پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

دسیسه های مالی در مزایده های هنری


دسیسه های مالی در مزایده های هنری

در حالی که اقتصاد بسیاری از نواحی دنیا بر لبه پرتگاه سقوط پس و پیش می روند, دشوار می توان فهمید که چرا بازار هنر همچنان در رونق به سر می برد

در حالی‌که اقتصاد بسیاری از نواحی دنیا بر لبه پرتگاه سقوط پس و پیش می‌روند، دشوار می‌توان فهمید که چرا بازار هنر همچنان در رونق به سر می‌برد.

اوایل این ماه سه خانه مزایده عمده کالاهای هنری در نیویورک ــ کریستی، ساوث‌بی و فیلیپز دو پوری ــ در فروش‌های بعدازظهر خود حدود ۶۶۳ میلیون دلار از آثار هنر معاصر را فروخته اند. بسیاری از قیمت‌ها رکورد قیمت‌های قبلی را زده‌اند و تنها اندکی از آثار به فروش نرسیدند. به نظر می‌رسد ابرپول‌دارها پول زیادی در جیب دارند و هنر را نیز محل خوبی برای سرمایه‌گذاری می‌دانند.

خانه‌های مزایده نیز به رونق بازار کمک می‌کنند و با استفاده از حقه‌ای زیرکانه ناپایداری بازار را می‌کاهند: نام این حقه‌ «ضمانت شخص ثالث» یا «حداقل سقف پیشنهادی» است. آنها به این طریق آثار هنری خود را پیش از مزایده به حداقل قیمت ممکن می‌فروشند و سپس در مزایده قیمت را از آن سقف شروع می‌کنند. این حداقل قیمتی است که اثر هنری زیر آن فروخته نخواهد شد. این ضمانت باعث می‌شود تا فروشنده برای ارائه یک اثر اعتماد کافی بیابد. با این حال، توافق‌نامه‌های مالی از این دست، پشت پرده و پس از یک سری نزاع‌ها بر سر بهره و سود بسته می‌شوند. بسیاری از دلالان همچون دیوید نش ــ یکی از شرکای میشل اینز اند نش ــ استدلال می‌کنند که آنها با چنین کاری بازار آزاد را دستکاری می‌کنند.

خانه‌های مزایده از اوایل دهه ۱۹۷۰ ضمانت ارائه می‌داده‌اند تا کلکسیونرها را به فروختن آثار هنری خود ترغیب کنند. با این حال، در پاییز ۲۰۰۸ کریستی و ساوث‌بی باید دست کم ۲۰۰ میلیون دلار برای آثاری که ضمانت کرده بودند، اما به دلیل رکود بازار قادر به فروختن‌شان نبودند، پول پرداخت می‌کردند. اکنون اغلب مکان‌های عمده مزایده ترجیح می‌دهند تا شخص ثالثی نسبت به خرید اولیه یا همان ضمانت اقدام کند و این ریسک مالی را برعهده بگیرد.

نخستین ضمانت از سوی شخص ثالث در نوامبر ۱۹۹۹ انجام شد. آن زمان ساوث‌بی توانست ۴۰ میلیون دلار پشتوانه برای تابلوی «زن نشسته در باغ» پابلو پیکاسو پیدا کند. این تابلو را النور سیدنبرگ، دلال آمریکایی خود پیکاسو برای فروش عرضه کرده بود. از سال ۲۰۰۰ به بعد هم ساوث‌بی و هم کریستی با تامین‌کننده‌های مالی خارج از موسسه همکاری کرده‌اند که اغلب آنها دلالان ثروتمندی مثل دیوید ناماد، آدام لیندمان، بیل آکوآولا، باب منوچین و غیره بوده‌اند و اطلاعات زیادی از بازارهای متمایز هر هنرمند بزرگ در اختیار دارند.

اطلاعات اندکی از این توافق‌نامه‌های مالی در اختیار عموم قرار داده می‌شود. از سپتامبر ۲۰۰۸ به بعد، خانه مزایده ساوث‌بی نمادهای کوچکی در کاتالوگ‌های مزایده خود به چاپ می‌رساندند که بر اساس آنها معلوم می‌شد کدام اثر را خود ساوث‌بی ضمانت کرده و کدام را حامی مالی بیرونی. کریستی نیز یک ماه بعد از همین روش تبعیت کرد. با این حال، هویت حامیان مالی و میزان سود آنها و چیزهایی از این دست محرمانه باقی مانده‌اند.

یکی از اختلافات در شکل ضمانت توسط شخص ثالث بر سر عایدی حاصل از این ضمانت رخ داده است: در کریستی، چه اثر هنری به فروش برسد و چه نرسد (یعنی به خود شخص ضمانت‌گر با حداقل قیمت تعلق بگیرد)، فرد ضمانت‌کننده (همان حامی مالی) مبلغی پول از کریستی دریافت خواهد داشت. اما در ساوث‌بی، این فرد تنها زمانی پول اضافی خواهد گرفت که اثر هنری به فروش برسد و در غیر این صورت، تنها با حداقل قیمت صاحب اثر هنری خواهد شد. مبالغ مورد بحث در اینجا بسیار بالا هستند. فرد ضامن با یکبار فروش هم می‌تواند میلیون‌ها دلار درآمد به جیب بزند. تفاوت بین ساختار تامین مالی خارجی در ساوث‌بی و کریستی بسیار متفاوت است و کاسب‌کارها با رویکردهای متفاوتی به سراغ هر یک از این دو موسسه می‌روند.

در هر حال، دلال‌ها و کلکسیونرها به دلایل متعددی به جز سود حاصل از معامله نقش ضامن را برعهده می‌گیرند. چه بسا آنها بخواهند یک شاهکار هنری خاص را صاحب شوند؛ شاید از یک هنرمند آثار متعددی دارند و می‌خواهند مجموعه خود را کامل‌تر کنند و به این ترتیب ارزش مالی مجموعه‌شان را افزایش دهند. همچنین شاید خواهان برقراری روابط صمیمانه‌تر و نزدیک‌تری با خانه‌های مزایده باشند تا به این ترتیب به اطلاعات به‌خصوصی از بازار دسترسی یابند که در اختیار اغیار قرار نمی‌گیرد (برای مثال، اطلاعات مربوط به حداقل قیمت آثار هنری مختلف).

مزایده‌های خوب عموما منظره‌هایی نمایشی هستند که توهم بازارهای پررونق را می‌سازند. به لحاظ تاریخی یک فروش موفق دست کم نیاز به دو نفر دارد که قیمت را در مزایده بالا ببرند، اما گاه مبلغ ضمانت یک اثر هنری که معادل با حداقل قیمت آن است، تنها یک قیمت‌گذار را باقی می‌گذارد که کسی جز همان ضامن نیست (زیرا قیمت حداقلی آن قدر بالا است که بالاتر از آن پیشنهاد نمی‌شود). این اتفاق عموما به خاطر دسیسه‌های پشت پرده رخ می‌دهد. یعنی ضامن و افرادی در مزایده بر سر قیمتی بالا به توافق می‌رسند و صرفا کالا به حراج گذاشته می‌شود، اما پیشاپیش فروش آن مسجل شده است. (در نظر داشته باشید که هیچ کس از این مقادیر، یعنی مقدار ضمانت‌ها و نیز نام ضامن‌ها چیزی نمی‌داند و اطلاعات محرمانه است). در چنین مواردی می‌توان پرسید آیا اساسا با چیزی به اسم «بازار» طرف هستیم یا نه.

هیچ‌کس دوست ندارد شب‌های بامزه و پرهیجان مزایده‌های هنری را ضایع کند، اما هنر معاصر اکنون به حد کافی با معضلات اعتبار مواجه است و نیازی به این مشکلات اضافه در بازار خود ندارد. مایکل پلومر و جف رابین از شرکت مشاوره سرمایه‌گذاری در هنر با نام آرت‌وست می‌گویند: «ما باید به استاندارد بالاتری از شفافیت و رفتار اخلاقی دست پیدا کنیم، زیرا در بازارهای هنری صحبت از مبالغ هنگفتی پول در میان است.» حتی اجازه دهید تا این مبالغ هنگفت را هم موقتا در نظر نگیریم. در این صورت نیز اگر خانه‌های مزایده ــ مثلا کریستی و ساوث‌بی ــ قیمت‌های واقعی را گزارش دهند و قیمت‌های اولیه یا همان ضمانت‌ها را فاش کنند ــ و البته نام حامیان یا ضامن‌های خارجی را عمومی سازند ــ آنگاه بازار منصفانه‌تر و بازتر و آزادانه‌تر خواهد بود.

مترجم: امین گنجی

منبع: اکونومیست