یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

فرآیند جهانی شدن, یک اوج


فرآیند جهانی شدن, یک اوج

فرایند یاprocess اگر چه کاربردی وسیع به ویژه در علوم اجتماعی دارد اما از ابهام معنایی فراوان برخوردار است این واژه را می توان بر هر جنبه از برهمکنش اجتماعی دلالت داد از سوی دیگرمی توان فقط به آن دسته از فعالیتهای اجتماعی که از توالی مداوم برخوردارند و بر پایه ی پژوهش تجربی تعریف شده اند اطلاق کرد

فرایند یاprocess اگر چه‌ کاربردی‌ وسیع‌ به‌ ویژه‌ در علوم‌ اجتماعی‌ دارد اما از ابهام‌ معنایی‌ فراوان‌ برخوردار است‌. این‌ واژه‌ را می‌توان‌ بر هر جنبه‌ از برهمکنش‌ اجتماعی‌ دلالت‌ داد. از سوی‌ دیگرمی‌توان‌ فقط به‌ آن‌ دسته‌ از فعالیتهای‌ اجتماعی‌ که‌ از توالی‌ مداوم‌ برخوردارند و بر پایه‌ی‌ پژوهش‌ تجربی‌ تعریف‌ شده‌اند اطلاق‌ کرد. جولیوس‌ گولد و ویلیام‌ کولب‌ در فرهنگ‌ علوم‌ اجتماعی‌ آن‌ را به‌معنی‌ گذار یا رشته‌یی‌ از گذارهای‌ میان‌ یک‌ وضعیت‌ اجتماعی‌ و وضعیت‌ اجتماعی‌ دیگر عنوان‌ می‌نمایند. اگر چه‌ به‌ توضیح‌ اینان‌ بعضی‌ جامعه‌ شناسان‌ میان‌ فرآیند اجتماعی‌ و فرآیندهای‌ اجتماعی‌تمایز قائلند. آنجا که‌ از فرآیند اجتماعی‌ سخن‌ می‌رود می‌توان‌ آن‌ را بر همکنش‌ اجتماعی‌ تلقی‌ نمود. اضافه‌ آنکه‌ فرایندهای‌ اجتماعی‌ شکل‌های‌ اختصاصی‌تر برهمکنش‌ می‌باشند.

آرای‌ چارلز داروین‌ در باره‌ی‌ نکامل‌ گونه‌ها تاثیر فراوانی‌ بر نحوه‌ی‌ ادراک‌ جامعه‌شناسان‌ از تحولات‌ اجتماعی‌ نهاد. تغییر ساختارهای‌ زیست‌ شناختی‌ بر اثر فرآیندهای‌ معین‌، علمای‌ جامعه‌ شناسی‌را به‌ جست‌وجوی‌ چنین‌ فرایندهایی‌ در اجتماع‌ هدایت‌ نمود. هربرت‌ اسپنسر از جمله‌ی‌ این‌ جامعه‌شناسان‌ بود که‌ نظریه‌ی‌ تطور اجتماعی‌ را مطرح‌ ساخت‌. گومپلوویچ‌ معتقد بود که‌ فرایند طبیعی‌متضمن‌ بر همکنش‌ عناصر گوناگون‌ است‌. چیزهایی‌ که‌ همانند یکدیگرند و هستی‌شان‌ مجزا نیست‌، بر همکنشی‌ ندارند. نتیجه‌ی‌ چنین‌ وضعیتی‌ عدم‌ وجود فرایند است‌. آن‌گونه‌ که‌ گولد و کولب‌ عنوان‌می‌نمایند دو عنصر اساسی‌ در هر فرایند طبیعی‌ عبارتند از عناصر گوناگون‌ و برهمکنش‌. در حالی‌ که‌ گومپلوویچ‌ بر وجود عناصر کشمکش‌ و رقابت‌ تاکید داشت‌ محققی‌ مانند کروپوتیکن‌ بر مفهوم‌همکاری‌ تاکید می‌نهاد. می‌توان‌ در نظر آورد که‌ همزمان‌ با رشد مفهوم‌ فرایند در قرن‌ بیستم‌ و در علوم‌ اجتماعی‌ این‌ دو مفهوم‌ یعنی‌ تعاون‌ و همکاری‌ و تخلف‌ و کشمکش‌ نیز به‌ همراه‌ هم‌ رشد کردند.حاصل‌ یک‌ رشد گسستگی‌ بود و حاصل‌ دیگر پیوستگی‌.

آنجا که‌ سخن‌ از گسستگی‌ است‌ می‌توان‌ پیش‌ بینی‌ نمود که‌ تعادل‌ و توازن‌ درونی‌ بر هم‌ خورد و آنجا که‌ حرکت‌ بر مبنای‌ پیوستگی‌ است‌ می‌توان‌ چشم‌انداز برقراری‌ تعادل‌ را مشاهده‌ نمود. به‌عقیده‌ی‌ گولد و کولب‌ فرایند اجتماعی‌ در جنبه‌های‌ بنیادین‌ خود مفهومی‌ است‌ از جنبش‌، تغییر و جریان‌ مداوم‌ حرکت‌. یکی‌ از مهمترین‌ وظایف‌ آن‌ در توسعه‌ی‌ نظریه‌ی‌ اجتماعی‌ برانگیختن‌ احساسی‌درباره‌ی‌ توالی‌ زمانی‌ بوده‌ است‌. از این‌ رو نظریه‌ی‌ فرایند اجتماعی‌ نماینده‌ی‌ واکنشی‌ مهم‌ علیه‌ نظریات‌ ایستا و نظریات‌ مربوط به‌ ساختار به‌ شمار می‌رود. شاید از همین‌ رو است‌ که‌ نظریه‌ی‌ فرایندبیش‌ از همه‌ توسط جامعه‌شناسانی‌ گسترش‌ یافت‌ که‌ در مرکز شهری‌ فعال‌، متغیر و پویا - دانشگاه‌ شیکاگو - زندگی‌ می‌کرده‌اند.

نظریه‌ی‌ فرایند آنگاه‌ که‌ وسعت‌ یافت‌ ابعاد متنوع‌ بوم‌ شناختی‌، انسان‌ شناختی‌، سیاسی‌ و..پیدا نمود. بورگس‌ که‌ نظریه‌ی‌ جانشینی‌ (توالی‌) را در بوم‌ شناسی‌ شهری‌ مطرح‌ نمود به‌ چهار مرحله‌ در توالی‌بوم‌ شناختی‌ اشاره‌ می‌کند: حرکت‌ آغازین‌ به‌ درون‌ یک‌ منطقه‌، واکنش‌ از سوی‌ افراد مقیم‌، هجوم‌ عمومی‌ تازه‌ واردان‌ و اوج‌.

آنچه‌ در اینجا مهم‌ تلقی‌ می‌شود رقابت‌ و کشمکش‌ به‌ سبب‌ کمبود فضا است‌. ر. ا. پارک‌ نیز موقعیت‌ روابط نژادی‌ را در رقابت‌، همسازی‌، همانند سازی‌ و آمیزش‌ می‌دید که‌ در چرخه‌یی‌ تقریبا”اجتناب‌ناپذیر پیوسته‌ از نو تکرار می‌شوند. اما مطالعه‌ی‌ فرایند اجتماعی‌ در میان‌ انسان‌ شناسان‌ در دو حوزه‌ی‌ فرهنگ‌ پذیری‌ و فرایندهای‌ خاص‌ اجتماعی‌ متمرکز شده‌ است‌. شرایط پیش‌ روی‌ به‌ سوی‌ برهمکنش‌ اجتماعی‌ و برقراری‌ مجدد تعادل‌ در این‌ راستا مورد توجه‌ قرار گرفته‌ است‌. بندیکت‌ و مید نشان‌ داده‌اند که‌ یک‌ فرهنگ‌ خاص‌ با الگوهای‌ خاص‌ که‌ در حال‌ مساله‌ دارد بر فرآیندی‌ اجتماعی‌نظیر رقابت‌ تاکید می‌کند در حالی‌ که‌ فرهنگی‌ دیگر بر فرآیند اجتماعی‌ دیگری‌ تاکید می‌ورزد. اما فرایند سیاسی‌political process که‌ همواره‌ در نوشته‌های‌ علوم‌ اجتماعی‌ و علوم‌ سیاسی‌ کاربردداشته‌ عمدتا” عناصر رقابت‌ و کشمکش‌ را در خود به‌ همراه‌ دارد. پروفسور هریسون‌ سه‌ مفهوم‌ اصلی‌ اصطلاح‌ فرایند سیاسی‌ را مشخص‌ نموده‌ است‌:

۱) منعکس‌ کننده‌ی‌ نحوه‌ی‌ گفت‌ و گویی‌ است‌ درباره‌ی‌ سیاست‌ که‌ میان‌ کسانی‌ متداول‌ است‌ که‌ به‌ شدت‌ مجذوب جنبش‌ ‌ و تغییرند و آن‌ را تنها جنبه‌ی‌ مهم‌ سیاست‌ می‌دانند.

۲) در آثار دیگر نویسندگان‌ کاربرد این‌ اصطلاح‌ بستگی‌ دارد به‌ و جزیی‌ است‌ از این‌ تصور وسیع‌تر که‌ الگوی‌ پیوسته‌ تکرار شده‌ی‌ تعییر را لزوما” باید همیشه‌ در سیاست‌ یافت‌ زیرا که‌ سیاست‌ الزاما”تابع‌ قواین‌ فرایند است‌. چنین‌ قیاسی‌ با علوم‌ طبیعی‌ نمایشگر آرزویی‌ و احتمالا آرزوی‌ بیراهه‌یی‌ است‌.

۳) سومین‌ کاربرد حول‌ مفهوم‌ رویه‌ و طرز کار دور می‌زند. مثلا در عباراتی‌ نظیر فرایند قانونگداری‌ و فرایند نامزدی‌ انتخاباتی‌. که‌ بر مجموعه‌ی‌ جدایی‌ پذیری‌ از بر همکنش‌های‌ میان‌ قواعد مربوطبه‌ طرز کار، فعالیت‌ها و نگرش‌ها و پایگاههای‌ فردی‌ و انواع گوناگون‌ مناسبات‌ داخلی‌ و خارجی‌ گروههای‌ اجتماعی‌ دلالت‌ دارد.

می‌توان‌ با اندکی‌ تساهل‌ نظریات‌ مربوط به‌ جهانی‌ شدن‌ را به‌ دو دسته‌ تقیم‌ کرد: یک‌ دسته‌ که‌ جهانی‌ شدن‌ را به‌ مثابه‌ی‌ یک‌ پروژه‌ تلقی‌ می‌نمایند. اراده‌ی‌ واحد، برتر و مطلقی‌ را در پشت‌ پرده‌مطمئن‌ فرض‌ نموده‌ و از جهانی‌ شدن‌ به‌ عنوان‌ غربی‌ کردن‌ جهان‌ نام‌ می‌برند و دسته‌ی‌ دوم‌ که‌ جهانی‌ شدن‌ را یک‌ فرایند محسوب‌ می‌دارند و آن‌ را عمدتا” محصول‌ گسترش‌ ارتباطات‌، اختلاطهای‌فرهنگی‌ و نظام‌ نوین‌ سرمایه‌داری‌ می‌دانند. در آثار مور، پارسونز، والرشتاین‌، بوین‌، رابرتسون‌، واترز، ترنر و... می‌توان تلقی‌ تاثیر عوامل‌ اخیر را مشاهده‌ نمود.

