دوشنبه, ۱۸ تیر, ۱۴۰۳ / 8 July, 2024
مجله ویستا

در اگر نتوان نشست


در اگر نتوان نشست

اگرهایمان پشت سرهم ردیف شده اند، مانند یک قطار. قطاری که سرمنزلی ندارد و به مقصد نمی‌رسد. در واقع اگرهایمان سکوی پرتابمان شده‌اند تا از اشتباهاتمان به راحتی بگذریم و با توجیه ساده وجدانمان را آرام کنیم.

اگرهایمان پشت سرهم ردیف شده اند، مانند یک قطار. قطاری که سرمنزلی ندارد و به مقصد نمی‌رسد. در واقع اگرهایمان سکوی پرتابمان شده‌اند تا از اشتباهاتمان به راحتی بگذریم و با توجیه ساده وجدانمان را آرام کنیم. شاید در تلاش هستیم که از دست خودمان راضی باشیم. اگر گفتن‌هایمان مانند سناریوهای فیلمهای تکراری شده است و به نوعی به این اگر گفتن‌ها در زندگی عادت کرده‌ایم. کارهای خطا را یکی پس از دیگری انجام می‌دهیم، دلهای صاف و ساده را ترک خورده می‌کنیم و معذرت خواهی را حربه خود کرده‌ایم تا راحت‌تر از پل اشتباهاتمان گذر کنیم.

گاهی آنقدر در کوچه اعتماد به نفس قدم می‌زنیم که انسانیت مان رنگ می‌بازد و اگرهایمان رنگ دیگری به خود می‌گیرد و به نوعی با اگرهایمان احساس ضعف و بیهودگی را به طرف مقابل القا می‌کنیم. طوری رفتار می‌کنیم که گویی گره تمام مشکلات با دست ما باز خواهد شد. در واقع با هر مساله‌ای که برای اطرافیانمان بوجود می‌آید یا با هرکس که به نوعی احساس عجز وناتوانی می‌کند و نتوانسته است مشکل بوجود آمده در زندگی‌اش را حل کند، می‌گوییم اگر من بودم، این کار را می‌کردم. در این حالت خود را ناجی می‌پنداریم که فکر می‌کنیم اگر دستان طرف مقابل را رها کنیم و اگرهایمان را محکمه زندگی‌اش نکنیم، او فنا خواهد شد.نکته حائز اهمیت این است که اگر آوردن در کارهای روزمره و زندگی عذر بدتر از گناه است.یادمان می‌رود در کوچه پس کوچه زندگی ما هم در بن بست‌های آن راه به جایی نداشتیم و در موقعیت‌های مختلف مقابل زندگی کم آورده ایم. هر فردی تا زمانی که موقعیت را از دور می‌بیند و درباره‌اش اطلاعاتی بدست می‌آورد قدرت تصمیم گیری و عکس العمل بهتری دارد اما این امر را نمی‌توان این طور قلمداد کرد که او از همه اتفاقات زندگی‌اش سربلند وپیروز بیرون خواهد آمد.

همه افراد شبیه هم رفتار نمی‌کنند، شبیه هم تصمیم نمی‌گیرند، با توجه به این شرایط تاکید بر «اگر من بودم»‌های ما اعتماد به نفس اطرافیانمان را پایین می‌آورد. گویی یادمان رفته است که در کوچه بن بست زندگی همه افراد با اگرهای زندگی‌شان دست وپنجه می‌کنند. در بحث وگفت‌وگو اگر دوستان‌مان پیروز میدان نباشند، برای آنها از موفقیت‌های خود می‌گوییم و به نوعی آنها را سرزنش می‌کنیم. در مواردی اگرها کاربرد دیگری پیدا می‌کند و عدم موفقیت هایمان را با آن توجیه می‌کنیم.در کل می‌توان گفت، اگرها را از زندگی مان پاک کنیم و به جای آن درست تصمیم بگیریم. نگذاریم حتی جای یک اگر در زندگی مان باقی بماند. سعی کنیم قاب عکس زندگی بدون اگر زیباتر، بدون تردید و دودلی باشد. سعی کنیم از لغت حتما،مطمئنا استفاده کنیم و به خاطر بسپاریم، در اگر نتوان نشست....

هانیه ورشوچی