یکشنبه, ۳۰ دی, ۱۴۰۳ / 19 January, 2025
مجله ویستا

نگاهی به قیام شیخ محمد خیابانی


نگاهی به قیام شیخ محمد خیابانی

قیام شیخ محمد خیابانی یکی از رویداد های مهم و تأثیر گذار دوران معاصر و به طور مشخص دوره پس از جنگ جهانی اول در ایران است که در مورد آن اظهار نظر های متفاوت و بعضا متناقضی صورت می گیرد

قیام شیخ محمد خیابانی یکی از رویداد های مهم و تأثیر گذار دوران معاصر و به طور مشخص دوره پس از جنگ جهانی اول در ایران است که در مورد آن اظهار نظر های متفاوت و بعضا متناقضی صورت می‏ گیرد. در این مقال به اختصار نظری بر چگونگی قیام و اهداف و انگیزه های آن خواهد شد.

شیخ محمد خیابانی پسر حاج عبد الحمید از بازرگانان خامنه تبریز در سال ۱۲۹۷ ق (۱۸۸۰م) دیده به جهان گشود. در جوانی، هم در کار تجارت به پدر کمک می کرد و هم در جلسات دروس قدیمه شرکت می جست. ۱ تحصیلاتش به حدی رسید که ضمن اینکه پیش نمازی یکی از مساجد تبریز را به عهده داشت به تدریس در مدرسه طالبیه نیز پرداخت.۲

خیابانی در جریان انتخابات دومین دوره مجلس شورای ملی به عنوان نماینده مردم تبریز برگزیده شد. در مجلس به جناح دموکرات پیوست و در جریان اولتیماتوم روس به ایران در آذر ۱۲۹۰ با ایراد نطق های شدید اللحنی، در مخالفت با آن، نقش برجسته ای در این واقعه ایفا کرد.۳ با پذیرش اولتیماتوم از سوی دولت ایران و بسته شدن مجلس، به مشهد و سپس به قفقاز رفت ولی چندی بعد به وساطت امام جمعه، صمد خان شجاع الدوله، والی تبریز، به او اجازه داده شد تا به تبریز بازگردد.۴ پس از چندی حجره ای در بازار تبریز دایر کرد که آزادیخواهان به بهانه داد و ستد به آنجا رفت‌و‌آمد کرده و در مورد اوضاع کشور با وی گفتگو می‌کردند. با این اقدامات "و به واسطه فراست و تیز‌هوشی‌ای که داشت، گروهی را مرید خود گردانیده بود که او را به پیشوایی خود برگزیده و از فرمان و سخن او سرپیچی نداشتند."۵

با وقوع انقلاب ۱۹۱۷ روسیه که منجر به خروج نیروهای روسی از تبریز گردید، زمینه برای از سرگیری فعالیت های حزب دموکرات مهیا شد. خیابانی به واسطه نفوذی که به‌دست آورده بود رهبری این حزب را در دست گرفت و در اندک زمانی با هوش سرشار و خردمندی که داشت از فرصت ها استفاده نموده و نفوذ فوق العاده ای در شهر به‌دست آورد.۶ پس از مدتی، با اشغال تبریز توسط نیروهای عثمانی، به همراه یکی دیگر از رهبران حزب دموکرات (نوبری) به ارومیه تبعید شد. با بیرون رفتن قوای عثمانی از خاک ایران در آبان ۱۲۹۷ ش (۱۳۳۸ ق) از تبعید رهایی یافته به تبریز بازگشت.۷ پیش از بازگشت به تبریز دموکرات ها شروع به تجدید سازمان حزب و فعالیت های خویش کرده و از شیوه رهبری وی انتقاد نموده بودند. اما خیابانی به واسطه نفوذ خویش و روابط حسنه ای که با والی تبریز داشت و نیز فعالیت‌های بیشتر و سازماندهی بهتر پیروانش، مجددا زمام رهبری حزب را به‌دست گرفت.۸

درباره چگونگی آغاز قیام خیابانی و ریشه های آن روایت های گوناگونی وجود دارد.۹ اما آنچه از منابع معتبر بر می آید نشان از این دارد که این قیام به

هیچ‌وجه ناگهانی و بدون مقدمه شکل نگرفته و زمینه‌های آن از مدت ها قبل مهیا بوده است. ‏

به هر تقدیر قیام در غروب روز سه شنبه ۱۷ فروردین ۱۲۹۸ (۱۶ رجب ۱۳۳۸) با اجتماع یاران خیابانی در دفتر روزنامه تجدد (ارگان حزب دموکرات) و سپس حرکت به سمت شهربانی و آزاد کردن فردی به نام میرزا باقر که به اتهام همکاری با بلشویک ها دستگیر شده بود، رسما آغاز گردید.

۱۰‌فردای آن روز (۱۷ رجب ۱۳۳۸) عده زیادی به ساختمان تجدد آمده و به خیابانی پیوستند، مدرسه متوسطه تعطیل شده، شاگردان به سمت بازار راه افتادند و بازار نیز بسته شد.۱۱ با پیغامی که خیابانی به سرباز ها و ژاندارم ها فرستاده و از آنها خواست تا برای گرفتن حقوق معوقه خود به ساختمان تجدد بیایند علاوه بر آنها حتی آژان ها نیز بر ماژور بیورلینگ (سر شهربانی سوئدی تبریز) شوریده و دسته دسته به سوی خیابانی شتافتند.

۱۲‌با پیوستن ژاندارم ها و آژان ها به خیابانی، طرفداران وی به شهربانی حمله کرده و بیورلینگ و همراهانش را بیرون انداختند. بدین ترتیب در روز دوم قیام اداره شهر به دست خیابانی افتاد.۱۳

قیام کنندگان روز پنج شنبه ۱۸ رجب ۱۳۳۸ (روز سوم قیام) بیانیه ای منتشر کرده و اهداف و مواضع شان را بیان کردند. آنان اعلام کردند که در اعتراض "به یک سلسله اقدامات ضد مشروطیت حکومات محلی" قیام کرده اند و از مقامات محلی انتظار دارند "رژیم آزادانه" آنها را محترم شمارند و تصمیمات شان را صادقانه به اجرا درآورند. در ادامه اعلامیه آمده بود که "آزادیخواهان از کیفیت فوق‌العاده باریک وضعیت حاضر" آگاهند و مصمم اند تا "نظم و آسایش را به هر وسیله که باشد برقرار دارند" و در نهایت برنامه خود را "در دو کلمه" "برقرار داشتن آسایش عمومی، از قوه به فعل درآوردن رژیم مشروطیت" خلاصه کردند.۱۴

با موفقیت اولیه قیام و با مسلط شدن بر امور شهر، خیابانی دست به کار "اصلاحات" شد، روسای ادارات را تغییر داد، مخالفین را از شهر بیرون کرد و "سر رشته امور" شهر تبریز را به دست گرفته حتی به امور دیگر شهر و ولایات آذربایجان پرداخت.۱۵ در این میان نام آذربایجان را نیز به "آزادیستان" تغییر داد.۱۶ این اقدام شیخ محمد خیابانی از جمله مواردی است که زبان انتقاد برخی مخالفین وی را گشوده است و بر روی آن جولان ها داده‏اند و چنین وانمود کرده‏اند که خیابانی با این اقدام قصد جدا ساختن آذربایجان از ایران را داشته و او یک جدایی طلب است. اما واقعیت این است که شیخ محمد خیابانی به عنوان یک روحانی مبارز هیچ گاه در صدد جدایی نبوده و یکی از بارزترین صفات وی تلاش برای حفظ تمامیت ارضی و استقلال مملکت بوده است که سوابق مبارزاتی وی شاهدی گویا بر این مدعاست که آشکار ترین آن در جریان اولتیماتوم روسیه علیه ایران به تصویر کشیده شد. باید اذعان داشت که شیخ محمد خیابانی نه تنها قصد جدایی‌طلبی نداشته بلکه اتفاقا اقدام وی مبنی بر تغییر نام آذربایجان به آزادیستان به دلیل حفظ آذربایجان در چهارچوب سرزمین ایران انجام

گرفته است. توضیح اینکه در برهه مذکور جمهوری آذربایجان شوروی تلاشی پیگیر را آغاز نموده بود تا نواحی جانبی خود از جمله آذربایجان ایران را به خاک این کشور ضمیمه نماید و شیخ محمد خیابانی با آگاهی از این واقعیت و برای تمایز قائل شدن بین آذربایجان ایران و آذربایجان شوروی اقدام به تغییر نام آذربایجان ایران به آزادیستان نمود. این واقعیت حتی از سوی احمد کسروی که از نظر شخصی با شیخ محمد خیابانی مخالف بود و حتی بین آن دو اختلاف وجود داشت تأیید شده است. ‏ سرعت گسترش قیام و پیشرفت کار آن به علت مشکلات عدیده دولت مرکزی و آمادگی زمینه در تبریز بسیار قابل ملاحظه بود و به تعبیر کسروی "کوتاه سخن آنکه قیامان را زمانه به کام و روزگار سازگار بود و بی آنکه جنگی پیش آید و خونی ریخته شود، کار پیش می رفت و سر‌تا‌سر آذربایجان را از آن گردانیده و فرمانشان روان بود."۱۷ اما قیام با همان سرعتی که شکل گرفته بود از هم پاشید، توضیح اینکه در تیر ماه ۱۲۹۹، احمد شاه پس از بازگشت از سفر اروپا وثوق الدوله را بر کنار و مشیر الدوله را مامور تشکیل کابینه کرد. مشیر الدوله که خود از آزادیخواهان و مشروطه‌طلبان بود ابتدا سعی کرد از طریق مسالمت آمیز قیام خیابانی را سرکوب کند. اما خیابانی به هیچ وجه حاضر نشد از مواضع خود دست برداشته با دولت از سر مصالحه برآید. با این روند مشیر الدوله حاجی مخبر‌‌السلطنه هدایت را به عنوان والی جدید تبریز انتخاب کرد (والی قبلی عین الدوله بود که چون نتوانسته بود کاری از پیش برد به تهران بازگشته بود) مخبر‌السلطنه که خود از آزادیخواهان و هم مسلکان دموکرات خیابانی بود خواستار دیدار خیابانی برای مذاکره گردید. اما خیابانی برای او پیغام فرستاد که: "از شهر بیرون رو، یا بیرونت می کنند"، مخبر‌السلطنه از شهر بیرون آمده به قزاقخانه رفت، شبانه طرح جنگ با قیامیان را ریخته و روز بعد با درگیری مختصری قزاق ها موفق شدند طرفداران خیابانی را شکست داده و "شهر به دست قزاقان افتاد."

خود خیابانی هم که در زیرزمین خانه همسایه خود شیخ حسن میانجی پنهان شده بود توسط قزاق ها محاصره شده و در تیراندازی‌هایی که رخ داد، کشته شد.۱۸ بدین ترتیب قیام شیخ محمد خیابانی در تبریز به پایان رسید. در پایان باید اضافه نمود که در مورد قیام خیابانی و انگیزه ها و برنامه های قیام که می‏بایست در بیانیه‌ها و اعلامیه هایی منتشر می‏شد کمبودها و کاستی هایی وجود دارد به گونه‏ای که تنها اعلامیه عمومی که توسط دموکرات ها پس از به دست گرفتن اداره شهر منتشر شد و بیانگر خواسته ها و مواضع آنان بود، لحنی کلی دارد. در این اعلامیه تنها آمده است که آنان در اعتراض به "یک سلسله اقدامات ضد مشروطیت حکومات محلی" قیام کرده‌اند و از مقامات حکومت انتظار دارند "رژیم آزادانه" آنها را محترم شمارند و تصمیمات شان را صادقانه به اجرا در آورند. در ادامه اظهار داشته اند که " آزادیخواهان از کیفیت فوق‌العاده باریک وضعیت حاضره" آگاهند و مصمم اند تا "نظم و آسایش را به هر وسیله که باشد برقرار دارند." آنان برنامه خود را در دو کلمه چنین خلاصه می کنند: "برقرار داشتن آسایش عمومی، از قوه به‌فعل در آوردن رژیم مشروطیت."۱۹

حجت الله کریمی

پی‌نوشتها:‏

۱‌‎‏-علی آذری، قیام شیخ محمد خیابانی در تبریز (تهران، صفیعلیشاه، چاپ چهارم، ۱۳۶۲)، ص۱۰. ‏

۲ ‎‏-احمد کسروی، قیام شیخ محمد خیابانی، به کوشش و مقدمه محمد علی همایون کاتوزیان (تهران، نشر مرکز ۱۳۷۶) ص ۹۱-۹۰‏

۳ ‎‏-آذری، همان، صص ۳۷-۲۹‏

۴ ‎‏-پیشین، ص ۳۷‏

۵ ‎‏-کسروی، همان، صص ۹۸-۹۶‏

۶ ‎‏-در این مورد ن ک به: پیشین صص۱۰۶-۱۰۳‏

۷ ‎‏-پیشین، ص ۴۷‏

۸ ‎‏-پیشین، ص ۴۹-۴۸‏

۹ ‎‏-در این باره ن.ک. به: آذری، همان، ص ۲۶۳-۲۶۰. کسروی، پیشین، صص ۱۴۲-۱۳۴ و کسروی، تاریخ هجده ساله آذربایجان یا سرنوشت گردان و دلیران (تهران امیر کبیر، ۲۵۳۷) ج۲، صص ۸۶۴-۸۵۸‏

۱۰ ‎‏-آذری، همان، صص ۲۶۳-۲۶۱، کسروی قیام شیخ محمد خیابانی، همان ص ۱۴۳و کسروی تاریخ هجده ساله آذربایجان، همان، صص ۸۶۶-۸۶۵.‏

۱۱ ‎‏-کسروی، قیام شیخ محمد خیابانی، همان، صص ۱۴۵-۱۴۴‏

۱۲ ‎‏-پیشین، ص۱۴۵ و کسروی تاریخ هجده ساله آذربایجان، همان، ص ۸۶۷‏

۱۳ ‎‏-پیشین، ص ۸۶۸‏

۱۴ ‎‏-ر.ک به : آذری، همان، ص ۲۶۳ و کسروی، پیشین، ص ۸۶۸‏

۱۵ ‎‏-کسروی، قیام شیخ محمد خیابانی، همان، صص ۱۵۱-۱۴۵‏

۱۶ ‎‏-در این باره ر.ک به: کسروی تاریخ هجده ساله، همان صص ۸۷۴-۸۷۳ و آذری، همان، ص ۲۹۹. ‏

۱۷ ‎‏-کسروی، قیام شیخ محمد خیابانی، همان،ص ۱۵۱. ‏

۱۸ ‎‏-کسرو ی، پیشین، صص ۱۶۷-۱۶۳. کسروی، تاریخ هجده ساله آذربایجان، همان، صص ۸۹۳-۸۸۹.‏

۱۹ ‎‏-پیشین، ص ۸۶۸.‏