یکشنبه, ۳۰ دی, ۱۴۰۳ / 19 January, 2025
مجله ویستا

پژوهشی درباره افول اقتصادی آمریکا


پژوهشی درباره افول اقتصادی آمریکا

آمریکا در سراشیبی فروپاشی مالی

رشد تولیدات صنعتی در ۱۲ ماه گذشته درچین ۱۶ درصد، کره جنوبی ۵.۱۰ درصد، تایوان ۳.۵ درصد و آلمان ۸.۴ درصد اما در آمریکا منفی نیم درصد بوده است. پنج سال متوالی است که اختلاف رشد تولیدات صنعتی آمریکا با کشورهای دیگری که درصدر کشورهای صادرکننده کالا در دنیا هستند درهمین سطح قرار دارد، اگر این اختلاف پنح سال دیگر تداوم یابد آمریکا از حالت یک کشور درجه اول اقتصادی به یک کشور درجه دوم اقتصادی درعرصه بین الملل تبدیل می شود تحریک رشد تولیدات صنعتی در آمریکا فقط با اصلاحات ساختاری گسترده امکان پذیر است اما مشکلات ساختاری در آمریکا نه یک دفعه به وجودآمده و نه یک دفعه از میان خواهد رفت مشکلات ساختاری از حدود سی سال قبل به مرور ایجاد شد و اکنون به پیک خود رسیده و حل آن به زمان های میان مدت و درازمدت احتیاج دارد، لذا حل بسیاری از آنها در کوتاه مدت ممکن نیست.

این پژوهش نویسنده تلاش می کند نشان دهد که حل مشکلات ساختاری آمریکا به مقاومت های ساختاری گسترده و فلج کننده در داخل جامعه آمریکا منجرشده است و جامعه آمریکا این تغییرات را برنخواهدتابید و لذا آمریکا طی پنج سال آینده با عدم توانایی در حل این مشکلات به کشوری درجه دوم در حوزه اقتصاد تبدیل می شود.

۱) به گفته وزیر خزانه داری آمریکا طی ده سال آینده در این کشور ۸۰ میلیون نفر بازنشسته می شوند مفهوم دیگر این کلام این است که بقیه آمریکاییان با کار و تلاش خود باید زندگی ۸۰ میلیون نفر را تامین کنند.

۲) بلافاصله اولین مشکل آمریکا طی ده سال آینده تامین زندگی ۸۰ میلیون بازنشسته جدید است.

۳) صندوق های بازنشستگی آمریکا ۴۱۰۰۰ میلیارد دلار تعهد و بدهی دارند و دارایی بالفعل آنها ۳۵۰۰ میلیارد دلار است.

۴) بدهی داخلی دولت آمریکا در وضع حاضر ۹۱۳۰ میلیارد دلار است که دقیقه ای یک میلیون دلار افزایش می یابد.

۵) بدهی خارجی آمریکا ۱۰۴۰۰ میلیارد دلار است و چون واردات آمریکا سالانه ۸۰۰ میلیارد دلار بیشتر از صادرات این کشور است سالانه ۸۰۰ میلیارد دلار افزایش می یابد.

۶) براساس آمار خزانه داری آمریکا خارجیان در آمریکا ۱۲۵۰۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری کرده اند برای غلبه بر مشکلات جمعیت ۸۰ میلیونی، این کشور باید بکوشد سرمایه خارجی بیشتری جذب کند اما سقوط ارزش دلار در مقابل یورو به میزان ۷۳ درصد از سال ۹۹ میلادی تاکنون باعث شده تا آمریکا جذابیت خود را برای سرمایه گذاران خارجی از دست بدهد، کسانی که طی ده سال گذشته در آمریکا سرمایه گذاری کرده باشند هرچه که بدست آورده باشند با سقوط ۷۳ درصدی دلار آن را از دست داده اند قیمت مسکن از سال ۹۹ تاکنون در آمریکا ۱۱۵ درصد افزایش یافته است اما ۷۳ درصد آن با کاهش ارزش یورو از دست رفته است شاخص سهام داوجونز در سال ۹۰ میلادی ۳۰۰۰ بوده و اکنون حدود ۱۲۵۰۰ است اگر کاهش ۷۳ درصدی را لحاظ کنیم شاخص داوجونز اکنون ۳۳۷۵ است و نه .۱۲۵۰۰

۷) قاعدتا آمریکا خود را برای مقابله با جمعیت ۸۰ میلیونی باید با کاهش بدهی ها آماده می کرد اما اوج گرفتن بدهیها به صورت نجومی ظاهرا نشان می دهد راهبرد اصلی در آمریکا پرداخت بدهی ها به وسیله نسل بعد است همان نسلی که قرار است هزینه زندگی ۸۰ میلیون نفر فوق را با کار و تلاش خود بپردازد.

۸) آیا اقتصاد آمریکا با رسیدن بحران بدهی ها و رسیدن لشکر ۸۰ میلیونی به بازنشستگی سقوط خواهد کرد؟ این مجموعه پاسخی است به این سوال با استفاده از آمارهای منابع رسمی بین المللی. همه آمارهای مورد استفاده از سازمان های بین المللی مرجع انتخاب شده است.

● تبدیل شدن آمریکا به قدرت درجه دوم اقتصادی

۱) رشد تولیدات صنعتی در چین در سال ۲۰۰۶، ۱۷.۶ درصد، جمهوری چک ۱۵.۴ درصد، اندونزی ۲۳.۱ درصد، لهستان ۱۲.۹درصد، مجارستان ۱۰.۷ درصد، اتریش ۸.۵۰ درصد، آلمان ۷.۶ درصد، هلند ۶.۱ درصد، روسیه ۷.۹ درصد، سوئد ۹.۸ درصد، سوئیس ۸.۹ درصد و آمریکا تنها ۲.۷ درصد بوده است.

مقایسه آمار فوق نشان می دهد، نظر به پایین تر بودن رشد تولید صنعتی در آمریکا نسبت به بقیه دنیا و بالاخص نسبت به دو رقیب اصلی یعنی چین و آلمان سهم آمریکا در مبادلات دنیا رو به کاهش است. مقایسه رشد تولیدات صنعتی چین ۶.۱۷ درصد و آلمان ۷.۶ درصد با آمریکا تامل برانگیز است، لذا این فرایند اگر پنج سال دیگر ادامه یابد آمریکا از حالت یک قدرت اقتصادی درجه اول به یک قدرت اقتصادی درجه دو تبدیل شود.

۲) رشد اقتصادی آمریکا در سال ۲۰۰۶، ۱.۵ درصد و رشد جهانی بالای ۵ درصد، گواه آن است که روند نزولی آمریکا آغاز شده است.

۳) در ۱۲ ماه منتهی به می ۲۰۰۸ رشد تولیدات صنعتی چین ۱۲.۶ درصد، آلمان ۷ درصد، کره جنوبی ۱۱.۸ درصد، تایوان ۱۲.۳ درصد و آمریکا تنها یک درصد بوده است، مقایسه سال ۲۰۰۸ با ۲۰۰۶ نشان می دهد فرایند تبدیل آمریکا به قدرت درجه دوم اقتصادی در صورت تداوم روند فوق قطعی است.

۴) آیا کاهش سهم آمریکا در اقتصاد جهان همچنان ادامه دارد؟

● افزایش قیمت سهام و مسکن در آمریکا

در دهه ۸۰ میلادی نرخ سود سپرده در آمریکا نجومی بود. سود سپرده به ۲۰ تا ۲۱ درصد نیز رسید. صاحبان سرمایه و ثروت در دهه ۸۰ از اقصی نقاط عالم، ثروت و سرمایه خود را به آمریکا می بردند و اوراق قرضه دولت فدرال با بهره ۲۰ درصدی خریداری می کردند و یا به سپرده گذاری در بانکهای آمریکایی می پرداختند. برای یک دهه نرخ بالای سود سپرده در آمریکا، سرمایه ها را در همه جهان به سوی آمریکا کشاند.

