دوشنبه, ۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 20 January, 2025
آیا اروپا متحول می شود
نباید فراموش کرد که امکان مخالفت با معاهده لیسبون در مرحله اجرا از سوی ملتهای اروپایی بسیار زیاد خواهد بود.این احتمال با توجه به مخالفت علنی و شدید ملتهای اروپایی با سیاستمدارانشان شدت یافته است.هم اکنون شاهد هستیم که در کشورهای اصلی اروپایی مانند انگلستان،فرانسه و آلمان سیاستمداران از محبوبیتی حداقلی برخوردار هستند.در چنینی شرایطی چگونه می توان نسبت به فرجام معاهده لیسبون امیدوار بود؟از سوی دیگر،حدودچند سال قبل شاهد بودیم که سوئدیها علی رغم ترور آنالیند،وزیر امور خارجه محبوبشان که خواهان پیوستن سوئد به واحد پول اروپایی بود در همه پرسی به این طرح رای منفی دادند.این مسئله به خودی خود نشاندهنده این است که ملتهای اروپایی حاضر نیستند به هر قیمتی تحت لوای سیاستهای واحد اروپا قرار گیرند.خصوصا اروپایی که امروز در حد فاصل بین کاخ سفید و کاخ کرملین دست و پا می زند و چشم به برگزاری انتخابات در این دو کشور دوخته است.انتخاباتی که نتیجه آن از اکنون در این دو کشور تقریبا مشخص است.شکست جمهوریخواهان در آمریکا و پیروزی طرفداران پوتین درروسیه!
در چنین شرایطی مقامات اروپایی چگونه قادر به تحلیل مناسبات جدید مجموعه ناهمگون خود خواهند بود؟
اخیرا شاهد بودیم که بلغارستان به عنوان اولین کشور اروپایی پیمان اتحادیه اروپا که جای قانون اساسی واحد را گرفته، به امضا رسانده است . پارلمان بلغارستان در نشست خود با اکثریت دو سوم آرا به پیمان اتحادیه اروپا رای مثبت داد . البته این پیمان زمانی لازم الاجرا خواهد بود که ۲۷ کشور عضو اتحادیه اروپا آن را به تصویب برسانند . از میان ۲۷ عضو اتحادیه اروپا تنها ایرلند قرار است که تصویب پیمان واحد را به همه پرسی مردم کشور خود بگذارد . پیمان لیسبون از سال ۲۰۰۹ میلادی به اجرا گذاشته می شود.اما در سال ۲۰۰۹ میلادی بافت سیاسی اتحادیه اروپا به طوری نسبی تغییر می یابد.پیروزی احتمالی سوسیال دموکراتها در سالهای آتی میتواند آینده معاهده لیسبون را خدشهدار سازد.از سوی دیگر،بسیاری از سندیکاهای کارگری اروپا نیز پذیرای این معاهده در مرحله اجرا نخواهند بود.البته تنظیم کنندگان این معاهده ترتیبی اتخاذ نموده اند که مطابق آن معاهده لیسبون شکلی اجرایی به خود بگیرد،اما در مرحله اجرا کدام اهرم می تواند مانع از احراز ناکارآمدی این معاهده گردد؟
از سوی دیگر،هم اکنون تحولاتی در اروپا رخ می دهند که نشاندهنده ماهیت ناپایدار اتحادیه اروپا و تغییر شکل آن در آینده ای نزدیک خواهند بود.عقبنشینی اتحادیه اروپا در برابر روسیه سیگنالی است که این مجموعه از اکنون به کاخ کرملین مخابره نموده است.این سیگنال در مرحله نخست توسط نیکلا سارکوزی،رئیس جمهور فرانسه مخابره شد و حتی توسط دیپلماتهای اروپایی محکوم شد،اما در ادامه، دیگر اعضای اتحادیه اروپا نیز از رویکرد خصمانه خود نسبت به انتخابات روسیه عقب نشینی نمودند.
در این راستا رئیس اداره انتخابات سازمان امنیت و همکاری اروپا تصریح نمودهاست که این سازمان مجبور شد از نظارت بر انتخابات پارلمانی روسیه صرفنظرکند. اشتروهال دریافت نشدن ویزا برای فراهمکردن مقدمات فنی نظارت بر این انتخابات را از مهمترین موانع ایجادشده برای این نظارت ذکر کرده است. او معتقداست که اتحادیه اروپا نمیتوانست ناظران خود را مانند تروریستها به روسیه اعزام کند .
البته این اظهار نظر اشتروهال جنبه ای کاملا توجیهی دارد.دیپلماتهای اروپایی بر اساس محاسبات دیگری فشار سیاسی ومدنی خود بر مسکو را متوقف نمودهاند.البته در خصوص مسئله کوزوزو نیز اختلافات زیادی میان مسکو و اتحادیه اروپا باقی مانده است،اما این اختلافات کاملا مقطعی است و با لابیهای میان مدت از بیننخواهد رفت.در این میان،وزیر خارجه روسیه با تائید اینکه مسکو تصمیم شورای امنیت در خصوص اعطای استقلال به کوزوو را وتو خواهد کرداظهار داشته است که اگر اتحادیه اروپا و ناتو بخواهند با نادیده گرفتن مکانیسمهای سازمان ملل، خود به حل این مسئله بپردازند، بدان معناست که آنها خود را بالاتر از قوانین بین اللملی می دانند.
رایزنیها در شورای امنیت سازمان ملل در خصوص وضعیت کوزوو بدون نتیجه به پایان رسیده است. در جریان این رایزنیها گزارش «تروئیکای کوزوو» بهعنوان میانجیان بین المللی مورد بررسی قرار گرفت، ولی اعضای شورای امنیت نتوانستند به توافقی در این خصوص دست یابند و اکنون این ناتو و اتحادیه اروپا خواهند بود که بهطور یکجانبه به حل و فصل این مشکل می پردازند.
البته یک چیز مشخص است و آن اینکه نباید در انتظار آن بود که مسئله کوزوو طی روزهای آینده به سرانجامی برسد. اعضای اتحادیه اروپا ظرف چند ماه آینده به تصمیم گیری در این مورد می پردازند. آمریکا از چنین روند تحولاتی حمایت می کند، در حالی که روسیه بهشدت مخالف آن است.
صربستان هم خواهان ادامه روند مذاکرات بین بلگراد و پریشتیناست و تهدید کرده که بر ضد هر کشوری که استقلال کوزوو را به رسمیت بشناسد، به مجامع قضائی بین المللی بهخاطر نقض قوانین بین المللی، شکایت خواهد کرد.
در چنین شرایطی ،وزیر امور خارجه روسیه این مسئله را مود تائید قرار داد که این کشور هر نوع تصمیم شورای امنیت در خصوص اعلام اعطای استقلال به کوزوو را وتو خواهد کرد.
وی خاطرنشان ساخته است که این کار نه به منظور تثبیت جایگاه روسیه، بلکه به خاطر آن است که وتو بخش مهمی از قوانین بین المللی است که بعد از جنگ جهانی دوم به مسکو اجازه می دهد تا از وقوع مناقشات گسترده بین المللی جلوگیری کند.
به اعتقاد لاوروف، اگر اتحادیه اروپا و ناتو اعلام کنند که اکنون دیگر آنها همه مکانیسمهای قانونی موجود در سازمان ملل را نادیده گرفته و خود به حل و فصل این مسئله خواهند پرداخت که چگونه صربستان را تقسیم کرده و به صرب های ساکن کوزوو اجازه ندهند نقطه نظر خود را نسبت به این مسئله اعلام نمایند، این بدان معنا خواهد بود که آنها خود را فراتر و خارج از چارچوب قوانین بین المللی قرار داده اند.
در هر حال به نظر می رسد که اختلافات میان اتحادیه اروپا و روسیه با توجه به تحولات سیاسی که در کاخ سفید و کاخ کرملین رخ می دهد،از حالت حاد به درجهای پایین تر تقلیل یافته است.
در این میان تحولاتی که در ایالات متحده آمریکا نیز رح می دهد آینده سیاسی اروپا را با ابهام مواجه ساخته است.
روزنامه فرانکفورتر آلگماینه در تحلیلی به قلم گونتر نونن ماخر در این باره می نویسد:
بسیاری از نظرسنجی ها نشان میدهند که اعتبار و حیثیت ایالات متحده آمریکا در سالهای اخیر به پایین ترین حد خود رسیده است. این حقیقتی است که حتی بسیاری از متحدان و دوستان قدیمی آمریکا از جمله انگلیس به آن اذعان می کنند. بر اساس نظر سنجی ها از نظر بسیاری از اروپایی ها آمریکا به عنوان بزرگترین تهدید برای پایداری و صلح جهانی قلمداد می شود. این حقیقتی است که حدود یک سوم جامعه آمریکا نیز به آن اعتقاد دارند.از سالهای ۱۹۹۰ آمریکا تقریبا هیچ رقیب قدرتی در دنیا نداشت. اما در سالهای اخیر تحولاتی در دنیا رخ داده است به گونهای که بسیاری از شرکا و متحدان آمریکا که سالهای طولانی تحت حمایت این کشور زندگی کرده اند حالا می توانند انتقادات خود را نسبت به سیاستهای آمریکا به وضوح اظهارکنند. این احساس استقلال در شرکای سابق آمریکا، موقعیت برتری واشنگتن را در دنیا به طور اساسی تغییر داده است .
از سوی دیگر،مخالفت اساسی برخی مقامات اروپایی با مسئله استقرار سیستم دفاع ضد موشکی ایالات متحده آمریکا در خاک اروپا نشاندهنده فاصله گیری تدریجی و البته قابل لمس برخی کشورهای اروپایی نسبت به واشنگتن است.به عنوان مثال ،شهرداران شهرهای اروپایی ، عضو سازمان شهرداران برای صلح ، خواستار از میان برداشته شدن سلاح های هسته ای آمریکا از کشورهای اروپایی شده اند.
شهرداران شهرهای اروپایی که آمریکا سلاح های هسته ای خود را در کشورهایشان انباشت کرده است ، مبارزه تبلیغاتی را برای خارج شدن سلاح های هسته ای آمریکا از کشورشان آغاز کردهاند.
این شهرداران ، که درسازمان موسوم به سازمان شهرداران برای صلح عضویت دارند ، حذف تمامی سلاح های هستهای آمریکا را از شهرهای کشورشان تا سال ۲۰۲۰ خواستار شده اند.سازمان شهرداران برای صلح دارای ۱ هزار و ۹۳۷ عضو در ۱۲۶ کشور جهان است.۴۵ شهردار از کشور انگلستان نیز در این سازمان عضویت دارند.شهردار لندن ، بلفاست، ادینبورگ ، گلاسگو ، بیرمنگام ، آکسفورد، کمبریج و منچستر از جمله این شهرداران هستند.
در هر صورت سوال اصلی اینجاست که کشورهای اروپایی در اینمیان چگونه می خواهند یا سعی دارند خود را در مجموعه ای مستقل تعریف نمایند؟آیا معاهده لیسبون می توان این رویای خام اروپائیان را تحقق بخشد؟پاسخ این سوال کاملا منفی است.اخیرا کشورهای اروپایی سعی کرده اند با گسترش مرزهای خود جلوه ای از همگرایی خود را به نمایش بگذارند.در این راستا ۹ کشور اروپایی که اکثرا در جبهه سابق شرقی این قاره قرار داشتند، (در اقدامی برای ایجاد یک منطقه اروپایی که به موجب آن به ۴۰۰ میلیون تن اجازه داده میشود تا از استونی در شرق تا پرتغال در غرب بدون نشان دادن روادید سفر کنند، مرزهایشان را میان یکدیگر برداشتند.
خوزه مانوئل باروسو رئیس کمیسیون اروپا، در حالی که از افزوده شدن کشورهای جمهوری چک، استونی، مجارستان، لتونی، لیتوانی، مالت، لهستان، اسلواکی و اسلوونی را به دیگر ۱۵ کشور سابق عضو معاهده شینگن تقدیر میکرداظهار داشته است که رفت و آمدهای آزادانه مردم یکی از حقوقهای اصلی شهروندان این قاره است.
اکثر رهبران اروپایی از میان برداشتهشدن مرزهای داخلی چند کشور اروپایی را مورد استقبال قرار دادند. اما اکثر مردم این قاره در مورد افزایش جرایم و مهاجرتهای غیر قانونی ابراز ترس کردهاند.مسلما این اقدام در عین اینکه موجب خرسندی مقامات اروپایی شده است،تاثیری در همگرایی دولتها و ملتهای اروپایی نخواهد داشت.این حقیقتی است که مقامات دولتی اتحادیه اروپا نیز نسبت به آن آگاه هستند.ملتهای اروپایی تنها منبعی هستند که می توانند اروپای واحد واقعی را به فعلیت بر سانند.اگرنه این اتحاد نمی تواند از سوی دولتهای اروپایی و با اتکا بر پیمانهایی مانند معاهده لیسبون به فعلیت برسد.تا زمانی که پیوند میان دولتها و ملتهای اروپایی شکل کاربردی خود را نیابد،سخن گفتن از اتحاد و همگرایی در اروپا غیر ممکن خواهد بود.
در این پیمان همچنین در سیاستهای مربوط به امور مهاجرت و نظم و قانون هماهنگی ایجاد شده است و اتحادیه اروپا ارزیابی کرده که حدود یک میلیارد یورو برای بهبود اوضاع امنیتی در مرزهای جدید هزینه شده است. انگلیس و ایرلند به این معاهده نپیوستهاند و بلغارستان و رومانی، اعضای جدید اتحادیه اروپا هنوز اجازه نیافتند در این پیمان حضور یابند.
سعید سبحانی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست