پنجشنبه, ۱۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 6 February, 2025
بی مسئولیتی نتیجه الگوهای تربیتی و جامعه پذیری
![بی مسئولیتی نتیجه الگوهای تربیتی و جامعه پذیری](/web/imgs/16/141/zec8e1.jpeg)
در جامعه ما الگوهای تربیتی، پرورشی و جامعه پذیری نسل جدید با مشارکت او تحقق نمییابد، بلکه دستاوردهای نسلی که مسئولیت های زندگی را در خانه و جامعه به عهده دارد، به شکلی حاضر و آماده در اختیار نسل جدید قرار میگیرد. به بیان دیگر، نسل یا نسل های گذشته، امکان تجربه در همان شرایطی را که خود پیش از آن، تعامل کرده و آن گاه بدست آورده، به نسل جدید نمیدهند و با عدم مشارکتپذیری در تصمیمات و کارهای شان، تنها دستاوردهای خود را که حاصل تجارب و تعاملات شان است و در حقیقت نقطه پایانی و دستاورد آن تجارب و ضروریات آن به شمار رفته، به عنوان شناخت و رفتاری حاضر و آماده در اختیار نسل جدید قرار میدهند. بنابراین نسل جدید تنها ناظر آن شناخت ها، رفتارها و انتخاب هایی است که نسل پیشین تجربه کرده است.
آنچه در نسل گذشته به عنوان ملاکها و ضوابط حاکم بر واقعیت ارزیابی میشود، بدان سبب با ارزش است و تنها به آن جهت پدید آمده که حاصل تجارب نسل گذشته است که اگر آن تجارب و تعاملات نبودند، این معیارهای شناخت و الگوی رفتار و انتخاب نیز تحقق نمییافتند. از همین روی، چون نسل گذشته امکان تجربهای مشابه را که خود در گذشته و حال دارد، به نسل جدید نمیدهد، به همین سبب نسل جدید به هیچوجه تعاملاتی را تجربه نمیکند که به شناخت ها، رفتارها و معیارها و گزینش هایی با ملاک های نسل گذشته منتهی شود. از همان روی نسل جدید همواره توسط نسل گذشته محکوم به بینش و انتخاب هایی با معیارهایی رویایی و غیرواقعی است. اما علت چنین دستاوردی چیست؟ آیا عامل اش، چیزی به جز الگوهای سنتی تربیتی و جامعهپذیری در جامعه ماست که با عدم مشارکت نسل جدید، اجازه آن را به نسل جدید نداده تا خودشان تجربه و تعامل کرده و از آن روی خود بشناسند و انتخاب کنند!؟ از این روی نسل گذشته تا به نسل جدید اجازه ندهد که با مشارکت در کارهایش، خود تجربه کند، هرگز نسل جدید نه میتواند به همان ملاک ها، بینش ها و رفتارها دست یابد، نه منطقی خواهد بود که چنان انتظاری داشته باشیم.
اما چنین تمایزی در تجارب پس از پدید آمدن چگونه به پیش میرود و افراد و به دنبال آن، جامعه را به سمت خود میکشد؟ نسل جدید که از ابتدا در نهاد خانواده و سپس در نهادهای پرورشی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی تنها ناظر نسل گذشته بوده و مشارکتی در هیچ یک از آن ها نداشته است، زمانی فرا میرسد که باید کارها و مسئولیت ها را از نسل گذشته تحویل بگیرد. اما به هیچوجه آمادگی آن را ندارد. زیرا او بنا بر عدم مشارکت و تماشاچی بودن، اکنون دیگر واقعاً از ملاک هایی برخوردار است که با واقعیت و جریان مسئولیتپذیری در زندگی فرسنگ ها فاصله گرفته است و او در مواجهه با دنیای واقعی با ملاک هایش فاصله محسوس و عمیقی دارد!! در نتیجه، نسل جدید از هر نظر یک مبتدی است و به همان جهت، ایدهها، بینش ها، شناخت ها، رفتارها و گزینش ها و مهمتر از همه، معیارهایش برای جملگی آن ها بسیار سطحی و به دور از واقعیت است. این پدیده کاملاً طبیعی و منطقی است، زیرا نسل گذشته با عدم مشارکت نسل جدید مانع از آن شده است تا او با آزمون ها و تجارب مکرر، تمامی دستاوردهایی را کسب کند، که نسل گذشته منطقی و واقعی میپندارد!؟ و مهمتر از آن، نسل جدید چون در کارها و تصمیمات به مشارکت دعوت نشده است، اصلاً ارزش و معنای چیزهایی را درک نمیکند که نسل پیشین با زحمت و چه بسا تاوان های بسیار به چنگ آورده است! در نتیجه او بر حسب چنین ممانعتی، نه تنها بیتفاوت و ناآگاه نسبت به تمامی چیزهایی میشود که نسل گذشته به سختی به دست آورده است و از این روی پرتوقع و طلبکار میگردد، بلکه معیارها و ملاک های او آنقدر به دور از واقعیت خواهد بود که میخواهد همه چیز را یک دفعه اصلاح سازد، به طوری که با یک چشم بر هم زدن خانواده، جامعه و دنیایی را که در آن زندگی میکند، به بهشت مبدل سازد!؟ بنابراین، او در اولین مواجه با دنیای واقعی به سبب عدم مشارکت و عدم احساس مسئولیت، از کمترین شانسی برای موفقیت برخوردار نیست!؟ بنابراین، یا همچون شکست خوردهای کنار میکشد، که اشخاص بیتفاوت و بی مسئولیت جامعه را میسازد که در جامعه ما نمونههای آن کم نیستند و اَشکال مختلف عزلتگزینی و افسردگی در وی بروز میکنند. نتایج برخی از تحقیقات نشان میدهد که ارزش های واقعگریزی و غیراجتماعی در نسل ۱۶ - ۲۴ ساله جامعه ما رشد یافته است. یا از آن ها بردگانی میسازد که خود را تسلیم دنیایی میبینند که از بیرون به آن ها تحمیل میشود، که در نتیجه به جای آن که اشخاصی بار آیند که در تعامل با دنیای واقعی راز و رمز آن را درک کرده و آن گاه بتوانند تحولاتی را نیز در دنیای پیرامون خود پدید آورند، از آن ها فرمانبرداران بیچون وچرای هر محیط و جامعهای میسازد که در آن قرار میگیرند و در خوشبینانهترین حالت، گذشته خود و جامعه خویش را میآفرینند و در جا میزنند. نمونههای مختلف آن در قالب واقعیتپرستی و اخلاق بردگی متجلی میشوند. یا با قرار گرفتن در مقابل واقعیات و جامعهای که ناگهان به روی آن ها قد علم کرده است، در خوشبینانهترین موضع به یک آرمانگرای ناکام و در بدبینانهترین وضعیت به پرخاشگری حاد و آشوبگری بدل میشود که با بستن چشم های خود تصور میکند که راه حقیقی درست شدن امور تنها با خراب کردن هر آنچه در مقابل ما قرار میگیرد، تحقق مییابد و از هر فرصتی برای بهانهای سود میجویند تا آشوبگری ذهنی خود را عملی سازند که نمونههای آن در نسل های جدید ما متأسفانه بسیار زیادند!! این همان پدیدهای است که به شکل وندالیسم متجلی میشود و از صورتی موردی به شکلی نسلی بدل میگردد که در صورت اخیر حادترین مشکلات را برای جامعه پدید میآورد که نه تنها توسعه، بلکه هر برنامهای را بلعیده و ناکام میگذارد. طبیعی است تا هنگامی که جامعه بر مبنای اتخاذ تصمیم مشترک در خانواده، محل کار، محله و تشکل های مختلف شکل نگیرد، احتمال ندارد که شهروندان و نسل فعال و با مسئولیتی تحویل فردای ما دهد.
باید توجه داشت که پرورش و آموزش یک یا چند نسل، مثل هر تغییر اجتماعی دیگری، روندی مکانیکی نیست که در آن افراد جامعه، منفرد و به صرف معلومات جدید تصمیم گرفته و تغییر رفتار دهند. اهمیت قضیه هنگامی آشکار می شود که دریابیم، آنان هرگز در حد ابزاری برای هر گونه باور و تفکر و تغییر رفتاریی نباید تقلیل یابند، بلکه آن ها همان کسانی هستند که جامعه امروز و فردا برای آن ها و از طریق خواست و تصمیمات آنان پیش می رود. به بیانی دیگر، از یک طرف هر نسلی که از اطلاعات و دانشی جدید آگاه شدهاند، حق دارند که بر حسب الگوی تعامل و علایق اجتماعیشان در تغییر رفتار و پذیرش یا عدم پذیرش آن و انتقال شان به سایر افراد، تصمیم گیرند و از طرف دیگر، آن ها تنها وسایلی برای اجرای خواسته های نسل پیشین در جامعه نیستند، بلکه جامعه فردا با تفکر آن ها و مهمتر از همه برای آنان تحقق یافتنی و معنادار خواهد بود. از این روی هر برنامهء تحول و تربیتی در جامعه تزریقی نیست، بلکه تغذیه شدنی است و انتخاب نهایی آن نیز به جوانان و نسلی برمیگردد که در مورد تغییر رفتار در الگوهای مألوف خویش، حق انتخاب دارند. اما چگونگی تحقق آن به ساختارهای اجتماعی هر جامعه ای بستگی دارد. جامعهای که درصدد نیل به جامعه ای باز و آزاد است میبایست هم تصویری روشن از اهداف نظری و عملی موردنظر داشته باشد و هم باید از شرایط کنونی خود برای رسیدن به چنان جامعه ای آگاهی داشته باشد.
دکتر کاوه احمدی علی آبادی
دکترای فلسفه از تگزاس آمریکا
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست