جمعه, ۲۸ دی, ۱۴۰۳ / 17 January, 2025
همزیستی مسالمت آمیز از نوع خوابگاهی
حالا که روزهای بالا و پایین رفتن از پلههای دانشگاه و دقیق شدن روی برگههای انتخاب واحد و ثبتنام گذشته و به سلامتی یاد گرفتهاید که قانون کتابخانه دانشگاه چیست و بهترین موقع رفتن به غذاخوری کی است و احتمالا اخلاق استادها و مقررات حضور در کلاس هم دستتان آمده، احتمالا تازه چشمتان به روی یک حقیقت تازه باز شده و آن هم زندگی در یک فضای جدید و با آدمهای جدید است.
به این فضای تازه میگویند خوابگاه؛ جایی که شما احتمالا با چند تا دانشجوی دیگر زیر یک سقف زندگی میکنید و از حالا به بعد لحظههایتان با آنها پیوندخورده است.
● ایستادن روی پای خود
زندگی در خوابگاه آسان نیست. دانشجوی جدید، وارد اتاق یا آپارتمان کوچکی میشود که قرار است دستکم سه چهار سال آینده زندگیاش را در آن بگذراند. بیتردید او با هجوم احساسات مختلفی مواجه خواهد بود. برای جوانی که تازه روزهای دبیرستان را تمام کرده، سختترین تجربه جدایی از خانواده است. در شرایط امروز که دوران آمادگی برای کنکور در بیشتر خانوادهها خیلی جدی گرفته میشود، پدر و مادرها همه تلاششان را به کار میگیرند تا همه چیز، از امکانات تحصیلی گرفته تا نیازهای تغذیهای و عاطفی فرزندشان تمام و کمال تامین شود، جدا شدن از خانواده به معنای از دست دادن همه این پشتوانهها و تغییر اساسی شرایط است. دانشجوی جدید، یکباره از همه چیز جدا میشود؛ از شهری که سالها در آن زندگی کرده، از دوستانی که سالهای مهم زندگیاش را کنار آنها گذرانده و از همه مهمتر از خانوادهای که بیشترین حمایتهای عاطفی را از او کردهاند. از این منظر ورود به خوابگاه تجربه سختی است. از توجه همیشگی پدر و مادر خبری نیست، غذاهای خانگی و آرامش و راحتی خانه وجود ندارد. با ورود به خوابگاه بیشتر دانشجوها چه دختر و چه پسر دچار بحران عاطفی میشوند مگر در موارد استثنایی که جوان تازه دانشجو شده، به دلایلی مستقل از پدر و مادر بوده باشد یا زندگی دور از آنها را تجربه کرده باشد.
این تجربه را مهسا که ۱۸ ساله است و امسال در کنکور سراسری در رشته فلسفه یکی از دانشگاههای تهران قبول شده و حالا ۲۰ روزی هست که در خوابگاه زندگی میکند، چنین شرح میدهد: «هفته اول با مادر و پدرم برای ثبتنام و باقی کارها به تهران آمدیم. یکی از عموهایم اینجاست و البته فامیلهای دیگری هم داریم، اما اینکه من همیشه با آنها زندگی کنم ممکن نیست. خوابگاه گرفتم. شب اولی که وسایلم را به اتاقم بردم، تا صبح گریه کردم. ۳ نفر دیگر هم با من هماتاق هستند اما من آن شب اصلا با آنها حرف نزدم. سلام و علیک کردیم و بعد من به تختم رفتم. تمام هفته اول بغض داشتم. الان هم باید هر روز با مادرم تلفنی حرف بزنم. صبح که میروم دانشگاه بهترم اما وقتی برمیگردم اینجا حالم بد میشود. آخر هفتهها میروم خانه عمویم.» مهسا یک خواهر و برادر کوچکتر از خودش هم دارد که در شاهینشهر با خانواده زندگی میکنند. تجربه مهسا اولین تجربه خانواده او در دوری از فرزندشان است. مهسا بیتابی مادرش را هم در بیتابی خودش موثر میداند: «مادرم وقتی فهمید تهران قبول شدهام خیلی ناراحت شد. بیشتر نگران بود. میگفت جرات ندارد مرا در تهران تنها بگذارد. الان هم هربار زنگ میزنم کلی سفارش میکند. البته پدرم فکر میکند این تجربه برای من خوب است و اصلا نگرانیاش را بروز نمیدهد.»
بسیاری از بچههایی که برای زندگی دانشجویی از شهر محل زندگیشان خارج میشوند، تا قبل از آن تجربه تنها بودن را ندارند. کارهای زیادی باید انجام دهند که تا قبل از آن به عهدهشان نبوده؛ مدیریت کردن برنامههای زندگی، تنظیم ساعت خواب و بیداری، انجام کارهای اداری دانشگاه و ثبتنام و خلاصه خیلی کارها غیر از درس خواندن. فشار این مسوولیتها ممکن است عوارض ناخواستهای در دانشجوهای خوابگاهی ایجاد کند که مهمترین شکل آن افسردگی و اضطراب است. بسیاری از دانشجوهای جدید به همین دلایل ممکن است دچار افت تحصیلی شوند و بیعلاقگی نسبت به رشته تحصیلی و محل تحصیل در آنها دیده شود. افت نمرات در ترمهای اول، احساس ضعف و بیماریهای عصبی در این دسته از دانشجوها دیده میشود که برای رفع آن باید از خود خانوادهها هم کمک گرفت و به نظر میرسد گسترش مراکز مشاوره در خوابگاهها و در داخل دانشگاهها برای کم کردن این عوارض ضروری است.
● همزیستی مسالمتآمیز
شاید باشند بچههای زبر و زرنگی که دلتنگی برای خانواده چندان اذیتشان نمیکند و اتفاقا استقلالی را که در خوابگاه به دست میآورند دوست دارند، اما همین دانشجوها هم ممکن است در مقابل شرایط تازهای که در محیط خوابگاه تجربه میکنند کم بیاورند. مهمترین ویژگی خوابگاههای دانشجویی پس از دوری از خانواده، زندگی کردن در یک خانواده خیلی بزرگ است که از قضا چند نفرشان در یک اتاق زندگی میکنند. این همزیستی که معمولا انتخابی هم در آن وجود ندارد، شرایط ویژهای در زندگی تکتک آنها ایجاد میکند.
دانشجوهای خوابگاهی از شهرهای مختلف و خانوادههای مختلف کنار هم قرار میگیرند و فرهنگ خودشان را به همراه میآورند. سازگاری با این شرایط کار سادهای نیست. عضوی از یک خانواده کمجمعیت در کنار عضوی از یک خانواده پرجمعیت با عادتها و رفتارهای مختلف فردی باید برای مدت طولانی کنار هم زندگی کنند و این اختلافها گاه مشکلاتی جدی در روابطشان به وجود میآورد و تحمل زندگی در خوابگاه را ناممکن میکند. معمولا دانشجوهای ساکن در یک خوابگاه از شهرهای مختلف آمدهاند و در رشتههای مختلفی هم درس میخوانند. بعلاوه سال اولیها و چندمیها از هم تفکیک نشدهاند. همین ناهمگونی زمینهساز مشکلات فراوانی در میان ساکنان خوابگاه است و بیشتر کسانی که تجربه زندگی خوابگاهی را دارند، از این موضوع گلهمندند.
زهرا ملکیاری دانشجوی ترم سوم از تهران به شیراز رفته است. با اینکه حالا یک سال تجربه زندگی خوابگاهی دارد هنوز با مشکلات خوابگاهش کنار نیامده: «سخت است. هر کس اخلاق و عادت خودش را دارد. من خودم آدم مرتب و تمیزی هستم. اصلا تحمل نامرتبی و شلختگی را ندارم. در عوض هماتاقیهایم شلختهاند و مدام مرا مسخره میکنند که وسواس دارم و سخت میگیرم. همیشه سر تمیز کردن خانه و آشپزخانه با هم دعوا داریم. ما ۴ نفریم که در یک سوئیت زندگی میکنیم و باید تقسیم کار بینمان وجود داشته باشد اما متاسفانه آنها بیشتر دوست دارند دور هم باشند و زحمت زیادی برای انجام وظایف اولیهشان نمیکشند.» خوابگاه آنها در یک مجتمع خوابگاهی واقع شده و امکانات اولیه زندگی در آن فراهم است اما آن طور که زهرا توضیح میدهد، همه چیز در مدت نهچندان طولانی تاسیس خوابگاه چنان فرسوده شده که آنجا را شبیه یک محیط زلزلهزده کرده است.
به مشکلات تقسیم کار و نظافت، اضافه کنید اختلافهای فکری و فرهنگی را که سختی این همزیستی را مشکلتر میکند. هر کدام از ساکنان خوابگاه عادت دارند زمان خاصی بخوابند. یکی تلویزیون را با صدای بلند نگاه میکند، یکی همان موقع میخواهد موسیقی گوش کند، یک نفر میخواهد صبح زود به حمام برود و دیگری همان موقع میخواهد لباس بشوید. زهرا میگوید: «خود من هنوز با این شرایط کنار نیامدهام. به خاطر همین میخواهم در اولین فرصت از این خوابگاه بروم. خانوادهام میخواهند برایم خانهای اجاره کنند.»
هرچند خیلیها هم بالاخر بعد از مدتی اخلاق هم دستشان میآید و سعی میکنند از این دوران برای خلق خاطرههای خوب استفاده کنند، اما بعضیها به هرشکل ممکن تلاش میکنند خودشان را از این وضعیت خلاص کنند، یا به منزل اقوام و دوستان میروند یا مثل زهرا به فکر اجاره کردن خانه میافتند.
● خلوت گمشده
مشکلات پسران دانشجو هم چندان متفاوت با دخترها نیست. هرچند ممکن است حساسیت پسرها به نظم و ترتیب و بهداشت کمتر باشد، اما آنها هم از اختلافهای فکری و ویژگیهای فردی هم گله دارند. عیسی، دانشجوی مهندسی پزشکی دانشگاه امیرکبیر از مشهد به تهران آمده و ۳ سال اول تحصیلش را در خوابگاه گذرانده و تازه امسال موفق شده با یکی از دانشجوهای سال بالایی خانهای اجاره کند. او درباره تجربه زندگی ۳ سالهاش در خوابگاه میگوید: «در خوابگاه اصلا نمیتوانستم درس بخوانم. همیشه سروصدا بود. بعضیها از زندگی در خوابگاه به عنوان فرصت خوشگذرانی استفاده میکردند. رفتارهای نامتعارف هم بین بچهها بود و سیگارکشیدن رفتاری معمول بین آنها به حساب میآمد. یکی از بدترین تجربههای من در خوابگاه این بود که مدام وسایلم گموگور میشد. از خوراکی بگیرید تا کتاب. چند منبع درسی و چند کتاب محبوبم را در خوابگاه دزدیدند.» یکی از گلههای اساسی عیسی، نبودن حریم خصوصی در خوابگاه است که باعث اختلاف بین دانشجوها میشود. او معتقد است گذشت در زندگی خوابگاهی حرف اول را میزند اما گاهی بعضیها از این ویژگی سوءاستفاده میکنند و پا را از گلیمشان فراتر میگذارند. در خوابگاه اگر کسی حوصله نداشته باشد و بخواهد تنها باشد، این امکان را ندارد.
ساختمانهای قدیمی فرسوده و کمامکانات برای خوابگاه کم نیستند. ساختمانهای جدید هم اغلب نواقصی دارند و خیلی زود به ساختمانهای فرسوده شبیه میشوندبا این حال، زندگی با آدمهای همسن و سالی که موقعیت مشابهی با هم دارند، محاسن زیادی هم دارد. بچههای خوابگاهی ضمن اینکه مهارتهای اجتماعی مختلفی در رفتار با دیگران یاد میگیرند و صبر و حوصله و انصافشان بیشتر میشود، میتوانند به هم کمک کنند. در خوابگاه جزوههای درسی همیشه در دسترس است و دانشجوهایی وجود دارند که حاضرند وقتشان را به رفع اشکال بقیه اختصاص بدهند. در خوابگاه اگر کسی مریض شود یا مشکلی برایش پیش بیاید، چند نفر دست یاریشان را به سوی او دراز میکنند. زندگی در خوابگاه راه و رسم همکاری، گذشت و فداکاری را به دانشجوها یاد میدهد که دستاورد کمی هم نیست.
● زندگی با کمترین امکانات
تصویر خوابگاههای دانشگاههای ایران با تصویری که از این خوابگاهها در کشورهای دیگر میبینیم شباهت زیادی ندارد. در کشور ما ساختمانهای قدیمی، فرسوده و کمامکانات برای خوابگاه کم نیستند. ساختمانهای جدید هم اغلب نواقصی دارند و خیلی زود به ساختمانهای فرسوده شبیه میشوند. امکانات زندگی در بسیاری از آنها فراهم نیست. بچهها خیلی از لوازم را خودشان به خوابگاه میآورند و گاهی برای داشتن یک کمد اختصاصی و شخصی دچار مشکلاند. وقتی از کنار خوابگاه بسیاری از دانشگاههای معتبر عبور میکنی، تصویر اتاقهای بدون پرده، با تختهای فلزی نامرتب و چینش ناموزون لوازم از بیرون پیداست. دانشجوها در این خوابگاهها معمولا از وسایل به شکل عمومی استفاده میکنند یا اصلا امکانات ویژهای در اختیار ندارند.
افرادی که در یک اتاق زندگی میکنند در بسیاری از موارد از وسایل و لوازم شخصی یکدیگر استفاده میکنند. به طور مثال ظروف، کتابها، دمپاییها و حتی برخی اوقات لباسها به طور اشتراکی مورد استفاده قرار میگیرند. به این موارد باید تختخواب، کمد و پتو را نیز اضافه کرد. از طرف دیگر، به علت شکلگیری هویتی بهعنوان هم اتاقی و به علت وجود تعارف در میان افراد، بسیاری از این مسائل مورد پذیرش اجباری قرار میگیرد و میتوان گفت هیچگونه فضای شخصی یا فردی در خوابگاه نمیتوان یافت. بیشتر افراد ساکن تحت تاثیر اقتضائات و اجبارهای محیطی حاکم بر آنها از فردیت خود به نفع گروه چشمپوشی میکنند یا کمبودها را به عنوان اقتضای زندگی خوابگاهی میپذیرند.
در حالی که توقع میرود در یک خوابگاه استاندارد رایانه و امکان استفاده از اینترنت وجود داشته باشد، بسیاری از خوابگاهها حتی یک کتابخانه کوچک یا اتاق مطالعه هم ندارند و از دانشجوها انتظار میرود به امکانات موجود در دانشگاهشان اکتفا کنند.
بیشتر ساکنان خوابگاهها از کیفیت پایین غذاهای خوابگاه گله دارند. هم تنوع غذاهای ارائه شده توسط واحد تغذیه کم است و معمولا شامل چند نوع غذای معمولی میشود، هم کیفیت غذاها پایین است و در بعضی موارد حتی به شکلگیری اعتراضات منتهی میشود.
مشکل بسیار مهمیکه بیشتر ساکنان خوابگاه با آن دست به گریبانند، مشکل فضاست. کمبود فضای اختصاصی برای هر نفر از یک طرف و فرسوده و قدیمیبودن فضا از طرف دیگر مسائل مهمی هستند که دانشجویان در رابطه با ساختمان خوابگاه به آن اشاره میکنند. طبیعی است که زندگی با کمبود امکانات اولیهای مثل غذای مناسب، فضای مناسب و امکانات تحصیلی به اختلافهای موجود در میان دانشجوها دامن میزند. در کنار این مسائل، باید به قوانین موجود در خوابگاهها هم اشاره کرد که گاهی دست و پا گیر و مزاحماند، گاهی سهلانگار و سست. یکی از این قوانین مربوط به ساعت ورود و خروج است. در برخی دانشگاهها این قانون بسیار سختگیرانه است. براساس این قوانین اگر دانشجویی قصد داشته باشد یک شب را خارج از دانشگاه بگذراند، باید از آغاز هفته موضوع را به صورت کتبی اطلاع دهد و اگر به دلیلی شبی را در خارج خوابگاه بگذراند، رفتار نامناسبی با او خواهد شد. در عین حال در بعضی از خوابگاهها هم این موضوع با سهلانگاری برخورد میشود و بعضی از دانشجوها از این موقعیت سوءاستفاده میکنند. برای ورود مهمان هم مشکلات خاصی وجود دارد و در بعضی خوابگاهها برای هر دانشجو سهمیه ماهانه و خاصی در ورود مهمان در نظر گرفته شده است. علیرضا، دانشجوی علوم ارتباطات میگوید: «بچهها این قانونها را دور میزنند. یعنی گاهی در اتاقهای هر کسی یکی از دوستانشان را میآورند تا شبنشینی برپا کنند. شبهای امتحان هم بعضیها از بیرون خوابگاه میآیند تا ابنجا درس بخوانند. ورود و خروج هم راههای خوش را دارد. بدترین چیز این است که حس اعتماد بین مسوولان خوابگاه و بچهها وجود ندارد و این بیاعتمادی امنیت مورد نظر مسوولان خوابگاه را از بین میبرد.»
با همه مشکلاتی که زندگی در خوابگاه دارد و بیشتر ساکنان خوابگاههای عمومی و نیمهخصوصی به آن اشاره میکنند، بسیاری بعد از گذراندن این دوران سخت از آن به عنوان شیرینترین و خاطره انگیزترین دوران زندگیشان یاد میکنند. هرچند این اظهارنظرها، از روی احساسات است و معمولا افراد بعد از گذراندن یک دوره در زندگیشان مثل دوران سربازی و دانشجویی و اجارهنشینی، از آن دوران تنها خاطرات خوب را حفظ میکنند.
مروری بر زندگی خوابگاهی دانشجوهای ایرانی و همراه شدن با این مشکلات، بر این ضرورت تاکید میکند که زیرساختهای خوابگاههای ما نیازمند تحول و توسعه اساسی است و با وجود تلاشهایی که برای گسترش این فضاها انجام شده، هنوز کمبودهای فراوانی وجود دارد که خوابگاههای ما را از استانداردهای مطلوب دور کرده است. به نظر میرسد همراه با توسعه روز افزون ظرفیت دانشگاهها و اضافه شدن تعداد زیادی دانشجو آن هم به طور سالانه، باید هم برای بالابردن امکانات زندگی در این خوابگاهها تلاش کرد هم با فراهم کردن حمایتهای مشاورهای و فرهنگی، کیفیت زندگی دانشجوها را در پربارترین دوران زندگیشان بالاتر برد.
نعیمه دوستدار
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست