شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

فاطمه شناسی, وظیفه مردم و عالمان حوزه و دانشگاه


فاطمه شناسی, وظیفه مردم و عالمان حوزه و دانشگاه

نیل به معارف والای فاطمی در بسیاری از مقاطع که با عصمت کبری و جظلالت عظمای آن حضرت مواجه بوده, غیرممکن و رسیدن به آن برای انسان های خارج از محدوده حجیت و عصمت محال به نظر می رسد, اما بهره برداری از دامنه های قله کمال و معرفت صدیقه طاهره س برای رهجویان کمال و پویندگان سبیل نجات امری لازم و به میزان سعه هستی هر فرد ممکن می باشد

نیل به معارف والای فاطمی در بسیاری از مقاطع که با عصمت کبری و جظلالت عظمای آن حضرت مواجه بوده، غیرممکن و رسیدن به آن برای انسان های خارج از محدوده حجیت و عصمت محال به نظر می رسد، اما بهره برداری از دامنه های قله کمال و معرفت صدیقه طاهره(س) برای رهجویان کمال و پویندگان سبیل نجات امری لازم و به میزان سعه هستی هر فرد ممکن می باشد.

حکیم فرزانه و عارف دلباخته معارف اهل بیت عصمت و طهارت(ع)، «حضرت آیت الله جوادی آملی (دام ظله العالی)،» در مطلب ذیل به بررسی مناطق ممنوعه و ممکنه معرفت حضرت ام ابیها(ع) و راه های فاطمه شناسی پرداخته است که تقدیم خوانندگان گرامی می شود.

حضرت صدیقه کبری(س) که الگوی ماست، توده مردم اعم از زن و مرد از سنت و سیره آن حضرت بهره برداری می کنند، اما بهره برداری ما حوزویان و دانشگاهیان از علم آن حضرت، کمال علمی آن حضرت، فهم آن حضرت، حشر قرآنی آن حضرت، حشر روائی آن حضرت است؛ وگرنه ما با توده مردم فرقی نخواهیم داشت! هر کسی موظف است به اندازه سعه هستی خود از آن صدیقه کبری بهره ببرد؛ این وظیفه اصلی همه ماست.

حضرت صدیقه کبری(س) که الگوی ماست، توده مردم اعم از زن و مرد از سنت و سیره آن حضرت بهره برداری می کنند، اما بهره برداری ما حوزویان و دانشگاهیان از علم آن حضرت، کمال علمی آن حضرت، فهم آن حضرت، حشر قرآنی آن حضرت، حشر روائی آن حضرت است؛ وگرنه ما با توده مردم فرقی نخواهیم داشت! هر کسی موظف است به اندازه سعه هستی خود از آن صدیقه کبری بهره ببرد؛ این وظیفه اصلی همه ماست.

● حضور حضرت فاطمه(س) در اساسی ترین آیات قرآن کریم

ذات اقدس اله وقتی از فاطمه(س) نام می برد؛ می بینیم در آن جاهای برجسته قرآن، فاطمه حضور دارد. این را عرض می کنم برای اینکه ما با عوام می خواهیم فرق داشته باشیم؛ همه مان می خواهیم برویم بهشت، اما ما می خواهیم جلوتر برویم. آنها هم سینه می زنند، گریه می کنند؛ ما هم اگر فقط گریه بکنیم، همان ثواب را می بریم. فهم یعنی فهم! اینکه بفهمیم آن بانو چه کار کرده، از آن کسی که در کوی و برزن است ساخته نیست، اما ما، هم باید بفهمیم، هم باید عمل بکنیم، هم باید منتشر بکنیم. وجود مبارک فاطمه در آن نقاط برجسته قرآن حضور دارد.

قرآن کریم یک سلسله دستورات اخلاقی دارد که چه خوب است، چه بد است. یک سلسله دستورات فقهی دارد که چه حلال است، چه حرام است. در آن بحثهای اخلاقی، متخلفان حضور دارند، در آن بحثهای فقهی، فقهاء حضور دارند. یک سلسله بحث های کلیدی و قله ای دارد که آنجا فاطمه حضور دارد. در جریان مباهله که با یک دعا، کن فیکون می شود، فاطمه حضور دارد(۱)؛ در جریان حدیث کساء و آیه سوره مبارکه احزاب و آیه تطهیر فاطمه حضور دارد(۲)؛ جریان سوره هل اتی فاطمه حضور دارد(۳)؛ اینها را می گویند «فهم». ما باید این راه ها را برویم؛ وگرنه به سر و سینه زدن، همه دارند می زنند! ما هم می نالیم و گریه هم می کنیم.

● درک مقامات فاطمی؛ وظیفه عالمان

ما اگر بفهمیم که چه کار بکنیم که مصداق سوره هل اتی بشویم، دیگر فاطمی نخواهیم بود! و این هم مخصوص آن حضرت نیست، منتها حضرت در قله است؛ به دلیل اینکه در جریان انما نطعمکم لوجه الله لانرید منکم جزاء و لاشکوراً(۴)، فضه هم شرکت داشت. فضه نه امام بود، نه امامزاده! اگر شیخ مشایخ ما، مرحوم آیت الله شیخ محمد حسین اصفهانی(رض) می فرماید:

مفتقرا متاب روی از در او به هیچ سو

زآنکه مس وجود را فضه او طلا کند(۵)

همین است! این کیمیاگری را او بلد است. اگر فضه در این آیه سهیم است که بخشی از سوره مبارکه هل أتی در فضائل این گونه افراد است، ما چرا نباشیم؟! فاطمیه برای ما، اینهاست، برای دیگران جور دیگر است.

پس در صحنه مباهله که قله معارف قرآنی است که می خواهند با یک دعا وضع را یکسره کنند، فاطمه حضور دارد؛ در جریان هل أتی فاطمه حضور دارد؛ در جریان انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت(۶)، فاطمه حضور دارد؛ در جریان حدیث کساء که مربوط به همین بخش است، فاطمه حضور دارد. آنگاه چگونه درباره صدیقه کبری(س) وارد نشود که او لیله قدر است؟! این نکته هم مخصوص صدیقه کبری است. هر انسان کاملی وقتی به دنیا می آید، میلادش لیله قدر است؛ منتها درباره صدیقه کبری(س) بیستم جمادی الثانیه، لیله قدر است و درباره وجود مبارک ولی عصر (أرواحنا فداه)، نیمه شعبان لیله قدر است.

فرقی بین این ۱۴ معصوم مقدس نیست؛ زیرا همه اینها عدل قرآنند، یک. هر وقت قرآن نازل شد، شده شب قدر، دو. اینها هم هر وقت از آن عالم نازل شدند، به عالم طبیعت آمدند، متولد شدند؛ می شود لیله قدر، سه. چرا شب قدر محترم است؟ برای اینکه قرآن از یک عالمی به این عالم آمد. نیمه شعبان چرا مقدس است؟ برای اینکه وجود مبارک ولی عصر از آن عالم به این عالم آمد. ۱۳رجب هم برای ما می شود لیله قدر، بیستم جمادی الثانیه که میلاد وجود مبارک زهرا است برای ما می شود لیله قدر. هر وقت یک انسان کاملی از یک عالمی به عالم ما تنزل و تجلی کرده، می شود «لیله قدر». منتهای این لیالی و این آزمنه تفاوت خاص خودشان را دارند.

شما می بینید در دعای شب بیست و هفت رجب، در آن دعای شب مبعث می خوانیم: خدایا! من تو را قسم می دهم به این لیله ای که در آن تجلی أعظم رخ داده است(۷). قریب به این مضمون دعای ۲۷ رجب در روزش هم هست، اما دعای شب ۲۷ رجب این است؛ پس این می شود (تجلی اعظم). اگر اینها نور واحدند، میلاد و امامت همه اینها می شود تجلی اعظم. پس این چنین نیست آن حدیثی که آمده فاطمه(س) لیله قدر است، مخصوص این بانو باشد! این ۱۴ نور همین طورند، چون اینها نور واحدند و همتای قرآن کریمند برابر حدیث ثقلین، و اگر قرآن ظرف نزولش می شود لیله قدر، اینها هم ظرف تنزلشان می شود لیله قدر! این را می گویند (فاطمه شناسی).

