چهارشنبه, ۱۹ دی, ۱۴۰۳ / 8 January, 2025
فلسفه علم كلام
فلسفه علم كلام، تنها به مسائل كلام نظر دارد; تا معلوم شود كهآیا متكلم به شیوه جدل پایدار و وفادار مانده، یا -احیانا- بهورطه خطابه و سفسطه افتاده و یا اسیر دام تخیلات شاعرانه شدهاست.
این نكته را هم ناگفته نگذاریم كه برای متكلم، تنزل از جدلعیب است; ولی ترقی از آن، هنر است. چه مانعی دارد كه متكلم،پا را از دایره جدل بیرون نهد و همانگونه كه از خطابه و شعر وسفسطه گریزان است، از جدل هم فاصله گیرد و گام بر نردبانبرهان گذارد كه در این صورت، كلام او كلام فلسفی است نه كلامجدلی. كلام فلسفی خود را متعهد میداند كه در خدمت دین باشد.
جا دارد كه در اینجا از همت والای متكلمان شیعی -مخصوصا در اینعصر- ستایش و تشكر شود كه بیشتر به كلام فلسفی روی آورده و ازكلام جدلی فاصله گرفتهاند. اینجا فلسفه در خدمت دین قرار گرفتهو فیلسوف كوشیده است كه از تمام دستاوردهای فلسفی خود در راهخدمتبه معارف دینی و دفاع از دین و رد شبهات دیگر اندیشاناستفاده كند.
كتاب روش رئالیسم كه متن آن به قلم علامه طباطبائی و پاورقیهایآن به قلم شهید مطهری است، صبغه خالص فلسفی دارد. هرچند هدفآن مبارزه با ماتریالیسم دیالكتیك و افكار الحادی و خدمتبهدین و عقاید دینی است.
اینان در عصرما قهرمانان این میدان بودند. اكنون جمعی ازنخبگان حوزهها و دانشگاهها ادامه دهنده همان راهند. این افاضلكرام و اندیشمندان والا مقام میدان فلسفه و كلام، در مقابلدیگراندیشان جبههای محكم -همچون بنیان مرصوص- به وجودآوردهاند و جهاد و قتال آنها جهاد و قتال فكری و نظری است كهسعیشان مشكور باد!
قرآن كریم میفرماید:
(ان الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفا كانهم بنیان مرصوص) (۱) .
«خداوند كسانی را كه در راهش صفی همچون بنیانی مرصوص-كهاجزای آن به هم چسبیده- به وجود آورده و نبرد میكنند، دوستدارد».
مجاهدان صدر اسلام با نیزه و شمشیر و كمان، دفاع از حریم اسلاممیكردند و این سنگربانان فلسفه و كلام، با فكر و اندیشه نابیكه در حوزه اسلام قابل قبول است، به مبارزه با دیگراندیشانمیپردازند. آنها بدنها را بر زمین میانداختند و اینها اوهام وتخیلات و شعریاتی كه بر آنها جامه كلام و فلسفه پوشانده شدهاست.
● رصدخانه علوم
فلسفههای مضاف، رصدخانههای علومند. همانطوری كه منجم، دررصدخانه خود ستارهها را رصد میكند، فیلسوف علوم هم مسائل علممورد نظر و مورد علاقه خود را رصد میكند.
فلسفه عرفان به مسائل عرفان نظر دارد. متفكری كه در میدانفلسفه عرفان تلاش میكند، همچون منجمی است كه در رصدخانه خود بهمراقبت و تماشای ستارگان میپردازد. فلسفه عرفان، رصدخانهمسائل عرفان است تا معلوم شود كه آن چه عارف میگوید، خواب وخیال و وهم و پندار استیا حقیقت محض و حق مطلق و واقعیتانكارناپذیر.
