چهارشنبه, ۱۳ تیر, ۱۴۰۳ / 3 July, 2024
مجله ویستا

ترکیه, اهداف و ابزارهای دیپلماتیک


ترکیه, اهداف و ابزارهای دیپلماتیک

موافقت دولت ترکیه با تاسیس دفتر طالبان در خاک این کشور, نشانگر طیف وسیع حوزه کنشگری دیپلماتیک و ابزارهای سیاسی است که آنکارا در جهت افزایش منزلت بین المللی در اختیار دارد

موافقت دولت ترکیه با تاسیس دفتر طالبان در خاک این کشور، نشانگر طیف وسیع حوزه کنشگری دیپلماتیک و ابزارهای سیاسی است که آنکارا در جهت افزایش منزلت بین المللی در اختیار دارد.

پس از آن که در دی ماه سال گذشته در استانبول، روسای جمهور سه کشور افغانستان، پاکستان و ترکیه در خصوص بازگشایی دفتر طالبان در خاک ترکیه به توافق رسیدند، ابراز تمایل برخی از اعضای بلند پایه گروه طالبان نسبت به این موضوع باعث شد تا در ۲۳ فروردین، خبر تاسیس این دفتر در زمره مهمترین اخبار منطقه قرار گیرد.

در این زمینه روزنامه ملت چاپ ترکیه اعلام کرد که مقامات این کشور از بازگشایی دفتر طالبان در خاک ترکیه به عنوان یک کشور بی طرف برای پیشرفت روند صلح و خاتمه جنگ در افغانستان استقبال کرده و به احتمال زیاد دفتر گروه طالبان در ترکیه بازگشایی خواهد شد. پیش از این احمد داود اوغلو وزیر امور خارجه ترکیه اعلام کرده بود که وی در ماه گذشته در خصوص میزبانی کشورش از دفتر طالبان با برهان الدین ربانی رییس شورای عالی صلح افغانستان مذاکرات مفصلی داشته است.

ایجاد دفتر نمایندگی گروه طالبان در یک کشور ثالث به جز افغانستان و پاکستان برای در دسترس بودن نمایندگان گروه مذکور و نیز ایجاد فضای امن و مناسب برای پیشبرد روند گره خورده صلح صورت می گیرد، چرا که شورای عالی صلح یکی از مهمترین دشواری های مذاکره با طالبان را نبود نشانی مشخص از این گروه عنوان کرده است. این شورا پیشتر اعلام کرده بود که برای خروج مذاکرات صلح افغانستان از بن بست به دنبال وارد کردن کشور سومی به صحنه مذاکرات با طالبان است.

با وجود حضور نیروهای نظامی ترکیه در ترکیب نیروهای عضو ناتو، انجام ماموریت های غیر نظامی توسط ترک ها در افغانستان باعث شده تا میانجیگری ترکیه به عنوان یک کشور ثالث مورد پذیرش طالبان قرار گیرد. از سوی دیگر نقش آفرینی فعال ترک ها در مسائل منطقه ای و رویکردهای وی‍ژه رهبران آنکارا در سیاست خارجی، استقبال مقامات دولتی افغانستان از میانجیگری ترکیه در مذاکره با طالبان را به دنبال داشته است.

به صورت کلی طرح ریزی سیاست خارجی ترکیه پس از به قدرت رسیدن حزب اسلامگرای عدالت و توسعه بر مبنای واقعیت های درونی این کشور و محیط منطقه ای و جهانی برآیندی از توسعه اقتصادی و سیاسی سال های اخیر این کشور بوده است تا جایی که ترکیه پس از زمامداری نسل جدید اسلامگرایان در جایگاهی غیرقابل مقایسه با ترکیه دوران حکومت های لاییک زیر سایه نظامیان قرار گرفته و مسیر حرکت این کشور به سمت تبدیل به یک کنش گر اصلی منطقه ای و جهانی هموار شده است.

● ترکیه و زمینه های داخلی رویکردها و کنش های خارجی

پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی و محدود شدن حاکمیت ترک ها بر قلمروی کنونی کشور ترکیه، نظام سیاسی جدید به رهبری کمال آتاتورک بر ویرانه های امپراتوری پیشین بنا شد. تلاش های آتاتورک برای حفظ حاکمیت ملی و تمامیت ارضی کشور جدید موجب شد تا اندیشه های سیاسی و اجتماعی وی به عنوان اصول و آموزه های اساسی نظام سیاسی این کشور مطرح شده و حتی با گذشت نزدیک به هشتاد سال از تاسیس ترکیه جدید، چارچوب فکری و سنت سیاسی آتاتورک با عنوان کمالیسم بر عملکرد سیاست گذاران این کشور سایه افکند.

در کنار تمامی اصول غیر قابل چشم پوشی کمالیسم، زدودن وجهه اسلامی از رویکردهای سیاسی داخلی و خارجی دولت های ترکیه باعث شد تا نقش آفرینی این کشور در سطح جهان اسلام و منطقه خاورمیانه به کمترین میزان ممکن برسد تا حدی که دوری گزیدن آنکارا از تحولات مربوط به جهان اسلام و خاورمیانه به یکی از مهمترین ویژگی های سیاست خارجی ترکیه در سال های متمادی تبدیل گشت.

به قدرت رسیدن حزب اسلامگرای عدالت و توسعه در سال ۱۳۸۰ که از طریق مجراها و سازوکارهای سیاسی دموکراتیک در ترکیه و اقبال عمومی مردم نسبت به برنامه های حزب صورت پذیرفت موجب شد تا پس از گذار از دوران حکومت دولت های چپ و راست گرای سنتی، فضای سیاسی و اجتماعی جدیدی در ترکیه ایجاد شود و بحران های سیاسی و اقتصادی ناشی از ناکارآمدی دولت های پیشین به حداقل ممکن کاهش یابد.

پیش از راه یابی اسلامگرایان عدالت و توسعه به راس هرم قدرت، به علت نگاه امنیتی تنگ نظرانه نظامیان و نخبگان لاییک به عنوان پاسداران اندیشه کمالیسم نسبت به فعالیت های سیاسی و اجتماعی گروه ها و شخصیت های اسلامگرا برای کسب قدرت و ایجاد اصلاحات در رویکردهای نظام سیاسی ترکیه، تجربیات ناموفقی در این زمینه به وقوع پیوسته بود. سقوط دولت حزب دموکرات به رهبری جلال بایار و عدنان مندرس طی کودتای سال ۱۳۴۰ و انحلال دولت حزب رفاه به رهبری نجم الدین اربکان به واسطه فشار ارتش در سال ۱۳۷۶، تجربیاتی بود که نسل جدید اسلامگرایان ترکیه را به درک جامع و کاربردی تر نسبت به واقعیات و فضای سیاسی و اجتماعی ترکیه وادار کرد.

با توجه به آنچه گفته شد رهبران اصلی حزب عدالت و توسعه چون رجب طیب اردوغان و عبدالله گل با استفاده از شرایط خاص جامعه ترکیه در ابتدای هزاره سوم میلادی و با تاکید بر شعارهای توسعه اقتصادی و اجتماعی توانستند پس از سال ها با تشکیل یک دولت غیرائتلافی و حداکثری قوای اجرایی و قانونگذاری کشور را در اختیار بگیرند و در ادامه راه با ارایه کارنامه ای درخشان در زمینه های گوناگون مانند ثبات سیاسی، پیشرفت اقتصادی، توسعه اجتماعی و ... قدرت را حفظ کنند.

تاکید رهبران عدالت و توسعه بر لزوم رشد پاینده و فزاینده اقتصادی موجب شد تا در صحنه سیاست خارجی نگاه اقتصاد محور جایگزین نگاه امنیتی به روابط خارجی ترکیه شود و توسعه روابط با کشورهایی مانند جمهوری اسلامی ایران که به طبع برای نخبگان لاییک و نظامی ترکیه همواره حساسیت برانگیز بود با توجیهات تجاری و اقتصادی تسهیل گردد.

از سوی دیگر بهره گیری از دیپلماسی فعال و اتخاذ سیاست های هوشمندانه از سوی سیاست گذاران جدید، روابط ناموزون ترکیه با اروپا و آمریکا در دوران ۱۰ ساله پس از پایان جنگ سرد تا روی کار آمدن اسلامگرایان را وارد مرحله جدیدی کرد. تلاش ترکیه در راستای اقناع کشورهای اروپایی برای پذیرش ترکیه در اتحادیه اروپایی، از یک سو موانع داخلی برای توسعه دموکراسی و آزادی های فردی و اجتماعی را در نوردید و از سوی دیگر موجب ایجاد تعادل در روابط ترکیه با اتحادیه اروپا از یک سو و ایالات متحده در سوی دیگر شد.

با مطرح شدن دولت ترکیه به عنوان الگوی دولتی سکولار و غیر رادیکال در یک کشور اسلامی با کمترین میزان تهدیدزایی برای منافع کاخ سفید، حتی واشنگتن حمایت خود از تسری این الگو به دیگر کشورهای منطقه مانند عراق، عربستان،مصر و ... را اعلام و در عمل از موضع ترکیه در مسائلی مانند میانجیگری در مناقشه اعراب و اسراییل و پیوستن به اتحادیه اروپا حمایت کرد.

رهبران حزب عدالت و توسعه در سطحی کلان تر از ایجاد تعادل در روابط خود با غرب، با پی گیری توسعه روابط با کشورهای منطقه و جهان اسلام، قدرت مانور دیپلماسی خود را تا حد امکان افزایش دادند، علاوه بر اینکه ایجاد محورهای فرامنطقه روابط با قدرت های نوظهور و رو به رشد جهانی مانند چین، روسیه، برزیل و... توانست ترکیه را تا سطح یک قدرت منطقه ای و کشوری با جایگاه و منزلت بین المللی قابل اعتنا مطرح سازد.

● نگرش راهبردی رهبران ترکیه به خاورمیانه و جهان اسلام

با وجود شراکت راهبردی ترکیه و رژیم صهیونیستی که همواره بر روابط آنکارا با کشورهای مسلمان منطقه سایه گستر بود، رهبران جدید ترکیه توانسته اند این اطمینان را در میان همسایگان مسلمان خود پدید آورند که روابط آنکارا-تل آویو از جنس همکاری های نظامی و اطلاعاتی ارتش های دو طرف بوده و ناشی از الزامات نظام سیاسی است که نظامیان همچنان در آن نقش عمده ای دارند و از سوی دیگر یک سلسله توافقات و تعهداتی در این زمینه وجود دارد که دولت جدید ترکیه نیز ناگزیر و متعهد به انجام و اجرای آن است.

در دیگر سوی روابط آنکارا-تل آویو می توان به تنش های موضعی اشاره کرد که نشان گر فاصله گرفتن ترکیه از مواضع سنتی پیشین این کشور در قبال رژیم صهیونیستی است. حمایت های مکرر دولت ترکیه از مواضع فلسطینیان در سرزمین های اشغالی، اعتراض شدید اردوغان به کشتارها و اقدامات غیر انسانی اشغالگران صهیونیست در نشست مشترک با شیمون پرز رییس رژیم صهیونیستی در بهمن ماه ۱۳۸۷در حاشیه اجلاس داووس و ابتکار آنکارا در به راه انداختن کاروان آزادی برای کمک رسانی به محاصره شدگان فلسطینی در نوار غزه، نشانه هایی آشکار در تغییر رویکردهای ترکیه نسبت به تل آویو بوده که این امر مورد استقبال کشورهای اسلامی قرار گرفته است.

دگرگونی قابل توجه در وجاهت منطقه ای و بین المللی ترکیه، حتی به این کشور در حل و فصل اختلافات مزمن با همسایگانی مانند سوریه و ارمنستان کمک کرده و تهدیدها و چالش های پیرامونی این کشور را به کمترین میزان ممکن رسانده است. پس از حل و فصل بسیاری از اختلافات ترکیه و سوریه، آنکارا در روند مذاکرات به بن بست رسیده سوریه و رژیم صهیونیستی پیش قدم شد و در حل مسالمت آمیز منازعات رو به افزایش طرفین بطور موثر به میانجیگری پرداخت.

جنبه دیگر دیپلماسی فعال ترکیه در مسائل منطقه ای، به نقش آفرینی آنکارا در پرونده هسته ای جمهوری اسلامی ایران معطوف بوده است. ترکیه با اثبات حسن نیت خود به مقامات جمهوری اسلامی ایران سعی کرد تا با ایفای نقش واسطه در مذاکرات تهران با غرب از یک سو از اعمال فشار مضاعف بر ایران جلوگیری کرده و از سوی دیگر طرفین را به پی گیری مذاکرات ترغیب نماید. نوع موضع گیری آنکارا در موافقتنامه سه جانبه تهران و رای منفی به قطعنامه ضد ایرانی ۱۹۲۹ در سال گذشته با هر گونه انگیزه سیاسی- دیپلماتیک در نزد مقامات ترکیه، جایگاه آنکارا در روابط خارجی ایران را تا حد قابل توجهی متحول کرد.

ترکیه با فاصله گرفتن از رویکردهای پیشین سیاست خارجی خود، جایگاهی اساسی برای کشورهای اسلامی و خاورمیانه ای در روابط خارجی خود قایل است. توسعه روابط در زمینه های گوناگون با کشورهای اسلامی، تلاش برای ارایه بازی موثر و مفید در رفع بحران های موجود در منطقه و تحول در رویکرد های آنکارا در مجامعی مانند سازمان کنفرانس اسلامی موید این موضوع بوده است.

با توجه به رویدادهای روابط خارجی ترکیه در طول نزدیک به یک دهه گذشته می توان بصورت جدی از تحولی عمیق در سیاست خارجی این کشور سخن به میان آورد. در این راستا ترکیه از یک کنشگر منطقه ای به سطح قدرت رو به رشد جهانی سوق یافته و در حال تبدیل به پلی قابل اتکا در روابط و تعاملات منطقه ای و جهانی است. گذشته از منافع ملموس تجاری- اقتصادی، کاهش بسیاری از چالش های سیاسی و امنیتی و نیز کسب پرستیژ و وجاهت منطقه ای و بین المللی که دستاورد دیپلماسی پویای آنکارا در سال های گذشته بوده است، برخی از صاحب نظران از وجود نوعثمانی گرایی در نزد رهبران ترکیه سخن به میان می آورند. به گمان این صاحب نظران آنچه در پس زمینه ذهنی رهبران ترکیه در خصوص احیای شکوه پیشین امپراتوری عثمانی وجود داشته، روز به روز برای بروز عینی زمینه های مناسب تری نسبت گذشته می یابد.

● ترکیه در مسیر دستیابی به منزلت آرمانی

به نظر برخی از صاحب نظران بازگشت به دوران امپراتوری گسترده پیشین که هنوز از فروپاشی آن کمتر از صد سال گذشته، همواره در میان مردم ترکیه به شکل یک آرمان مطرح بوده است. به گمان برخی صاحب نظران این آرمان در شرایط کنونی موتور محرکه اسلامگراها و نیز جمهوری ترکیه است و به عنوان عامل روانی پیش برنده ای به بسیاری از رفتار های خارجی ترکیه سمت و سو می دهد. از این رو ترکیه تلاش می کند در هر صحنه سیاسی و دیپلماتیک به خصوص در منطقه و جهان اسلام به عنوان کنش گری موثر مطرح باشد.

سیر خیزش ترک ها به سمت این هدف با ابزارهای گوناگونی صورت می پذیرد. از یک سو استفاده از نقاط مشترک مذهبی، زبانی و قومی به ابزار نفوذ فرهنگی و اجتماعی ترکیه در مناطقی مانند قفقاز و آسیای مرکزی تبدیل می شود و از سوی دیگر فعالیت های بنگاه های اقتصادی این کشور در مناطق تازه استقلال یافته مذکور تسهیل روند همگرایی سیاسی و اقتصادی با ترکیه به عنوان برادر بزرگتر را دنبال می کند.

علاوه بر حوزه کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز که در زمان حاضر به یکی از مهمترین محمل های روابط خارجی آنکارا بدل گشته، بسیاری از کشورهای عربی منطقه نیز به واسطه نقش ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک ترکیه، این کشور را شاهراهی به سمت غرب می دانند. گذشته از اینکه نوع بازی ترکیه در مناقشه اعراب و اسراییل و حمایت از مواضع فلسطینیان جایگاه و نقش ویژه ای را در میان کشورهای اسلامی نصیب ترکیه کرده است.

اگرچه روند پذیرش ترکیه در اتحادیه اروپا هنوز تکمیل نشده و شاید هرگز به سرانجام مشخصی نرسد، اما این کشور هم اینک عضو کمیسیون اروپایی، پارلمان اروپا و سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) است و به مانند دولت امپراتوری گذشته، قطب سیاسی مهمی در شرق قاره اروپا به شمار می رود، علاوه بر اینکه رشد اقتصادی و توان دیپلماتیک ترکیه، عضویت در مجمع بیست قدرت بزرگ اقتصاد جهانی را برای این کشور به ارمغان آورده است.

به پشتوانه توان بالا در تغییر و ارتقای منزلت جهانی، سیاست های ظریف و هوشمندانه رهبران ترک به طیف وسیعی از قلمروهای ملی، مذهبی و اعتقادی در میان کشورهای منطقه و جهان اسلام معطوف شده است. در کنار نقش آفرینی موثر در موضوعاتی مانند مساله فلسطین، از توسعه و نزدیکی روابط با جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک کشور شیعی در بالاترین سطوح ممکن گرفته تا استقبال از تاسیس دفتر یک گروه سلفی و افراطی چون طالبان در خاک ترکیه برای پیشبرد روند صلح در افغانستان، همگی نشانه هایی از قدرت مانور و انعطاف پذیری بالای ترک ها در تحولات مربوط به منطقه است.

در سال های اخیر رویکردها و سیاست های جدید ترکیه نمونه هایی از روش های اثبات شده سیاست اصلاحی، بهبود رفاه اجتماعی و کمک به امنیت منطقه بوده است. در زمان حاضر می توان گفت که محدودیت های سرزمینی برای مشارکت ترکیه در خاورمیانه به ویژه ارتباط میان مرز و ماورای مرزهای این کشور مرتفع شده است. سیاست جدید ترکیه تاثیر فراوانی در جغرافیای فرهنگی و امنیت ملی آن داشته و این به معنای تداوم گشایش افق هایی برای سیاستگذاران و ظهور عرصه هایی جدیدتر و وسیعتر برای نقش آفرینی و حرکت ترکیه به سمت اهداف ملی این کشور است.

منبع: خبرگزاری ایرنا