● امکان درک برخی از معارف فاطمی

آن بخشهای قله ای که مربوط به آنهاست؛ نه ما می فهمیم، نه ماموریم! اما آن دامنه اش هم برای ما فهمیدنی است، هم عمل کردنی است؛ به دلیل اینکه فضه آنجا حضور داشت. در آیه تطهیر جا برای ماها نیست، چون مقام عصمت است. پس چه جور ما معصوم بشویم؟ ما به زحمت عدالتمان را می خواهیم نگه بداریم، برای ما دشوار است! عصمت از خطا، یک؛ عصمت از خطیئه، دو؛ نه بد بفهمیم، نه فراموش بکنیم؛ این مقدورمان نیست! این ذلک فضل الله یوتیه من یشاء(۸).ما نه درست می فهمیم، نه مأموریم، نه از اینها نمونه داریم!

اما آن بخشهای عدالتش را، هم می فهمیم، هم مأموریم و هم نمونه های فراوان داریم. این جریان انما نطعمکم لوجه الله که فضه در آن حضور داشت، برای ما مقدور است؛ این گذشت برای ما مقدور است. اگر یک وقتی یک چیزی که شد، فورا احتکار بکنیم تا فشار روی دولت بیاید، اجناس گران تر بشود؛ این کار برای ما مقدور است نکنیم! اینها دیگر مقدور ماست! حالا اگر به آن حد نرسیدیم، ولی این را که می توانیم انجام دهیم! اینها چیزهایی است که باید ایام فاطمیه برای ما روشن کند. پس جریان لیله قدر بودن حضرت به عنوان تمثیل است و نه تعیین.

● دفاع حضرت فاطمه(س) از حریم ولایت

این بانو در بخشهای مربوط به ولایت نیز حضور دارد. وجود مبارک فاطمه زهرا(س) در متن حجه الوداع بود، در جریان غدیر بود، این خطبه را کاملا حفظ کرد، استدلال کرد، در جریان مسجد هم استدلال کرد، فرمود: مردم! مگر یادتان نبود این حرفها را پدرم در حضور عده زیادی زد. من کنت مولاه فهذا علی مولاه(۹)؛ پس در حجه الوداع که مهمترین سفر تاریخی حضرت است، حضور داشت؛ در جریان غدیر حضور داشت.

● تدوین «مصحف فاطمه(س)» در ایام فاطمیه

ایام بعداز رحلت آن حضرت شده فاطمیه. یعنی ایامی که وجود مبارک پیغمبر رحلت کرد و وجود مبارک فاطمه(س) معصبه الراس است (یعنی از شدت درد دستمال به سرش بسته)(۰۱)؛ حالا در تمام این ۵۷ روز یا ۵۹ روز ما، هم به سر و سینه می زنیم، گریه هم می کنیم، کار خوبی هم هست؛ اما حضرت چه کار کرد در این ۵۷ روز؟ گریه اش را کرده، اما همه اش گریه؟! آن مصحف فاطمه در این ۵۷ روز نوشته شده. مرحوم کلینی(رض) به نقل از معصوم این روایت را آورده که جبرئیل مرتب نازل می شد، مطلبی را برای فاطمه زهرا(س) ابلاغ می کرد و او آن مطالب را حفظ می کرد و برای علی بن ابی طالب نقل می کرد و علی بن ابی طالب می نوشت و آن شده «مصحف فاطمه». آن سینه زدن و گریه کردن که آسان است، مال عامه مردم است! ما هم یک ساعت سینه می زنیم و گریه می کنیم مثل عامه، چهار ساعت دیگر هم باید بفهمیم مصحف فاطمه یعنی چه! آیا حوزه و دانشگاه هیچ فرقی نباید داشته باشد با عوام؟ چرا می گویند خواب عالم بهتر از عبادت جاهل است؟ برای اینکه او را فورا می شود برگرداند.

حضرت گریه می کرد، اما داغ هم خیلی بود؛ یعنی آن مصیبتی که بر صدیقه کبری وارد شد، تحمل پذیر نبود! خدا غریق رحمت کند مرحوم صدرالمتألهین را؛ ایشان در یک رساله ای به نام رساله سه اصل می گوید: قتل الحسین بن علی بن ابیطالب یوم السقیفه. فرمود: حضرت را در کربلا نکشتند، در سقیفه شهید کردند!! برای اینکه همین سقیفه باعث شد! همه این مفاسد از همان سقیفه بود و این، کار کمی نبود!

● جگر سوزترین داغ های تحمیل شده بر اهل بیت(ع) پس از رحلت پیامبر(ص)

یک بیان نورانی ای در نامه های نهج البلاغه است که آن سؤال در نهج البلاغه نیست، ولی جواب در نهج البلاغه هست. بخشهای خطب حضرت که تمام شد، به نامه های حضرت می رسد. نامه های حضرت چند قسم است؛ یک بخش نامه هائی بود به دربار اموی؛ یا جواب نامه های آنها بود، یا نامه های ابتدائی. بخشی هم نامه هائی بود که به کارگزاران و کارمندان حوزه حکومتی خودشان مرقوم می فرمودند، بخشی هم نامه های سفارشی بود. وصیت؛ سفارش، یعنی توصیه اخلاقی. آن نامه هائی که مربوط به کارمندانشان بود، نظیر عهدنامه ای که برای مالک نوشت و امثال ذلک. آن نامه های توصیه اخلاقی هم جداست، اما آن نامه های سیاسی ای که به عنوان جواب نامه های دربار اموی نوشت، یکی اش این است که آن نامه سؤال در نهج البلاغه نیست، ولی جواب در نهج البلاغه است. نامه جسورانه ای از دربار اموی آمد که علی! یادت هست که تو را با طناب بردند مسجد، بستند؟ اینها را می گویند (داغ)!! اینها را می گویند جگرسوز و حضرت فاطمه اینها را تحمل کرد!

حضرت امیر در جواب مرقوم فرمود: بله، من یادم هست؛ ما که اینها را انکار نکردیم! بله، مرا با طناب بردند؛ برای اینکه من اگر بخواهم سقیفه را امضاء کنم، با دست باز که امضاء نمی کنم!! ما را می بندند و از ما امضاء می گیرند وگرنه ما اهل این نیستیم که سقیفه را امضاء بکنیم! معاویه! تو رفتی ما را خجل کنی، خودت رسوا شدی: اردت ان تفضح فافتضحت(۱۱). اینها را حضرت امیر و حضرت زهرا تحمل کرد؛ می گویند: داغ جگرسوز. اینها بدتر از در به پهلو زدن است! همه اینها را وجود مبارک فاطمه(س) تحمل کرد. در تمام این مدت، این ۵۷ روز یا ۵۹ روز داغدار بود. جبرئیل(ع) برای تسلیت می آمد و معارف الهی را، اخبار گذشته و حال و آینده را ابلاغ می کرد، وجود مبارک زهرا اینها را ضبط می کرد، در خاطره حفظ می کرد، بعد املاء می فرمود و وجود مبارک حضرت امیر می نوشت و آن شده (مصحف فاطمه).

● ضرورت بهره مندی از معارف علمی صدیقه کبری(س)

ما از مصحف فاطمه خبر نداریم، آن رشته علمی را نه ما می فهمیم، نه مقدور ماست، نه مأمور به ماست! اما می فهمیم باید با سواد شد. اگر همین که درس تعطیل شد، آدم به سراغ بطالت برود؛ این راه فاطمه نیست! آدم تا نفس می کشد باید بفهمد، این وظیفه ماست. تعبیر بزرگان این است همین که گفتیم الان درس تعطیل شد یا ما فارغ التحصیل شدیم؛ این اولین روز جهل ماست. کشور ما سواد و فهم و مدیریت و علم می خواهد؛ دنیای ما این است، آخرت ما هم این است. گریه هم به جای خود؛ غالبا ماها که این چیزها را بررسی می کنیم به صورت عادی آدم به اینها نگاه نمی کند! آنجا هم اشک ما می آید. ممکن نیست کسی این صحنه را بخواهد بخواند، بنویسد، شرح کند؛ مگر اینکه با اشک! آخر این مثل آیه قرآن یا فقه و اصول نیست! هر وقت ما اینها را می خواهیم بنویسیم و یا شرح بکنیم بالاخره اشک می آید. این ممکن نیست کسی اینها را بخواهد تحلیل بکند و اشکش نیاید!

غرض آن است که این بی بی(س) در طی این ۵۷روز یا ۵۹روز محصولش مصحف فاطمه بود. وقتی وجود مبارک ولی عصر یا امام صادق افتخاراتشان را ذکر می کنند یا گاهی احتجاج می کنند؛ می فرمایند: در مصحف مادرمان اینچنین آمده است، اینها را در ایام فاطمیه نوشتند.

● تبیین جایگاه عالمان در قیامت

بنابراین رسالت ما حوزویان و دانشگاهیان گذشته از آن عرض ادب و اظهار ارادت و سینه زدن و ناله کردن و اشک ریختن، این است که معارف اینها را بفهمیم، عمل کنیم، منتشر کنیم، تألیف کنیم، تصنیف کنیم تا جامعه ما بشود فاطمی و علوی، آن وقت نه بیراهه می رویم، نه راه کسی را می بندیم! با دست پر هم می میریم. چون آدم بفهم را با آدم عادی یک جا نمی برند! آدمهای عالم را با احترام نگه می دارند. یک عده را نگه می دارند، می گویند باید بازپرسی بشوید: و قفوهم انهم مسئولون(۲۱). اینها را بازداشت کنید، برای اینکه اینها زیر سؤالند! اینها یک دسته اند، اما به علماء و مردان الهی می گویند: تشریف داشته باشید، تنها نروید. از یک عده شفاعت بکنید که به همراه شما وارد بهشت بشوند: قف تشفع تشفع(۳۱). تشریف داشته باشید و یک عده را شفاعت بکنید. اینها که پای منبر شما، یا حرفهای شما، یا کتابهای شما؛ به برکت شما راه افتادند، در دنیا شفیع اینها بودید که بیراهه نروند؛ در آخرت هم شفیع اینها باشید، اینها را همراه خود به بهشت ببرید. آی! این کم مقام است؟! قف تشفع تشفع. بایستی دو شفاعت بکنید که شفاعتتان مقبول است. حالا آن مقامات الهی را واقعا نه ما می فهمیم، نه از ما می خواهند! اما اینها را به خوبی می فهمیم. از ما می خواهند، مقدورمان هم هست.

● تفاوت «کوثر» با «تکاثر»

ما به این فکر نباشیم که فقط خودمان برویم بهشت، به این فکر باشیم عده زیادی را هم به همراه ببریم. ما چرا در دعاهای ماه مبارک رمضان عرض می کنیم: خدایا! تو که دینت را حفظ می کنی، ولی توفیقی بده که دین تو به دست ما حفظ بشود: اللهم اجعلنی ممن تنتصیر به لدینک ولا تستبدل بی غیری(۴۱). این کوثر است نه تکاثر! هیچ وقت در دعاها نیست که خدایا! به ما بده، به دیگری نده؛ اینها هم به این معنا نیست که به ما بده، به دیگری نده! می گوئیم: خدایا! تو که دینت را حفظ می کنی، ولی بگذار دینت به دست ما حفظ بشود! این طور نیست که دینت به دست دیگری حفظ بشود، ما بشویم تماشاچی! خدایا! اینجور نباشد یک عده ای مسجد بسازند، مدرسه بسازند، کتاب بنویسند؛ ما برویم آنجا نماز بخوانیم! توفیقی بده ما هم یک کاری بکنیم. اینها محصول فاطمیه است. اینها را وجود مبارک بی بی به شاگردانش آموخت، عده زیادی هم عمل کردند. حالا آن مقام که جبرئیل بیاید و انسان مصحف بیابد و امثال ذلک، این را نه ما می فهمیم، نه مقدور ماست، نه به ما امر کردند! اما بقیه را که می فهمیم و مقدور ماست و ان شاءالله عمل بکنیم.

بیانات حضرت آیت الله جوادی آملی (مدظله العالی) در جلسه درس اخلاق به مناسبت ایام فاطمیه در دیدار با جمع کثیری از طلاب، دانشجویان و اقشار مختلف مردم؛ قم- خرداد۱۳۸۶

آیت الله جوادی آملی

(۱) ر.ک: آل عمران / ۱۶

(۲) ر.ک: احزاب / ۳۳

(۳): ر.ک: انسان/۸ و ۹

(۴) انسان/ ۹

(۵)دیوان آیت الله محمد حسین اصفهانی (ره)

(۶) احزاب / ۳۳

(۷) ر.ک: البلد الامین / ۳۸۱

(۸) جمعه / ۴

(۹) الاحتجاج /۱/۰۶- احتجاج النبی (ص) یوم الغدیر...

(۰۱) ر. ک: بحار الانوار / ۴۳/۱۸۱

(۱۱) نهج البلاغه /نامه ۸۲

(۲۱) صافات / ۴۲

(۳۱) علل الشرایع / ۲/۴۹۳

(۴۱) مصباح المتهجد / ۸۶۵- فصل فی ترتیب نوافل شهر رمضان