پنجشنبه, ۲۷ دی, ۱۴۰۳ / 16 January, 2025
مجله ویستا

شاعر مجنون در بهشت


شاعر مجنون در بهشت

«ویلیام بلیك» William Blake شاعر, عارف, نقاش و تصویرساز شهیر انگلیسی در ۱۲ اوت ۱۸۲۷ دیده از جهان فرو بست او از اولین نویسندگانی است كه در آثار خود از تفوق خیال و رویا بر فلسفه عقل گرایی و اصالت ماده سخن گفت

«می توان هستی را در ریگ بیابانی یافت و جمال بهشت را در گلی وحشی.»

«بی نهایت را می توان در كف دست گرفت و ابدیت را در ساعتی می توان یافت.»

«ویلیام بلیك»

«ویلیام بلیك» (William Blake شاعر، عارف، نقاش و تصویرساز شهیر انگلیسی در ۱۲ اوت ۱۸۲۷ دیده از جهان فرو بست. او از اولین نویسندگانی است كه در آثار خود از تفوق خیال و رویا بر فلسفه عقل گرایی و اصالت ماده سخن گفت. «بلیك» علاقه بسیاری به مطالعه در زمینه مذهب داشت و از این رو مدتی را نیز در مراكز مذهبی مسیحیان و یهودیان به مطالعه پرداخت و آن قدر غرق نظریات ماوراءالطبیعه و عرفانی شد كه علوم نیوتنی را خرافه خواند.

عمق آثار «بلیك» در زمان حیاتش به واسطه سوء تفاهماتی كه در باب نظریات و اعتقاداتش رخ داد، درك نشد اما نسل های بعدی به تدریج به اهمیت آثار این ادیب برجسته بریتانیایی پی بردند.

«ویلیام بلیك» در ۲۸ نوامبر ۱۷۵۷ در لندن دیده به جهان گشود و بیشتر عمر خود را نیز در همان شهر گذراند. پدرش از صنعتگران موفق جامه بافی بود و مادرش زنی فرهیخته بود كه تحصیلات اولیه «ویلیام» را خود برعهده گرفت. «بلیك» از همان دوران كودكی تحت تاثیر روحیه زیبایی شناختی والدینش به نقاشی علاقه مند شد و آثار بسیاری از اساتید ایتالیایی را جمع آوری كرد.

او را در ۱۰ سالگی به مدرسه نقاشی «هانری یار» فرستادند و طی همان دوران بود كه به الهیات علاقه مند شد و در عوالم كودكی خود با مریم مقدس و جبرئیل گفت وگو كرد. با رسیدن چهاردهمین بهار زندگی «بلیك» نزد «جیمز باسیر» استاد نقاشی و قلم زنی رفت و هفت سال نزد او به شاگردی پرداخت و شیفته هنر و معماری گوتیك شد. او پس از آنكه تحصیلات دانشگاهی خود را در آكادمی سلطنتی به اتمام رسانید به نقاشی آبرنگ روی آورد و برای مجلات آن زمان به تصویرسازی پرداخت.

«بلیك» در ۲۶سالگی با دختر باغبانی ازدواج كرد و به او نقاشی و طراحی آموخت و او را تكیه گاه روحی محكمی برای تمام زندگی یافت و به واسطه او بودكه اشعاری را كه از ۱۲سالگی سروده بود جمع آوری كرد و اولین اثر خود با عنوان «انگاره های شاعرانه» را در اولین سالگرد ازدواج خود منتشر كرد و در خلال ۱۰سال پس از آن نیز دو اثر دیگر با عنوان «نغمه های معصومیت» و «ترانه های تجربه» را به چاپ رسانید كه معروف ترین سروده او با عنوان «the tyger» نیز در میان آنها است. «بلیك» در اشعار خود كه غالبا در دسته اشعار بلند قرار می گیرند از جملاتی ساده ولی سرشار از انرژی بهره می برد و از تعابیر لطیف بسیاری استفاده می كرد و به رغم تسلط فوق العاده اش بر قالب های شعر سنتی در سرودن طرحی نو درانداخت. او عشق را آزاد می خواست و از این رو با انقلابیون فرانسوی هم عقیده و از روح تروریسم بیزار بود. او در سال ۱۷۹۰ مهم ترین اثر منثور خود با عنوان «عروسی بهشت و جهنم» را خلق كرد كه سرشار از كلمات قصار و جملات بدیع است. او در این اثر علیه تعصبات مذهبی مسیحیت دوران خود قیام كرد و در جمله ای معروف چنین ادعا كرد. او از عنصر «شیطان» در كتاب «بهشت گمشده» اثر «میلتون» طرفداری كرد و به تعصبات بیمارگونه مذهبی زمان خود تاخت.

اما این سبك زندگی «بلیك» كه در عالم خیال و رویا سپری می شد، همسر او را راضی نمی كرد تا بدانجا كه در جایی نوشت: من بخش بسیار كوچكی از شخصیت آقای بلیك را در زندگی لمس كرده ام چرا كه او اكثر اوقاتش را در بهشت می گذراند.» شاید به همین دلیل نیز بسیاری از ادیبان معاصرش «بلیك» را مجنون می خواندند. او در سال ۱۷۹۰ به جنوب انگلستان سفر كرد و تمام وقت خود را صرف خلق اثری دیگر به نام «كتاب های پیامبری» كرد و در آن دغدغه فكری تمام عمر خود برای رهایی روح از قید و بندهای زمانه را مطرح كرد.

او كه در ابتدا به مبانی مذهبی «سودن بورگ» اعتقادی كامل داشت در این زمان منتقد شماره یك آن باورها بود. «بلیك » از اثرات انقلاب صنعتی در انگلستان بسیار آزرده شد و آرزوی بنا كردن اورشلیمی جدید در سرزمین سرسبز و زیبای انگلستان را در سر می پروراند.

او در سال ۱۸۰۰ تحت حمایت «ویلیام هیلی» از شاعران برجسته و ثروتمند قرار گرفت و سه سال در خانه او سكنی گزید. او سال های آخر عمرش را در انزوا گذراند. «بلیك» در تمام طول زندگی اش از چنگ فقر رها نشد با این حال برخلاف بسیاری از نویسندگان هرگز مقروض كسی نشد و در ۱۲ اوت ۱۸۲۷ سبكبال چشم از جهان فروبست و در گورستان «بان هیل» در قبری بی نام و نشان به خاك سپرده شد. «ویلیام وردزورث» ادیب برجسته انگلیسی پس از مرگ او درباره اش نوشت: «بی تردید این مرد بیچاره دیوانه بود اما در دیوانگی اش چیزی بود كه بیش از عقلانیت والتر اسكات و لرد بایرون مرا به وجد می آورد.»

گردآوری و ترجمه: فرهاد كاوه