شنبه, ۱۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 1 February, 2025
نهضت های آزادی بخش
حقوق بینالملل تفاوت بین جنبش های آزادیبخش و جریانات تروریستی را پذیرفته ونهضتها و جنبشهای آزادیبخش را به رسمیت شناخته است. جنبشهای آزادیبخش عنوان عامی است که برای جنبشهای پایداری، نهضت مقاومت، وجنبش میهن پرستانه، واستقلال طلب به کار میرود.
● جنبش آزادیبخش
جنبش آزادیبخش،جنبش میهن پرستانه درمیان مردم یک کشوربر ضد اشغالگران بیگانه است.جنبشهای پایداری که سازمانهای زیرزمینی دارند به خرابکاری، ترور، جاسوسی، تبلیغات و سرانجام قیام مسلحانه بر ضد نیروهای اشغالگر و همدستان داخلی شان میپردازند .در دوران جنگ جهانی دوم در بیشتر کشورهایی که به اشغال آلمان درآمده بود جنبشهای پایداری بوجود آمد که نامدارترین آنها جنبش پایداری فرانسه بود. پس از جنگ، اینگونه سازمانها در سرزمینهای استعمارزده پدید آمدند که هدفشان رهایی ملی از تسلط بیگانه بود.این جنبشها اغلب خود را جنبش آزادی بخش مینامند . از نمونه های عالی این گونه سازمانها جنبش آزادی بخش ملی الجزایر، به رهبری احمد بن بلا بود که درسال ۱۹۵۴ به فرانسه اعلان جنگ داد . هم اکنون، پرآوازهترین جنبش آزادی بخش درجهان، جنبش آزادی بخش فلسطین است.
بطور کلی جنبش آزادی بخش ملی، به نهضتهایی اطلاق میشود که پس از پایان جنگ دوم جهانی، در کشورهای مستعمره و نیمه مستعمره و وابسته در آسیا و آفریقا و آمریکای لاتین با هدف کسب استقلال سیاسی و اقتصادی وبراندازی سلطه و نفوذ استعمار و امپریالیسم شروع به فعالیت کردند.
از طرف دیگر این گروه ها وافرادی که به دنبال ایجاد تغییرات سیاسی هستند، اغلب به تروریسم متهم میشوند یا تروریست نام میگیرند . ذکر شد که این گروه ها اغلب خود را جنبشهای آزادیبخش ملی مینامند و طرفداران آنهانیز بر همین عقیدهاند . برای نمونه میتوان از ارتش آزادی بخش ایرلند و جنبش باسک نام برد. گرچه این گروه ها بسته به شرایط ویژه خود به نوعی ناسیونالیسم عقیده داشته اند ولی همگی در یکی از مراحل حیات خود برچسب تروریست خوردهاند. البته جامعه بین الملل تلاشهایی برای تبدیل یک جنبش آزادی بخش،به یک نقش آفرین سیاسی مشروع انجام داده است .به عنوان مثال میتوان از سازمان آزادیبخش فلسطین نام برد که اکنون در عرصه سیاست بین الملل از بازیگران مورد پذیرش است.
مشاهده میشود که از یک دیدگاه سیاسی عملگرا،جنبش آزادی بخش ملی، مورد پذیرش بازیگران بینالمللی است ویا اینکه لااقل، اروپاییان که خود به نوعی درطی جنگ جهانی دوم، در برابر اشغالگری ارتش نازی، مقاومت میکردند، این ایده را پذیرفته بودند . باید این واقعیت را نیز در نظر گرفت که گاه با این مسئله نیز بطور گزینشی برخورد میشود . چنانچه بارها غربیان، جنبشهای بواقع آزادیبخش را جریانی تروریستی نامیدهاند و ضمن محکوم کردن آن، با راه اندازی تبلیغات منفی علیه آن دست به تحریم ومقابله با آن نیز زدهاند . این را نیز باید در نظرداشت که غربیان هیچ وقت استفاده از شیوه های تروریستی خود در حین مقاومت در برابر ارتش نازی را با عنوان تروریسم، خطاب نکردهاند . مسلم آن است که مقاومتهای مردمی در برابر ارتش آلمان همراه با استفاده از شیوه های تروریستی بوده است ودر این مسئله نمیتوان شکی رواداشت. ولی هیچ وقت این مقاومتها و بطور مثال، جنبش پایداری فرانسه، برچسب تروریستی نخورده است . پس مشاهده میشود که عوامل سیاسی، پیش فرضها حب و بغض ها و عوامل دیگری نیز در مورد نامیدن این جنبشها به نام تروریستی یا آزادیبخش دخیل بودهاند و این نوع برخورد گزینشی در رفتار ودیدگاههای غربیان، به خوبی قابل مشاهده است.
● جنبش های آزادیبخش در حقوق بین الملل
نهادهای سیاسی وحقوقی بین المللی نیز به مسئله جنبش های آزادیبخش و تمایز آن با تروریسم توجه کردهاند . این نهادها در عین اینکه تروریسم را محکوم میکنند ولی جنبشهای آزادیبخش را به مشروعیت میشناسند .البته واضح است که تشابهاتی بین یک جریان تروریستی و نهضت رهایی بخش وجود دارد، بطوری که کاربرد زور و خشونت و داشتن انگیزه و اهداف سیاسی، از وجوه مشترک این دو است و از این رو ممکن است که جامعه جهانی در تمایز، بین این دومقوله، گاه دچار اشتباه شود.
مسلم است که تفاوتهای زیادی وجود دارد بین مبارزانی که برای رهایی ازاستعمار مبارزه میکنند با گروه هایی که بدون هیچ گونه پایبندی به اصول انسانی و اخلاقیات به اعمال و اقدامات تروریستی و ایجاد رعب و وحشت میپردازند. در حالیکه تروریست بدون توجه به قوانین بین المللی، دست به ارتکاب جنایات هولناک میزند، ولی مبارزه راه آزادی که خود قربانی رژیمی بیگانه واستعمارگر و غیر قانونی است، برای نیل به رهایی و آزادی مبارزه میکند.
این امر، درسازمان ملل متحد نیز مورد توجه قرار گرفته است. بطوری که مجمع عمومی سازمان ملل با حمایت از این نهضت ها کوشیده است تعریفی منطقی که موجب وجاهت قانونی ومشروعیت آنها در عرصه بین المللی شود، ارائه دهد . بر این اساس،مجمع عمومی سازمان ملل در بسیاری از قطعنامه هایش، با تاکید بر حق خود مختاری، به عنوان یک اصل (ماده ۱ بند ۲ منشور ملل متحد)۱، و حق خود مختاری سرزمینهای تحت استعمار، نهضت های آزادیبخش را گروههایی نامیده است که برای خود مختاری و رهایی از استعمار و اشغال بیگانه و رژیمهای نژادپرست، در راه احقاق حق تعیین سرنوشت ملت خود میکوشند (ماده ۷۳ منشور ملل متحد.)۲
چنانچه ذکر شد مجمع عمومی سازمان ملل در روند اقدامات خود، همواره بر مشروعیت مبارزه نهضت های آزادیبخش برای کسب استقلال،تاکید کرده است، در حالی که تروریسم را به هر شکل، با هر انگیزه ودرتمامی ابعاد محکوم نموده است . این مجمع همواره تلاش داشته است تا حقانیت ومشروعیت کاربرد زور توسط نهضت های آزادی بخش را در ۳ حیطه، یعنی نبرد با استعمار، اشغال سرزمین توسط بیگانه و تبعیض نژادی را مورد تاکید قرار دهد.
معتبرترین سند در مورد نفی استعمار، منشور ملل متحد است که فصلهای ۱۱و ۱۲ آن به این موضوع اختصاص یافته است . در این حیطه و برای مبارزه با استعمار، کاربرد زور توسط مبارزین راه آزادی، مشروع و موجه تشخیص داده شده است . در حقیقت، بیداری ملل تحت استعمار و آگاهی جامعه جهانی از اینکه استعمارزدایی عامل مهمی در صلح وثبات بین المللی است، موجب شد که ضرورت پایان دادن به استعمار بطور جدی در عرصه بین المللی، مطرح شود.
از آنجایی که اشغال سرزمین توسط بیگانگان یک شیوه استعماری است، کاربرد زور در برابر آن نیز قابل توجیه است . در واقع، اصل عدم مداخله یکی از اصول بنیادی حقوق بینالملل به شما رمیآید وبر اساس آن، هرگونه تهدید یا توسل به زور علیه استقلال سیاسی یک کشور ممنوع است. ( ماده ۲ بند ۴ منشور ملل متحد .) ۴
بنابراین سلطه خارجی بر یک کشور نوعی تجاوز و جنایت تلقی میشود که امنیت بین المللی را به مخاطره میاندازد . بنابراین مقاومت در برابر تجاوز، مشروع و قانونی است و نمیتوان آن را به تروریسم متهم ساخت .
همچنین مبنای حقوقی مبارزه با آپارتاید و تبعیض نژادی را میتوان در مقدمه و برخی مواد منشور ملل متحد( مواد۱۰، ۵۶و۵۷ )۵ یافت که بر حق برابری و عدم تبعیض نژادی و مذهبی ، به عنوان یکی از حقوق اساسی بشر تاکید دارد. بنابراین برای تحقق یکی از حقوق اساسی بشر، یعنی مقابله با تبعیض نژادی میتوان به کاربرد زور متوسل شد .
جایگاه حقوقی نهضت های رهایی بخش ملی در پروتکل شماره یک الحاقی به کنوانسیونهای چهارگانه ژنو( ۱۹۴۹) نیز قابل بررسی است. این پروتکل، نهضتهای رهایی بخش را به عنوان تابعان حقوق بین الملل و طرف حق و تکلیف شناسایی میکند و توسل آنهابه زور را مشروع میداند وعملی تروریستی تلقی نمیکند. در این راستا، پیکار نهضت های رهایی بخش در چارچوب مخاصمات مسلحانه بینالمللی طبقه بندی شدند و تابع حقوق جنگ و اصول حقوق جنگ، قرار گرفتند .
همان طور که در سطور فوق اشاره گردید تفاوت بارزی بین جریانات تروریستی و نهضت های آزادیبخش وجود دارد .ازسوی دیگر حقوق بین الملل و نیز وجدانهای بیدار وآگاه بشری نیزدر عین اینکه تروریسم را محکوم می کنند ولی نهضت های رهایی بخش را به رسمیت شناخته و از آن حمایت به عمل می آورند.
یعقوب نعمتی وروجنی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست