چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

حضرت علی ع احیاگر عدالت


حضرت علی ع احیاگر عدالت

از امیرمومنان علی ع سخن گفتن, عجز و شرمندگی در پی دارد چرا که برای شناخت علی ع بیش از تبلیغ به معرفت شناسی و آشنایی علمی نیاز داریم

از امیرمومنان علی(ع) سخن گفتن، عجز و شرمندگی در پی دارد. چرا که برای شناخت علی(ع) بیش از تبلیغ به معرفت شناسی و آشنایی علمی نیاز داریم.

اشتباه بزرگ بسیاری از روشنفکران این است که در ضمیر خود می‌پندارند با علم و تکنیک جدید می‌توان جامعه مترقی و متمدن و آزاد و در واقع جامعه مدنی آزاد داشت. در صورتی که بینایی و خردمندی و علم و دانش اعتقادی و ایدئولوژیک است که جامعه را حیات و حرکت و قدرت می‌بخشد.

وارد کردن علم و صنعت در یک اجتماع بی‌ایمان و ایدئولوژی مشخص همچون فرو کردن درخت‌های بزرگ و میوه دار است در زمین نامساعد.

اما در عین حال آنچه را که ما فاقد آنیم، ایمان و قدرت ایمان نیست. بلکه عدم معرفت درست و منطقی و علمی به مسائلی است که بدان ایمان داریم. یکی از راه‌های شناخت امیرالمومنین(ع) این است که بدانیم چرا مکتب و رسالت پیامبر اعظم(ص) و وحدت عموم مسلمین و عدالت را محور کار خویش قرار داد.

علی(ع) آن عاشق وجود نازنین نبی مکرم اسلام ۲۳ سال مبارزه برای مکتب اسلام نمود. علی(ع) آن مظلوم تاریخ در عین شجاعت، ۲۵ سال را برای وحدت جهان اسلام تحمل نمود و آن مجسمه عدل و داد طی ۵ سال حکومت برای احیای عدالت جنگید.

مهم‌ترین سئوالی که می‌توان کرد این است که چرا و چه نیازی است که امروز ما باید علی(ع) را بشناسیم و البته فکر می‌کنم که این سئوال فقط از طرف شیعیان علی(ع) عنوان و مطرح نشود. زیرا که برای شیعه علی(ع) بخصوص شیعه‌ای که اکنون هست این سئوال چندان مطرح نباشد که چرا علی امام است و یک رهبر است، پس او را باید شناخت و اصولا به او محتاجیم. وقتی قرآن کریم را مطالعه می‌کنیم در می‌یابیم که تنها و تنها نزدیکی به خدا و تقرب به او در گرو شناخت خدا و رسول و اولی الامر است.

علی نخستین کسی بود که اسلام آورد. این را ابن عباس و عفیف کندی، بازرگان عصر جاهلیت می‌گوید. اول شخصی بود که با پیامبر بیعت کرد که آن را ربیعه بن عاجز نقل می‌کند. حبه عرفی نقل می‌کند که خود امیرالمومنین(ع) فرمودند: من نخستین کسی بودم که با پیامبر خدا نماز گزارد.

انسان امروز به شناخت علی نیازمند است نه به محبت و عشق به او زیرا که عشق و محبت بدون شناخت نه تنها هیچ ارزشی ندارد، بلکه سرگرم کننده و تخدیر کننده و معطل کننده نیز خواهد بود.

در کتاب الامام علی(ع) صوت العداله الانسانیه آمده است؛ ای روزگار! کاش می‌توانستی همه قدرت‌هایت را، ای طبیعت کاش می‌توانستی همه استعدادهایت را در خلق یک انسان بزرگ و نبوع بزرگ و قهرمان بزرگ جمع می‌کردی و یک بار دیگر به جهان ما یک علی دیگر می‌دادی. نویسنده این کتاب یک طبیب مسیحی است و این نشان می‌دهد که علی(ع) و وجود مبارک آن امام همام در چهارچوب یک فرقه و مذهبی به نام تشیع ارزیابی نمی‌شود بلکه در مذاهب و ادیان دیگر حتی آیین بودایی و برهمایی و هر انسانی که به مفاهیم و ارزش والای انسانی معتقد و به جامعه ارزشی یا مفاهیم اخلاقی و دینی پایبند است به علی و آل علی(ع) ایمان دارد و هر عصری و هر نهضتی که به این ارزش‌ها اعتقاد دارد و برای هدف‌های متعالی مبارزه می‌کند به شناخت علی(ع) نیازمند است. محی الدین عربی آن عارف نامدار چنین می‌گوید: ثمره دوستی و محبت اهل بیت(ع) نصیب دوستداران آنان است. زیرا همین محبت سبب نجات آنها است.

و همین شناخت و عشق به علی و اهل بیت(ع) بزرگترین نیروی محرک و بزرگترین قدرت نجات دهنده انسان می‌شود (زیرا علی شیفته ذات خدا و یاران خداست)

نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت

متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را

شرح حال حضرت مولا را می‌توان به چهار دوره مشخص تقسیم نمود:

۱) دوران کودکی که از نظر تکوین شخصیت و بروز استعدادها بسیار مهم است.

ابن عباس می‌گوید: نخستین کسی که بعد از حضرت خدیجه(س) با پیامبر(ص) نمازگزارد علی بود. مجاهد نقل کرده است که سن حضرت علی در هنگام اسلام آوردن نه سال بود و یا کمتر و او هیچ گاه سر بر آستان بت نسود.

