر هماهنگی علم و دین تاکید کرده و برای عرف در دو جا نقش و کاربرد قائل است:
۱) فهم معانی و عبارتها.
۲) درک موضوعات و مصادیق.
علم نیز مانند عرف، حاصل کوشش فکری بشر و فهم اندیشه بشری است که انس با آن از شرایط اجتهاد به حساب میآید.
امام میفرماید:
"از جمله شرایط اجتهاد، انس به محاورات عرف و فهم موضوعات عرفی است؛ همان عرفی که محاورت قرآن و سنت بر طبق آن صورت گرفته است. شرط اجتهاد دوری جستن از خلط دقایق علوم عقلی و معانی عادی عرفی است.از این رو، در موارد بسیاری در این زمینه خطا رخ میدهد، چنانکه برای بعضی از ژرفاندیشان در علوم عقلی این مشکل بسیار پیش میآید که معانی عرفی بازاری و رایج میان اهل لغت را که قرآن و سنت براساس آن نازل شده، با دقتهایی که خارج از فهم عرف است میآمیزند تا آنجا که گاهی اصطلاحات فلسفی و عرفانی بامفاهیم عرفی آمیخته میشود."۲۹
علامه طباطبایی نیز دلیل عدم مخالفت شرع با بنای عقلا را فطری بودن آنها میدانند: "و من الضروری ان الشریعة لاتناقض الفطرة الطبیعة، فما حکم به العقل حکم به الشرع."۳۰ امور فطری، علوم و آنچه ناشی از فطرت اجتماعی انسانها است را در بر میگیرد و برای حفظ نظام جامعه ضروری است و با سیرؤ عقلایی و بنای دانشمندان در علوم مختلف مساوی و هماهنگ است. به علاوه احکام عقل عملی از قبیل حسن عدل و قبح ظلم نیز داخل در بنای عقلا است.
۷) دیدگاه امام خمینی در سیرؤ عقلا
امام خمینی در مباحث اصولی خویش، عمدهترین دلیل بر حجیّت خبر واحد را سیرؤ عقلا دانستهاند.
از این مطلب میتوان معیاری به دست آورد که در علوم هم به کار میآید و در سیرؤ عقلا و علوم مختلف نیز دلیل حجیت و هماهنگی آن با دین خواهد بود. امام خمینی پس از نقد و بررسی بنای عقلا در مورد اجتهاد و تقلید نادانان از دانایان به ایراد اشکال از تایید بنای عقلا در رجوع به علم واهل خبر پرداخته و میفرماید:
"اینکه رجوع نادان در هر موردی به دانایان مرتکز عقلا باشد، معلوم و روشن است... بنابراین بر اصل سیرؤ عقلایی، اشکالی وارد نیست و ارتکاز قطعی عقلایی بر اصل تقلید و رجوع نادان با دانایان در هر موردی است."۳۱
۸) ترابط علم و دین با فطرت انسانی
ایشان در بحث اجتهاد و تقلید درباره ترابط علم و دین با بنای عقلا یا فطرت انسانی میفرماید:
"این بنای عقلا یا فطرت انسانی در جایگاهی است که هر انسانی از آن دستبردار نخواهد بود، مگر آنکه صریحاً بگوید: ای عقلا! دیگر در آنچه نمیدانید به پزشکان و صنعتگران و کشاورزان( و اهل علوم مختلف) مراجعه نکنید، مگر آنکه با سخن آنان برای شما علم قطعی به دست آید و جز این عمومات برای جلوگیری از این سیره کافی نیست، زیرا این امور ارتکازی است که انسان در زندگیاش بر این ارتکاز، آفریده شده است. در جایگاهی از استحکام و رسوخ میباشد که اصلاً به ذهن او خطور نمیکند که غرض شارع از آن عمومات، جلوگیری و ریشهکن کردن آن سیرؤ عقلایی باشد. تا با سخن روشنی بر این معنی تصریح نماید..."۳۲
ا مام خمینی در تبیین حجیت دستاوردهای قطعی علوم میفرماید:
"آنچه در جلوگیری از پیروی گمان وارد شده برای جلوگیری از سیرؤ عقلا صلاحیت ندارد، زیرا نمیتوان با مثل عموم آیؤ "ان الظن لایغنی من الحق شیئاً." و سایر آیات و عمومات و اطلاعات، عقلا و دانشمندان را از گرایش به این امور فطری و بناهای محکم باز داشت، چون اصلاً به ذهن آنان خطور نمیکند که مانند آن عمومات، از این گونه ارتکازات ردع و منعی نماید. پس در این امور فطری غالباً به ذهن آنان خطور نمیکند که احتمال خلافی بدهند مگر با اخطار(خاص). پس برای جلوگیری آنان از مثل این امور جز تصریح چارهای نیست."۳۳
۹) وحدت علم و دین مهمترین عامل برای رشد و تعالی انسان
امام خمینی ضمن تاکید بر هماهنگی علم و دین، به عنوان عقل و شرع برای نیل انسان به زندگی شرافتمندانه به نقشههای شوم استکبار اشاره کرده، میفرماید:
