شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

محرم یعنی نگهبانی از کیان اسلام


محرم یعنی نگهبانی از کیان اسلام

کاروان زمان شتابان درگذر است

کاروان زمان شتابان درگذر است. هم چون ابرها برفراز آسمان و حوادث چون شبحی به چشم می‌آیند و در غبار زمان محو می‌شوند و این امری حتمی ‌از طرف خداست؛ کُلُّ شَیٍْ هَالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ (۱).

و چه بسیار اندک‌اند حوادثی که در پرده تاریخ درگذر زمان می‌مانند و فکرها و دیده‌ها را مسخّر خود می‌کنند، و درگذر زمان نه تنها گرد فراموشی چهره آنها را مکدّر نمی‌کند که ابعاد تازه‌ای از زیبایی آن که زائیده وادی عشق است از قلم و فکر انسان‌هایی بزرگ تراوش می‌کند و به آن بعد می‌دهد، به وسعت تاریخ.

اینجاست که می‌شود عاشورا را، حماسه جان و جان حماسه‌ها، سوز دین و دین سوزها، و فریاد تاریخ و تاریخ فریادها، روزگار بیدار دلان و بیدار دلی روزگاران، خون‌های جوشیده مصلحان و مصلح خون‌های به تنگ آمده‌گان و در کلام آخر، تمام دین و دین تمام دین‌داران نامید.

در تاریخ اسلام خصوصاً شیعه، محرم جایگاه ویژه‌ای دارد و خاستگاه بسیاری از تحوّلات اخلاقی و اجتماعی و سیاسی بوده است. ذکر مصائب امام حسین علیه‌السلام درماه محرم ازمهم‌ترین عوامل حفظ و نشر مذهب تشیع است. از دیر باز در شهرهای شیعی مذهب برگزاری مراسم عزاداری، با خون و پوست مردم، عجین گشته، به گونه‌ای که با فرا رسیدن ایام سوگواری نه تنها چهره شهرها تغیر می‌کند، بلکه در جسم و روح شیعیان تحولی بزرگ پدید می‌آید و همه عاشقانه خود را وقف هرچه بهتر برگزار کردن این مجالس می‌کنند.

شهادت امام حسین درسال ۶۱ ه‍‌ ق تأثیری گسترده و عمیق برتاریخ اسلام داشت و نه تنها انگیزه قیام‌هایی چون توابین و مختار ثقفی گردید (۲) بلکه در طول تاریخ انگیزه سرودن مراثی و تشکیل مجالس سوگواری و روضه خوانی و حرکت‌های جمعی برضد ظلم و بی عدالتی و فقر شده که هریک به نوعی بازآفرینی خاطره آن حادثه غم انگیز یا اثر پذیرفته از آن است.

از وظایف اصلی امام معصوم، نگهبانی از کیان اسلام است. امام حسین علیه‌السلام طی نامه‌ای به کوفیان در قسمتی از آن امام راستین را این گونه معرفی می‌کند: «فلعمری ماالامام الّا العامل بالکتاب والاخذ بالقسط والدّاین بالحقّ والحابس نفسه علی ذات الله والسّلام» (۳) سوگند به جانم و آیینم، که امام جز کسی که به کتاب خدا عمل کند، و عدل و داد را پی می‌گیرد و به حقّ بگرود و خویشتن را وقف ذات الهی کند والسلام. مطالعه سخنان امام علیه السلام ما را به این نقطه رهنمون می‌کند که نباید در برابر هیچ قدرتی جز حضرت حق سر تعظیم فرود نیاورد.