۲) دوره دوم از بعثت پیامبر اسلام(ص) آغاز می‌شود و همگام پیامبر بوده و تا لحظه مرگ نبی مکرم اسلام، همدهم و همراه او مانده و پیامبر(ص) در دامن پسرعم خویش رحلت نموده است. او در خانه پیامبر زندگی کرده و بعد از اولین پیام وحی و نزول به پیامبر آن را پذیرفته است.

این دوره خود بیست و سه سال می‌باشد (سیزده سال در مکه و ده سال در مدینه).

در حکومت اسلامی پیامبر، مکه دوره فردسازی و مدینه دوره جامعه سازی است. این دوره عنوان دیگری هم دارد و نام آن مکتب سازی است یعنی استقرار مکتب در ذهن جامعه و پرورش جامعه بر اساس مکتب. احیای مکتب و ایجاد ایمان در وجدان زمان و تشکیل یک گروه اعتقادی و در یک کلمه مبارزه به خاطر یک هدف، مرحله دوم از سال آخر دهم و اول یازدهم که دوره مکتب تمام می‌شود و نفاق و اختلاف در داخل جامعه اسلامی بروز می‌کند. سکوت علی(ع) آغاز می‌گردد. دوره‌ای که می‌بیند و مشاهده می‌کند حق او و خانواده او را و حق توده‌های مردم را که به خاطر عدالت به اسلام روی آورده‌اند، جناح‌های داخلی دارند پایمال می‌کنند.

دوره سوم را علی(ع) به خاطر وحدت اسلام، عنادها و غرض ورزی‌ها را تحمل می‌کند و سکوت می‌نماید و این دوره ۲۵ سال طول می‌کشد. سکوتی که خودش در یک جمله رسا و دقیق بیان می‌کند و می‌فرماید: همچون خار در چشمم و همچون استخوان در حلقومم ۲۵ سال ماندم.

فصل چهارم: ۵ سال حکومت برای عدالت امام است که از همان اول اعلام کرد و گفت: من دیگر از این حکومت بر شما بیزارم اما فکر کرده‌ام که این قدرت را به دست گیرم شاید حق‌هایی که به زانو فرو افتاده‌اند، بر پای دارم و باطلی را از این باطل‌هایی که بر پای ایستاده‌اند از پای دراندازم. در این دوره باز حرف‌های دیگر و شعارهای دیگر و تجلی ارزش‌های تازه‌ای از این وجودی که معجزه خلقت است، مطرح می‌گردد.

در زمانی که همه مقام‌ها قسمت شده و بت‌های آب و نان دار از قبیل حکومت بر امپراتوری ایران، حکومت بر امپراتوری مصر به دست بنی امیه و قوم و خویش‌های عثمان افتاده است، ‌در این زمان گروه نفاق ابوعبیده جراح، سعدبن ابی وقاص و خالد بن ولید در مقابل گروه ناب و شیعه بی‌نظیر میثم تمار، سلمان فارسی، ابوذر غفاری، بلال حبشی و بسیاری که علی را می‌پذیرند و به وجودش افتخار می‌کنند.

پنج سال مبارزه علی(ع) برای تحقق عدالت است زیرا که در اینجا مشرک نیست تا برای مکتب مبارزه شود. منافقین خشکه مقدس‌هایی که علی باید با اینها در صفین، در جمل، در نهروان بجنگد که در جمل از همه مشکل‌تر.

جرج جرداق می‌گوید: "کجایند آن نظریه‌پردازان و نویسندگان و آن آزاد اندیشان حقوق بشر و دموکراسی تا حقوق بشر را در عمل بفهمند و لمس کنند نه در سخنرانی و نه در خطبه و مراسم و نه در کنفرانس و سازمان ملل و یونسکو و تنها و تنها علی(ع) است که هم در دوره‌ای که ایمان می‌آورد یکه و تنها یک امت است و هم در دوره‌ای که یک فرد در گروه پیامبر بود و برای مکتب اسلام مبارزه می‌کرد، یک انقلابی و یک لشکر بود و در زمانی که سکوتش آن دم که قدرت به دستش نبود انقلابی وفادار برای وحدت اسلام ماند و زمانی که همه قدرت‌ها در دستش بود علی(ع) تنها شخصیت و رهبری بود که برای اولین بار به حکومت ورهبری جامعه اسلامی رسیده و حکومتی که زمام امور آن را به دست گرفته است، به خاطر عدالت به خاطر قسط و داد، به خاطر پا برهنگان، به خاطر ضعفا و مستضعفین است علیه آن شورش می‌کنند".

علی (ع) هنوز پایه‌های حکومتش ثابت نشده، حتی بر مدینه مسلط نشده، مبارزه را شروع می‌کند و صدای آه مظلوم را می‌شنود و عدالت را احیاء می‌کند و حق را بازستانی می‌کند. (علی مع الحق و الحق مع العلی)سخن آخر اینکه برای داشتن مکتب وحدت و عدالت و ایمان و عقیده محکم و استوار، برای مبارزه انقلابی و برخورد با منافقین و معاندین و مقدس مآب‌ها و تحمل ناملایمات و خواهش‌های نفسانی افراد و برای حفظ مصالح عالیه اسلام و اعتلا و سربلندی مسلمین و وحدت و اتحاد و برای جوشش اعتقادی و استقرار عدالت در میان توده‌های مردم و برای احیای ارزش‌ها به شناخت علی وراه علی و ولایت علی نیاز است و برای رسیدن به انقلاب و نهضت فرزند بزرگوار او مهدی موعود به دعای علی و اطاعت از مظهر ولایت علوی در زمان حاضر نیازمندیم.

سید عقیل ابراهیم زاده مشکینی