چهارشنبه, ۱۰ بهمن, ۱۴۰۳ / 29 January, 2025
تعریف زندگی
ای نام تو بهترین سرآغاز، همه تو را میبینندولی نمیشناسند همه تو را میخوانند ولینمیدانند. هستی، هستها از توست، ما سوی توچیزی نیست همه جا فراتر از هر جا و همه زمانفراتر از هر زمان تنها تو هستی كه بودی و میمانیهمین قدر به جان مایه دادی كه تو را بشناسد و باشناخت تو زندگی كند تو جان انسان را دوستداری و بر او رحمت و شفقت میفرستی اما انسانكه به سند خسارت سفاهت دارد تو را انكار و پساز اندكی فراموش میكند این جان بسته به قفستن، از روح دمیده تو روی برمیگرداند و تنحیوانی را به پرواری دنیای پست و فانی تیمارمیكند و در نهایت خستگی و فرتودگی كه غایتتلاش تن است پژمردگی و سرافكندگی را برایجان مسافر به خسارت میكشاند و ندامت و تاسفرا از روزگار سپری شده ره توشه سفر دوم میكند.
دین، چگونه اندیشیدن الهی انسان برایزیستن است و مبنای آن عشق است و ماهیتعشق، وحدت عاشق و معشوق است و زندگی یكسفر است سفر از نوعی بودن به بودنی دیگر،همان طوری كه تولد یك سفر است، سفر از تجزیهبه تركیب، سفر از افتراق به اتحاد برای تغییر نوعبودن در جهان هستی.
همواره بودن است و هرگز عدم نبوده و نیستاما نوع بودنها متفاوت است ولی اصل بودن یكمفهوم از یك واقعیت است كه غیرقابل انكار است،هست و نیست دو طرف یك نقیض است كه قابلجمع نیست.
پس اصل بودن انسان همواره بوده و هستخواهد بود اما بودنهای او عین سفر است سفریكه مسافر و سفر آن وحدت وجودی دارند و تنهامبدا و مقصد این سفر وجود دیگری است و تعریفمسافرت عمر انسان در دنیای مادی كه نامش رازندگی میگذارند در دیدگاه مكاتب فكریمختلف، متفاوت است و در نتیجه زیبا دیدنها ولذت بردنها كه نتیجه عشق و دلباختگی و سرانجامتلاشها است متغایر است.
بودن انسان در همین برش زمانی حیات، بعد ازتولد تا قبل از مرگ به لذت و كامجویی صرفمیشود این لذت در مفهوم كلی امری و جدانی وغیرقابل انكار است اما مصادیق آن بنابر مبانیفكری مختلف، متفاوت است.
نكته مهم این است كدامیك از لذتها عشقواقعی است؟ و سایر لذتها در طول این لذتحقیقی برای انسان عاقل قابل تحسین است؟
چه كسی نمیخواهد اول و آخر كاری رابداند؟ چه كسی نمیخواهد ظاهر و باطن امری رابفهمد؟ چه كسی به دنبال منفعت در تجارت و نقدعمر نیست؟ تنها لحظهای بیاندیشیم از كجاآمدهایم و به كجا میرویم آیا كسی در این دنیا باهر مقام و دارایی برای همیشه زندگی میكند؟ آیامحاسبه لحظهلحظه عمركه همان تجارت زیستناست به ما این اجازه را میدهد كه به چیز دیگریدر غیر راستای تكامل وجودمان فكر كنیم؟ دوستداشتن نفس و تقدیر از من خود، در ذات وجودعاقل است پس همه چیز به سودمندی حیاتانسان یا همان زندگی برتر برمیگردد و علمعالمان كه زندگی آنان را عالمانه و تجارت تاجرانزندگی آنان را تاجرانه و قدرت قادران كه زندگیآنان را قادرانه میسازند وسائلی هستند برایهمان حیات پاك و سودمند و زندگی عاشقانه،بنابراین اگر عشق و نفع به حقیقت ذاتشان تعریفنشوند تمام فكرها افسانه و راهها كژ راهه و تلاشهابیهوده میشود. بودن دنیای باقی برای انسانفانی ارزشی ندارد پس چگونه انسان در بودن وفنای مادی خود كه اصل بودن حقیقی او را درنشئههای مختلف ثابت میكند منتفع شود؟
تنها یك راه نجات هست واین همان صراطمستقیم است كه تجارت با وجود خدا و محاسبهنقد عمر در صرف خشنودی و جلب رضایتاوست وجودی كه مبدا و مقصد، ابتدا و انتها،ظاهر و باطن عالم هستی است و این همان كلیدزندگی عاشقانه است یعنی فقط رضایت اوچگونه ممكن است مردی در محیط خانه خدارا ببیند ولی نسبت به همسر و فرزندانشبیمسئولیت باشد؟
چگونه ممكن است زنی در خانه و محل كار باحضور خداوند به شوهر و فرزندانش خیانتكند؟ چگونه ممكن است قدرتمندی سیاستمدار بامحاسبه خشنودی خدا و پایان عمر خود باجاهطلبی به زیر دستان ظلم كند؟
چگونه ممكن است معلمی با دیدن عالم اول وآخر در تعلیم خود خشنودی او را به هیچ انگارد ولذت نفس خود را در علمفروشی به جاهلان قراردهد؟
چگونه ممكن است ثروتمندی در حضور ذاتغنی بینیاز تكاثر به مال و تفاخر به دنیای محدود،خود را نزد فقرا و نیازمندان مایه راحتی نفس ولذت وجود خود قرار دهد؟ و از عشق واقعی كهنتیجه آن جلب رضایت غنی فرید است غافلباشد و تمام دارائیهای خود را در راه جلبخشنودی او صرف نكنند؟
محاسبه سادهای است دنیا با ما آن خواهد كردكه با دیگران كرده است هیچ چیز برای هیچ كسعوض نشده و نخواهد شد. كسانی كه قدرت كسبكردهاند دیگران بر اریكه قدرت آنان تكیهمیزنند. و كسانی كه مال بسیار جمع كردنددیگران اموال او را تصاحب میكنند و كسانی كهبرای بشریت علوم و فن آوری آوردند و دیگراناز علوم و فنون آنان بهره میبرند پس حاكمانگذشته و ثروتمندان قبلی و عالمان تاریخ چهشدهاند و با خود چه چیزی و به كجا بردهاند پساگر سفر زندگی عبادت ذات خالق و حاضر و علیمو قادر و غنی نباشد تا به خشنودی و رضایت او دراین سفر برسیم همه تلاشها و كارها بیهوده و عبثاست و چه راحت هر كسی در هر پست و مقام یاثروت و دارایی یا دانش و دانشمند میتواند او راببیند با تمام وجود در وجدان خود حس كند كهاو خدای من است و من او را دوست دارم و برایدرستی و خشنودی او رفتار و گفتارم را سامانمیدهم و براساس آن زندگی را به رضایت اوتعریف میكنم.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست