پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

نقادی روشمند


نقادی روشمند

یادی از مرحوم سیدجعفر شهیدی

سال ۸۶ خصومتی سرسختانه با سیدجعفر شهیدی داشت. او پس از آنکه در این سال مدت ها درگیر بیماری بود در نهایت در یکی از روزهای سرد امسال خیل محققان، مورخان و ادیبان را ترک کرد. به یاد شهیدی بود که سوالاتی را درباره آثار و شخصیتش طرح کردیم و از رسول جعفریان خواستیم پاسخ مکتوب آنها را برایمان ارسال کند. آثار و شخصیت جعفریان از محققان حوزه و دانشگاه در حوزه تاریخ اسلام است که پس از تحصیل در مدرسه خان و مدرسه رسالت در قم و شاگردی اساتیدی همچون جوادی آملی، ممدوحی، جبل عاملی و مصباح یزدی به تهران آمد و آثار پژوهشی خود را در زمینه تالیف، تصحیح و ترجمه درباره تاریخ اسلام و تشیع پی گرفت. جعفریان مدرس تاریخ در دانشگاه تهران است.

۱) جنابعالی در یادداشتی پس از فوت سیدجعفر شهیدی روش ایشان را انکاری و تردیدزا توصیف کردید، در حالی که مرحوم شهیدی، در مواردی اعتقاد داشتند تاریخی که با اعتقادات ما نمی خواند، ارزشی ندارد. (مثلاً در باره تاریخ طبری معتقد بودند «پدر ما را در آورده است» و مواردی از این دست) این دو توصیف، ناقض یکدیگر محسوب نمی شوند؟

۲) طبق اظهارات شما، روش نقد مرحوم شهیدی، شبیه طه حسین است. رو آوردن مرحوم شهیدی به آثار طه حسین (یا بنت الشاطًی)، از روی انتخاب بود یا اتفاق، چرا که برخی منتقدان آثار طه حسین را متوسط (یا ضعیف) شمرده و استقبال اندیشمندان ایرانی از وی را ناشی از فضای آن روزها دانسته اند. اساساً ترجمه آثار طه حسین چه تاثیری در نوع تفکرات ایشان داشت؟

۳) جنابعالی زندگی ایشان را به سه دوره تقسیم کردید؛

الف) شهیدی دوران دهه بیست،

ب) بعد از سال ۳۲

ج) بعد از انقلاب. در ادامه شهیدی دوران اول و سوم را انقلابی معرفی کرده و به ذکر برخی شواهد در این زمینه پرداخته اید. در مقابل برخی مرحوم شهیدی را صرفاً یک چهره آکادمیک (و به تعبیری ناخوشایند، خنثی) دانسته، که بعد از انقلاب نیز در هیچ فعالیت سیاسی قابل توجهی شرکت نکرد. این عده نیز به کناره گیری ایشان از مجلس خبرگان قانون اساسی یا دوری از سیاست به رغم اصرار برخی از گروه های سیاسی (مثلاً اصلاح طلبان) اشاره می کنند.

۴) در بخشی از نوشته تان اشاره کردید، که با روش نقادی مرحوم شهیدی موافقید اما با برخی از نتایج این روش، خیر. جهت فهم بیشتر، مثالی از این اتفاق، ذکر می فرمایید؟ (یا چرا کتاب «جنایات تاریخ» را در ضمن تایید، مناسب برای تدریس در دانشگاه نمی دانید؟)

۵) شاخصه های متدولوژی مرحوم شهیدی درباره تاریخ اسلام چیست؟ تفاوت وی با سایر مورخان از حیث نگارش است یا دسترسی به منابع یا نگاه متفاوت و یا سایر عوامل؟

۶) اساساً وضعیت تاریخ اسلام پژوهی را در چند سال اخیر (و پس از تلاش های استاد شهیدی) چگونه ارزیابی می کنید؟ آیا این رشته به عنوان یک معرفت علمی در دانشگاه یا حوزه، جایگاهی یافته است یا کماکان از فقر منابع، ضعف پژوهش و نبود یک متدولوژی مشخص و... رنج می برد؟ مثال های موفق و ارزشمندی در این زمینه وجود دارد؟

پاسخ اول؛ با توجه به مذاکرات قبلی، پاسخ ها در خصوص آثار و شخصیت مرحوم سید جعفر شهیدی تقدیم می شود؛

مقصود من این است که وی در بررسی نقل های تاریخی شک می کند. این تردید و شک کردن مطابق روال تاریخ نویسی ما ایرانی ها در گذشته نیست. اینکه این روش خوب است یا نه مهم نیست، مهم آن است که ایشان در نقل های تاریخی ایجاد تردید کرده و پس از آن اگر به موضوع اصلی کار وی مربوط باشد به بررسی می نشیند. در این زمینه آقای سیدجعفر مرتضی هم که از دیگر محققان تاریخ اسلام در دهه های اخیر هستند با ایشان مشترکند، البته مبانی تردید و شک اینها و نیز باورهای تاریخی شان تا اندازه یی با هم تفاوت دارد. من معتقدم روش های تردیدی ایشان بیشتر نشأت گرفته از طه حسین است و هم مرد شکاکی بود. می دانید نخستین کسی که درباره عبدالله بن سبا تردید کرد و آن را ساختگی خواند، طه حسین بود. تقریباً همان زمان آقای عسکری هم تحقیقی در این زمینه کرد. طه حسین در بسیاری از مسائل تردید می کرد که این البته برای ما خوب است.

