شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

شرایط آزادی اندیشه


شرایط آزادی اندیشه

بی گمان حق آزادی اندیشه و بیان, از حقوق طبیعی و نخستین آدمی است

در مقاله حاضر نویسنده با بررسی چیستی اندیشه و ارتباط آن با آزادی، بر وجود دو پیش زمینه آزادی اندیشه تأکید کرده است که با هم آن را از نظر می گذرانیم:

● چیستی اندیشه

بی گمان حق آزادی اندیشه و بیان، از حقوق طبیعی و نخستین آدمی است. از آیات قرآنی برمی آید که اندیشه و بیان از جایگاهی بسیار بلند و ارزشی والا برخوردار است و خداوند از نعمت بیان و تفکر به عنوان دو نعمت بزرگ الهی یاد کرده تا این گونه به اهمیت و ارزش آن دو، توجه داده باشد.

البته در بسیاری از کاربردها و شعارها توجهی به تفکیک دو نعمت آزادی اندیشه و بیان نمی شود و حتی در بسیاری از موارد میان این دو واژه و کاربردهای آن خلط می شود.

اندیشه به معنای فرایندی است که در ادبیات عربی از آن به تفکر یاد می شود. تفکر و فکر کردن به فرآیندی پیچیده اطلاق می شود که با بهره گیری از ابزار عقل انجام می شود.

انسان اندیشمند کسی است که با بهره گیری از داشته ها و آگاهی های پیشین خود می کوشد تا امر ناشناخته ای را دریابد و آن را به امر معلوم تبدیل کند. بنابراین اندیشه امری است که ارتباط تنگاتنگی با امر باطنی و شخصی دارد هر انسانی که در گوشه ای می نشیند، به طور ناخودآگاه در دام خیال می افتد و قوه متخیله به تصویرسازی رو می آورد و انسان را گرفتار غوغای درونی می کند که بیش از همه تصاویر ذهنی می باشد. گاه این غوغا به شکل سخت درونی و زمزمه باطنی تبدیل می شود.

در عرفان سرخ پوستی از سالک می خواهند تا مدیریت و مهار این قوه را در اختیار گرفته و در سکوت مطلق وارد شود و اجازه ندهد تا قوه متخیله و یا خیال، او را سرگرم گفت وگوی درونی کند.

گفت و گوی درونی امری است که هرگز انسان نمی تواند به سادگی از آن بگریزد مگر آن که بتواند با تکرار واژگانی، خود را مشغول به امری سازد. تصویرسازی قوه خیال نیز همواره ادامه دارد و آدمی را به بند می کشد.

در این میان کسانی هستند که به جای آن که در سکوت خویش به قوه خیال و یا متخیله اجازه قدرت نمایی دهند، خود زمام امور نفس را در دست گرفته و با بهره گیری از قوه عقل به گفت و گوی هدفمند با خود می پردازند و یا قوه خیال را نیز به کار می گیرند و آن را در مسیر هدفداری قرار می دهند. این گونه است که

گفت و گوی درونی بی سامان و بی هدف، شکل دیگری می گیرد و گفت و گوهای هدفمند در درون آدمی آغاز می شود این گفت و گوی درونی که سامانمند و هدفمند می باشد و با ابزار قوی عقل مدیریت و مهار می شود، همان اندیشه و تفکر می باشد.

از این جاست که انسان اندیشمند، زاده می شود و منطق به دنیا می آید. استدلال و برهان شکل می گیرد و مجهول های ذهنی به معلوم ها تبدیل می شود و درنهایت به شکل علم و دانش ظهور می کند.

بنابراین می توان گفت عقل به عنوان یک ابزار، تا زمانی که به کار گرفته نشده باشد، هیچ ارزش و اهمیتی ندارد. درحقیقت مانند گنجی است که زیر خاک فطرت مانده است و در بازار سرمایه انسانیت هیچ ارزش و بهایی ندارد مگر آن که از زیرخاک فطرت بیرون آید و به شکل کاربردی مورداستفاده قرار گیرد. از این رو قرآن هرگز از عقل به عنوان یک امر ارزشی سخن نمی گوید، بلکه از تفکر و اندیشه ورزیدن و به کار گیری عقل به عنوان امری ارزشی سخن به میان می آورد و مردم را به تعقل تشویق می کند.

● گفتمان های ضداندیشه

اکنون این پرسش مطرح می شود که اگر اندیشه و خردورزی امری درونی و باطنی است، چه ارتباطی میان آزادی و اندیشه وجود دارد و نسبت میان آزادی و اندیشه چیست؟

در پاسخ به این پرسش باید گفت که اندیشه هرچند که درونی است، ولی نیازمند شرایط و مقتضیاتی است تا به درستی انجام پذیرد. به این معنا که بسیاری از مردم تحت فشارهای درونی هواهای نفس و قوه خیال و متخیله قرار می گیرند. بنابراین تا زمانی که این فشار از میان نرود، شخص نمی تواند به آزادی واقعی در حوزه اندیشه برسد و بتواند از عقل برای تفکر و آگاهی و دانش بهره برد. بر این اساس مسئله آزادی از هواهای نفس در اسلام و قرآن اهمیت می یابد.

از سوی دیگر، شخص خردمندی که می کوشد تا به اندیشه درست برسد می بایست شرایط و مقتضیات آن را فراهم آورد. در این میان گاه شرایط بیرونی نیز موجب می شود تا شخص از آزادی برخوردار نباشد و امکان اندیشه ورزی هرچند که باطنی است برای او فراهم نیاید؛ زیرا گاه افکارسازی وگفتمان سازی ازطریق فشارهای رسانه ای وتبلیغاتی به گونه ای است که شخص خود را غرقه در شرایط می بیند و اجازه نمی یابد تا در شرایط سالم به اندیشه ورزی اقدام کند.

گفتمان های غالب اجتماعی و فرهنگی چنان فشار سهمگینی بر شخص وارد می سازد که اجازه نمی یابد تا در مسیر عادی و معمولی بیندیشد.

قرآن در آیه ۲۷ سوره نوح تبیین می کند که شخص چگونه ازطریق غرقه سازی و افکارسازی تحت فشار قرار می گیرد و حتی کودکان اجازه نمی یابند تا در شرایط سالم و طبیعی فکر کنند. بدین گونه منطقی براساس فشارهای بیرونی در درون شکل می گیرد. این منطق به شکلی است که می تواند باطل را حق جلوه دهد. و لذا آزادی اندیشه بطور نامحسوس از شخص سلب می شود.

● پیش زمینه آزادی اندیشه

در جامعه کنونی چنین حالاتی بسیار قابل شناسایی و مشاهده است. افکارسازی و مدیریت اندیشه با تبلیغات سنگین موجب می شود که شخص اجازه نیابد به درستی اندیشه کند و براساس فطرت و طبیعت انسانی گام بردارد و حتی اگر بتواند از فشار سهمگین گفتمان غالب اجتماعی و سیاسی و اعتقادی بیرون آید، خجالت می کشد تا در مسیری دیگر گام بردارد و آن را نشان دهد. این گونه است که برای یک مؤمن، نماز خواندن در پارک ها و بوستان های شهری سخت می شود و حرکت های ضداخلاقی و هنجاری به سادگی قابل تقلید و الگوبرداری می گردد.

بنابراین اگر بخواهیم از آزادی اندیشه سخن بگوئیم باید پیش از آن از دو امر اطمینان پیدا کنیم. این که شخص خود را از درون چنان ساخته باشد که تحت مدیریت هواهای نفسانی قرار نگیرد و عقل و خردش مدیریت نفس را به دست گرفته باشد. دوم آن که شرایط بیرونی و گفتمان ها به گونه ای باشد که گفتمانی غالب نتواند مدیریت عقل و هوش شخص را به دست گیرد.

اگر شخص در جامعه کنونی، خود را ازهواهای نفس برهاند و زمام مدیریت خود را به عقل سپارد، باز شرایط رسانه ها و تبلیغات سهمگین وفشارهای بیرونی ازطریق گفتمان سازی و غرقه سازی، به گونه ای است که شخص نمی تواند از آزادی اندیشه بهره ای ببرد و ناخودآگاه در دام استبداد و محدودیت قرار می گیرد.

راه رهایی از این امر و دست یابی به آزادی اندیشه آن است که انسان نخست از خود رهایی یابد و مدیریت نفس را به عقل سپارد و دیگر آن که از چنگال رسانه ها و تبلیغات و منطقی که آنان تحمیل می کنند برهد.

رحمان مروتی



همچنین مشاهده کنید