اگر خیال باشد، از سنخ كدام خیال است؟ مولوی بین خیالات اولیاو خیالات دیگران فرق گذاشته میگوید:
نیست وش باشد خیال اندر جهان تو جهانی بر خیالی بین روان بر خیالی صلحشان و جنگشان بر خیالی نامشان و ننگشان آن خیالاتی كه دام اولیاست عكس مهرویان بستان خداست
همین جا مولوی به فلسفه عرفان روی آورده و خیالات معمولی را ازخیالات عرفانی جدا كرده است. صلحها و جنگهای كشورگشایان خیالاتناپایدار است. ولی آن خیالاتی كه دام اولیایند، عكس ماهرویانبستان خدا و حوران بهشتی است.
به همین ترتیب فلسفه علم كلام، رصدخانه مسائل كلامی و فلسفه;فلسفه رصدخانه مسائل فلسفی است.
اینجاست كه متوجه میشویم برای مسائل دینی هم رصدخانه خاصی لازماست كه همان فلسفه دین است. جا دارد كه فیلسوف دین، حوزه كارو مسوولیتخود را مشخص و محدود كند و در حوزه فلسفه یا كلام یاعرفان قدم نگذارد كه در این صورت، نه در آن میادین طرفیمیبندد و نه در میدانی كه به مسوولیتخودش مربوط است.
مگر حوزه فلسفه دین محدود و دچار كمبود است كه فیلسوف دین بهجای بحثهای فلسفه دین وارد بحثهای فلسفه علم كلام و فلسفهفلسفه و فلسفه عرفان شود؟!
جان هاسپرز میگوید:
«در حوزه فلسفه دین، مسائل زیادی وجود دارد. از قبیل این كه:
چه نوع اعتقادی، اعتقاد به خداست؟ دلیل اعتقاد به وجود خداچیست؟ به جای عقیده خدا، چه اعتقادهای جایگزینی وجود دارد؟
غیر از وجود خدا، چه مطالبی در مورد ذات، قدرت، خیر، علم،حكمت و سلطه او میتوانیم بگوئیم؟ در صورت امكان چگونهمیتوانیم درستی و نادرستی اعتقاد به خدا را اثبات كنیم؟ آیازبانی را كه باید برای توصیف خدا به كار گیریم، باید لفظیباشد؟ از وجود و عدم خدا چه نتایجی در خصوص رفتار انسانمیتوانیم بگیریم؟» (۲) .
تمام سوالات مطرح شده فوق، در زمینه اعتقاد به خداست. ولیمسائل فلسفه دین به همینها محدود نمیشود. به همین جهت است كههاسپرز در ادامه مطالب فوق میگوید:
«بحث دین، تنها درباره اعتقاد به خدا نیست، بلكه نماز، مراسمعبادی، تشكیلات كلیسائی و موضوعات دیگری كه بیشتر مورد توجهاولیای كلیساست تا فلاسفه را هم شامل میشود» (۳) .
متاسفانه خود هاسپرز هم در كتابش به جای تحلیل عقلانی مسالهخدا، از دیدگاه دین - آن هم دین مسیحی- به سراغ براهین فلسفیوجود خدا رفته و درباره این براهین به تحلیل و نقادی پرداختهاست. برهان انتولوژی(وجودی)، برهان علی، برهان امكان و وجوب،برهان تجربه دینی، برهان سودمندی، برهان از طریق معجزات وبرهان غایی(برهان نظم).
اگر برهان تجربه دینی و برهان سودمندی را استثنا كنیم و بهآنها صبغه دینی بدهیم، تنها بحث درباره این دو، به فلسفه دینمربوط میشود. ولی بقیه به فلسفه مربوط است.آن هم به فلسفهمسیحی، نه فلسفه اسلامی. چرا كه فلسفه اسلامی برهان وجودی آنسلمرا قبول ندارد (۴) . همچنین از برهان نظم در اثبات وجود خدا استفاده نكرده است.
بلكه متكلمان اسلامی از آن، به عنوان یكی از براهین عالمیتخدااستفاده كردهاند.