اینک‌ چهار دهه‌ از انتشار کتاب‌understanding media مک‌ لوهان‌ که‌ در آن‌ نظریه‌ی‌ دهکده‌ی‌ جهانی‌ Global village را مطرح‌ ساخت‌ می‌گذرد. اگر چه‌ این‌ نظریه‌ اینک‌ برای‌ ما ملموس‌ وقابل‌ فهم‌ است‌ اما طرح‌ آن‌ در چهار دهه‌ پیش‌ نیاز به‌ ظریف‌ نگری‌ و درک وسعت‌ فراگیری‌ ابعاد حرکتی‌ موجود را داشت‌. آنچه‌ در دهکده‌ موجود است‌ سهل‌الوصول‌ بودن‌ است‌. در دسترس‌ بودن‌امکانات‌ موجود، دسترسی‌ سریع‌ به‌ اخبار و وقایع‌ و تاثیر و تاثرات‌ فراگیر از ویژگیهای‌ زندگی‌ در یک‌ دهکده‌ است‌. اما نه‌ زندگی‌ در یک‌ دهکده‌ی‌ روستایی‌ از شفافیت‌ محض‌ برخوردار است‌ و نه‌زندگی‌ در یک‌ دهکده‌ی‌ جهانی‌. اساسا” انسانها ابا دارند از اینکه‌ در معرض‌ شفافیت‌ کامل‌ قرار بگیرند و اگر هم‌ بکوشند که‌ سوژه‌هایشان‌ در معرض‌ شفافیت‌ کامل‌ باشد همواره‌ به‌ طور ناخودآگاه‌ بخشی‌از ذهن‌ خود را معطوف‌ سوژه‌هایی‌ می‌نمایند که‌ می‌تواند برایشان‌ ابهام‌ آفرین‌ باشد. از این‌ رو خواسته‌ و ناخواسته‌ به‌ سمت‌ پیچیدگی‌ گرایش‌ پیدا می‌کنند. جدای‌ از این‌ گرایش‌ ذاتی‌ و ذهنی‌، شرایطزندگی‌ در دهکده‌ی‌ جهانی‌ امروز در انبوهی‌ از پیچیدگیها بنا نهاده‌ شده‌ است‌. در این‌ پیچیدگی‌ بی‌ پایان‌ جست‌ و جوی‌ وضعیت‌ شفاف‌ و آشکار عمدتا” به‌ هدر رفتن‌ نیروها و زمان‌ منجر می‌شود تا بیش‌از آنکه‌ به‌ اهداف‌ در نظر گرفته‌ شده‌ منجر شود. از این‌ رو است‌ که‌ عصر حاضر عصری‌ است‌ پر از هیاهو و تهی‌ از حرکت‌. حرکتی‌ که‌ به‌ لحاظ میزان‌ متناسب‌ با نیروهای‌ موجود و آماده‌اش‌ باشد. چنین‌شرایطی‌ به‌ مرور زمان‌ منجر به‌ آن‌ می‌شود که‌ افراد از بسیاری‌ اطلاعات‌ چشمپوشی‌ کنند و اعمال‌ و کنشهای‌ خود را در محدوده‌هایی‌ سامان‌ دهند که‌ به‌ لحاظ تجربی‌ مورد شناسایی‌ شان‌ واقع‌ شده‌است‌ و احتمال‌ به‌ خطر افتادن‌ جان‌ و مال‌ و سرمایه‌ در آن‌ اندک‌ است‌.

در روزهای‌ ۲۱ تا ۲۶ اردیبهشت‌ ماه‌ گذشته‌ در شهر سیاتل‌ آمریکا یعنی‌ مهد ظهور شرکتهای‌ عظیم‌ کامپیوتری‌ همچون‌ مایکروسافت‌، ریل‌ نت‌، رکس‌ و... کنفرانسی‌ با عنوان‌ <اطلاعات‌، سکوت‌ وپناهگاه‌> برگزار شد. در این‌ کنفرانس‌ متخصصانی‌ از رشته‌های‌ مختلف‌ از جمله‌ پزشکی‌، هنر و ادیان‌ شرکت‌ داشتند. کنفرانس‌ به‌ همت‌ دانشگاه‌ واشنگتن‌، بنیاد ملی‌ علم‌ آمریکا و بنیاد مک‌ آرتورشکل‌ گرفت‌. اسپت‌ ریویر از بنیاد مک‌ آرتور در این‌ کنفرانس‌ گفت‌: <این‌ موضوع‌ که‌ روز به‌ روز مردم‌ بیش‌ از پیش‌ در محاصره‌ی‌ اطلاعات‌ که شاید نام‌ نویز یا سر و صدای‌ مزاهم‌ برازنده‌ آن‌ باشد -قرار می‌گیرند موضوع‌ بسیار مهمی‌ است‌.>

جان‌ سلی‌ براون‌ یکی‌ از اعضای‌ پانل‌ این‌ کنفرانس‌ که‌ یکی‌ از مدیران‌ سابق‌ مرکز پالو آلتو - مرکز تحقیقات‌ زیراکس‌ - بوده‌ گفت‌: <تا چندی‌ پیش‌ مردم‌ اطلاعات‌ مورد نیاز خود را از رسانه‌هایی‌ نظیرکتاب‌ و روزنامه‌ کسب‌ می‌کردند و ارتباطات‌ رو در رو بود، اما امروزه‌ مردم‌ به‌ رسانه‌هایی‌ روی‌ آورده‌اند که‌ قابلیت‌ اطمینان‌ آن‌ کمتر است‌ و ارتباط در آن‌ بسیار مجازی‌ است‌>. براون‌ می‌گوید:<فرمهای‌ کنونی‌ رسانه‌، ذهنهای‌ آشفته‌، لهیده‌ و احساساتی‌ به‌ وجود می‌آورد. ما باید تعریف‌ دقیقی‌ از پیشرفت‌ ارائه‌ کنیم‌. همه‌ی‌ شکلها و ابزارهای‌ فناوری‌ موجب‌ پیشرفت‌ نمی‌شوند.> به‌ عقیده‌ی‌ دکتربراون‌ تمام‌ فکر و ذکر انسانها این‌ است‌ که‌ حداکثر اطلاعات‌ ممکن‌ را در حداقل‌ زمان‌ به‌ دست‌ آورند و این‌ باعث‌ می‌شود که‌ وسیله‌ خود به‌ هدف‌ تبدیل‌ شود.

مایک‌ دش‌ از مشاوران‌ حوزه‌ی‌ مدیریت‌ در صنایع‌ فناوریهای‌ پیچیده‌ که‌ خود را در سیلی‌ از آلاینده‌های‌ رسانه‌ای‌ گرفتار دیده‌ می‌گوید فقط دو سال‌ طول‌ کشید تا استراتژی‌ جدید تدوین‌ و خود را ازشر اطلاعات‌ مسموم‌ خلاص‌ کند.

همه‌ی‌ این‌ اطلاعات‌ مسموم‌ دو چیز را به‌ شدت‌ القا می‌کنند - اگر بخرید مشکلتان‌ حل‌ می‌شود - شما همیشه‌ و در هر کجا که‌ باشید بالاخره‌ یک‌ چیز حتما” کم‌ دارید. دش‌ می‌گوید: < در سریعترین‌زمان‌ ممکن‌ خودم‌ را از همه‌ی‌ آنها خلاص‌ کردم‌. من‌ تلویزیون‌ ندارم‌ و فقط یک‌ مجله‌ را مشترک‌ هستم‌. ۹۹ درصد از روزنامه‌ها، مجلات‌ و به‌ طور کلی‌ رسانه‌ را هم‌ با خیال‌ راحت‌ رد می‌کنم‌ و ازنخواندن‌ آن‌ احساس‌ گناه‌ نمی‌کنم‌.>

سخن‌ بر سر پیچیدگی‌ زندگی‌ در دنیایی‌ بود که‌ اگر چه‌ به‌ مانند دهکده‌یی‌ کوچک‌ سهل‌الوصول‌ و در دسترس‌ است‌ اما به‌ خاطر پیچیدگی‌ و انبوهی‌ اطلاعات‌ موجود در آن‌، انسانها را ناخودآگاه‌ به‌گزینش‌ در محدوده‌های‌ در دسترس‌ و معین‌ وا می‌دارد. از این‌ رو به‌ نظر می‌رسد که‌ زندگی‌ در این‌ گستره‌ی‌ عظیم‌ و بیکران‌ ارتباطات‌ و اطلاعات‌ روز به‌ روز به‌ حیطه‌های‌ تجربه‌پذیر و آشنا محدودترمی‌شود و جذب‌ امکانات‌ و سهم‌ بیشتر برای‌ بقا به‌ تناسباتی‌ بر می‌گردد که‌ افراد می‌توانند در مقابل‌ هجوم‌ معناها و نیروها برقرار سازند. برقراری‌ یک‌ تناسب‌ معتدل‌ امکان‌پذیر نمی‌شود مگر به‌واسطه‌ی‌ درک‌ و دریافت‌ صحیح‌تر از آنچه‌ موجود و در حال‌ وقوع‌ است‌.

نوشته: نسرین پورهمرنگ

کوروش ضیابری



همچنین مشاهده کنید