جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

آمریكا از ما چه می خواهد


آمریكا از ما چه می خواهد

اگر جمهوری اسلامی با امریكا پشت میز مذاكره بنشیند, امریكاییها خیالشان از این جهت راحت می شود به هرجایی در دنیا می گویند شما برای چه تلاش می كنید شما كه مثل ایران نخواهید شد, به پای ایران كه نخواهید رسید یعنی با تسلیم ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی ایران به نشستن پای میز مذاكره با امریكا, خیال امریكا از بسیاری از این مبارزات دنیای اسلام آسوده خواهد شد

موضوع اصلی‏ای كه من امروز می‏خواهم قدری درباره آن صحبت كنم... جنجال تبلیغاتی‏ای است كه در این یكی، دو هفته اخیر در مورد مناسبات ایران و امریكا، به عنوان یك خبر تازه از ایران، همه دنیا را متوجّه به خود كرده است. همان‏طور كه در آن خطبه قبلی تا حدودی اشاره شد، دستگاههای عمدتاً امریكایی و دنباله‏روانشان، یك شگرد تبلیغاتی را دنبال می‏كنند، برای این‏كه در جهت مقاصد و اغراض خودشان، دروغی را به شكل واقعیت جلوه دهند و واقعیتی را به كلی بپوشانند، كه من امروز قدری در این زمینه صحبت خواهم كرد.

البته این موج تبلیغاتی، عمدتاً از طرف دستگاههای تبلیغاتی خارج از كشور است؛ منتها در داخل هم انعكاس دارد. بعضی از كسانی كه پایبندیهای انقلابیشان آن‏قدر نیست كه ما از متصدّیان امور مطبوعاتی توقّع داریم، متأسفانه در برخی از مطبوعات، همان‏گونه مشی می‏كنند كه دشمنان انقلاب و دشمنان ملت ایران و عوامل وابسته به استكبار در دنیا یا مثلاً در كشور امریكا مشی می‏كنند! این هم جای تأسّف است.

مسأله‏ای كه موضوع جنجال اینهاست، این است كه جمهوری اسلامی ایران می‏خواهد درباره مناسبات خودش با دولت امریكا، تجدیدنظر كند! این را به عنوان یك خبر تازه منتشر كردند! مطلب كاملاً بی‏اساسی و واهی‏ای را بزرگ كردند و جنجال و های‏وهوی به راه انداختند. البته مقاصد بسیار خطرناكی برای ملت ایران دارند. آنها دنبال كارهای خودشان هستند؛ اما ما باید كار دشمن را بشناسیم. ولو هیچ اقدامی هم در مقابل دشمن نخواهیم بكنیم، باید بدانیم دشمن چه كار می‏كند. ما نباید اجازه بدهیم كه دشمن نسبت به كشور ایران و ملت و مسؤولان آن، هر كاری كه می‏خواهد، در زمینه تبلیغات بكند و ما همین‏طور سكوت كنیم! این‏كه نمی‏شود. لازم است اهداف و مقاصد دشمن شناخته شود.

البته در بعضی از رسانه‏ها و به وسیله برخی از مسؤولان هم واقعاً حرفهای درستی زده می‏شود. حرفهای خوب و درست گفته می‏شود - نه این‏كه نمی‏گویند - اما من هم موظّفم آنچه را كه وجود دارد و واقعیت مطلب است، برای ملت عزیزمان بیان كنم.

این را هم به شما عرض كنم كه این اوّل بار هم نیست. قبلاً هم از این قبیل قضایا اتّفاق افتاده است؛ بخصوص آن باری كه بعد از رحلت امام بود تا حدودی هم با امروز قابل مقایسه است. آن‏جا هم جنجالی درست كردند و حتّی روزنامه‏های ما مقاله نوشتند و بعضی افراد مخالف و معاند با انقلاب، چیزهایی نوشتند و ادّعاهایی كردند؛ صریحاً به تخطئه دوران امام پرداختند كه الحمدللَّه سیلی ملت بر بناگوش آنها، نگذاشت ادامه دهند. البته این دفعه جنجالها وسیعتر است و طور دیگری جنجال می‏كنند. سرِ جنجال، خارج از كشور است؛ عمدتاً آنها هستند. وضع، وضع دیگری است؛ آن‏وقت هم بود؛ هرچند با این وسعت و در این ابعاد نبود.

من اوّلاً برای شما برادران و خواهران عزیز بیان كنم كه اهداف جنجال تبلیغاتی امریكاییها - عمدتاً - و مخالفان ما در دنیا چیست. این‏كه دائماً می‏گویند ایران می‏خواهد با امریكا مذاكره كند؛ ایران می‏خواهد بتدریج رابطه با امریكا برقرار كند، هدفشان از این حرفها چیست؟ چه می‏خواهند؟ مخالفان ما به دنبال چه چیزی هستند؟ آنچه مسلّم است، دنبال خیر جمهوری اسلامی و خیر ملت ایران نیستند؛ این‏كه واضح است. تا به حال در طول این نوزده سالی كه از انقلاب می‏گذرد، هم حكومت امریكا، هم مطبوعات امریكا و هم رسانه‏ها و تلویزیونها و رادیوهای امریكا، تا آن‏جایی كه توانستند، به ملت ایران ضربه زدند، خنجر از پشت زدند، اهانت رواداشتند، خیانت كردند و دروغ پرداختند. در هشت سال جنگی كه ما داشتیم و در قضایای اقتصادی، یك‏جا اینها به نفع ما كار نكردند؛ حال هم از همان قبیل است.

پس، هدفشان چیست؟ هدف، چند چیز است. كه من به اختصار عرض می‏كنم. شما روی مطالبی كه عرض می‏كنم، فكر كنید؛ مخصوصاً شما جوانان تحصیلكرده، دانش‏آموزان، دانشجویان و طلاب علوم دینی، درست دقت و تأمل كنید؛ چون اینها مسائل مهمی است. یك ملت هم غالباً در همین جاهای علی‏الظاهر كوچك است كه سرنوشتش ساخته می‏شود. چنین مقطعی، اگر مردم، جوانان، مسؤولان و دیگران درست نفهمیدند كه حقیقت قضیه چیست، زاویه‏ای باز می‏شود كه خدای نخواسته همین زاویه، به فنای همه چیز منتهی خواهد شد. معمولاً این‏طور است؛ لذا خیلی مهم است كه درست دقّت شود.

هدف اینها چیست؟ هدف حكومت امریكا و دستگاه امپراتوری خبری امریكایی از این حرفها چیست كه مرتّب می‏گویند: ایران می‏خواهد مذاكره كند؟

هدف، چند چیز است:

یكی این‏كه اینها می‏خواهند آن چیزی را كه تا امروز وسیله وحدت ملت ایران بوده است، به وسیله اختلاف ملت ایران تبدیل كنند. تا به حال آحاد ملت ایران به خاطر این‏كه می‏دانستند دولت امریكا دشمن آنهاست، در مقابل دشمنی امریكا، اگر یك وقت اختلافات جزئی هم داشتند، كنار می‏گذاشتند و متّحد می‏شدند. مقابله با امریكا، یكی از وسایل وحدت این ملت بوده است. اینها می‏خواهند با این جنجالها، همین وسیله وحدت را، به وسیله اختلاف تبدیل كنند. این علیه آن، آن علیه این. این بگوید مذاكره، آن بگوید مذاكره چه فایده‏ای دارد؛ آن یكی بگوید چه ضرری دارد؟ یك عدّه از این طرف بحث كنند، یك عدّه از آن طرف بحث كنند! واینها هم این وحدت عظیم ملی را كه ملت ایران در مقابله با حضور دشمن دارد، به اختلاف ملت ایران تبدیل كنند.

هدف دوم این است كه می‏خواهند با تكرار این قضیه - مذاكره و رابطه با امریكا - قضیه‏ای را كه در چشم ملت ایران، به دلایلی منطقی، یكی از زشت‏ترین چیزهاست، قبحش را از بین ببرند. تا حدّی كه در نماز جمعه می‏شود حرف زد، خواهم گفت كه دلایل منطقی آن چیست. می‏خواهند قبح این را از بین ببرند؛ مثل كاری كه سرِ قضیه اسرائیل با اعراب كردند.

یك روز بود كه دولتهای عرب، صحبت كردن با اسرائیل، رابطه با اسرائیل و حتّی آوردن اسم اسرائیل را یكی از كارهای بسیار زشت می‏دانستند. اینها با مطرح كردن و پیش كشیدن این قضیه، آنها را یكی یكی از صفوف ملت عرب خارج كردند و بار را به گردن او انداختند. بتدریج كاری كردند كه قبح این قضیه ریخت؛ حتّی دولتهایی كه در مرزهای اسرائیل نیستند و هیچ خطر و ضرری هم از اسرائیل نمی‏بینند، در خانه خودشان نشسته‏اند و صحبت از مذاكره با اسرائیل می‏كنند! واقعاً چه لزومی دارد؟ اما می‏كنند؛ چون قبحش ریخته است.

ملت ایران به دلایل كاملاً محكم و با استدلال منطقی، دولت امریكا را دشمن خود می‏داند؛ كه من بعداً اشاره خواهم كرد. همه ملتهای دنیا هم این را از ملت ایران شناخته‏اند و با چشم تعظیم و تجلیل به این نگاه می‏كنند. بتدریج می‏خواهند قبح این را از بین ببرند و یك كار عادّی و معمولی بكنند.

هدف سوم این است كه اصل مذاكره با ایران، برای امریكا به عنوان ابرقدرت، بسیار مهم است. ممكن است بعضی تعجّب كنند و بگویند مگر ایران چیست كه برای امریكای ابرقدرت، مهم است كه با ایران پشت میز مذاكره بنشینند؟! بله، بسیار مهّم است. اتّفاقاً چون ابرقدرت است، برایش خیلی مهّم است. ابرقدرت، یعنی آن قدرتی كه از همه قدرتهای سیاسی دنیا بالاتر است و می‏تواند اراده خود را بر آنها تحمیل كند.

یك روز دو ابرقدرت در دنیا بودند - امریكا و شوروی - و هر كدام منطقه نفوذی داشتند؛ هر كار هم می‏خواستند، می‏توانستند بكنند. حتّی امریكا در مقابل آن دشمن، موشكهای امریكایی - كروز و غیره - را در كشورهای اروپایی مستقر كرده بود؛ بیچاره اروپاییها هم چاره‏ای نداشتند، حرفی هم نمی‏زدند؛ چون به عنوان دفاع در مقابل شوروی سابق بود. شوروی هم در منطقه نفوذ خودش، این كارها را می‏كرد. امروز كه شوروی از بین رفته است؛ امریكا مدّعی است و به شدّت در پی این است كه نظام یك قطبی در دنیا به وجود آید؛ یك ابرقدرت در رأس امپراتوری بزرگی كه اسمش دنیاست!

این مطلبی كه عرض می‏كنم، حرفی است كه صاحب‏نظران سیاسی امریكا از گفتن آن ابایی ندارند. در مطبوعات امریكایی، مقالات سیاسی فكری با همین مضمون چاپ می‏شود. در همین حدود یك ماه پیش، در یكی از مطبوعات امریكایی دیدم كه یك نویسنده معروف سیاسی‏نویس امریكایی به دنیا خطاب می‏كرد كه «چه عیبی دارد كه در رأس یك امپراتوری واحد جهانی، امریكا قرار داشته باشد؟! امریكا امروز چنین و چنان است!» آنها اصلاً ادّعایشان این است؛ دنبال این هستند.

حال ابرقدرتی با این همه ادّعا، با این همه باد و بروت جهانی و سیاسی، یك جا هست كه برایش ارزش و اعتبار و احترامی قائل نمی‏شوند؛ آن یك جا كجاست؟ جمهوری اسلامی ایران. جمهوری اسلامی و ملت ایران، هیبت‏شكن ابرقدرت امریكا در دنیا شدند. من بارها عرض كرده‏ام كه عمده قدرت ابرقدرتها، متّكی به هیبتشان است؛ هیبت آنهاست كه می‏تواند كار كند. اینها همه‏جا كه وارد میدان نمی‏شوند، تیر و تفنگ كه به كار نمی‏برند؛ تشر و هیبتشان است كه رؤسای دولتها و رؤسای احزاب سیاسی دنیا را وادار می‏كند كه دست و پایشان در مقابل اینها بلرزد و كوتاه بیایند.

برای امریكا مهم است كه ایران اسلامی كه از روز اوّل به دلایل روشنی در مقابل امریكا ایستاد و تسلیم امریكا نشد و گفت كه با امریكا مذاكره نمی‏كنم، حالا بگوید كه بسیار خوب، چَشم، ما هم مذاكره می‏كنیم! می‏گویند بفرما، ابرقدرتی كامل شد! این منطقه‏ای هم كه زیر بار نمی‏رفت، زیر بار آمد؛ این‏جا هم عتبه را بوسیدند! بنابراین، صِرف مذاكره برایشان خیلی مهّم است.

البته در مورد رابطه، این‏طور نیست؛ بعد خواهم گفت. امریكاییها نسبت به رابطه، طور دیگری فكر می‏كنند. آن چه‏كه برای آنها خیلی مهّم است، مذاكره است. می‏خواهند ایران پشت میز مذاكره بنشیند؛ بعد كه مذاكره شروع شد، آن‏وقت سرِ رابطه داستانها و حكایتها دارند.

نكته دوم برای این‏كه مذاكره با ایران برای امریكا اهمیت دارد، این است كه حركت جمهوری اسلامی و ملت ایران موجب شد كه احساسات اسلامی در هر گوشه دنیا بیدار شود؛ در آسیا، در آفریقا و حتّی در اروپا، مسلمانان با نام اسلام، احساسات اسلامی خودشان را سرِ دست گیرند و مبارزه‏ای را به نحوی شروع كنند. بعضی از این مبارزات، مبارزات سیاسی با دولتهاست. بعضی از این مبارزات، مبارزات اصلاحی است؛ بالاخره مشغول مبارزه هستند. همه اینها، از این قلّه جمهوری اسلامی و امام و این ملت، سرازیر شده‏اند.

من كسانی را در دنیای اسلام می‏شناسم و اطّلاع دارم كه مذهب اهل‏بیت را بدون هیچ‏گونه تبلیغی، فقط برای خاطر قضایای جنگ قبول كردند. همین كه شما جوانان، شما جانبازان، شما ایثارگران به میدان جنگ می‏رفتید و این خبرها در دنیا به همین شكل منتشر می‏شد؛ همین‏كه مادران آن‏طور شجاعانه می‏ایستادند و آن شجاعتها را به خرج می‏دادند، عدّه‏ای را در دنیا مسلمان كرد، عدّه‏ای از مسلمانان را شیعه كرد، عدّه بیشتری را عاشق انقلاب و عاشق امام و ملت ایران كرد و احساسات اسلامی بروز كرد. در حقیقت، قطب همه اینها، ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی است.

اگر جمهوری اسلامی با امریكا پشت میز مذاكره بنشیند، امریكاییها خیالشان از این جهت راحت می‏شود؛ به هرجایی در دنیا می‏گویند: شما برای چه تلاش می‏كنید؟ شما كه مثل ایران نخواهید شد، به پای ایران كه نخواهید رسید! هر چه بشوید، یك ملت و یك نظام و آن شكوه و شجاعت را كه پیدا نخواهید كرد؛ آنها هم بالاخره مجبور شدند و این‏جا پای میز مذاكره آمدند؛ شما دیگر چه می‏گویید؟! یعنی با تسلیم ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی ایران به نشستن پای میز مذاكره با امریكا، خیال امریكا از بسیاری از این مبارزات دنیای اسلام آسوده خواهد شد.

درست توجّه كنید! هر كدام از اینها، بحثهای طولانی و مفصّلی دارد كه جایش در مجالس ویژه این حرفهاست. من مایلم كه در نماز جمعه، فقط رؤوس مطالب را عرض كنم. مذاكره برای اینها مهّم است. ببینید؛ بسیاری از كشورها هستند كه دولتهایشان از دوستان دولت امریكا محسوب می‏شوند؛ یعنی تحت نفوذ و تسلیم دولت امریكا قرار دارند، مواضع سیاسیشان تابع دولت امریكاست و كلاًّ تابع امریكا هستند؛ با فلان‏جا قطع رابطه كنید، فلان‏جا را معامله كنید، فلان‏جا را معامله نكنید، نفت را این‏گونه كنید، مس را آن‏طور كنید. این دولتهایی كه تسلیم امریكا هستند، بتدریج این فكر برایشان به وجود می‏آید كه دولتی به نام جمهوری اسلامی ایران هست كه به امریكا هیچ اعتنایی نمی‏كند؛ امریكا هم نسبت به آن دولت نمی‏تواند هیچ آسیب جدّی بزند. پس، علّت این‏كه ما از امریكا این‏قدر می‏ترسیم، چیست؟


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.