دوشنبه, ۳۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 May, 2024
مجله ویستا

پادزهر اصلی عشق، همان عشق است


پادزهر اصلی عشق، همان عشق است

از آنجا که فضای عشق ، تمام وجود آدمی را اشغال می کند و به تمام ابعاد شخصیت آدمی معنا و شکل می دهد، پس از خالی شدن چنین امر فراگیر و نفذی، آدمی در قلب و جانش خلأهای بسیار شدیدی احساس …

از آنجا که فضای عشق ، تمام وجود آدمی را اشغال می کند و به تمام ابعاد شخصیت آدمی معنا و شکل می دهد، پس از خالی شدن چنین امر فراگیر و نفذی، آدمی در قلب و جانش خلأهای بسیار شدیدی احساس می کند که به نحوی باید این محیط خالی را پر کرد.

اما این روشها کاملآ موقتی می باشد و امکان اینکه فرد دوباره به حالات اولیه برگردد زیاد است.

به نظر می رسد که پادزهر اصلی عشق، همان عشق است و تنها با عشق می توان عشق را مهار نمود.

اگر معشوقه ای به هر دلیل از دست رفت، چرا یکی دیگر در حد او و یا شد بهتر از او را برنگزیند ؟ درست است که فرد شکست خورده نه جایی برای مهرورزیدن ( در حد عشق ) به دیگران دارد و نه این فرصت و توان را دارد که برای جابجایی معشوق، عزم جزم کند و پا در رکاب نماید.

اما تغییر معشوقه، یک شبه و در اندک زمان به سادگی ممکن نیست. از این رو به عاشق آسیب دیده باید فرصت داد تا اندکی از مشغله های وجودیش فروکش کند. تجربه های تازه تر نماید، با حوادث و مسایل نویی دست و پنجه نرم کند و اندک اندک از شعله های فروزان عشق ، فاصله گیرد تا قابلیت و ظرفیت تجربه ی جدید و دریافت محبت فرد جدید را پیدا کند و از سویی ببیند که در درون نیازی اساسی وجود دارد و پاسخ می طلبد، و از سوی دیگر به اینجا برسد که پاسخ شایسته برای آن حاجت ندارد ، تا به فکر غذای مناسب برای رفع آن نیاز بیفتد.

پس راهکارهایی که به ترتیب می توان داشت این است:

مشاوره ، فاصله ی زمانی ، تغییر تصویر ذهنی و محو آثار پیشین می توان از تجربه ی شکست در عشقی رهایی یافته و با جایگزینی معشوق جدید، از زندگی لذت برد.

واضح است که شرایط یادشده، بسترها را فراهم می کند و فرد بحران زده باید فعالانه بسترهای لازم را در این شرایط مناسب برای گزینش، جایگزین مناسب فراهم کند و صفحه ی جانش را برای ورود فرد دیگر باز کند و آنگاه روح بحران زده و خسته اش به قرار برسد.