سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

یك سوءاستفاده هنری نگاهی به بازی پدرخوانده


یك سوءاستفاده هنری نگاهی به بازی پدرخوانده

موارد متعددی وجود دارد كه عده ای از ما روی خرید كالای تولیدشده توسط شركت خاصی پافشاری زیادی داریم شاید این طرز نگرش از تعصبی به وجود می آید كه روی شركت تولیدكننده آن كالا داریم این تعصب هم, بنا به دلایل متعددی به وجود می آید كه منطقی ترین این دلایل كیفیت محصولات قبلی و دم دست ترین دلیل هم تبلیغات پیرامون آن كالا می باشد به

اهمیت كتاب و فیلمِ پدرخوانده به قدری است كه دادنِ هیچ توضیح اضافی، درباره آن لازم نیست. در واقع اگر بتوان فهرستی از آثار هنری مطرح نیم‌قرن اخیر را نام برد، بی‌شك پدرخوانده جزء این فهرست قرار می‌گیرد. حال با توجه به این‌كه این اثر طرفداران خاص خود را دارد و خبر ساخت بازی‌ای از روی آن می‌تواند عده زیادی را دلخوش و در عین حال متعجب كند، باید دید آیا بازی كامپیوتریِ تولید شده از روی آن نیز می‌تواند در اندازه‌های اعتبار و نام این اثر باشد یا خیر. در این شماره سعی كرده‌ام با توضیحی نسبتاً مفصل، اهمیت‌ فیلم و كتاب پدرخوانده و افتخاراتی كه به‌دست آورده‌اند را توضیح دهم و با بررسی بازی تولید شده توسط EA، مقایسه‌ نماییم بین موفقیت‌های بی‌شمار آن‌ها و ناكامی‌های اقتباس عجولانه و كلیشه‌ای EA از آن.

●پدرخوانده-كتاب

بی‌شك پدیدآورنده دنیای مافیایی پدرخوانده را می‌شناسید. <ماریو پوزو> نویسنده امریكایی این اثر كه عمده شهرتش برای ترسیم جذاب دنیای مافیا است، از پدر و مادری فقیر، ساكن ناپل، در سال ۱۹۲۰ به‌دنیا آمد. خانواده او به ایالا‌ت متحده مهاجرت كردند و در محله‌ای كه او بارها نامش را در كتاب‌های مختلفش آورده، موسوم به <آشپزخانه جهنمی> در نیویورك ساكن شدند. این محله در واقع زیستگاه جمعی مهاجران ایتالیایی بوده و هست و در زمان فعالیت مافیا، در واقع معبری برای ورود به گروه آنان شناخته می‌شد.

او در جنگ جهانی دوم به نیروی هوایی ارتش ایالا‌ت متحده پیوست و مأموریت‌هایی در آسیا و آلمان انجام داد. اولین كتابش در سال ۱۹۵۵ با نام <عرصه تیره> منتشر شد. اما معروف‌ترین كتاب پوزو در سال ۱۹۶۹ هنگامی كه شایعات زیادی در مورد دنیای مادون (Underworld) در روزنامه‌های مختلف نوشته می‌شد، منتشر شد و این كتاب همان <پدرخوانده> بود كه از سال انتشار تا ‌اكنون توانسته‌است تحسین همگان را برانگیزد. او همچنین همكاری ویژه‌ای در نوشتن سناریوی سه فیلم اقتباس شده از این كتاب داشت.

در واقع قسمت‌هایی از فیلم دوم و تمام فیلم سوم در كتاب چاپ شده اصلی وجود نداشت، و ماریو پوزو با همكاری كاپولا (كارگردان فیلم) ا‌ین قسمت‌ها را به‌صورت یك فیلمنامه نوشت. میزان حقوق ماریو پوزو در زمان فیلمبرداری قسمت اول فیلم هفته‌ای پانصددلار به‌علاوه ۵/۲ درصد از فروش كل فیلم بوده‌است كه شاید این حقوق حتی كمتر از حقوق یكی از طراحان فرعی گرافیك بازی پدرخوانده باشد! پوزو دو جایزه اسكار نیز برای نوشتن فیلمنامه پدرخوانده همراه با كاپولا گرفته‌است.

در زمان چاپ كتاب و هنگامی كه كتاب به‌صورت غیرقابل باوری به‌فروش می‌رسید و بعدها با كسب موفقیت‌های بی‌شمار فیلم، عده زیادی از منتقدان، پوزو و كاپولا را برای نشان دادن تصویر خوبی از تبهكاران مافیایی ملامت كردند.

حتی عده‌ای نیز پوزو را محكوم كردند كه از طرف رئیس یك خانواده مافیایی ترغیب شده‌است تا چنین تصویری برای تبلیغ مافیا نشان دهد.

اما هیچ سازمان دولتی یا خصوصی‌ای نتوانست این مطلب را تایید كند.این مسئله نشان می‌دهد كه تأثیری كه تصویر قابل لمس و واقعیِ ارائه شده توسط این نویسنده از قهرمانان یا ضدقهرمانان داستان، در میان همگان داشته است خود عامل پیشرفت و محبوبیت این كتاب بوده‌است.

در واقع هیچ یك از آدم‌های داستان بد یا خوب مطلق نیستند. استقبال از این كتاب آن‌قدر زیاد بود كه توانست تا پخش دومین قسمت فیلم یعنی تا سال ۱۹۷۴ در حدود دوازده میلیون نسخه از آن به فروش برسد. در واقع باید گفت كتاب پدرخوانده یكی از موفق‌ترین كتاب‌های تاریخ است كه تاكنون با فروش ۲۱ میلیون نسخه، یكی از پرفروش‌ترین كتاب‌های همه دوران می‌باشد.

ماریو پوزو در جولای ۱۹۹۹ در خانه‌اش به علت ایست قلبی، درگذشت. آخرین كتاب او كهOmerta نام داشت، بعد از مرگش چاپ شد. گفته می‌شود او در آخرین روز‌های عمرش همراه با فورد كاپولا در فكر نگارش فیلمنامه‌ای برای چهارمین فیلم پدرخوانده بوده‌است. در تصویر ۱ عكسی از او را می‌بینید.

●پدرخوانده- فیلم

ساخت فیلم پدرخوانده در مارس ۱۹۷۱ به وسیله فورد كاپولا (تصویر ۲) آغاز شد و تنها در مدت شش‌ماه به‌پایان رسید. برای ساخت این فیلم بودجه‌ای نه‌چندان زیاد از طرف شركت پارامونت، تهیه‌كننده فیلم اختصاص یافت. نكته جالب این است كه ابتدا اختلاف نظر‌های فراوانی بین این شركت و كارگردان فیلم وجود داشت. قبل از كاپولا كه خود انتخاب سوم كارگردانی این فیلم بود، قرار بود <سرجیو لئونه>، كارگردان فیلم‌های <روزی روزگاری در امریكا> و <خوب، بد، زشت> این فیلم را بسازد. جالب است بدانید او دلیل نپذیرفتن كارگردانی این فیلم را داستان غیرجذاب آن دانست!

اختلافات پارامونت با كاپولا آنقدر زیاد بود كه او چندین بار حتی در میانه‌های فیلمبرداری تا مرز كنار گذاشته شدن از فیلم قرار گرفت. پارامونت اصرار داشت كه <رابرت ردفورد> نقش <مایكل> را بازی كند، ولی با اصرار‌ها و تهدید كاپولا مبنی بر توقف پروژه، پاچینو كه در آن زمان شهرتی نداشت، بازیگر این شخصیت شد. علاوه بر ردفورد، بازیگرانی دیگر مانند <جك نیكلسون>، <داستین هافمن>، <وارن بیتی>، <مارتین شین> و حتی <رابرت دنیرو>ی جوان، كاندیدای ایفای نقش برای كاراكتر مایكل بودند.

بسیاری از نقش‌های مكمل بازی نیز برخلاف اصرار پارامونت و با نظر كاپولا توسط بازیگران غیرمشهور آن دوران ایفا شدند، كه البته به لطف موفقیت فیلم، آن‌ها نیز چهره‌های موفقی شدند. انتخاب پارامونت برای نقش <تام هیگنس>، وكیل خانواده، بازیگرانی مانند <استیو مك‌كوئین> و <پل نیومن> بودند. حتی <الویس پریسلی> نیز كه یكی از شیفتگان كتاب پوزو بود آرزو داشت در نقش وكیل خانواده ایفای نقش كند كه نتوانست. گفتنی ‌است، سه بازیگر مكمل فیلم یعنی پاچینو، دوال و كان، برای بازی در قسمت اول فیلم، نامزد دریافت اسكار شدند كه البته هیچ‌یك از آن‌ها نتوانست آن را كسب نماید.

سرانجام فیلم با سر و صدای نه‌چندان زیاد پایان یافت و وقتی فیلم دیده شد، همگان بر تولید یك اثر هنری ناب توافق كردند. <مارلون براندو>، در نقش <دن ویتو كورلئونه>، بسیار خوش درخشید و توانست جایزه اسكاری را از آن خود كند كه البته در اعتراض به تصویرهای هالیوود از سرخ‌پوستان امریكایی، آن را نپذیرفت.

می‌توان گفت فیلم پدرخوانده موفق‌ترین فیلم تاریخ سینماست كه توانسته است هم محبوبیت عام پیدا كند و هم تحسین منتقدان را از آن خود كند. نشریه Entertainment Weekly این فیلم را به عنوان بهترین فیلم تاریخ سینما انتخاب كرده‌است و مؤسسه فیلم ایالا‌ت متحده به پدرخوانده رتبه سومین فیلم خوب تاریخ سینما را داده ‌است. همچنین این فیلم توانسته است از اولین سال تأسیس سایت IMDB تاكنون، با كسب امتیاز ۹ از ۱۰، بهترین فیلم انتخاب شده باشد. این فیلم توانست ۹ جایزه اسكار ببرد كه از آن جمله اسكار بهترین فیلم، فیلمنامه و بازیگر نقش اول مرد را می‌توان نام برد.

●مشخصات بازی‌

▪تاریخ پخش: ۲۱ مارس ۲۰۰۶ (یكم فروردین ۱۳۸۵)

▪شركت تولید كننده:Electronic Arts

▪شركت پخش كننده:Electronic Arts

▪تعداد سی‌دی: پنج عدد

▪تعداد:DVD یك عدد

▪طراحی شده برای: PC ،PS۲ و Xbox ،‌PSP و Xbox ۳۶۰

▪نوع بازی: اكشن، سوم شخص‌

▪مخاطبان بازی بر اساس درجه بندیM :ESRB

▪قابلیت بازی شبكه‌ای: ندارد

▪قیمت اولیه بازی: سی دلار

▪حداقل تجهیزات لازم برای اجرای بازی:

▪Windows ۲۰۰۰/Xp Only

▪۱۴۰۰MHz CPU

▪ ۲۵۶MB RAM

▪۵۰۰۰MB available hard drive space

▪DVD-ROM

▪Nvidia GeForce ۲ + or ATI Radeon ۳-D accelerator

▪Supports EAX and A۳D Audio

فیلم در هفته اول نمایش خود توانست پنج میلیون دلار بفروشد و به فروش كلی ۱۳۴ میلیون دلار رسید كه در آن زمان یك ركورد حساب می‌شد.

از نكات جالب دیگر انتخاب شدن جمله شعاریِ فیلم: <به او پیشنهادی می‌كنم كه نتواند رد كند> به عنوان دومین جمله تأثیرگذار فیلم‌ها (بعد از جمله <راستشو بخوای عزیزم اصلاً برام مهم نیست> گفته شده توسط <رت باتلر> در فیلم بر باد رفته) انتخاب شده است.

قسمت دوم فیلم سه سال بعد در سال ۱۹۷۴ پخش شد. داستان این فیلم شامل دو داستان موازی بود كه ماجراهای قبل و بعد از داستان قسمت اول را روایت می‌كرد.

براندو كه اخلاق عجیب و غریبش همواره زبانزد بود، از پذیرفتن ایفای نقش پدرخوانده در این فیلم ممانعت كرد و به جایش بازیگر دیگری، به جمع بازیگران این فیلم پیوست. <رابرت دنیرو> نقش دن ویتوی جوان را در فلاش‌بك‌ها بازی كرد و توانست آنقدر این كاراكتر را خوب و مانند نمونه اصلیش كه توسط براندو ارائه شده بود بازی كند، كه اسكار نقش مكمل آن سال را به او پیشكش كردند.

جالب است بدانید كه اكثر دیالوگ‌های این بازیگر را جملات ایتالیایی تشكیل می‌داد و او توانسته بود دیالوگ‌ها را با لحن براندو بیان كند. شخصیت <پدرخوانده> تنها كاراكتری است كه تا به حال توانسته است، دو بازیگر ایفاكننده‌اش را صاحب اسكار كند. به عقیده بسیاری، این فیلم بسیار بهتر و خوش‌ساخت‌تر از قسمت اول است. این فیلم نیز توانست شش اسكار مهم را به‌خود اختصاص دهد.

سومین قسمت فیلم نیز كه از نظر منتقدان بدترین قسمت فیلم می‌باشد، در سال ۱۹۹۰ نمایش‌داده شد و علیرغم نقد‌های منفی توانست به‌فروش قابل قبولی دست پیدا كند. پاچینو به رغم مخالفت‌هایش در این فیلم دوباره در نقش مایكل ظاهر شد.

او بعد‌ها در مورد ساخت این فیلم گفته است: <ساخت پدرخوانده قسمت سوم، بزرگ‌ترین اشتباه تاریخ سینما بوده‌است!> جالب است بدانید این فیلم نیز نامزد دریافت هفت جایزه اسكار شد. در این فیلم <سوفیا كاپولا> دختر كارگردان در نقش دختر مایكل بازی می‌كند. او در قسمت اول نیز حضوری كوتاه داشته‌است؛ در نقش خواهرزاده مایكل كه در سكانس مشهور <عشاء ربانی> مایكل او را به فرزند خواندگی قبول می‌كند.

چهارمین فیلم پدرخوانده قرار است در سال ۲۰۱۲ در چهلمین سالگرد پدرخوانده اول نمایش‌داده شود. به گفته كاپولا فیلم به سبك دومین قسمت، دو داستان را روایت می‌كند. اولین داستان مربوط به دن جدید خانواده یعنی وینسنت (با بازی اندی گارسیا در پدرخوانده سه) است و روایت پیوستن او به تجارت مواد مخدر و تخریب خانواده را بیان می‌كند و داستان دیگر فلش‌بكی است كه داستان كودكی فرزندان دن ویتو را در سال‌های رشد پدرشان روایت می‌كند. گفته می‌شود <لئوناردو دی‌كاپریو> یكی از نامزدان ایفای نقش در این فیلم می‌باشد.

باید منتظر ماند و دید كه آیا چهارمین رویای مشترك كاپولا و پوزوی فقید متولد می‌شود یا خیر. پدرخوانده تا قبل از ارباب حلقه‌ها تنها فیلمی بود كه توانسته بود دو قسمت از آن، دو جایزه ‌بهترین فیلم را كسب كند.

●پدرخوانده - بازی

موارد متعددی وجود دارد كه عده‌ای از ما روی خرید كالای تولیدشده توسط شركت خاصی پافشاری زیادی داریم. شاید این طرز نگرش از تعصبی به وجود می‌آید كه روی شركت تولیدكننده آن كالا داریم. این تعصب هم، بنا به دلایل متعددی به وجود می‌آید كه منطقی‌ترین این دلایل كیفیت محصولات قبلی و دم‌دست‌ترین دلیل هم تبلیغات پیرامون آن كالا می‌باشد. به طور مثال ممكن است، عده‌ای مارك آدیداس را به نایكی ترجیح دهند و عده‌ای هم به جای پپسی، همیشه كوكا بخورند! این مقدمات را نوشتم كه بگویم در زمینه بازی‌های كامپیوتری هم این تعصب روی بعضی از شركت‌های سازنده بازی‌ها وجود دارد.

به‌طور مثال عده‌ای وقتی متوجه می‌شوند یوبی‌سافت‌ در حال ساخت یك بازی می‌باشد، روزشماری می‌كنند تا زودتر این بازی به بازار بیاید و آن را تهیه كنند. عكس این قضیه نیز صدق می‌كند؛ بعضی از شركت‌ها به علت پیشینه بازی‌های قبلی خود، در خریدار رغبتی برای خرید محصول آینده‌شان ایجاد نمی‌كنند.

اولین بار كه خبر ساخت بازیِ پدرخوانده توسط EA را شنیدم، به كلی مأیوس شدم. به خصوص وقتی شنیدم كه قرار است علاوه بر تهیه و پخش این بازی، تولید و طراحی آن نیز به‌عهده EA باشد. به نظر من شركت EA متخصص خراب كردن پیشینه خوب بازی‌ها و دیگر محصولات هنری است. مشهورترین مثالی كه می‌توان در این مورد زد، تولید ناقص بازی‌های پرطرفدار FIFA می‌باشد كه هر سال با این‌كه از لحاظ ظاهری پیشرفت‌های زیادی می‌كند ولی از لحاظ رفع ایراد‌ها، پسرفت می‌كند.

به‌طوری كه ایرادی كه در بازی نسخه ۹۹ قبلاً مشهود بوده‌است ممكن است در محصول جدید آن هم مجدداً تكرار شود. به یاد دارید وقتی كه بازی جیمزباند توسط EA ساخته‌شد، چقدر منتقدان و بازی دوستان آن را نكوهش كردند. یا هنگامی كه از روی فیلم موفق Lord of the Rings بازی‌ای ساخت، كارگردان این فیلم <پیتر جكسون> آنقدر از محصول كار ناراضی بود كه همان موقع قرارداد اقتباس از فیلم <كینگ‌كنگ> را با یوبی منعقد كرد و اظهار داشت دیگر اجازه نخواهد داد EA محصولات هنریش را خراب كند.

در همان ابتدا، می‌شد حدس زد كه EA نمی‌تواند بازی موفقی در حد فیلم ارائه كند، اما اكنون با پخش بازی، می‌توان گفت EA كوچك‌ترین تلاشی هم نكرده‌است كه لااقل یك بازی خوب و نه در حد فیلم تولید كند.

امیرپاشا آزادی پو


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.