در سال ۹۱ میلادی، نرخ بهره به شدت کاهش یافت. کاهش نرخ بهره می طلبید تا سرمایه هایی که برای یک دهه وارد آمریکا شده بود از این کشور خارج شود، اما از اوایل دهه ۹۰ میلادی سهام در بورس آمریکا رو به افزایش گذاشت. ارزش سهام طی یک دهه ۳ برابر شد. شاخص سهام از ۳۰۰۰ در سال ۹۰ به ۱۰۰۰۰ در سال ۲۰۰۱ رسید. در دهه ۹۰ همه صاحبان سرمایه و ثروت در دنیا، سرمایه خود را به آمریکا می برند و سهام خریداری می کنند. سود ۳۰۰ درصدی طی ده سال اغوا کننده بود.

در سال ۲۰۰۱ بورس آمریکا به شدت سقوط کرد و تنها خانواده های آمریکایی ۷۰۰۰ میلیارد دلار زیان کردند با سقوط بورس آمریکا می طلبید سرمایه هایی که طی ۲۰ سال وارد آمریکا شده بود از این کشور خارج شود، اما از سال ۲۰۰۱ قیمت مسکن در آمریکا ماهیانه افزایش یافت، سرمایه هایی که در دهه ۹۰، وارد بورس شده و آماده خروج از آمریکا بود، وارد بازار مسکن شد قیمت مسکن از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۵ حدود ۱۳۰ درصد افزایش یافت. افزایش قیمت مسکن باعث شد تا سرمایه هایی که وارد آمریکا شده بود از این کشور خارج نشود و علاوه بر آن همچنان برای دهه سوم صاحبان سرمایه و ثروت در دنیا برای کسب سود بیشتر راهی آمریکا شدند تا با خرید مسکن در افزایش ماهیانه قیمت مسکن شریک و سهیم شوند.

در سال ۲۰۰۶ میلادی بحران در بخش مسکن آغاز شد از سال ۲۰۰۶ تاامروز قیمت مسکن در آمریکا حدود ۱۵ درصد بطور متوسط سقوط کرده است.

۳۰ سال است که سرمایه از همه سیاره زمین به سمت آمریکا روان است. یک دهه به سبب بالا بودن نرخ بهره، یک دهه به سبب افزایش ارزش سهام و یک دهه به سبب افزایش قیمت مسکن، و طی ۲ سال اخیر به طرز عجیبی آمریکا هیچ برگ جدیدی روی میز قرار نداده است.

اگر آمریکا حوزه جدیدی برای جذب سرمایه خارجی طی یک سال آینده ایجاد نکند، سرمایه هایی که طی ۳۰سال وارد آمریکا شده و در هر دهه پس از پایان سودآوری آن بخش وارد بخش جدیدی شده است، اندیشه خروج از آمریکا را در دستور کار خود قرار می دهند این امر به سقوط شدید دلار منجر خواهد شد.

دلار در مقابل یورو در سال ۲۰۰۶ حدود ۱۱درصد و در ۱۲ماهه گذشته ۱۹درصد در مقابل یورو کاهش ارزش داشته است سقوط ارزش دلار گواه آن است که سرمایه هایی که در طی ۳۰سال گذشته وارد آمریکا شده درحال خروج از آمریکاست و این کشور نتوانسته سوژه جذاب دیگری جایگزین فرآیند قبل کند.

آمریکا در نشان دادن سوژه جدیدی به جای سوژه های قبل برای جذب سرمایه خارجی مظاهر عمیقی از ناتوانی نشان داده است.

● بخش مسکن

مسکن در آمریکا از سال ۲۰۰۰ میلادی تا سال ۲۰۰۵ حدود ۱۳۰درصد افزایش یافته است و از سال ۲۰۰۶ تا امروز ۱۵درصد سقوط کرده است.

دلار در مقابل یورو از سال ۱۹۹۹ تاکنون ۷۳درصد ارزش خود را از دست داده است.

با لحاظ کردن کاهش ۱۵درصدی، نسبت به سال ۲۰۰۱، قیمت مسکن ۱۱۵درصد افزایش یافته است اما به سبب سقوط ۷۳درصدی قیمت دلار در مقابل یورو، ۷۳درصد این افزایش فی الواقع با سقوط ارزش دلار خنثی شده است و طی این مدت ۳۰درصد نیز خریداران مسکن به بانک بهره پرداخت کرده اند در واقع ۱۰۳ درصد از ۱۱۵درصد افزایش قیمت مسکن به این طریق خنثی شده است. کسانی که وارد بازار مسکن آمریکا شده اند فقط ۱۲درصد از سال ۲۰۰۱ تاکنون سود برده اند افزایش قیمت مسکن در آمریکا که سرمایه ها را از همه دنیا به این کشور کشاند، یک سراب بود.

ارزش سهام از ۳۰۰۰ در سال ۹۰ میلادی اکنون به حدود ۱۲۵۰۰ رسیده است اما با کاهش ۷۳ درصدی ارزش دلار در مقابل یورو، اگر این کاهش ارزش را لحاظ کنیم شاخص بورس از ۳۰۰۰ به ۳۳۷۵ رسیده است در واقع بورس آمریکا که سرمایه های خارجی بسیاری را به سمت خود کشاند یک سراب بوده است.

نرخ سود سپرده نیز اکنون در آمریکا ۲.۲۵درصد است و نرخ سود سپرده در اروپا کمی کمتر از دو برابر آمریکا است. آشکارا نرخ سود سپرده در وضع موجود نیز برای سرمایه خارجی جذاب نیست.

کسانی که طی ۳۰سال گذشته وارد سه حوزه فوق در آمریکا شده اند اکنون احساس غبن و زیان می کنند آمریکا معمولاً در هر دهه سوژه جدیدی را جایگزین سوژه قبلی می کرد و همچنان سرمایه های جهانی را به سمت آمریکا می کشاند. ۲ سال است که بخش های جذاب قبلی دچار زیان دهی شده و سوژه جدیدی مطرح نشده است اگر طی یک سال آینده در آمریکا سوژه بسیار جذابی برای کسب سود به میدان نیاید، خارجیانی که سرمایه خود را طی ۳۰سال وارد آمریکا کرده اند و حتی خود آمریکائیان، خروج سرمایه را از آمریکا آغاز می کنند. در چنین صورتی سقوط شدید دلار در پیش است.

برای پیش بینی رفتار سرمایه در جهان باید ایجاد فرصت جدید در اقتصاد آمریکا را رصد کرد.

ارزش سهام در چین طی دو سال اخیر ۶ برابر شده است قیمت طلا ۶۰درصد و نفت بیش از ۵۰درصد گران شده است. سرمایه های سرگردان جهانی اکنون سهام در چین، طلا و حواله های نفت را بر ورود به بازار آمریکا ترجیح می دهند.

● پایان عصر دلار به عنوان پول واسطه

۱) واردات آمریکا، دو برابر صادرات آن است. آمریکا سالیانه حدود ۸۰۰میلیارد دلار کالا از جهان وارد می کند و در ازای آن به دنیا کالا نمی دهد بلکه کاغذی می دهد که نام آن دلار است.

۲) در آمریکا کارخانه ای وجود دارد به نام کارخانه اسکناس سازی که دلار چاپ می کند. آمریکا سالیانه حدود ۸۰۰میلیارد دلار از دنیا کالا وارد می کند و برای پرداخت هزینه آن به کارخانه اسکناس سازی خود دستور چاپ اسکناس می دهد.

۳) وقتی کشوری ۲برابر آنچه که به دنیا کالا صادر می کند از دنیا کالا وارد کند، سطح رفاه در آن کشور به شدت بالا می رود. آمریکائیان در رفاهی زندگی می کنند که با کار و تولید دیگران حاصل شده است.

۴) مازاد بودن واردات بر صادرات از سال ۱۹۷۱ به بعد همواره وجود داشته و سالیانه نیز افزایش یافته است، در واقع بخشی عمده از رفاه مردم آمریکا ناشی از کالاهای وارداتی است که در واقع بابت آن در عمل چیزی جز مشتی کاغذ پرداخت نمی شود.

محمد حسین ادیب


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.