"از جمله نقشهها که معالاسف، تاثیر بزرگی در کشورها و کشور عزیزمان گذاشته و آثار آن باز تا حد زیادی به جا مانده، بیگانه نمودن کشورهای استعمارزده از خویش و غربزده و شرقزده نمودن آنان است، به طوری که خود را و فرهنگ و قدرت خود را به هیچ گرفتهاند و غرب و شرق، دو قطب قدرتمند را نژاد برتر و فرهنگ آنان را والاتر و آن دو قدرت را قبلهگاه عالم دانستند... رفتن به انگلستان و فرانسه و آمریکا و مسکو، افتخاری پر ارزش و رفتن به حج و سایر اماکن متبرکه، کهنهپرستی و عقبماندگی است، بیاعتنایی به آنچه مربوط به مذهب و معنویت است، از نشانههای روشنفکری و تمدن و در مقابل تعهد به این امور نشانؤ عقبماندگی و کهنهپرستی است."۳۴
باری حضرت امام خمینی همواره سعادت و نجات را در پرتو وحدت علم و دین میداند و میفرماید:
"... باید هوشیار و بیدار و مراقب باشید که سیاست بازان پیوسته به غرب و شرق با وسوسههای شیطانی، شما را به سوی این چپاولگران بینالمللی نکشند و با ارادؤ مصمم و فعالیت و پشتکار خود به وضع وابستگیها قیام کنید و بدانید که نژاد آریا و عرب از نژاد اروپا و آمریکا و شوروی کم ندارد و اگر خودی، خود را بیابد و یاس را از خود دور کند و چشم داشت به غیر خود نداشته باشد، در دراز مدت قدرت همؤ کار و ساختن همه چیز را دارد و آنچه انسانهای شبیه به اینان به آن رسیدهاند، شما هم خواهید رسید، به شرط اتکال به خداوند تعالی و اتکا به نفس و قطع وابستگی به دیگران و تحمل سختیها برای رسیدن به زندگی شرافتمندانه و خارج شدن از تحت سلطؤ اجانب."۳۵همو ضمن تاکید بر هوشیاری به اندیشؤ جداسازی حوزه و دانشگاه و حوزؤ علم و دین، بر ضرورت همکاری و هماهنگی حوزه و دانشگاه برای نیل به وحدت علم و دین تاکید نموده و میفرماید:
"توصیؤ این جانب آن است که نسل حاضر و آینده غفلت نکنند و دانشگاهیان و جوانان برومند عزیز هرچه بیشتر با روحانیان و طلاب علوم اسلامی پیوند دوستی و تفاهم را محکمتر و استوارتر سازند و از نقشهها و توطئههای دشمن غدار غافل نباشند."۳۶
محمدجواد حیدری کاشانی
پاورقیها:
۱۵. همان
۱۷. همان، ج۱۴، ص۱۵۲
۱۸. همان، ج۹، ص۸۷
۱۹. همان، ج۱۴، ص۲۳۲ ـ ۲۳۳
۱۳. همان، ج۵، ص۵۲
۱۴. همان، ص۴۸
۱۶. همان، ص۱۰۸c
۱۰. صحیفه نور ج۱، ص۱۵۰
۱. ر.ک: وصیتنامه الهی ـ سیاسی امام خمینی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ص۹
۱۲. همان
۱۱. همان ج۲، ص۲۰
۲۶. همان
۲۷. چهل حدیث، ص۳۹۶ ـ ۳۹۷
۲۸. همان، ص۴۱۲
۲۰. همان، ج۱۵، ص ۱۶۰
۲۱. همان، ص۱۹۲
۲۲. همان، ج۱۱، ص۱۹۵ ـ ۱۹۶
۲۳.صحیفه نور، ج۶، ص ۲۴۸
۲. همان ص ۹ ـ ۱۰
۲۴. همان، ج۱۷، ص۱۲۸ ـ ۱۲۹
۲۵. همان، ج۱۷، ص۱۱۴
۲۹. امام خمینی، الرسائل، ج ۲(قم، علمیه) اجتهاد و تقلید ص۹۶
۳۰. علامه محمدحسین طباطبایی، حاشیة الکفایه، ص۱۸۸
۳۱. تهذیب الاصول، ج۲، ص۱۷۳ ـ ۱۷۵، ۲۰۰ ـ ۲۰۲
۳۲. همان، ج۳، ص۱۶۵
۳۵. همان
۳۳. امام خمینی، الرسائل، ج۲، ص۱۲۳
۳. محمد فنایی اشکوری، معرفت شناسی دینی(تهران: انتشارات برگ)، ۱۳۷۴
۳۶. همان، ص۱۴
۳۴. ر.ک: وصیتنامه الهی ـ سیاسی امام خمینی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ص۱۶
۴.مائده/آیه ۷۳
۵.ر.ک: باربور علم و دین، ترجمه بهأالدین خرمشاهی
۶. مائده/ آیه ۱۳
۷. وصیتنامؤ الهی ـ سیاسی امام خمینی، ص ۲ ـ ۳
۸. همان
۹. همان
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
ایران حجاب رئیس جمهور رئیسی دولت دولت سیزدهم توماج صالحی سریلانکا مجلس شورای اسلامی پاکستان رهبر انقلاب کارگران
کنکور تهران سیل هواشناسی سازمان سنجش آتش سوزی فضای مجازی سلامت شهرداری تهران پلیس اصفهان فراجا
قیمت خودرو قیمت طلا خودرو دلار بازار خودرو بازنشستگان قیمت دلار ارز بانک مرکزی مسکن ایران خودرو قیمت سکه
موسیقی ترانه علیدوستی تلویزیون مهران مدیری سینمای ایران سحر دولتشاهی سینما کتاب بازیگر تئاتر
کنکور ۱۴۰۳ عبدالرسول پورعباس
آمریکا اسرائیل رژیم صهیونیستی غزه جنگ غزه فلسطین روسیه چین حماس طوفان الاقصی اوکراین ترکیه
پرسپولیس فوتبال استقلال بارسلونا بازی جام حذفی فوتسال تیم ملی فوتسال ایران لیگ برتر انگلیس باشگاه استقلال تراکتور باشگاه پرسپولیس
تیک تاک ناسا رونمایی مریخ اپل تسلا فیلترینگ
مالاریا کاهش وزن زوال عقل سلامت روان داروخانه