پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

آشفتگی؛ هدیه خودرو به فضای شهری


آشفتگی؛ هدیه خودرو به فضای شهری

تلاش برای داشتن شهری زیبا که در ذات خود پویایی را به همراه دارد، فرآیندی ناگهانی و خلق‌الساعه نیست.

تلاش برای داشتن شهری زیبا که در ذات خود پویایی را به همراه دارد، فرآیندی ناگهانی و خلق‌الساعه نیست.

این مهم، مساله​ای تدریجی و همگانی است و هر اندازه شهروندان خود را مسئول پویایی شهر بدانند و بر این باور باشند که خود سلولی از این بدن زنده و پویا هستند، آن وقت است که می توان ادعا کرد شهر در تمام عناصر و اجزایش، ارگانیت و پویاست؛ چرا که فطرت انسان با طبیعت همخوان و سازگار است. همین سازگاری است که هارمونیک بودن عناصر و اجزا را به ارمغان می آورد.

نگاهی به عمق شهر در همان نقطه ای که ایستاده اید، گویای بسیاری از رازهای ناگفته است، هرچند کم و کوتاه؛ اما بی شک تصویری که شما و من خواهیم دید، همه یک اشتراک بزرگ را در دل خود جا داده اند؛ شهر ما آشفته است و قرار هم نیست زیبا شود.

این هماهنگی در تصاویر همه ناظران که شهر را به نظاره نشسته اند، گویای واقعیتی تلخ است و آن این که شهر ما با فطرت ما در تضاد است؛ یعنی هر روز از صبح که بلند می شویم با تمام همت و توان خود تلاش می کنیم تا عکس آنچه فطرت ما بر آن تاکید می کند، انجام دهیم، فرقی هم نمی کند این کار چقدر دوام و قوام دارد، البته ناگفته نماند تصور همه آنها که کنشگران این شهر هستند، آن است که مدت کوتاهی وضع بر این منوال خواهد بود و سپس همه چیز در جای خود قرار می گیرد؛ اما واقعیت همین نقض غرض است؛ فکر کنید اگر هر کدام از شهروندان چنین فکری کنند، تصویر چه شهری در جلوی چشم مان خواهد رفت!؟

روزانه بسیاری از این تصاویر در جلوی چشم ما رژه می روند، نیازی به کنکاش نیست، چشم بسته هم می توان آن را در رفتار بسیاری سراغ گرفت؛ اگر هم شجاع باشیم و منصف؛ از خود می توانیم شروع کنیم که روزانه چقدر رفتارهای ما با فطرت اجتماعی و روح مدنیت سازگار است.

شهر و مدنیت، اگر نگوییم دستاورد بشر مدرن است، اما بزرگ ترین و مهم ترین دستاورد اوست. دستاوردی که به او کمک کرد تا بر محیط بیش از پیش مسلط شود و آن را آن گونه که می خواهد بسازد. در گذشته نه چندان دور، شهرها ارگانیک بودند و به بالندگی و شکوفایی روحی انسان کمک می کردند و متناسب با نیازهای فطری به او پاسخ می دادند. اکنون این روند کمی با مشکل مواجه شده است و روان انسان شهری با دخل و تصرف هایی که با بی نظمی در محیط ایجاد شده، دیگر پاسخگو و ارضا کننده نیازهای روحی او نیست و آنچه بیش از همه این موضوع را تحت الشعاع قرار داده، عناصر بصری در فضای شهرهاست.

خودرو ها یکی از همین جنس تلاش انسان مدرن است که با ورودش به فضای شهری، آشفتگی را به شهرها هدیه داده است. در تصویری که همه ما در ابتدا آن را جلوی چشم خود از یک منظر شهری ثبت کردیم، غیرممکن است خودرویی نبینید و این فصل مشترک همه تصاویر ناظران شهر است، عنصری که کم هم نیست و نیاز به جستجو در عکس برای پیدا کردنش ندارد؛ بلکه هارمونی و توازن شهرها را به هم ریخته است. براستی چه باید کرد؟

عظیم رجب پور / کارشناس مسائل شهری