جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

علت تقدم مرد در مدیریت خانواده چیست


علت تقدم مرد در مدیریت خانواده چیست

مردان نسبت به آنچه که قوام خانواده و بقای آن, وابسته به آن است موظفند که وظیفه اداره را بپذیرند بنابراین ماهیت این حکم یک تکلیف است زیرا ادارهٔ هر مجموعه ای یک وظیفه به حساب می آید بخصوص مجموعهٔ خانواده که به حکم قرآن پدران مسئول هدایت معنوی و تربیت صحیح هم هستند و در صورت انحراف اعضای خانواده از نظر الهی مورد بازخواست قرار می گیرند

تقدم مرد در مدیریت خانواده، مستند به برخی آیات و روایات است. مهمترین سند شرعی در این باره آیه «الرجال قوامون علی النساء» است. از نظر تمام مفسرین این آیه قطعاً به امور خانواده مربوط هست حال برخی دلالت و معنای بیشتری هم برای آن قایل شده‌اند که برای مطالعه بیشتر می‌توان به تفسیر المیزان ذیل همین آیه مراجعه نمود.

در هر حال آنچه مهم است دو چیز می‌باشد: ۱. تعیین حدود این قوامیت و معنای آن؛ ۲. فلسفهٔ این قوامیت طبق آراء مفسرین(۱) مراد از قوامیت، شدت توجه و قیام و اقدام به امور خانواده (و بخصوص همسران است زیرا هر خانواده قطعاً از دو همسر تشکیل شده ولو فرزندی نداشته باشند) است.

یعنی مردان نسبت به آنچه که قوام خانواده و بقای آن، وابسته به آن است موظفند که وظیفه اداره بپذیرند. بنابراین ماهیت این حکم یک تکلیف است زیرا ادارهٔ هر مجموعه‌ای یک وظیفه‌ به حساب می‌آید بخصوص مجموعهٔ خانواده که به حکم قرآن پدران مسئول هدایت معنوی و تربیت صحیح هم هستند و در صورت انحراف اعضای خانواده از نظر الهی مورد بازخواست قرار می‌گیرند.(۲)

البته این تکلیف حقوق و امتیازاتی مثل لزوم قنوت و تواضع همسران را نیز برای مردان به دنبال خواهد آورد.

دایره این قوامیت و مدیریت قطعاً تا بدان حد نیست که از دیگر اعضای خانواده و زنان هرگونه اظهار نظر یا تصمیم‌گیری را سلب کند.

کسی که تاریخ کوتاه زندگانی ارزشمند دو بزرگوار یعنی حضرت امیر و حضرت زهرا(س) را مطالعه کرده باشد که به حکم عصمت‌شان الگوی خانواده دینی هستند و مصدر تشریع حکم به حساب می‌آیند، می‌داند که با اینکه در بسیاری موارد حضرت زهرا در اموری گاهی مستقلاً تصمیم‌گیری می‌کردند(۳) ولی در مواردی هم مسئولیت و حق تصمیم‌گیری نهایی به عهده امیرالمؤمنین بوده مثل اینکه در روزهای پایانی عمر حضرت وقتی امیرالمؤمنین راجع به ورود کسانی به منزل جهت ملاقات با حضرت زهرا(س) از ایشان سوال نمودند حضرت فرمودند «البیت بیتک» یعنی تصمیم‌گیری با شماست.(۴)

در هر حال به نظر می‌رسد با این آیه خداوند وظیفه اداره منزل را و تصمیم‌هایی که مستقیماً به اداره منزل و خانواده مربوط می‌شود را به عهده مردان قرارداده بخصوص در آن حیطه‌ای که خانواده به مسایل بیرونی مربوط می‌شود.

دلیل این امر هم در آیه شریفه دو چیز دانسته شده است: ۱. بما فضل الله بعضهم علی بعض؛ ۲. و بما انفقوا که این هر دو جزیی از فلسفه حکم به حساب می‌آیند. بما فضل الله را مفسرین به توان جسمانی بیشتر مرد تفسیر کرده‌اند و علامه طباطبایی علاوه بر توان جسمانی عقل معاش را هم اضافه کردند.(۵)

نوع مردان در رابطه با درآمدزایی و مسایل مربوط به تهیه ابزار حیات از توانایی بیشتری برخوردارند. در اینکه توان جسمانی مردان از زنان بیشتر است و لذا قدرت بیشتری در تحمل مشقت‌های مربوط به ادارهٔ خانواده دارند تردید نیست.

در مورد برتری در عقل معاش شاید کسانی بگویند که زنانی هم یافت می‌شود که قدرت عقل معاش آنها بسی بهتر از مردان است طبعاً این سخن غلط نیست لکن آیه و اصولاً قوانین براساس «اغلبیت» جعل شده‌اند یعنی فلسفه هر حکم «حکمت غالبی» آن است. حتی امروزه که الگوی تساوی در کشورها اجرا می‌شود هنوز هم در زمینه اشتغال مردان بیشتری شاغل هستند و طبعاً این مواجهه دائم با امور اجتماعی و اداره خانواده خصوصاً در بعد تدبیر اقتصادی و مدیریت سرمایه و سود به آنها مهارت بیشتری می‌دهد.

تقاضای مداوم سازمان‌های حمایت از زنان برای کم کردن ساعات اشتغال زنان و یا شناور کردن آن... همه دلیل بر این است که زنان و وظایفی که در منزل به حکم طبیعت دارند مثل علاقه فرزند به بودن در کنار مادر، حس مراقبت مادران از فرزندان، عدم تقسیم همه کارهای منزل بین مردان و زنان به طور مساوی ولو به جبر قانون، به دلایل مختلف از جمله اشتغال اغلب یا همه پدران.. هم مزید به علت شده و باعث شده زنان با زحمت بسیار بتوانند بین امور منزلی و اشتغال جمع کنند و اشتغال زنان آنها را دچار فشار روانی کرده باشد.(۶) تمام اینها باعث می‌شود که درصد بیشتری زنان در خانه مشغول باشند و همین امر برای بیشتر زنان باعث کم مهارتی در به کار گیری عقل معاش می‌شود.

نکته دیگر این است که آیه شریفه می‌فرمایند اگر ما قوامیت را به مردان سپرده‌ایم یا به تعبیری مردان را مدیر خانواده‌ها نموده‌ایم برای این است که آنان موظف به انفاق بر خانواده هستند و شرعاً مسئولیت امر بر عهده آنان است. طبیعی است که اگر کسی وظیفه انفاق را بر عهده گرفته در اموری نیز زن و فرزند موظف به اطاعت در تصمیمات او باشند. یعنی تکلیف مزبور حقوقی نیز برای مردان به دنبال خواهد آورد.

در این میان نباید گفته شود که در خانواده‌های کنونی زنان هم درآمد خود را صرف خانواده می‌کنند پس اگر الگوی انفاق و اقتصاد خانواده تغییر کرد باید الگوی مدیریت هم تغییر کند، به این دلیل که اولاً این تغییر در الگوی اقتصادی همانطور که گفتیم صلاح نیست زیرا طبیعت زن و مرد خلاف این امر است. حتی اگر قانوناً یا عرفاً زنان در درآمد خانواده نقش داشته باشند باز هم امور خانواده در داخل منزل بر عهده آنان است. باز هم آنان با فرزندان خود بیشترین مواجهه را دارند... و لذا اگر احساس کنند که علاوه بر این جهات موظف هستند که درآمد زا هم باشند فشار روانی کار بر آنها بیشتر می‌شود شاید از این رو باشد که تمام زنان شاغل دوست ندارند که همسران آنها راجع به درآمدشان تصمیم بگیرند یا آنان را وادار کنند که در امرخانه و خانواده درآمد خود را صرف کنند. گرچه خود خالصانه و با ابتکار این کار را ارادی و اختیاری و سخاوتمندانه انجام دهند.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.