یکشنبه, ۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 26 January, 2025
مجله ویستا

فاطمه س از نگاه شعرهای فاطمه س


فاطمه س از نگاه شعرهای فاطمه س

حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را کمتر با سخنان خود ایشان می شناسیم و عمدتا محور آگاهی هایمان از زندگانی این بانوی بزرگ و نمونه تاریخ بشریت, روایت راویان تاریخ بوده و گاه, سخنان دیگر معصومین علیهم السلام, اما فاطمه س نیز همچون امامان معصوم ما دارای سخنان گهربار به جای مانده و به یاد مانده است

حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله علیها را کمتر با سخنان خود ایشان می‌شناسیم و عمدتا محور آگاهی‌هایمان از زندگانی این بانوی بزرگ و نمونه تاریخ بشریت، روایت راویان تاریخ بوده و گاه، سخنان دیگر معصومین علیهم‌السلام، اما فاطمه(س) نیز همچون امامان معصوم ما دارای سخنان گهربار به جای مانده و به یاد مانده‌ است. حجم قابل توجهی از این احادیث گرانقدر به کوشش حجت‌الاسلام محمد دشتی در کتابی با نام «نهج‌الحیاه، فرهنگ سخنان حضرت فاطمه علیهاالسلام» در سال ۱۳۷۶ توسط انتشارات موسسه تحقیقاتی امیرالمومنین(ع) به چاپ رسیده و تنها در مدت ۳?سال، ۱۳ بار تجدید چاپ شده است. منبع احادیث منقول در این نوشتار، همین کتاب ارزشمند و گرانبهاست.

در میان سخنان فاطمه(س) شعرهای این بانوی گرانقدر جایگاهی ویژه دارد. نه فقط به لحاظ قالب ادبی و هنری ـ که البته از این حیث نیز شایسته توجه و تامل است ـ بلکه بیشتر به لحاظ مضمونی و به لحاظ تجلی احساس و عاطفه‌ای که برخاسته از وجود نمونه‌بانوی هستی است. آری، فاطمه(س) هم شعر می‌سروده. به بهانه‌های مختلف. حتی برای بازی کلامی با کودکان خود حسن و حسین مثل «اشبه اباک یا حسن/ و اخلع عن الحق الرسن/ و اعبد الها ذالمنن/ و لا توال ذالاحن (همچون پدرت باش ای حسن و ریسمان را از گلوی حق برگیر؛ پرستش خدای منان نما و دوست کینه‌توزان مباش)».

یا وقتی که حسین را روی دست نوازش می‌کرد و می‌فرمود: «انت شبیه به ابی/ لست شبیها بعلی (تو به پدرم (رسول‌الله) شباهت داری و به پدرت علی شبیه نیستی)».

نوشته‌اند امام علی(ع) این سروده‌های فاطمه(س) را می‌شنید و لبخند می‌زد.

ما در این نوشته به طور خاص دو سیما از اشعار حضرت زهرا(س) را مدنظر داریم. سیمای اول سیمای شاد و باطراوتی است که به رویداد خجسته ازدواج ایشان با حضرت علی(ع) در زمانه حیات پیامبر یعنی دوره وصال فاطمه تعلق دارد و سیمای دوم سیمای غمناک و پژمرده‌ای که مربوط می‌شود به مصیبت جانکاه رحلت رسول اکرم(ص) و دوران رنج و محنت فاطمه از مظلومیت همسر در فراق پدر. مواجهه با این دو چهره مهم از زندگانی فاطمه‌ای که پاره تن پیامبر بود و مادر ۱۱ امام همام، از زبان خود آن حضرت و آن هم با بیان شاعرانه و مملو از احساس و عاطفه ایشان، تفاوتی مهم با دیگر دریافت‌های نقلی تاریخی دارد. از خلال اشعار حضرت زهرا(س) ما تاریخ را نه از بیرون و نه فقط به یمن روایات روشنگرانه ائمه اطهار(ع) و نقل راویان تاریخ بلکه از درون وجود پراحساس فاطمه و از روایت عشق او به همسر (در سیمای اول) و مونولوگ تنهایی او در فراق پدر (در سیمای دوم) می‌شناسیم.

برای سیمای اول، در فرهنگ سخنان حضرت فاطمه(س) تنها یک شعر ۴ بیتی موجود است که مقایسه آن با ۹ شعر نقل شده از آن حضرت در فراق پیامبر (که آن را سیمای دوم یا سیمای غم و اندوه فاطمه نامیدیم) می‌تواند به شکلی نمادین پرده از این واقعیت تاریخی بردارد که خوشی فاطمه در قیاس با رنج‌های او بسیار کوچک و ناچیز بوده و تنها به دوران قبل از رحلت رسول اکرم(ص) محدود می‌شده و از آن پس برای دختر پیامبر خدا هر چه بوده غم و غصه و مصیبت بوده و تنهایی و نیز آرزومندی مرگ. بخصوص که اشعار فراق حضرت، عموما طولانی‌ترند و تعداد ابیات آنها حتی به ۱۵ بیت هم می‌رسد.

● شادی وصل

این شعر را فاطمه(س) در هنگامه‌ای سروده که دو وصل را توامان داراست. وصل پدر و وصل همسر. شادی و امید و سرزندگی فاطمه در این برهه زمانی از واژه‌ واژه این شعر هویداست:

۱) اضحی الفخار لنا و عز شامخ/ ولقد سمونا فی بنی عدنان

۲) نلت العلی و علوت فی کل الوری/ و تقاصرت عن مجدک الثقلان

۳) اعنی علیا خیر من وطا الثری/ ذالمجد و الافضال و لاحسان

۴) فله المکارم و المعالی و الحبا/ ماناحت الاطیار فی الاغصان

۱) افتخار و عزت والا، از آن ما شد و ما در میان فرزندان «عدنان» سربلند شدیم.

۲) تو بلندمرتبه گشتی و سرآمد تمام آفریدگان شدی و جن و انس از عظمت تو جا ماندند.

۳) «علی» را می‌گویم، بهترینی که قدم بر خاک نهاده، آن بزرگوار و بخشنده و نیکوکار.

۴) والایی‌های اخلاقی و بزرگی‌ها همه از آن اوست، مادامی که پرندگان بر شاخه‌ها به نغمه‌سرایی و ترنم مشغولند.

این شعر را حضرت زهرا(س) در لحظه‌های آغازین زندگی مشترک با حضرت علی(ع) سروده و با این بیان روح‌انگیز زیبا به ستایش شوهر نمونه خود، وصی پیامبر خدا(ص) پرداخته و به این بهانه، شناختی درخور نیز از آن بزرگوار برای آیندگان به یادگار گذاشته است. چنانچه اشاره شد واژه‌های استفاده شده در این سروده، بسیار امیدوارانه و شادمانه و پرنشاط است. افتخار، عزت والا، سربلندی، بلندمرتبگی، سرآمدی، بهترینی، بزرگواری، بخشندگی و افضال، نیکوکاری و احسان و بالاخره مکارم و معالی و بزرگی‌ها‌، مجموعه‌ای از اوصاف ستایشگرانه‌ای هستند که حضرت زهرا(س) همه آنها را در همین ۴ بیت به این زیبایی کنار هم نشانده و آنها را با تعابیری چون تقاصر جن و انس، قدم بر خاک نهادن و نغمه‌سرایی پرندگان بر شاخسار نیز درآمیخته و از این طریق، بهاریه‌ای سبز در ستایش و معرفی همسر مهربانش آفریده است، اما افسوس که این طراوت بهاری دیری نمی‌پاید و با غروب خورشید اسلام، به خزان می‌نشیند.

● غم هجران

قبل از ذکر کامل طولانی‌ترین شعر نقل شده از حضرت زهرا(س) در کتاب فرهنگ سخنان حضرت فاطمه(س) که در رثای حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی(ص) سروده شده، با مراجعه به مجموعه اشعار مربوط به این سیمای غمگون زندگی فاطمه(س) شماری از ابیات و تعابیر استفاده شده در بیان شاعرانه حضرت را در این نمونه‌های بخصوص مورد اشاره قرار داده و به مقایسه آنها با شعر طربناک زمانه وصل ایشان می‌پردازیم.

اگر آنجا سخن با فخر و عزت و سربلندی آغاز شده بود اینجا سخن با کسوف و تاریکی و تاسف و اندوه آغاز می‌شود: «اغبر آفاق السماء و کورت/ شمس‌النهار و اظلم العصران/ و الارض من بعد النبی کئیبه/ اسفا علیه کثیره الرجفان (افق‌های آسمان‌ها غبارآلود شد و خورشید گرفت و صبح و عصر ما هر دو تاریک گشت و زمین پس از رحلت پیامبر(ص) اسفناک و اندوهناک اوست و سخت بر خود می‌لرزد)».

اگر آنجا سربلندی قوم بنی عدنان مورد اشاره بود، اینجا سخن از عزا و ماتم و گریه قبایل است: «فلیبکه شرق البلاد و غرب‌ها/ ولیبکه مضر و کل یمان (در غمش باید شرق و غرب عالم بگریند و قبیله مضر و یمان سزاوار است که اشک بریزند)».

اگر آنجا سرآمدی شوهر بر تمام آفریدگان مایه مباهات و فخر فاطمه بود، اینجا غم مظلومیت فرزندان، آن دنیای گشاده پیشین را بر فاطمه تنگ نموده است: «ضاقت علی بلاد بعد ما رحبت/ و سیم سبطاک خسفا فیه لی نصب (بعد تو دنیا بر من تنگ شد، پس از آن که گشاده بود و به دو نوه‌ات ستمی روا داشته شد که مرا رنج و محنتی فراوان است از آن)».

و بالاخره اگر آنجا سخن از ترنم پرندگان بر شاخساران بود و نغمه‌سرایی عاشقانه آنها، اینجا سخن از اشک و آه و ناله جملگی خلایق است: «قد بکتک الجبال و الوحش جمعا/ و الطیر و الارض بعد بکی السماء... / فاذا بکت قمریه فی لیلها/ شجنا علی غصن بکیت صباحیا (کوه‌ها و حیوانات و پرندگان بر تو می‌گریند. زمین هم پس از گریه آسمان گریست...؛ اگر قمری، شب هنگام بر شاخه‌‌ای بگرید، من صبحگاهان می‌گریم)».

دیگر سخن کوتاه ‌کنیم و در آستانه سالروز شهادت حضرت زهرا(س) گوش دل بسپاریم به شعر گویا و به غایت محزون فاطمه در فراق پیامبر که بهتر از هر حرف و حدیث و نقل و روایتی رنج‌های این بزرگ‌بانوی اسلام را فریاد می‌کند.

بعد از تو خبرها و مسائل و بلاهای درهم پیچیده‌ای پیش آمد که اگر تو می‌بودی در تیرگی به این عظمت نمی‌رسید / ما تو را از دست دادیم، چونان زمینی که از باران محروم شود و قوم تو بر هم ریخت بیا و ببینشان که (چگونه) از راه منحرف شدند/ هر خاندانی که نزد خدا قرب و منزلتی داشت، نزد بیگانه هم محترم بود (جز ما که حرمتمان را شکستند)‌/‌ مردانی چند از امت تو همین که رفتی و پرده خاک میان ما و تو فاصله انداخت اسرار سینه‌ها آشکار نمودند/ همین که تو رفتی، مردانی دیگر به ما رو ترش کردند و ما را کوچک شمردند و زمین‌هایمان غصب شد/ تو ماه شب چهارده ما و چراغ روشن زندگانیمان بودی و فرمان بر تو از جانب خداوند عزیز و بلندمرتبه نازل می‌شد/ جبرئیل با آیات قرآن مونس ما بود، اما تو که رفتی، همه خیرها پوشیده گردید/ ای کاش که پیش از تو مرده بودیم. آن گاه که از میان ما رفتی و خاک، تو را زیر حجاب خود پنهان ساخت‌/‌ ما به مصیبتی گرفتار آمدیم که هیچ بلادیده‌ای نه عجم و نه عرب بدان مبتلا نگشته است/‌ آن‌که به ظلم و ستم بر ما دست یازیده، روز قیامت خواهد دانست که چه بر او خواهد رفت/‌ تا زنده ایم و دیده‌ای برایمان باقی است، چونان ابر بهار بر تو می‌گرییم/ ما به عزای کسی نشسته‌ایم که خلقت او بی‌آلایش است و اخلاق و تبار و نسب او پاک و پاکیزه/ تو بهترین بندگان خدا بودی و در سخن، راستگوترین مردم/‌ جبرئیل امین تا تو بودی زائر ما بود و چون رفتی سایه از ما برگرفت و خیر، رو پوشاند از ما‌/‌ بعد تو دنیا بر من تنگ شد، پس از آن که گشاده بود و به دو نوه‌ات ستمی روا داشته شد که مرا رنج و محنتی فراوان است از آن.

آزاد جعفری