چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
کتابی برای خواندن دن کیشوت ها
بطالت (رمان) احسان نوروزی نشر چشمه ۱۵۰۰ نسخه ۹۵ صفحه ۱۷۰۰ تومان احسان نوروزی را پیشتر به عنوان مترجمی پر کار و نمایشنامهنویسی دلبسته به تئاتر میشناختیم. اما احسان نوروزی با انتشار داستان بلند بطالت توسط نشر چشمه این بار حضور خود را در عرصه کتاب و قلم به شکلی دیگر و البته متفاوت ادامه میدهد .
متفاوت هم از آن جهت که اولین داستان چاپ شده از اوست و هم از این روی که بطالت با داستانهای فارسی دیگر که تا به امروز چاپ شده، تفاوت زیادی دارد . نوروزی با نوشتن چنین اثری از همان اول تکلیف خودش را با خواننده روشن کرده است و آشکارا نشان داده که برای مخاطب نمینویسد و چندان در قید و بند استقبال یا عدم استقبال عموم نیست. به عبارت دیگر، او را باید از آن نویسندهها دانست که تنها برای پاسخ به درون خودشان مینویسند.
فضای ذهنی پست مدرن داستان همراه با بحث و گفتوگو حول و حوش نویسندهها و کتابها و خوانندههای راک اندرول و شخصیتهای تاریخ ادبیات جهان در داستان بطالت خود گواهی بر این ادعاست. نویسندهای که چنین مینویسد مسلما به مخاطب آن هم به معنی عام آن نمیاندیشد در نتیجه دایره مخاطبانش در حد مخاطبان به خصوص از همان اهل فرهنگ و ادب بسته میشود.
فضای ذهنی داستان به هیچ عنوان با محدودیتهای زمان و مکان رو به رو نمیشود با این وجود فضای عمده داستان شهری است مملو از دود زبالههایی که دائما در حال سوختناند و دانشکدهای که دانشجویانش عمدتا برای فرار از سربازی به آنجا آمدهاند. در این شهر کسی نمیتواند خواب ببیند و همه درون صف برجی نمادین در انتظار نتیجه معافیت یا عدم معافیت از سربازی خود هستند. دانشجویان دانشکده هر کدام به نوعی نماینده بخشی از جوانان روشنفکر امروزند با همان درگیریها و همان کش مکشهای آشنایی که در زبان نمادین و نشانهای داستان تومور خوانده میشوند. نویسنده در بخشی از این داستان عوارض عود تومورها را چنین شرح میدهد: «این تومورها منجر میشوند به سردردهای نیچهای، تهوعهای سارتری ، آسمهای پروستی، صرعهای داستایفسکی وار و توهمهای کاستاندایی.»
همین دانشجویان با توموری در سر هستند که در نهایت زیرزمینی قبر مانند پیدا میکنند که میتوان در آن خواب دید و تومورداران جوان آنقدر خواب میبینند که دیگر تشخیص خواب و بیداری در این داستان چندان ساده نیست.
شخصیتها در این کتاب ۲ دستهاند؛ عدهای همان نامهای بزرگ و مشهور ادبیات و فلسفه و هنر جهاناند و دسته دیگر شخصیتهایی هستند که نویسنده خود آنها را خلق کرده و همین شخصیتها نیز به نوعی وامدار یا برخاسته از شخصیتهای دسته اول هستند.
شخصیتپردازی در داستان بطالت به آن معنا و مفهوم کلاسیک خودش وجود ندارد اما تیپهای شخصیتی به زیبایی ساخته و پرداخته شدهاند. البته به گونهای میتوان ردپای تلفیق از چند شخصیت داستان معروف را در این تیپها دید یا شاید بتوان گفت نویسنده این اثر که به خوبی بر ادبیات جهان اشراف دارد و از آن متاثر است، در این داستان به نوعی با تیپها و نویسندهها و داستانهای مختلف دست به یک بازی تلفیقی زده است.
برای نمونه میتوان از شخصیت «پیام» نام برد؛ شخصی که طلایهدار اخلاق است و خواهان رشد و در نهایت تجلی افکار بشری است و در نهایت جز مغزی ۳۰۰ گرمی، چیزی از او باقی نمیماند و افکارش را با اتصال سیمی از مغزش به یک دستگاه به شکل جملاتی مغشوش بر یک کاغذ رولی ثبت میکند. بعد از مرگ پیام، یک کارخانه ساخت کاغذ توالت برای فروش بیشتر حق انحصاری کاغذهای رولی افکارش را میخرد. با این وصف چنین به نظر میرسد که نویسنده به شکلی تحت تاثیر شخصیت مورفی در رمان مورفی بکت بوده است .
اما شخصیت اصلی که روایت داستان از زبان اوست، دنکیشوت دنیای امروز است؛ کسی که جد اندر جدش دنکیشوتوار زیستهاند. دنکیشوت امروز غرق در دنیای ادبیات و فلسفه است با نویسندهها و شخصیتهای گوناگون زندگی میکند تا حدی که در دورهای از کتاب و روزنامه تغذیه میکند. این بخش از داستان تمثیلی زیبا و وصفناپذیر است از دنیای جنونوار کتاب و ادبیات: «آثار ادبی بلعشان راحتتر است ولی مابقی هضمشان، ترکیبهای مختلف آثار و تقدم و تاخر خوردنشان تاثیرهای مختلفی بر گوارش دارند و تغذیه از ژانرهای مختلف، تاثیرهای روانی و جسمی متفاوتی دارند و صرف خوشمزگی مطالب روانکاوانه نباید باعث شود خواص غذایی کتابهای کودکان را نادیده بگیریم.»
در این داستان دن کیشوت دنیای امروز تحت تاثیر کتاب و کامپیوتر و جوینتهای مختلف دچار نوعی ابهام و سردرگمی میشود.
بطالت به شکلی حقیقی و به دور از هر گونه داستاننمایی، یک بازی است؛ بازی ذهنی یک نویسنده ، مترجم و عاشق و شیفته ادبیات و هنر و فلسفه است. کسی که به شکلی صادقانه از دنیای درونی خودش میگوید؛ از جهانی سرشار از سروانتسها و آلن پوها و فناشمیتها و عشق به خواندن و فکر کردن. تنها با چنین عشقی است که شخصیتهای خیالی و نویسندههای بزرگ جهان آرام آرام مرز بین خیال و حقیقت را میپیمایند و وارد بازیهای ذهنی میشوند و در چنین دنیایی است که میتوان ساعتها با بطالتی همیشگی سرگرم بود و با افکاری سرشار از متافیزیک و ادبیات و فلسفه زندگی کرد. دنکیشوتهای داستان بطالت دیگر چندان درگیر سلحشوران نیستند بلکه اینبار کتاب و عشق به نوشتن و خواندن است که آنها را تبدیل به دنکیشوتی معاصر کرده است که اینک به آخرالزمان رسیدهاند. اما این پایان کار جهان نیز با آنچه دیگران میپندارند متفاوت است و شاید تنها توسط همان دنکیشوتهای داستان درک میشود؛ آخرالزمانی که با بطالت ساخته شده و حال با بطالت شکل میگیرد. راوی داستان همان احسان نوروزی است که به دنکیشوت مشهور است و الحق که به زیبایی فضایی، دنکیشوتگونه را ترسیم کرده است .
بطالت، داستانی است سمبولیسم با کنایههایی چند پهلو که گویی تنها برای آن دسته از خوانندگان نوشته شده است که دچارند و به قولی درد عشق را کشیدهاند. از همین رو است که معتقدم در میان جامعه ادبی کتابی محبوب و بیرون از این حلقه مطرود خواهد شد. اما در مورد فرم داستان، چنین فرمی کاملا برازنده پیام و حرف داستان بطالت است؛ هر چند که نمیدانم به آن فکر کنم که ما گاهی چنان پیش میرویم که خود فانتزیکاران و پستمدرنیسمهای غرب هم یکه میخورند یا به جای خالی چنین آثاری در ادبیات کشورمان بیندیشم.
مهیار زاهد
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست