سه شنبه, ۱۴ اسفند, ۱۴۰۳ / 4 March, 2025
مجله ویستا

«بیداری رویاها» ملودرامی حزن انگیز با رویکردی غیرکلیشه ای


«بیداری رویاها» ملودرامی حزن انگیز با رویکردی غیرکلیشه ای

● نگاهی به آخرین ساخته «محمدعلی باشه آهنگر»
«بیداری رویاها» یک ملودرام اجتماعی متأثر از دفاع مقدس است که کارگردان آن با نگاهی آسیب شناسانه و روایتی پرفراز و نشیب و سرشار از موقعیت …

نگاهی به آخرین ساخته «محمدعلی باشه آهنگر»

«بیداری رویاها» یک ملودرام اجتماعی متأثر از دفاع مقدس است که کارگردان آن با نگاهی آسیب شناسانه و روایتی پرفراز و نشیب و سرشار از موقعیت های غافلگیرکننده به دغدغه ها و مصائب آدم های جنگ و بازماندگان آنها می پردازد

«بیداری رویاها» نه تنها مخاطب را به عمق زندگی آدم های جنگ و دغدغه ها و باورهای آنها می برد بلکه به تبیین موقعیت و شرایط بازماندگان آنها نیز به طوری جدی و متفاوت روی آورده است. آنچه در این میان بیشتر قابل توجه است رویکردی آسیب شناسانه به تبعات و آسیب ها و مصائبی است که جنگ بر زندگی آدم های درگیر با آن می گذارد و از این روست که کارگردان به ایجاد مرزبندی های زمانی و مکانی در این زمینه نپرداخته و این آسیب شناسی را در فضاهایی بی زمان و مکان گسترش داده است به طوری که تأثیر پدیده جنگ بر زندگی بازماندگان نسل های بعد در این فیلم بیشتر از تأثیر آن بر آدم های جنگ به تصویر درمی آید.

«بیداری رویاها» به منزله بیدار کردن صداها و رویاهای آدم های این فیلم است. در واقع رجعتی دوباره به زمان از دست رفته است و در این میان موقعیت های تلخی از گذشته زندگی «رخشانه» و «داوود» نمایان می شود و بدین ترتیب تعارض های گذشته آنها در شرایطی که برایشان پیش آمده در کنار تعارضاتی که امروز با بازگشت برادر مفقودالاثر «داوود» برای این زوج و اطرافیان آنها پیش آمده است؛ مطرح می شوند.

فیلم «بیداری رویاها» از لحاظ بصری ویژگی های خاصی متناسب با دنیا و شرایط آدم های قصه دارد. یعنی همانطور که آدم ها در شوک و کابوس و موقعیتی خاص و پرتعارض قرار گرفته اند؛ دوربین نیز در هول و ولا است و تونالیته رنگ ها و نوع نورپردازی ها نیز به خاطر تناسب با ذهنیت منگ و گیج آدم های قصه در هاله ای از ابهام پرداخت شده است. در واقع فضاهای سردی از طریق طراحی صحنه بسیار خوب «عباس بلوندی»، موسیقی تأثیرگذار و شکوه گرانه و محزون «آریا عظیمی نژاد» و نگاه بصری «تورج منصوری» در فیلم گرفته است که روی هم رفته بیان تراژیک ماجرای آدم ها را موجب شده است. بازی های حسی بازیگران که یکی از نقطه عطف های فیلم هم هستند؛ این فضای سرد را به طور مضاعفی منعکس کرده است. در واقع بار ملودراماتیک قصه بیشتر بر محور بازی های حسی بازیگران فیلم از جمله «امین حیایی» در نقش «داوود» و «هنگامه قاضیانی» در نقش «رخشانه» می چرخد. انتخاب فیلمبرداری به شیوه سکانس پلان و پرهیز از تقطیع زیاد نماها در تدوین از دیگر شگردها و یا تمهیدهایی است که مانع قطع شدن بازی های حسی بازیگران و خدشه دار نشدن بیان حزن انگیز قصه تراژیک فیلم شده است.

در پایان باید گفت: «محمدعلی باشه آهنگر» با هدایت عوامل و با این شیوه کار به تجربه ای جدید در کارش پرداخته که در نوع خود بسیار قابل تأمل و توجه است. در واقع سیلان بی وقفه دوربین در این فیلم هیجان و ناآرامی موجود در ذهنیت شخصیت ها را به طرز بسیار خوبی منعکس کرده و مخاطب را به خاطر همین قطع نشدن نماها در مسیر پیگیری مداوم قصه انداخته است.