یکشنبه, ۱۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 2 February, 2025
تلاش برای متفاوتنمایی
نخیر. خبری نیست. پخش فیلمهای بخش مسابقهٔ سینمای ایران هم شروع شد، اما هنوز دستمان خالی است و «چیزی دشت نکردهایم».
«صداها»ی فرزاد مؤتمن هم که توانسته بود تا حدی جو انتظار و امیدواری را برای دیدن یک اثر شاخص و بهیادماندنی ایجاد کند، در نهایت چیزی به جز یک فیلم متوسط/خوب دیگر نصیبمان نکرد. «صداها» هم در بین فهرست فیلمهایی جا گرفت که هر چند نمیتوان صفت «ضعیف» را دربارهشان به کار برد، اما عملاً نقطهٔ قوت خاصی هم ندارند و انتظاری که برای دیدن فیلمهای خیلی خوب و عالی داریم را برآورده نمیکنند.
البته در این میان «صداها» شرایط ویژهای دارد که مشکل آن را نسبت به سایر فیلمهای مشابه جشنوارهٔ امسال، حادتر میکند و واکنش منفیتری در بیننده برمیانگیزد. مسئله اینجاست که «صداها» فیلمی «پرمدعا» و «متفاوتنما» ست و با نحوهٔ روایت، ساختار غیرخطی و فیلمنامهٔ «سروته»ش تلاش دارد که اعلام کند «متفاوت هستم؛ پس خوب هستم».
اما مشکل این است که روایت «سروته» فیلم هیچ منطق و توجیهی ندارد و در نهایت به خط روایی داستان لطمه هم زده است. اگر چنین روایتی در «یادآوری» کریستوفر نولان تا این حد جواب داده و درخشان از آب درآمده است، بهخاطر اقتضای داستان است و همانطور که شخصیت اصلی فیلم گذشته را به یاد نمیآورد، بیننده هم هنوز آن را ندیده و در شرایطی مشابه او قرار میگیرد. حتی در «قصههای عامهپسند» تارانتینو هم روایت غیرخطی و بهم ریختن زمان، هدفی بالاتر از متفاوتنمایی و عرضاندام هنری دارد و در نهایت میخواهد رستگاری جولز را – که در واقع در میانههای داستان و پیش از مرگ وینسنت اتفاق میافتد – در پایان فیلم بیاورد تا تأثیر آن را تشدید کند. Irriversible هم به عنوان مثالی دیگر، به این جهت از وقایع تلخ پایانی شروع میکند و به سمت ابتدای ماجرا عقب برمیگردد که – همانطور که اسم فیلم هم تأکید دارد - میخواهد تأکید کند که این وقایع دیگر اتفاق افتاده و کاری نمیشود برای عقب برگرداندن آنها کرد.
اما نمایش وقایع در خلاف جهت گذر زمان در «صداها»، عملاً هیچ توجیه و هیچ کارکرد دراماتیکی پیدا نمیکند. هر چند که در نیمهٔ اول فیلم – که هنوز ریتم افت نکرده و کشش داستان از دست نرفته – این نوع روایت غیرخطی مشکل خاصی ایجاد نمیکند و حتی کشف بعضی روابطِ وقایع تا حدی دلچسب هم هست، اما به تدریج تبدیل به نوعی قایمباشکبازی آزاردهنده بین فیلمساز و تماشاگران میشود. هر چه فیلم پیش می رود، این نحوهٔ ارائهٔ اطلاعات تبدیل به نوعی «سر کار گذاشتن» تماشاگر شده و فیلم را کشدار و طولانی میکند.
مهمترین مشکل این روایت هم در پایان فیلم است که تمام تأثیرگذاری داستان را از بین میبرد. آخرین فصل فیلم نمایشگر واقعهای است که نه تنها تا آن زمان برای تماشاگر کاملاً روشن و قابل حدس زدن شده، بلکه عملاً نکته و تأثیر دراماتیکی هم ندارد. در نتیجه با پایان فیلم به نظر میرسد که داستان پا در هوا مانده و اگر عنوانبندی پایانی نیاید، عملاً نشانهای از اینکه فیلم روایتش را به پایان برده نداریم.
«صداها» به عنوان تلاشی برای ساختن فیلمی متفاوت و فرار از جریان غالب فیلمهای کلیشهای و سهل سینمای ما، اثری قابل تقدیر است؛ اما بیتناسبی فرم و محتوای آن، اجازهٔ نتیجه دادن این تلاش را نداده است. هر چند که جشنوارهٔ امسال تا به اینجا آنقدر کساد بوده که تا بهامروز، «صداها» هم جزو چند اثر برجسته قرار میگیرد!
امیدواریم که این شرایط زیاد ادامه پیدا نکند.
افشین ابراهیمی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست