یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

چرا داستان های «محمد محمدعلی» را بخوانیم


چرا داستان های «محمد محمدعلی» را بخوانیم

دعوت به خوانش داستان های محمد محمدعلی برای کسی که می خواهد به تصویر کلی و نادقیق اش از ادبیات داستانی ایران سر و سامانی دهد، پیشنهاد بسیار مناسبی است. بسیاری از آثار جدید نویسندگان …

دعوت به خوانش داستان های محمد محمدعلی برای کسی که می خواهد به تصویر کلی و نادقیق اش از ادبیات داستانی ایران سر و سامانی دهد، پیشنهاد بسیار مناسبی است. بسیاری از آثار جدید نویسندگان جدید که واجد ویژگی های تر و تازه یی هستند، هنوز به جریان معلوم یا تعریف شده یی متصل نشده اند و در مقابل، بسیاری از آثار نویسندگان گذشته با وجود داشتن ارزش های مسلم ادبی، با زمانه ما غریبه اند. اما کارهای محمدعلی با حرکت در خطی میانه از هر دو سوی گذشته و فردا چیزی به دستمان می دهد. محمدعلی در فاصله گذشته و آینده و دو فضای ادبی روستایی و شهری آثاری را خلق کرده که برخی از آنها شاخص و قابل تامل اند.همان گونه که خود می گوید، آگاهانه کوشیده از جریانی که هدایت آغازگرش بوده، یعنی نوشتن برای سایه خویش که پنجاه سال نویسندگان را به دنبال خود کشید، حذر کند. نوشتن برای خویشتن، استفاده فراوان از واگویه های درونی و مضامینی مانند تضاد میان انسان با خویش، دست و پنجه نرم کردن با تئوری های روانشناختی و... از بوف کور تا شازده احتجاب و امروز بخش بزرگی از ادبیات داستانی ما را به خود اختصاص داده و هنوز برای نویسندگان جوان، عرصه جذابی برای آزمودن قدرت تخیل است. با این همه محمدعلی به شکلی نه کاملاً وسواس گونه از تسلط این جریان بر داستان هایش حذر کرده. در رمان هایی مانند «نقش پنهان» یا «باورهای خیس یک مرده» درگیری درونی راوی وجود دارد اما بار اصلی روایت به عهده اش نیست و حوادث بیرونی و ارتباط آدم ها با یکدیگر بر مسائل درون گرایانه راوی پیشی می گیرند. به همین دلیل است که وجود راویان اول شخص و دست به قلم محمدعلی باعث از دست رفتن روانی و خوشخوان بودن داستان نمی شود. همین ویژگی در آثار دیگران به پیچیده شدن داستان، ایجاد رفت و برگشت های فراوان و لابیرنت مانند و گاهی پرحرفی های فیلسوفانه راوی می انجامد. جالب است که فانتاسم نیز در آثار محمدعلی به اندازه یی حضور دارد که رنگ و بویی به فضای رئالیستی داستان ها اضافه می کند اما فضای کلی کار را تحت تاثیر قرار نمی دهد. مثلاً در رمان «باورهای خیس یک مرده» با وجود اینکه بخش مربوط به مقنی کوتاه نیست و واجد کیفیتی کاملاً غیررئالیستی است اما جنبه دیگر داستان یعنی فضای کارمندی، ساخت شهرک و تلاش برای حل مسائل شهرسازانه، رمان را در همان فضاهای پیشین داستان های محمدعلی نگه می دارد. اگر بخواهیم به طور خلاصه به برخی از ویژگی های آثار محمد محمدعلی اشاره کنیم در واقع همان ویژگی هایی را برخواهیم شمرد که باعث می شوند خواندن این داستان ها یا لااقل برخی از آنها را برای شناخت ادبیات ایرانی لازم بدانیم.

محمدعلی هنوز هم به روایت و قصه گویی پابند است و مانند برخی از نویسندگان هم نسلش به ورطه داستان های بی قصه که قصدشان بازی های زبانی است یا شخصیت پردازی یا... نیفتاده.

اوج و فرود سلسله حوادثی که داستان را می سازند، منطبق بر منحنی کلاسیک وجود نظم اولیه« پیدا شدن عواملی برای بر هم زدن نظم موجود« ایجاد نظم ثانویه است.

روابط علی و معلولی سالم، تعلیق، گره گشایی و گاهی وجود شخصیت های جذاب (لااقل به خاطر وجود منصور پاچناری در رمان برهنه در باد) شاید همان عواملی هستند که باعث اجرای مناسب رمان می شوند. او معتقد است داستان های ماندگار نه به خاطر مضمون شان بلکه به خاطر اجرای مناسب شان ماندگار شده اند.

محمدعلی رمان را محصول بورژوازی می داند و شاید از همین منظر تلاش کرده زندگی معاصر خود را در تهرانی که می شناسد، تصویر کند. زندگی شهری در آثار او بیشتر به توسعه شهر و امکانات آن مربوط می شود تا به روابط انسان های شهرنشین. تهرانی که او در داستان «رعد و برق بی باران» معرفی می کند بسیار با تهران حسین سناپور در «نیمه غایب» یا «ویران می آیی» متفاوت است، به تهران گلی ترقی نیز شباهتی ندارد. حتی در قدمی این سو تر، تهران «نقش پنهان» نیز واجد مشخصات شهر در حال توسعه است و هنوز حل و فصل مسائل خاص انسان شهرنشین دغدغه نویسنده نیست. محمد محمدعلی با حرکتی بی شتاب در روندی معین، سبک داستان نویسی خود را ادامه می دهد. در کارهای اخیرش به نوعی داستان گویی بر اساس اسطوره ها و قصص گذشتگان روی آورده، چرا که معتقد است می توان با نگاه تازه یی به آنچه که پیش تر گفته شده، جان دوباره بخشید. این طرز فکر و بازسازی چندباره قصه های قدیمی با تغییرات متعدد به شکل انیمیشن، فیلم و کتاب در همه جای دنیا متداول است. شنل قرمزی، سفید برفی و بسیاری از افسانه های دیگر بارها و بارها به شکل های مختلف بازسازی می شوند. اما رسیدن به اجرای مناسب چنین ایده یی، هدفی است که مثلاً در «قصه تهمینه» برآورده نشده است. با این همه هنوز هم محمد محمدعلی گزینه مناسبی است برای معرفی به خواننده یی که دلش می خواهد درباره ادبیات داستانی معاصر ایران، بیشتر بداند.

فرشته احمدی