جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

نگاهی به فیلم «مرد فیل نما» ساخته دیوید لینچ


نگاهی به فیلم «مرد فیل نما» ساخته دیوید لینچ

«مرد فیل نما» دومین فیلم بلند دیوید لینچ كه در سال ۱۹۸۰ ساخته شد داستان زندگی مردی است كه چهره اش وحشتناك است و او را «مرد فیل نما» می نامند داستان فیلم در قرن نوزدهم و در انگلیس می گذرد و براساس داستان واقعی زندگی ژوزف مریك ساخته شده است «مرد فیل نما» یكی از ساده ترین فیلم های كارگردانی است كه بیش از هر چیز كارهایش را با كلمه «نامتعارف» توصیف می كنند

یك آشپز ماهر هیچ وقت مزه ماهی رو از بین نمی بره بلكه اونو می پزه

دیوید لینچ

تماشای فیلم یكی از نابغه های سینمای جهان لذت بخش است و برنامه سینما چهار جمعه گذشته این لذت را نصیب ما كرد. «مرد فیل نما» دومین فیلم بلند دیوید لینچ كه در سال ۱۹۸۰ ساخته شد داستان زندگی مردی است كه چهره اش وحشتناك است و او را «مرد فیل نما» می نامند. داستان فیلم در قرن نوزدهم و در انگلیس می گذرد و براساس داستان واقعی زندگی ژوزف مریك ساخته شده است. «مرد فیل نما» یكی از ساده ترین فیلم های كارگردانی است كه بیش از هر چیز كارهایش را با كلمه «نامتعارف» توصیف می كنند. لینچ در این فیلم اما از پیچیدگی های روایتی استفاده نمی كند و روایت ساده زندگی شخصیت اصلی فیلم را دنبال می كند. اگر چه «مرد فیل نما» تفاوت های زیادی با فیلم های مشهورتر لینچ دارد اما بسیاری از المان های سینمای او را در این فیلم می توان دید. فیلمنامه فیلم براساس خاطرات دكتر تریوس نوشته شده و در نگارش آن توجهی به نمایشنامه برنار پومرنس و رمان كریستین اسپاركس كه براساس زندگی مریك نوشته شده اند، توجهی نشده است. جوزف كری مریك پنجم آگوست سال ۱۸۵۲ در لستر انگلیس به دنیا آمد و یازدهم آوریل سال ۱۸۹۰ در سن ۲۷سالگی در بیمارستان سلطنتی لندن درگذشت.

• درباره كارگردان

دیوید لینچ كارگردان مشهور آمریكایی بیستم ژانویه سال ۱۹۴۶ متولد شد. او دوران كودكی اش را به خاطر تحقیقات پدرش در شهرهای مختلف گذراند. در سال های جوانی در مدرسه های مختلف هنری تحصیل كرد و با جنیفر چامبرز لینچ ازدواج كرد. آن تجربیات به علاوه تحصیل در یك مدرسه هنر در یكی از نواحی خطرناك فیلادلفیا برای لینچ الهام بخش شد تا در سال ۱۹۷۷ فیلم «مرد كله پاك كنی» را بسازد. ساخت این فیلم سوررئالیستی پنج سال طول كشید. فیلمی كه جورج لوكاس پس از تماشای آن به لینچ پیشنهاد داد، اپیزود ششم جنگ ستارگان را كارگردانی كند، اما دیوید نپذیرفت، چرا كه احساس می كرد جنگ ستارگان باید از نگاه لوكاس ساخته شود نه از نگاه او. در سال ۱۹۸۰ لینچ فیلم مرد فیل نما را براساس فیلمنامه ای از مل بروكس ساخت كه همچون فیلم اول او سیاه و سفید ساخته شد. «مرد فیل نما» نامزد دریافت هشت جایزه اسكار شد، اما هیچ جایزه ای نبرد. اولین فیلم رنگی لینچ «تپه شنی» در سال ۱۹۸۴ ساخته شد كه از نظر تجاری شدیداً شكست خورد. او علاقه چندانی به داستان فیلم نداشت و شاید به همین دلیل فیلم چندان موفقی از كار درنیامد. اما دوسال بعد لینچ شخصی ترین فیلمش یعنی «مخمل آبی» را ساخت كه یكی از بحث انگیزترین فیلم های دهه هشتاد شد. بازی دنیس هاپر در این فیلم مورد تحسین قرار گرفت و خود لینچ به خاطر این فیلم برای دومین بار كاندیدای دریافت جایزه اسكار بهترین كارگردانی شد. در سال ۱۹۹۰ لینچ مجموعه تلویزیونی موفق «كوئین پیكس» را ساخت كه مورد استقبال منتقدان قرار گرفت. اگرچه تماشاگران آن را نپسندیدند. در همین سال او با ساخت فیلم «قلب وحشی» جایزه نخل طلایی جشنواره كن را به دست آورد. او دو مجموعه تلویزیونی دیگر هم در سال های ۱۹۹۲ و ۱۹۹۳ ساخت. از دیگر فیلم های مشهور لینچ می توان به «داستان سرراست»، «بزرگراه گمشده» و «جاده مالهالند» اشاره كرد. لینچ در فیلم «بزرگراه گمشده» و «جاده مالهالند» به در هم ریختن نظم های پذیرفته شده روایی دست زد. جهانی كه در این فیلم به تصویر كشیده شده مبتنی بر عدم قطعیت واقعیت هاست. به هم ریختن نظم روایت در فیلم های لینچ به هیچ وجه مشابه فیلم هایی كه در سال های اخیر به این سیاق ساخته شده اند، نیست. لینچ با به كار گرفتن این شیوه متفاوت وجوه دیگری از زندگی را نشان نمی دهد بلكه بر غیرقابل اعتماد بودن واقعیت های جاری تاكید می كند. به همین دلیل است كه فیلم های لینچ به خصوص آخرین فیلمش یعنی «جاده مالهالند» به دلیل پیچیدگی زیاد باعث كلافگی تماشاگری می شود كه عادت كرده است ، بازنمایی زندگی واقعی را در فیلم های معمول سینما ببیند. دیوید لینچ از لوئیس بونوئل، ورنر هرتزوگ، استنلی كوبریك و رومن پولانسكی به عنوان فیلمسازانی نام می برد كه بر او تاثیر گذاشته اند. لینچ كه در سال ۲۰۰۲ رئیس هیات داوران جشنواره كن بوده، بین اهالی سینما و به خصوص كسانی كه با او همكار بوده اند، طرفداران زیادی دارد. لورا درن بازیگر در توصیف لینچ می گوید: هیچ چیز در دنیا بهتر از همكاری با لینچ نیست.

• از زبان دیوید لینچ

«كشته مرده فیلم نیستم. متاسفانه وقت ندارم و به همین دلیل به سینما نمی روم. وقتی هم كه به سینما می روم خیلی عصبانی می شوم چون خیلی نگران كارگردان هستم و این باعث می شود نتوانم به راحتی ذرت بو داده ام را هضم كنم.» «صحبت كردن درباره معنی چیزها برایم آزاردهنده است. بهتر است چیز زیادی درباره معنی چیزها ندانیم. چون معنی، امری كاملاً شخصی است و معنی یك چیز برای من متفاوت با معنی آن چیز برای دیگری است.» «فكر می كنم ایده ها خارج از ما وجود دارند. فكر می كنم همه ما با عالمی ذهنی در ارتباطیم. اما جایی بین اینجا و آنجا ایده ها وجود دارند. تصور می كنم ذهن به اندازه كافی آگاه نیست تا به هر جایی كه با آن در ارتباط است برود. اما مقداری آگاهی از آن قلمرو وجود دارد. وقتی ایده ها در بخش آگاهی تان پرواز می كنند، می توانیم آنها را به دام بیندازیم. اما اگر خارج از آگاهی تان باشند، حتی از وجودش خبر ندارید. پس امیدوار باشید كه بتوانید بخش آگاه ذهنتان را وسیع تر كنید یا اینكه امید داشته باشید كه ایده ها در حریم ذهنی تان پرواز كنند.» «دوست دارم فیلم بسازم چون علاقه مندم به جهان دیگری بروم. دوست دارم در دنیایی دیگر گم شوم و برای من سینما مدیومی جادویی است كه به من اجازه می دهد در تاریكی رویا ببینم. گم شدن در درون جهان فیلم شگفت انگیز است.»

• تحلیل فیلم توسط مهمانان

برای نقد و بررسی فیلم «مرد فیل نما» روبرت صافاریان و مهرزاد دانش مهمان برنامه سینما چهار بودند. مهرزاد دانش در ابتدا درباره دیوید لینچ گفت: لینچ كلاً ۹ فیلم بلند سینمایی ساخته است. از این مجموعه، چند فیلم از بعضی جهات با بقیه فیلم ها ناسازگار هستند. منتها درباره اینكه بعضی فیلم ها از چه جهتی با كارنامه لینچ نمی خواند، می شود روی چند مولفه خاص متمركز شد. یكی از این مولفه ها، بار روایی فیلم است. بر خلاف اكثر فیلم های لینچ كه در آنها ابهام های روایی به طور تعمدانه وجود دارد، در «مرد فیل نما» این ابهام ها وجود ندارد. مولفه دوم نگاه فلسفی فیلمساز است.اگر در دیگر فیلم های لینچ با بدبینی مفرط نسبت به بشریت روبه رو هستیم اما در فیلم مرد فیل نما آدم های خوب هم وجود دارند. روبرت صافاریان نیز درباره تفاوت مرد فیل نما با دیگر فیلم های لینچ گفت: نكته دیگر این است كه در اینجا داستانی داریم كه از ابتدا شروع می شود و تا انتها ادامه دارد. مرد فیل نما فیلمی بیوگرافیك است. اما در فیلم های اخیر لینچ زمان روایت در هم ریخته است.این فیلم جزء اولین فیلم های لینچ محسوب می شود. شاید این تفاوت را این طور بتوان توجیه كرد كه به مرور زمان لینچ به اینجا رسیده است. در فیلم مرد فیل نما دست كم رگه هایی از خوشبینی وجود دارد و در مقابل آدم های شر، ما آدم های خوبی هم می بینیم. این ویژگی ما را از این لحاظ دچار مشكل می كند كه این یك آدم است كه این فیلم های متفاوت از هم را می سازد. به خصوص از نظر مضمون كه در بعضی فیلم ها انگار با آدم كاملاً متفاوتی مواجه هستیم.

«دانش » در ادامه حرف های صافاریان گفت: در فیلم های لینچ ما با هیولایی رو به رو می شویم. هیولاهایی كه از درون هیولا هستند. این هیولاها اتفاقاً در همین فیلم هم وجود دارند. كلاً آدم های عجیب در فیلم های لینچ حضور دارند. در فیلم مرد فیل نما مریك با هویت خودش مشكل دارد نه با جامعه. صافاریان در این مورد گفت: قاعدتاً هویت انسان نباید چندان با ظاهر بیرونی اش ارتباط داشته باشد، چون روح از جنس دیگری است. اما در این فیلم می بینیم كه برداشت انسان از هویت خودش و همچنین برداشت جامعه از هویت او چقدر وابسته به ظاهرش است. در این زمینه نمونه مشهوری در ادبیات وجود دارد كه همان مسخ كافكا است.مسئله دیگری كه در فیلم به آن پرداخته می شود ناهنجاری هایی است كه ممكن است در بین اعضای جامعه به وجود بیاید. در واقع الان از موضع فهم و درك بهتری با انسان های ناقص الخلقه برخورد می شود. فیلم بر درد و رنج روح بشری تاكید می كند. من فكر می كنم تم مردم هم مطرح است. اینكه تلقی جامعه از اعضای ناهنجارش چیست، تلقی ها می تواند متفاوت باشد. نكته دیگر كه به نظر فرعی می رسد اما چون به سینما و سرگرمی ارتباط دارد و به نظرم باید به آن توجه كرد این است كه در فیلم نشان داده می شود كه چطور جامعه از این افراد به عنوان وسیله استفاده می كند.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.