چنان كه خواجه در كتاب تجرید الاعتقاد فرموده است: انجامكارهای حكیمانه و تجرد و كیفیت قدرت و استناد هر چیزی به او،دلائل علم است (۵) .
مقصود از انجام كارهای حكیمانه همان برهان نظم یا برهان غائیاست. چنان كه بخش اخیر -یعنی كیفیت قدرت و استناد هر چیزی بهاو- ناظر به برهان علی است.
به هر حال فرق است میان دین مسیحی و دین اسلام، هرچند كه ایندو، مسائل مشترك، بسیار دارند. ولی نباید از اختلاف پاسخهایمسیحی و كلیسائی با پاسخهای اسلامی و قرآنی غفلت ورزید. فلسفهدین مسیحی یا فلسفه دین یهودی یا فلسفه آئین زردشتی ربطی بهفلسفه دین اسلام ندارد.
همچنین فرق است میان فلسفه یا فلسفههای مسیحی با فلسفه یافلسفههای اسلامی. برهان امكان و وجوب، هم در برخی از فلسفههایمسیحی است، هم در فلسفه اسلامی. ولی برهان صدیقین صدرائی یابرهان صدیقین علامه طباطبائی مخصوص فلسفه اسلامی است.
براهین دیگری هم در فلسفه یا كلام اسلامی هست كه در تیررس نقدهاسپرز قرار نگرفته. اصولا نه تنها میان فلسفه اسلامی و فلسفهمسیحی فرق است كه میان كلام اسلامی و كلام مسیحی هم فرق است. همینطور میان عرفان اسلامی و عرفان مسیحی.
چه خوب بود هاسپرز كه نام كتابش را فلسفه دین نهاده، به تحلیلعقلانی مسائل دین میپرداخت و به سراغ براهین فلسفی نمیرفت. آنهم براهینی كه احیانا مورد توجه فلاسفه ما نبوده و آنها رامردود شناخته یا در جاهای دیگری مورد استفاده قرار دادهاند.
بسیاری از كسانی كه فلسفه دین نوشتهاند، وارد بحثهای كلامی وفلسفی شده و به جای فلسفه دین، فلسفه علم كلام یا فلسفه فلسفهنگاشتهاند. هاسپرز نیز همین مشكل را پیدا كرده است.
دكتر احمد بهشتی
پینوشت:
۱- صف: ۴.
۲- فلسفه دین، صفحه ۱۵ از انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزهعلمیه قم.
۳- همان، ص۱۶.
۴- نگاه كنید به روش رئالیسم، ج۵، ص ۸۵. استاد مطهری مینویسد:
«ممكن است كسی توهم كند كه برهان وجودی آنسلم عینا همانبرهان صدیقین صدر المتالهین است. ما برای این كه اجمالامقایسهای میان طرز تفكر فلسفی اسلامی و طرز تفكر فلسفی مسیحیبه عمل آید، آن را نقل و انتقاد میكنیم.
۵- خواجه طوسی میفرماید: «و الاحكام و التجرد و كیفیه قدرته واستناد كل شی الیه دلائلالعلم». (كشف المراد، المقصد۳، الفصل۲، المساله ۲).
بعدا خواهیم دید كه در متون اسلامی مطالب زیادی مطرح است كهفیلسوف دین باید به تحلیل عقلانی آنها پردازد.
۶- كتاب فقه مقدماتی، به همین قلم، پیشگفتار، صفحه الف(نشردانشگاه پیام نور).
۷- احزاب:۴.
۸- فصلنامه حوزه و دانشگاه، سال اول ، شماره۳.
۹- شوری: ۵۲.
۱۰- یار حقیقی قرآن و مفسر واقعی آن كسی است كه فراوردههایعلمی و كلامی و فلسفی و عرفانی این و آن را بر قرآن تحمیل نكندو الا تفسیر مفسر، «هرمنوتیك» است نه «سمانتیك».
هر كسی ازظن خود شد یار من از درون من نجست اسرار من
۱۱- نحل:۸۹.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست