جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

هگل و معمای جامعه مدنی


هگل و معمای جامعه مدنی

جامعه مدنی Society Civil نزد هگل , همچون میدان جنگی است که آحاد مردم برای تعیین علایق خصوصی خود گرد هم جمع آمده اند

جامعه مدنی (‏‎ Society‎‏ ‏Civil‏) نزد "هگل"، همچون میدان جنگی است که آحاد مردم برای تعیین علایق خصوصی خود گرد هم جمع آمده اند. بنابراین دولت در زعم هگل در پی نیل به هدف شکل دادن و تنظیم علایق مردم است. از منظر وی مردم از جهات مختلفی به اشتغال و کار نیاز دارند. ‏

مهم ترین وجه مشخصه افراد در جامعه مدنی متصوره هگل، تنوع در تولید و رضایت افراد از محصول فعالیت هایشان است. بنابراین در نزد وی مصرف گرایی، کالایی شدن و الیناسیون چندان مطمح نظر نیست. عنصر رضایت در همزیستی افراد با هم عاملی بسیار اثر بخش و در خور تأمل است. از منظر وی، جامعه متعادل جامعه ای است که به نیاز انسان ها به عنصر رضایت به نحوی نسبتاً عادلانه و مساوی پاسخ دهد. همچنین وی بر این باور است که نیازهای انسان، مقدمه ای جهت تلاش بیش تر و در نتیجه سود افزون تر خواهد بود. و این فزونی در سود نیز موجب افزایش میزان رضایتمندی افراد از زندگی اجتماعی خود خواهد بود. ‏

بنابراین وی معتقد است که در تقسیم کار نیز اگر این امر برحسب شرایط و توانایی های افراد قرار گیرد، به رضایتمندی از جامعه مدنی منجر خواهد گشت و مجموع این فرایندها موجب شکوفایی اقتصاد کلان جامعه خواهد شد. برای هگل تقسیم کار نماد تناقض نمای استقلال و نیاز دائمی انسان است. انسانی که هم دست به تولید می زند و هم جهت رضایت روحی خویش نیاز به تحسین و مصرف کالای خود دارد. ‏

هگل براین باور است که گروهی از انسان های روشنفکر و شایسته که فراتر از امیال و خواسته های شخصی می اندیشند، برای اداره و تدبیر امور جامعه مدنی سزاوار می باشند. وی در تبیین اندیشه های خود از مفاهیمی چون "کیفیت مشترک"، "شراکت"، "خیر عمومی" و "نظارت عمومی" سود

می جوید. از منظر وی انسان ها به دلایل نیازهای شخصی و امیال فردی تا اندازه ای دارای تصادم منافع خواهند بود. چراکه هدف های خود خواهانه، مانعی جهت رسیدن به اتفاق نظر خواهد بود. ‏

امّا عنصر نیاز نیز موجب گردهمایی انسان ها در کنار هم و قرابت و نزدیکی آنها خواهد بود. بنابراین در تقسیم وظایف یک حالت اشتراکی و کیفیت مشترک به وجود خواهد آمد که اهداف خودخواهانه را در مسیر اهداف عمومی و خیر همگانی جامعه مدنی قرار خواهد داد. البته وی معتقد است که جهت تعدیل اهداف های فردی به نظارت عمومی بر افراد و اصناف نیاز وجود دارد. تا در سایه سار این نظارت های دقیق، اختلال ها و اختلاف های احتمالی زدوده و ترمیم گردند. ‏

بنابراین در هنگام بروز اختلاف ها و تعارضات میان افراد جامعه دخالت قاطعانه دولت اجتناب ناپذیر است تا جریان های یک سویه و خود بینانه را به سوی خیر همگانی سوق دهد. بی ثباتی، اعوجاج و ارتجاع از نتایج عدم نظارت کارآمد دولت ها در نزد هگل می باشد.‏

‏ به عبارت دیگر در زعم هگل دیالکتیک فرد و جمع موجب رشد و تحول توأمان فرد و جمع شده و در نهایت موجب تعالی و تجلی روح در دولت عقل می گردد. فرد و جمع هر یک، هویت خود را از دیگری دریافت می‌کند. بنابراین وقتی فرد متوجه خود می شود که از خود به سوی دیگری بازگشت کند. در این مرحله با تشکیل امر مشارکتی و زمانی که گوهرانگی اخلاق گرایی بحق خود و حق به اعتبار، قرابت می یابد، دولت اندام واره هگل نیز اوج می گیرد. از این رو تجسم فرد در دولت و تعیین دولت در فرد به عینیت رسیده و خود خواهی شخص جای خود را به مشارکت می سپارد. ‏

باید خاطر نشان نمود که هگل، خانواده و صنف (‏GUILD‏) را نخستین ریشه های اخلاق گرایانه دولت و بنیاد جامعه مدنی قلمداد می نماید. وی در این راستا جریان تکامل مدنی را به پاکی و سلوک آن معطوف ساخته، تصریح می نماید: "تقدس خانواده و حیثیتی که پیوسته صنف است، دو عنصری هستند که بی نظمی جامعه مدنی بر حول آنها می گردد".‏

هگل بر این باور است که صنف جایی است که به فرد آموزش حرفه ای می دهد . معاش فرد یا گروه را تضمین نموده و فرد را درون مجموعه و حتی بیرون از آن اعتبار و ارزش می بخشد. از این رو فرد درمی یابد که به "کلّی" تعلق دارد که می بایست هدف خود بینانه اش را کم تر مورد توجه قرار داده و به آرمان های این مجموعه کلّ بیش تر بیندیشد. ‏

وی همچنین بر این پندار است که خانواده موجب تضمین آرامش فرد در جامعه مدنی گشته و صنف نیز حیثیت (‏PRESTIGE‏) انسان را به وی باز می گرداند. در زعم وی عدم تعلق به صنف موجب فزونی بروز تمایلات خود بینانه گشته و توجه فرد را از اصول مشترک جامعه مدنی به سوی جنبه های خود خواهانه فردی سوق می دهد. ‏

با توجه به تاملات هگل، باید اذعان داشت که تعریف هگل از جامعه مدنی، کارکردها و نهادهای آن قابل تطبیق با جوامع پیچیده امروزین نمی باشد. نحوه رضایتمندی انسان ها در معیارهای هگل صرفاً مبتنی بر رضایت اقتصادی است که البته آن هم با راهکارهای پیش بینی شده توسط وی به سختی قابل استحصال است.

هویت انسان و مفهوم رضایت وی عنصری بسیار پیچیده و مبتنی بر مجموعه ای از عوامل مهم و مؤلفه های متعددی چون جسمانی، روانی، مادی، روحی، معنوی و از این قبیل است. مفهوم رضایت در انسان مفهومی نسبی و شامل یک طیف ترکیبی و بسیط است. ‏

در حالی که هگل رضایت انسان از موقعیت خویش در جامعه مدنی را در ارتباط با عوامل بسیار بدوی اقتصادی و مالی خلاصه می نماید. همچنین هگل نهادهای اساسی جامعه را تنها در دو بنیان اصلی خانواده و صنف تعریف و خلاصه می نماید و نقش نهادهای اثرگذار دیگر چون نهادهای مذهبی، تربیتی، دولتی و دیگر نهادهای مردمی را نادیده می انگارد. اهمیت بیش از اندازه به عنصر صنف از دیگر انتقادهایی است که می توان بر این رهیافت وارد دانست. در واقع این تأکید افراطی نشات گرفته از دیدگاهی است که به پشتوانه های مالی و اقتصادی بیش از مبانی اخلاقی و اجتماعی تکیه دارد.‏

یعقوب نعمتی وروجنی

منابع:

هالینگ دیل؛ تاریخ فلسفه غرب، ترجمه عبدالحسین آذرنگ؛ تهران: ققنوس، ۱۳۸۱.‏

شریعت، فرشاد؛ مبانی اندیشه سیاسی در غرب؛ تهران: نشر نی، ۱۳۸۴.

‏Allen،‎ john et al (eds.) political and economic forms of modernity‎؛‎