پاسخ دوم؛ آن زمان به تدریج آثار نویسندگان مصری به خصوص در بخش تاریخی به فارسی درمی آمد. طه حسین شهرت زیادی داشت. بنت الشاطی و عقاد هم از آن جمله بودند. این آثار که به فارسی در می آمد به این دلیل بود که مشابه نداشت، اما علاوه بر آن یک روحیه نقادی و آزادیخواهی و بی تعصبی هم در آنها بود. این برای ایرانیان شیعه مذهب جالب بود، چون برخی از مطالب آنها کمکی برای نظریات شیعه درباره برخی از مسائل تاریخی بود. یکی از آخرین نمونه ها کتاب عبدالفتاح عبدالمقصود بود که آیت الله طالقانی و محمدمهدی جعفری آن را به فارسی ترجمه کردند اما طه حسین علاوه بر اینها یک محقق هم بود و شهرتی جهانی داشت. این تاثیر همان طور که گفتم به لحاظ روشی، روی نقادی های آقای شهیدی تاثیر داشت. من البته با برخی از نتیجه گیری های ایشان موافق نیستم اما روحیه نقادی ایشان در تاریخ نویسی اسلامی جالب بود. البته آقای شهیدی تحت تاثیر دیگر نویسندگان مصری هم بود. آن زمان نوشته های مصری ها به لحاظ تفکر اخوانی و انقلابی هم پرمایه بود و آقای شهیدی هم در دهه بیست به آن افکار علاقه مند بود. مصری ها نقاد امویان و حتی خلیفه سوم بودند و به این نقادی ها با نگاه اصلاحی می نگریستند و این برای آقای شهیدی و دیگران مطلوب بود.

پاسخ سوم؛ به نظرم تقسیم من بر اساس نوشته های ایشان امری مطابق واقع است علاوه بر اینکه شواهد دیگری هم دارد. نوشته های دهه بیست ایشان، همان طور که گفتم انقلابی- دینی است. ایشان سخت متاثر از پدر زن خود مرحوم سید غلامرضا سعیدی است که انسان بسیار شایسته یی بود و تا آخر عمر هم به نهضت های اسلامی پاکستان و الجزایر و کشمیر علاقه مند بود؛ انسانی که به اندیشه احترام می گذاشت و تمام عمرش را به نوشتن صرف کرد. مرحوم سعیدی هم راه دهه بیست را ادامه داد. اما دوره دوم زندگی آقای شهیدی یک دوره کاملاً آکادمیک است. نوشته ها و تصحیحات ایشان بر آن دلالت دارد. معنای این حرف این نیست که ایشان خدای ناکرده از تدین فاصله گرفته است، ایشان همان زمان هم انسان بسیار متعبدی بود و اطرافیان ایشان هم می دانستند که اهل ریا نیست. نماز اول وقت یکی از ویژگی های همیشگی آقای شهیدی بود، اما دیگر آن خط نوشته های دهه۲۰ را ادامه نداد. سومین دوره زندگی ایشان در انقلاب است. فرزند ایشان طلبه می شود و بعد هم به شهادت می رسد. ایشان در این زمان موقعیت اجتماعی چندانی نداشت که بخواهد در مجلس خبرگان شرکت کند، مثل آقای گرجی. اینها سابقه یی در دوره قبل نداشتند و اهل نوشتن آثار فکری- اجتماعی هم نبودند، اما آقای شهیدی تا سال های اخیر که توانایی داشت در سمینارها، کنفرانس های داخلی و خارجی شرکت می کرد. چند سال میهمان شخصی بعثه مقام معظم رهبری در حج بود و بدون اینکه موظف به کاری باشد در آنجا حضور داشت. به نظرم آن حرف هایی که آن آقا در باره رابطه ایشان با روحانیت مطرح کرده درست نیست بلکه کذب است. البته یک مطلبی از قول آقای مطهری یکی از دوستان نقل می کرد که ایشان فرموده بود زبان آقای شهیدی تند است، اما قلبش مطمئن به ایمان است. لحن آقای شهیدی مخصوصاً برخی از شوخی های ایشان قدری تند می نمود. به علاوه انسان هرچیزی که در یک محفل خصوصی می گوید معنایش این نیست که آن را مبنای تمام افکارش قرار می دهد. این مطلب در باره بسیاری از افراد صادق است. معروف است که از کسی پرسیدند؛ حرف های ضد انقلابی چیست؟ گفت؛ همان ها که انقلابی ها در محافل خصوصی مطرح می کنند، اخیراً دیدم یک کسی که قلبش مریض است جز اینکه زبانش هم مریض است، این قبیل نکات را برای آقای شهیدی نوشته است. به هر حال، در دوره یی که انقلاب اسلامی پیروز شد، آقای شهیدی زنده شد. انقلاب در خدمت آقای شهیدی بود تا کارهایی که شاید قبل از آن هم در ذهن داشت، بنویسد و بتواند در برنامه های سیما به تفصیل مطرح کند و آثارش توزیع و منتشر شود و ده ها جایزه را نصیب خود کند که البته او با بزرگواری غالب آنها را در اختیار محرومان قرار می داد.

پاسخ چهارم؛ خب در باره برخی از دیدگاه ها و نقدهای ایشان اشکالاتی وجود دارد و نه بنده بلکه برخی دیگر هم به آنها پاسخ داده اند. مثلاً مطالبی که درباره سن حضرت زهرا(س) آورده است یا مطلبی که در باره اشعار فرزندش درباره امام سجاد(ع) مطرح کرده است یا برای نمونه نکته یی که درباره مادر امام سجاد(ع) یعنی شهربانو نوشته است، اما درباره کتاب جنایات تاریخ باید عرض کنم که آن اثر دیگر کهنه شده است هم به لحاظ نثر و هم به لحاظ محتوا. حتی درباره تاریخ تحلیلی اسلام ایشان هم تردیدهایی وجود دارد که به درد تدریس می خورد یا نه. این اثری علمی است اما مطابق با شاخصه هایی که برای درس تاریخ اسلام عمومی در نظر گرفته شده نیست. اثر یاد شده، قطعاً در تاریخ نگاشته های تاریخ اسلامی بعد از انقلاب جایگاه خاص خود را دارد و معنای این حرف این نیست که از ارزش آن بکاهیم هرچند همان هم نقطه نظراتی دارد که قابل نقد است.

سوال پنجم؛ دکتر شهیدی به رغم آنکه رشته اش تاریخ نبود، اما از جوانی با تاریخ اسلام محشور بود و همان طور که عرض کردم هم به دلیل آشنایی با آثار عرب های مصری و هم بعدها به دلیل آنکه یک پژوهشگر در عرصه تاریخ و ادب بود، کارهای تاریخی اش مستند و متکی به مآخذ و منابع و به لحاظ نقادی روشمند بود. نوشته های ایشان با توجه به امکانات کتاب هایی که در آن زمان در اختیار بود، کمبودی به لحاظ منابع ندارد. شاید تفاوتی با روش های سنتی نگارش در زمینه مباحث تاریخ اسلام در حوزه ها که بیشتر از دید امامت بود، داشته باشد. ایشان بیشتر تاریخی می دید تا کلامی و از این حیث قدری متفاوت با آنها بود، اما در کل آثار ایشان تنها در حوزه تاریخ نگاری شیعی قابل بررسی است در عین حال که نقادی تاریخی هم در سطح یک محقق و نویسنده کلاسیک در آنها رعایت شده است.

پاسخ ششم؛ به نظرم مثل سایر زمینه ها پیشرفت داشته است، اما اینکه این پیشرفت مطلوب است یا نه، باید تحقیقی در همین زمینه صورت گیرد. کارهای زیادی انجام شد و به خاطر انقلاب، به تاریخ اسلام عنایت بیشتری شد. بسیاری از پایان نامه ها به این سمت سوق داده شد و برخی از آنها نیز منتشر شد. محققانی هم در حوزه و دانشگاه مشغول شدند، اما اینکه عرض کنم یک جهش انجام شده شاید محل تأمل باشد. روش ها هنوز تکراری و کهنه است و تصور بر این است که اگر کسی چند ارجاع بدهد یک اثر پژوهشی ارائه داده است. شما شاهدید گاه کسانی موسسات تاریخ اسلامی درست می کنند که اساساً نه تحصیلات تاریخی دارند و نه با کارهای پژوهشی به جد آشنا هستند. البته از دید تاریخ نویسی سنتی- حوزوی می توانم عرض کنم که قدری اوضاع بهتر است. دلیل آن هم این است که از گذشته روشی وجود داشته و توسعه یافته است، اما در دانشگاه از گذشته در حوزه تاریخ اسلام روش جدی در کار نبوده و بعداً هم یک صاحب مکتبی که بتواند اصول استواری را مستقر کند پدید نیامده است. البته این به معنای آن نیست که کاری انجام نگرفته است. در کنار آنها کارهای بازاری که الی ماشاء الله است.

رسول جعفریان