شنبه, ۲۶ خرداد, ۱۴۰۳ / 15 June, 2024
عشق و ازدواج
شاگردی از استادش پرسید عشق چیست؟
استاد در جواب گفت به گندم زار برو و پر خوشه ترین شاخه را بیاور.اما در هنگام عبور از گندم زار به یاد داشته باش که نمی توانی به عقب برگردی تا خوشه ای بچینی.
شاگرد به گندم زار رفت و پس از مدتی طولانی برگشت . استاد پرسید چه آوردی و شاگرد با حسرت جواب داد هیچ !هرچه جلو می رفتم خوشه های پر پشت تر می دیدم و به امید پر پشت ترین آن ها تا انتهای گندم زار رفتم . استاد گفت عشق یعنی همین!
شاگرد پرسید پس ازدواج چیست؟
استاد به سخن آمد که به جنگل برو و بلندترین و زیباترین درخت را بیاور. اما به یاد داشته باش که باز هم نمی توانی به عقب برگردی.
شاگرد رفت و پس از مدت کوتاهی با درختی برگشت.
استاد پرسید: چه شد؟
او در جواب گفت به جنگل رفتم و اولین درخت بلندی را که دیدم انتخاب کردم. ترسیدم که اگر جلو بروم باز هم دست خالی برگردم. استاد گفت ازدواج یعنی همین!!!
http://neshate-koohestan.blogfa.com/post-۶۹.aspx
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
دورههای مدیریتی دانشگاه تهران
ویزای تضمینی ایتالیا کانادا
انتخابات ریاست جمهوری انتخابات مسعود پزشکیان انتخابات ریاست جمهوری 1403 ایران انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم سعید جلیلی قالیباف علیرضا زاکانی محمدباقر قالیباف ریاست جمهوری پزشکیان
تهران قتل سیل آموزش و پرورش هواشناسی شهرداری تهران جاده چالوس سیلاب وزارت بهداشت پلیس سازمان هواشناسی قوه قضاییه
خودرو عید قربان همستر کامبت دولت سیزدهم قیمت دلار بورس قیمت خودرو یارانه قیمت طلا چین حقوق بازنشستگان مسکن
فضای مجازی تلویزیون رسانه ملی سینمای ایران دعای عرفه دفاع مقدس صدا و سیما سینما سریال سازمان صدا و سیما بازیگر موسیقی
فناوری دانش بنیان
رژیم صهیونیستی روسیه غزه جنگ غزه اسرائیل فلسطین آمریکا اوکراین عراق لبنان علی باقری کنی حماس
فوتبال پرسپولیس یورو 2024 استقلال تیم ملی آلمان مس رفسنجان فدراسیون فوتبال لیگ برتر باشگاه پرسپولیس جواد نکونام تیم ملی فوتبال ایران باشگاه استقلال
هوش مصنوعی ایلان ماسک گوگل ناسا سرطان اپل مایکروسافت سامسونگ تسلا خودرو چینی
قهوه کاهش وزن سنگ کلیه فشار خون پیری دیابت زوال عقل افسردگی