امام حسین علیه‌السلام چون ایمان واقعی به خدای خویش داشت و بنده حقیقی خداوند است لذا در پاسخ ولیدبن عتبه (۴) حاکم مدینه، که از امام می‌خواهد با یزید بیعت کند چنین می‌فرماید: اَیُّهَا اْلاَ میرُ اِنّا اَهْلُبَیْتِ النُّبُوَّةِ وَمَعْدِنُ الرِّسالَةِ وَمُخْتَلَفُ الْمَلائکَةِ وَمَهْبَطُ الرَّحْمَةِ بِنافَتَحَاللّه وبِنا یَخْتِمُ. وَیَزیدُ رَجُلٌ شارِِبُ الْخَمْرِ وَقاتِلُ النَّفْسِ الْمُحْتَرَمَةِ مُعْلِنٌ بِالْفِسْقِ وَمِثْلی لایُبایِعُ مِثْلَهُ وَلکِنْ نُصْبِحُ وَتُصْبِحُونَ وَنَنْظُرُ وَتَنْظُرُونَ اَیُّنا اَحَقُّ بِالْخِلافَةِ وَالْبَیْعَةِ (۵) ای امیر! ما خاندان نبوت و معدن رسالت الهی و محل آمد و شد فرشتگان و جای نزول رحمت خدا هستیم خداوند به وسیله ما(در رحمت وهدایتش را) گشوده و هم به وسیله ما به پایان خواهد برد اما یزید(که بیعتش رامی‌طلبی) مردی شراب‌خوار و آدم کش است که فسق و فجورش آشکار شده. پس چو منی هیچ گاه با چون اویی بیعت نخواهد کرد. ولی ما و شما در انتظار آینده به سرمی‌بریم و تأمل می‌کنیم تا در می‌یابیم کدام یک از مابه خلافت و بیعت گرفتن سزاوارتریم. بعد از در خواست ولید، و پاسخ امام، مروان حکم به عنوان دل سوزی خدمت امام می‌رسد و بیعت با یزید را پیشنهاد می‌کند که امام برآشفته می‌شود کلمه استرجاع‌ (إنا لله و إنا إلیه راجعون) بر زبان جاری می‌کند که معمولاً ‌هنگام رسیدن مصیبت و بلا این کلمه گفته می‌شود، لذا امام می‌فرماید اسلام گرفتار و مصیبت زده است و فاتحه اسلام خوانده شد که به فرمانروایی مانند یزید مبتلا شده است.(۷)

امام بحث حکومت را مسئله‌ای مهم می‌داند و ‌در اندیشه‌ دینی امام، بی‌تفاوتی نسبت به جامعه و تحولات آن، مساوی با از بین رفتن حق است. لذا وقتی محمد حنفیه ازسر دلسوزی به امام می‌فرماید بیعت کن، ‌امام درپاسخ می‌فرماید: «یا اخی! لما بایعت یزیدبن معاویه»(۸) ای برادر اگر در همه دنیا پناهگاه و جایی نباشد باز هم با یزید بن معاویه بیعت نخواهم کرد. چون بحث فرد نیست، یزید یک فرد است امّا فردی که حاکم مسلمانان معرفی می‌شود و در زندگی فردی و اجتماعی مسلمانان تأثیر مستقیم دارد.

یزید فردی است که ردای اسلام را به تن کرده و به نام او خطبه می‌خوانند و او را امیرالمؤمنین خطاب می‌کنند اما بعد از واقعه عاشورا، چوب به لب ودندان امام حسین علیه‌السلام می‌زند، و می‌گوید بنی‌هاشم، حکومت را به بازی گرفته اند! وحی کجاست؟! پیامبرکیست؟ امام علیه‌السلام که اصل دین را در خطر می‌بیند چون جامعه گرفتار وحکومت یزید شده است، در جواب یکی از کوفیان که می‌گوید: ای حسین! چرا با پسر عمویت بیعت نمی‌کنی، می‌فرماید: « لاوالله لااعطیهم بیدی إعطاء الذلیل. ولاافرّ منهم فرارالعبید»(۹) بخدا قسم نه چون افراد ذلیل دست یبعت در دست آنان می‌گذارم و نه مانند بردگان از صحنه جنگ فرار می‌کنم.

امام علیه‌السلام تنها راه بقای دین را در ریختن خون خود و یارانش می‌بیند لذا قیام امام علت مبقیه و سبب نگهدارنده دین و بازدارنده از تحریف و تغییر اساس اسلام است گرچه امام درسال ۶۱هجری با یاران اندکش شهید شد ولی پرچم سرخی که بر گنبد طلایی‌اش نصب است نشان از این است که جنگ حسین با دشمنان دین پایان نیافته، باشد که بگذرد سال‌ها و ماه‌های حرام، آنگاه حسین وحسینیان به پیکار برخواهند خواست.

حسینعلی عنابستانی

۱. سوره قصص آیه ۸۸

۲. امام درغیب جامعه، محمد رضا حکیمی

۳. الکامل ابن اثیر جلد۳ص۲۶۷،مقتل خوارزمی‌جلد ۱ص۱۹۵

۴. الفتوح، ترجمه محمدبن احمدمستوفی هروی

۵. سخنان حسین ابن علی ازمدینه تاکربلا ص۱۲

۶. سخنان حسین بن علی ازمدینه تاکربلا ص۱۸

۷. همان مدرک ص ۳۲

۸. نساب الاشراف جلد۳ص۱۸۸



همچنین مشاهده کنید