یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
به اسم اجتماع به کام گیشه
روزگاری بود که فیلمهای دختر و پسری روی پردههای سینما رژه میرفتند و به رسم همرنگ جماعت شدن، طرف فیلم طنز میساخت اما تینایجری جلوهاش میداد، یکی دیگر در فیلمش انواع بیانیههای سیاسی را صادر میکرد اما بازهم یک دختر و پسر گیتار به دست در فیلم حاضر بودند، خلاصه کم مانده بود فیلمهای معناگرا هم به این قافله بپیوندند که نشد و نوبت رسید به کمدیهایی که هنوز هم گهگاهی سروکلهشان پیدا میشود، کمدیهایی که بازیگران ثابت و پیرنگهای داستانی سطحی و تکراری داشتند و دارند و در بهترین حالت فقط نام فیلم بود که برای تنوع عوض میشد، فراموش نکنید داریم درباره بدنه اصلی سینما صحبت میکنیم و برای هر مقطع کاری به موارد خاص نداریم. همان بدنهای که به نظر میرسد مدتی است دستخوش تغییر شده و کمکم جریان جدیدی از فیلمها سکان آنرا به دست میگیرند. امیدواریم این جریان که هنوز چندان فراگیر نشده، مد روز و جریان حاکم اصلی بر سینما نشود. ماجرا از این قرار است که از حدود ۶-۵ سال پیش کمکم رویکرد آثار اجتماعی از تولید آثاری تلخ که چندان مخاطب پسند هم نبودند به سوی تولید فیلمهایی که داستان محور باشند و خط شکن، تغییر مسیر داد. فیلمهایی مثل «چهارشنبه سوری» و «درباره الی» هر ۲ از اصغر فرهادی آثاری بودند که هم توجه مخاطب خاص را جلب کردند هم مخاطب عمومی را، هم هشدارهایی جدی درباره رواج پدیدههایی چون دروغ، خیانت و... در آنها وجود داشت، هم در دام سیاهنمایی و جشنوارهای شدن گرفتار نشدند و از همه مهمتر به خاطر دست گذاشتن روی موضوعاتی حساس در بستر داستانی پرکشش که قبلا کمتر مورد توجه قرار گرفته بود در گیشه هم موفق بودند. هر از گاهی چنین آثاری تولید میشد، آثاری که یا دروغ و خیانت را دستمایه اصلی خود قرار داده بودند، یا در دل داستانی دیگر، نیم نگاهی هم به دروغ و خیانت داشتند. به عنوان مثال «اقلیما» اثر عسگرپور بناست فیلمی در گونه وحشت باشد اما ته مایههایی از خیانت را هم دارد، «۷ دقیقه تا پائیز» یک تراژدی تلخ است اما به طور گذرا به تنفروشی یک زن برای جلب رضایت شاکی شوهر هم اشارهای دارد. در فیلمهایی مثل عیار ۱۴، تسویه حساب، زنها فرشتهاند، هیچ، جدایی نادر از سیمین، آقایوسف، سعادت آباد، و... هم این داستان ادامه دارد، طوری که فحشاء، خیانت و دروغ در حاشیه قرار دارد و بدون آنکه در هسته اصلی داستان باشد به رواج آن اشارهای میشود.
● خیانت به شرط گیشه
اما کم کم طی یکی ۲ سال اخیر ماجرا ابعاد تازهای پیدا کرد و فیلمهایی پرده سینما یا شبکه نمایش خانگی ظاهر شدند که فحشاء، دروغ و خیانت، درونمایه اصلی آنهاست، حتی به شکلی فراتر از یک هشدار. انتهای خیابان هشتم، مقلد شیطان، حوالی اتوبان، پل چوبی، خصوصی، برف روی کاجها و... آخرین نمونه چنین آثاری است که از جشنواره تا امروز در اکران سینما یا شبکه نمایش خانگی، هر کدام به شکلی این درونمایه را مطرح کردهاند. آخرین اثری که دروغ و خیانت را محور قرار داد داده است فیلم «من همسرش هستم» اثر برادران شایسته و با بازی نیکی کریمی و مصطفی زمانی است که اکران آن در این روزها بهانه اصلی این پرونده شد و نقد آن را در صفحه بعدی ملاحظه خواهید کرد. با این اوضاع به نظر میرسد که حالا میتوان این درونمایه را جریان حاکم بر سینمای کشور حداقل در مقطع کنونی دانست و داستان تازه از این مرحله آغاز میشود. البته جواب مسئولان سینمایی کشور به این دغدغه ما را باید شنید؛ روز دوشنبه خبرگزاری فارس به نقل از جواد شمقدری، رئیس سازمان سینمایی وزارت ارشاد نوشت: «درام بنمایه سینماست و خیانت یکی از عناصر درام است... مدام از خیانت میگویند اما سینماگر باید از عناصر دراماتیک استفاده کند، هرچند ممکن است در پرداخت آن اشتباه کند. ما نمیتوانیم خیانت را از درام خارج و ممیزی کنیم.»
● دروغی که در خیانتها وجود دارد!
اهالی سینما درباره رواج این فیلمها میگویند رسالت سینما این است که اوضاع و احوال جامعه را منعکس کند. مسئولان هم میگویند این قبیل فیلمها در اقلیت هستند و از طرفی صرف مجوز دادن وزارت ارشاد به معنی حمایت از این آثار نیست. اما در این بین تکلیف مخاطب چه میشود؟ نکته این جاست که در برآیند کلی چنین فیلمهایی یک دروغ بزرگ وجود دارد. هر چند میتوان هر کدام از این فیلمها را انعکاسی از واقعیتهای موجود در جامعه دانست اما اگر به این موضوع قائل باشیم که سینمای یک کشور به خصوص در حوزه اجتماعی، انعکاسی از واقعیتها، آرمانها و... آن کشور است متوجه میشویم آنچه در مجموع اینگونه آثار به مخاطب خود القا میکنند اگر نگوییم تصویری نادرست، اما ناقص از زندگی مردم کشور ماست. اگر کسی در چند دهه بعد یا فردی از یک جامعه دیگر بخواهد بر اساس این آثار وضع فعلی جامعه ما را در چندسال اخیر، ارزیابی کند به این نتیجه میرسد که احتمالا در ایران بین سالهای ۸۵ تا۹۱ جامعه روستایی وجود نداشته است! همه مردم در پایتخت زندگی میکردند، زنان خانهدار به قدری کم و منفعل هستند که در سینما جایی نداشتند، تقریبا همه به هم دروغ میگفتند، بنیان خانوادهها در خطر بوده و...
نویسنده: سید مصطفی صابری
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران شورای نگهبان مجلس شورای اسلامی انتخابات دولت حجاب حسین امیرعبداللهیان جنگ دولت سیزدهم حسن روحانی امیرعبداللهیان دانشگاه تهران
تهران شهرداری تهران هواشناسی سیل فضای مجازی قتل سامانه بارشی شهرداری باران آموزش و پرورش یسنا آتش سوزی
خودرو قیمت دلار قیمت طلا یارانه بازار خودرو قیمت خودرو بانک مرکزی دلار مسکن ایران خودرو حقوق بازنشستگان ارز
تلویزیون سینمای ایران نمایشگاه کتاب دفاع مقدس صدا و سیما رهبر انقلاب مسعود اسکویی صداوسیما موسیقی سریال مهران غفوریان تئاتر
رژیم صهیونیستی اسرائیل غزه فلسطین جنگ غزه حماس روسیه آمریکا اوکراین نوار غزه انگلیس ایالات متحده آمریکا
فوتبال پرسپولیس استقلال رئال مادرید لیگ برتر مهدی طارمی سپاهان جواد نکونام بارسلونا باشگاه استقلال بازی علی خطیر
باتری گوگل اپل آیفون پهپاد سامسونگ عکاسی ناسا مایکروسافت
ویتامین دیابت خواب بیمارستان سلامتی کاهش وزن چای فشار خون توت فرنگی آلرژی اعتماد به نفس