سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

کارگزاران حکومتی بر سر سفره سرمایه داران ننشینند


کارگزاران حکومتی بر سر سفره سرمایه داران ننشینند

نامه ۴۵ از کتاب شریف نهج البلاغه از زیباترین و پیام گزارترین نامه های حضرت علی ع است زیباست زیرا از تعابیر و تمثیل و تشبیهاتی حکمت زا در بیان حقایق و واقعیت ها برخوردار می باشد و به این وسیله جان و روح را می نوازد و به اهتزاز درمی آورد

● نامه حضرت امام علی (ع ) به فرماندار خویش در بصره

نامه ۴۵ از کتاب شریف نهج البلاغه از زیباترین و پیام گزارترین نامه های حضرت علی (ع ) است . زیباست زیرا از تعابیر و تمثیل و تشبیهاتی حکمت زا در بیان حقایق و واقعیت ها برخوردار می باشد و به این وسیله جان و روح را می نوازد و به اهتزاز درمی آورد. پیام گزار است زیرا برای همه دولتمردان و کارگزاران حکومتی در همه اعصار و زمان ها راه می گشاید و مسئولیت سنگین رسیدگی به محرومان جامعه و تلاش در رفع مضایق و تنگناهای معیشتی آنان را مهم و حیاتی می نمایاند و کوچک ترین مسامحه و غفلت را روا نمی داند تا آنجا که امام مسلمین حضور فرماندار و کارگزار حکومت اسلامی بر سر سفره اشراف و سرمایه داران را تاب نمی آورد و به سرعت و با نگارش نامه ای حکومتی او را به این خطای بزرگ واقف می کند و از تکرار آن باز می دارد.

این نامه را برای دولتمردان امروز بزرگ ترین « هدیه » می دانیم و تعمق در تعابیر و پیام های آن را موجب کسب بینش و در پی آن تحرکی سازنده برای مقابله با فقر و محرومیت و تورم و گرانی و هر مانع و تنگنا در نیل به رفاه اقتصادی متعادل و آرام بخش می پنداریم .

پس از یاد خدا و درود ای پسر حنیف به من گزارش دادند که مردی از سرمایه داران بصره تو را به مهمانی خویش فراخواند و تو به سرعت به سوی آن شتافتی خوردنی های رنگارنگ برای تو آوردند و کاسه های پر از غذا پی در پی جلوی تو نهادند. گمان نمی کردم مهمانی مردمی را بپذیری که نیازمندانشان با ستم محروم شده و ثروتمندانشان بر سر سفره دعوت شده اند اندیشه کن در کجایی و بر سر کدام سفره می خوری

پس آن غذایی که حلال و حرام بودنش را نمی دانی دور بیفکن و آنچه را به پاکیزگی و حلال بودنش یقین داری مصرف کن .

آگاه باش ! هر پیروی را امامی است که از او پیروی می کند و از نور دانشش روشنی می گیرد آگاه باش ! امام شما از دنیای خود به دو جامه فرسوده و دو قرص نان رضایت داده است بدانید که شما توانایی چنین کاری را ندارید اما با پرهیزکاری و تلاش فراوان و پاکدامنی و راستی مرا یاری دهید. پس سوگند به خدا من از دنیای شما طلا و نقره ای نیندوخته و از غنیمت های آن چیزی ذخیره نکرده ام بر دو جامه کهنه ام جامه ای نیفزودم و از زمین دنیا حتی یک وجب در اختیار نگرفتم و دنیای شما در چشم من از دانه تلخ درخت بلوط ناچیزتر است !.

آری از آنچه آسمان بر آن سایه افکنده فدک (۱ ) در دست ما بود که مردمی بر آن بخل ورزیده و مردمی دیگر سخاوتمندانه از آن چشم پوشیدند و بهترین داور خداست . مرا با فدک و غیر فدک چه کار

در حالی که جایگاه فردای آدمی گور است که در تاریکی آن آثار انسان نابود و اخبارش پنهان می گردد گودالی که هر چه بر وسعت آن بیفزایند و دست های گورکن فراخش نماید سنگ و کلوخ آن را پر کرده و خاک انباشته رخنه هایش را مسدود کند.

من نفس خود را با پرهیزکاری می پرورانم تا در روز قیامت که هراسناک ترین روزهاست در امان و در لغزشگاه های آن ثابت قدم باشد.

من اگر می خواستم می توانستم از عسل پاک و از مغز گندم و بافته های ابریشم برای خود غذا و لباس فراهم آورم اما هیهات که هوای نفس بر من چیره گردد و حرص و طمع مرا وادارد که طعامهای لذیذ برگزینم در حالی که در « حجاز » یا « یمامه » (۲ ) کسی باشد که به قرص نانی نرسد و یا هرگز شکمی سیر نخورد یا من سیر بخوابم و پیرامونم شکم هایی که از گرسنگی به پشت چسبیده و جگرهای سوخته وجود داشته باشد یا چنان باشم که شاعر گفت :

« این درد تو را بس که شب را با شکم سیر بخوابی و در اطراف تو شکم هایی گرسنه و به پشت چسبیده باشند » . (۳ )

آیا به همین رضایت دهم که مرا امیرالمومنین خوانند و در تلخی های روزگار با مردم شریک نباشم و در سختی های زندگی الگوی آنان نگردم

آفریده نشده ام که غذاهای لذیذ و پاکیزه مرا سرگرم سازد چونان حیوان پرواری که تمام همت او علف و یا چون حیوان رها شده که شغلش چریدن و پرکردن شکم بوده و از آینده خود بی خبر است . آیا مرا بیهوده آفریدند آیا مرا به بازی گرفته اند آیا ریسمان گمراهی در دست گیرم و یا در راه سرگردانی قدم بگذارم . گویا می شنوم که شخصی از شما می گوید :

« اگر غذای فرزند ابیطالب همین است پس سستی او را فرا گرفته و از نبرد با هماوردان و شجاعان بازمانده است » .

آگاه باشید! درختان بیابانی چوبشان سخت تر و درختان کناره جویبار پوستشان نازک تر است . درختان بیابانی که با باران سیراب می شوند آتش چوبشان شعله ورتر و پردوام تر است .

من و رسول خدا(ص ) چونان روشنایی یک چراغیم یا چون آرنج به یک بازو پیوسته ایم به خدا سوگند اگر اعراب در نبرد با من پشت به پشت یکدیگر بدهند از آن روی برنتابم و اگر فرصت داشته باشم به پیکار همه می شتابم و تلاش می کنم که زمین را از این شخص مسخ شده « معاویه » و این جسم کج اندیش پاک سازم تا سنگ و شن از میان دانه ها جدا گردد.

ای دنیا از من دور شو مهارت را بر پشت تو نهاده و از چنگال های تو رهایی یافتم و از دام های تو نجات یافته و از لغزشگاه هایت دوری گزیده ام . کجایند بزرگانی که به بازیچه های خود فریبشان داده ای

کجایند امت هایی که با زر و زیورت آنها را فریفتی که اکنون در گورها گرفتارند! و درون لحدها پنهان شده اند. ای دنیا به خدا سوگند اگر شخصی دیدنی بودی و قالب حس کردنی داشتی حدود خدا را بر تو جاری می کردم به جهت بندگانی که آنها را با آرزوهایت فریب دادی و ملت هایی که آنها را به هلاکت افکندی و قدرتمندانی که آنها را تسلیم نابودی کردی و هدف انواع بلاها قرار دادی که دیگر راه پس و پیش ندارند اما هیهات ! کسی که در لغزشگاه تو قدم گذارد سقوط خواهد کرد و آن کس که بر امواج تو سوار شد غرق گردید کسی که از دام های تو رهائی یافت پیروز شد آن کس که از تو به سلامت گذشت نگران نیست که جایگاهش تنگ است زیرا دنیا در پیش او چونان روزی است که گذشت .

از برابر دیدگانم دور شو سوگند به خدا رام تو نگردم که خوارم سازی و مهارم را به دست تو ندهم که هر کجا خواهی مرا بکشانی به خدا سوگند سوگندی که تنها اراده خدا در آن است چنان نفس خود را به ریاضت وادارم که به یک قرص نان هرگاه بیابم شاد شود و به نمک به جای نان خورش قناعت کند و آنقدر از چشم هایم اشک ریزم که چونان چشمه ای خشک درآید و اشک چشمم پایان پذیرد. آیا سزاوار است که چرندگان فراوان بخورند و راحت بخوابند و گله گوسفندان پس از چرا کردن به آغل رو کنند و علی نیز (همانند آنان ) از زاد و توشه خود بخورد و استراحت کند چشمش روشن باد! که پس از سالیان دراز چهار پایان رها شده و گله های گوسفندان را الگو قرار دهد!!

خوشا به حال آن کس که مسئولیت های واجب را در پیشگاه خدا به انجام رسانده و در راه خدا هرگونه سختی و تلخی را به جان خریده و به شب زنده داری پرداخته است . و اگر خواب بر او چیره شده بر روی زمین خوابیده و کف دست را بالین خود قرار داده و در گروهی است که ترس از معاد خواب را از چشمانشان ربوده و پهلو از بسترها گرفته و لبهایشان به یاد پروردگار در حرکت و با استغفار طولانی گناهان را زدوده اند : « آنان حزب خداوندند و همانا حزب خدا رستگار است »

پس از خدا بترس ای پسر حنیف و به قرص های نان خودت قناعت کن تا تو را از آتش دوزخ رهائی بخشد.

جمهوری اسلامی

پاورقی :

۱ ـ پس از فتح خیبر یهودیان آن سامان با رسول خدا(ص ) صلح کردند و باغات « فدک » را به آن حضرت بخشیدند و رسول خدا(ص ) آن را به فاطمه زهرا(ع ) اهدا فرمود و سندی برای آن تنظیم کرد و ۵ سال در حیات پیامبر(ص ) در دست فاطمه (ع ) قرار داشت اما پس از رحلت پیامبر(ص ) آن را غصب کردند.

۲ ـ یمامه : سرزمینی در جنوب عربستان

۳ ـ این شعر منسوب به حاتم طایی است .

گمان نمی کردم در مسئولیت فرمانداری بصره مهمانی مردمی را بپذیری که نیازمندانشان با ستم محروم شده و ثروتمندانشان بر سر سفره دعوت شده اند. اندیشه کن در کجایی و بر سر کدام سفره می خوری

من آفریده نشده ام که غذاهای لذیذ مرا سرگرم سازد چونان حیوان پرواری که تمام همت او علف و یا چون حیوان رها شده که شغلش چریدن و پرکردن شکم بوده و از آینده خود بی خبر است !

آیا به همین رضایت دهم که مرا امیرالمومنین خوانند و در تلخی های روزگار با مردم شریک نباشم و در سختی های زندگی الگوی آنان نگردم

هیهات که من طعام های لذیذ برگزینم درحالی که در حجاز یا یمامه کسی باشد که به قرص نانی نرسد و یا هرگز شکمی سیر نخورد یا من سیر بخوابم و پیرامونم شکم هایی از گرسنگی به پشت چسبیده و جگرهای سوخته وجود داشته باشد .



همچنین مشاهده کنید