پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
عقاید طهرانی های قدیم
فرهنگ و آداب و رسوم و عقاید و سنن هر مردمی نشان از خلقیات و در کل هویت انسانی آن مردم در مقاطع زمانی خاص دارد. در زمان طهرانیهای دوره قاجار یکسری سنن و عقاید بر زندگی مردم حکمفرما بود که حکایت چندین مورد از آنها خالی از لطف نیست.
این موارد را بخوانید و البته خرافات را هم میان آنها تشخیص دهید.
- بانگ مرغ و خروس: اگر خروسی بیوقت صدا میکرد تهرانیها میگفتند اهل خانه را به جنگ دعوت میکند و اگر مرغی بیهنگام بانگ برمیداشت عقیده داشتند که مرگ صاحبش را میطلبد و در هر صورت هم خروس و هم مرغ را میکشتند.
- آفتاب و باران: اگر هوا آفتابی بود اما باران میبارید تهرانیها عقیده داشتند گرگ بچه میگذارد و اطفالشان را از زیر باران کنار برده و بازی کردن آنها را ممنوع میکردند و به صورتشان آب میزدند که ترسو و بیآزار بشوند.
- رعد و برق: طهرانیهای قدیم، رعد را شلاق جبرائیل میدانستند که به تن شیطان میزند و برق را هم به دلیل جای سرخی و کبودی شلاق روی بدن شیطان میدانستند.
- ریختن چای و قهوه روی لباس: اگر روی لباس طهرانیها، چای و قهوه میریخت به معنای این بود که جامه نو میپوشند و زن نو میگیرند یا اینکه صاحب فرزند میشوند، سفر میکنند و سود میبرند.
- شکستن چیزی به صورت اتفاقی: اگر به طور ناگهانی، ظرف و ظروفی میشکست به معنای آن بود که برای صاحب ظرف، طعامی به دستش میرسد یا اینکه به عزت میرسد و خوشحالی میبیند.
- زوزه سگ: اگر زوزه سگی را هنگام شب میشنیدند، خبر از خصومت، فساد و ترس میدانستند.
- لقمه در گلو گیر کردن: اگر لقمهای در دهان مردم گیر میکرد به این معنا بود که در آینده به آن فرد سوغاتی داده میشود.
- گرد و غبار ناگاه: اگر به طور اتفاقی گرد و غبار وارد خانه طهرانیها میشد خبر از بخت، خوش، شادی و روزی به خانه بود.
- عطسه خواب: اگر طهرانیها در هنگام خواب عطسه میکردند بدین معنا بود که شادی، هدیه، نقل مکان، سعادت، جاه و مال به دست میآورند.
- دیدن خرگوش کشته شده: اگر مردم میدیدند که خرگوشی کشته شده و در کناری افتاده، به این معنا بود که خبر ناگواری به بیننده میرسد یا اینکه اموالش در آتش میسوزد.
- سوار شدن کفش: اگر دو جفت کفش روی هم مینشست آن را دلیل سفر نزدیک صاحب کفش میدانستند و به هر سمتی که روی هم بود، سفر را هم به آن جهت میگفتند.
- قیچی: قیچی باز در خانه طهرانیها به معنای اسباب منازعه بود که موجب مرافعه و افتادن قیچی از بلندی باعث تهمت و گم شدن قیچی به معنای انجام دادن کار خوب بود.
- ناخن گرفتن: طهرانیها گرفتن ناخن دست و پا در یک زمان را موجب غم و در شب باعث دلتنگی میدانستند و بهترین قاعده آن بود که ناخن دست و پا را که میگرفتند در پاشنه در خانه دفن بکنندو این کلمات را به زبان بیاورند: غم برو، شادی بیا، محنت برو، روزی بیا.
- احکام کفش: اگر کسی کفش نو برایش تنگ درمیآمد، برای او اوقات تلخی را پیشبینی میکردند. اگر کفش برای زن بود به معنای آن بود که شوهرش از او رو برمیگرداند و اگر کفش گشاد بود باعث بیعلاقهگی شوهر میشود و اگر قالب و اندازه کفش برای زن مناسب بود، سفیدبختی و عزت و شیرینی زندگی و قبول قول همسر را میرسانید. همچنین اگر کفش به سرقت میرفت باید منتظر اتفاق ناگوار میبودند.
- پریدن مگس در گلو: اگر در سر برج اول سال مگس وارد گلوی فردی میشد باعث سرور، بهجت و سعادت شخص میشد و اگر در دیگر برجها بود باعث جنگ، منازعه و مقاتله میشد.
- افتادن کلاه و عمامه به طور اتفاقی: اگر کلاهی به طور ناگهانی از سر کسی میافتاد باعث شادی، مال، جاه و خوشحالی صاحب کلاه بود و اگر به ناگاه عمامهای از سر شخصی به زمین میافتاد باعث غم و سفر بیهنگام و خصومت ارزیابی میشد.
- فریاد جغد: اگر فریاد جغد به گوش طهرانیها میرسید به معنای خیر، خوشحالی و نکاح بود، اما اگر در برج اسفند فریاد به گوش میرسید به معنای غم بیپایان و مرگ عزیز و از دست دادن دوست بود.
- خاریدن کف دست: اگر از سعد و نحس بروج اثر میگرفت باعث نفع فرد میشد و بیگمان به وی پول زیادی میرسد یا برعکس پول و مالی از دستش بیرون میرفت یا دچار خصومت و دشمنی میشد.
آریا شیروانی