چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

انگیزشی شیرین, آموزشی ماندگار


انگیزشی شیرین, آموزشی ماندگار

این روزها صحبت از قرآن و قرائت و تلاش برای فهمیدن مفاهیم این کتاب آسمانی جاودان بسیار زیاد است برای لذت و تاثیرپذیری بیشتر از معجزه حضرت رسول, باید ابتدا شأن قرآن را بشناسیم و سپس سراغ کشف راه های مفید برای بهره گیری های بیشتر برویم

این روزها صحبت از قرآن و قرائت و تلاش برای فهمیدن مفاهیم این کتاب آسمانی جاودان بسیار زیاد است. برای لذت و تاثیرپذیری بیشتر از معجزه حضرت رسول، باید ابتدا شأن قرآن را بشناسیم و سپس سراغ کشف راه‌های مفید برای بهره‌گیری‌های بیشتر برویم.

قرآن کتابی نیست که برای سرگرمی، مدتی با آن مشغول شد و بعد آن را بدون هیچ دستاورد خاصی به فراموشی سپرد. قرآن برای هدایت همه ما نازل شده است و فعالیت های قرآنی مان نیز باید در سه جهت پیش رود: خواندن، فهمیدن و عمل کردن. حال آن که ما گاهی اوقات فقط در همان نقطه اول یعنی خواندن و به عبارت دیگر روخوانی و قرائت قرآن محدود می شویم. اگر اصل، خواندن باشد، و تمام همتمان صرف همین گام نخست شود، باید گفت که حتی موفق به طی یک سوم از این مسیر نشده ایم. زیرا خواندن صِرف و بدون فهم و عمل، می تواند مخاطب را به بیراهه بکشد.

مگر نه آن که در دنیای اسلام چاپ های متعددی از قرآن با تیراژ های بسیار بالا صورت گرفته است؟ مگر نه آن که مجالس قرائت و آموزش های روانخوانی و قرائت بسیار زیاد است؟ پس چرا مسلمانان با یکدیگر اختلاف دارند و داعش ها وجود دارند و بوکو حرام ها اقدامات فجیعی انجام می دهند؟

البته نباید این صحبت را بر رد ارزش قرائت تلقی کرد. مسلما اولین گام برای ارتباط با یک کتاب، خواندن آن است و قرائت قرآن نیز همین نخستین گام است که اتفاقا اهمیت زیادی دارد، اما مهم آن است که قرائت نباید به هدف تبدیل شود.

اشتیاق، عامل علاقه به قرآن

همه ما بارها در آموزه های دینی، درباره ارزش و اهمیت آموزش قرآن به فرزندانمان خوانده ایم و شنیده ایم. آیا منظور از آموختن قرآن به فرزندان، فقط روخوانی قرآن بوده است؟ مسلما بخشی از این آموزش روخوانی بوده ولی هدف اصلی، انس گرفتن با قرآن است. اگر روخوانی بدون نزدیکی و انس با قرآن صورت بگیرد، نوجوان با عمق مفاهیم و آموزه های آن آشنایی پیدا نمی کند. حال چاره چیست؟

همواره در بحث های آموزشی، بحث انگیزش مقدم بر آموزش است. یعنی باید نخست زمین را شخم زد و بعد بذر را پاشید تا انتظار رویش، معقول باشد. پیش از آن که فیزیک را به دانش آموزان آموزش دهیم باید انگیزه کافی برای یاد گرفتن فیزیک را در آنها ایجاد کنیم تا اشتیاق برای یادگیری وجود داشته باشد.

سوالی که همواره در این باره از دوستان و دیگران می پرسم این است که چرا باید در سه سال نخست دبستان به دانش آموزان روخوانی قرآن را آموزش داد؟ و باورم بر این است که چون هر دانش آموزی برای ۱۲ سال در اختیار آموزش و پرورش است، پس ما فرصت کافی برای آموزش ابعاد مختلف قرآن را داریم. سه سال نخست دبستان، بهترین فرصت برای ایجاد انگیزه یادگیری قرآن در دانش آموزان است. چقدر خوب است اگر معلمان ما در این سه سال نخست، مباحث قرآنی، قصه های قرآنی، اخلاقیات قرآنی و... را به شکل جذاب به شاگردانشان درس دهند، تا هر سال میل و اشتیاق آنان برای یادگیری قرآن بیشتر شود.

ولی اکنون شیوه آموزشی ما کاملا متفاوت است. از همان ابتدا حروف گچپژ و قاعده نوشته شدن ولی خوانده نشدن حروف والی را به آنان یاد می دهیم. این قوانین تا حدی دشوار است و شاید موجب دلزدگی بعضی از دانش آموزان شود.

مساله را به شکل دیگری بیان می کنم. چرا دانش آموزان ما معمولا به خواندن اشعار با ارزش حافظ و سعدی و فردوسی علاقه ای ندارند؟ زیرا ما چند شعر دشوار از این شاعران گرانقدر را در کتاب های درسی گنجانده ایم و فقط می کوشیم دانش آموزان معنای واژگان و ابیات را بیاموزند و هیچ گاه جهان حافظ، سعدی یا فردوسی را به آنان نشان نمی دهیم. اگر دانش آموز من بیاموزد که حافظ معتقد است هیچ گوهری بدون تحمل سختی ها به دست نمی آید و بیاموزد که این شاعران به جهانی روشن می اندیشیده اند، کم کم به خواندن اشعار آنان میل پیدا می کند.

حال سوال این است که در چه زمانی و در چه زمینه ای باید آموزش قرآن صورت بگیرد؟

انسان با معنا و درک زندگی می کند. پس باید به کودک کلاس اول قصه موسی و عیسی را درس داد و چنان مطالب نابی از قرآن را برایش گفت که در سال دوم برای شنیدن داستان ایوب و یعقوب اشتیاق زیادی پیدا کند و در سال سوم خود منتظر یاد گرفتن آموزه های دیگر باشد. با چنین آموزشی، عشق به قرآن در جان و روحش جاری می شود و او به قرآن احساس نیاز پیدا می کند و در سال چهارم، خودش میل به یادگیری روانخوانی قرآن دارد. آنجاست که دیگر آموزش حروف والی، کار دشواری نیست زیرا انگیزه کافی برای آموختن وجود دارد.

من تاکید می کنم با آموزش روانخوانی و قرائت قرآن کاملا موافقم و خودم از زمان کودکی در چنین فضاهایی بزرگ شده ام. دغدغه من در این است که مبادا عده ای قرائت قرآن را هدف نهایی خود قرار دهند. استاد موسوی بلده، از فعالان مشهور قرآنی، به شیوه ای کاملا درست، تعمدا هر جلسه پس از آموزش قرآن حدود یک ربع به طرح مباحث تفسیری مشغول می شوند. مبادا کسی ۳۰ سال به کلاس قرائت قرآن برود ولی تفسیری حتی جزئی از هیچ یک از آیات قرآن را بلد نباشد! مبادا آموزش های سنگین به جای ایجاد رغبت و انگیزه، آسیب رسان باشند که البته من بارها شاهد چنین آسیب هایی در مشاوره هایم در نمایشگاه بین المللی قرآن کریم بوده ام.

خلاصه آن که خدا در قرآن هنرمندانه سخن گفته و اوست که روان انسان را می شناسد و برای تحت تاثیر قرار دادن روح بشر از جاذبه های هنری استفاده کرده است. تلاش برای قرائت های زیبا به منظور افزایش تاثیرگذاری محتواست تا از گام قرائت زیبا، به درک و در نهایت به عمل برسیم و از این طریق انسانی قرآنی باشیم. مبادا این همه زیبایی را بیهوده و ناآگاهانه هدر دهیم!

حجت الاسلام غلامرضا حیدری ابهری

نویسنده و محقق



همچنین مشاهده کنید