پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

«هزاردستان» و مرگ خوشنویس موسیقی ایران


«هزاردستان» و مرگ خوشنویس موسیقی ایران

به مناسبت بیستمین سالمرگ استاد مرتضی حنانه

استاد مرتضی حنانه را با کتاب «به رهبری استاد» اثر هنرمند گرامی تورج زاهدی، خیلی صمیمی، گرچه اجمالی می‌توان شناخت.

او برای من در آن زمان به عنوان آهنگساز جلوه کرد. اما زمانی که پای صحبت فریدون حافظی ـ آهنگساز و نوازنده تار نشستم، همچنین روایتی از علی کسمایی پدر دوبله ایران شنیدم، جایگاه او را، در عرصه دوبله بیشتر شناختم.

متوجه این نکته شدم که مرتضی حنانه، همچنانکه در عرصه ارکستراسیون موسیقی ملی صاحب نظر و آثار بود، موسیقی متن فیلم و دوبله فیلم‌های خارجی را در ایران به نوعی پایه گذاری کرد که بارزترین ویژگی کارش در موسیقی فیلم، استفاده از افکت‌ها به عنوان المان‌های موسیقی متن فیلم است. شاید تیتراژ موسیقی پرآوازه هزاردستان که از ساخته‌های موسی‌خان معروفی است، را بیاد بیاورید. تراش قلم خوشنویس و ساخت دوات و صدای گلوله و رنگین شدن صفحه خوشنویسی به خون خوشنویس، شاید با اظهارنظر علی حاتمی در موسیقی تیتراژ شنیده شده است، اما مرتضی حنانه، با تنظیم واریاسیون‌های موسیقی هزاردستان و پیشتر در فیلم‌های دیگر، نشان داده است که حتی سوت قطار و سروصدای، حرکت آن را می‌تواند،‌ در خطوط حامل موسیقی آثار خود بگنجاند. از مرتضی حنانه دو یادگار به جا مانده است.

میترا و امیرعلی حنانه دخترش در فرانسه است و پسرش گویا آکادمی تخصصی حنانه را، مدیریت می‌کند.

اگرچه کوشش برای گفت‌و‌گو با این دو عقیم ماند ولی به برخی از آثار او، می‌توان با رجوع به کارنامه انتشارات چنگ دسترسی پیدا کرد. امیدواری بر این است که کتاب زندگینامه و شرح حال این استاد گرانمایه، در بازار هنری قدعلم کند، تا مگر از این بابت، کاستی و فقر اطلاعات، زدوده شود.

باتوجه به درهم تنیدگی سینما و موسیقی در آثار او، پذیرای یادداشتی از مرتضی محمدیان، منتقد سینما باشید:

«مرتضی حنانه یک اتفاق در عرصه هنری یا به عبارتی آوا و نواهای این سرزمین است. او هم در عرصه دوبله از اولین‌ها محسوب می‌شود و هم در عرصه موسیقی متن فیلم.

به واقع بررسی زندگی هنری کسی چون او، بیانگر آنچه بر هنر گذشته نیز محسوب می‌شود. چرا که او و کسانی همچون او اصولاً به دلیل فعالیت و حضور پررنگ خود، روایتگر مراحلی هستند که بر رشته مورد فعالیت‌شان گذشته است.

به عنوان مثال وقتی در عرصه دوبله فعالیت می‌کند با اولین‌هایی که دوبله را در ایتالیا آغاز کرده بودند همراه می‌شود، اما مدت زیادی نمی‌تواند در این عرصه فعال باقی بماند. چون خیلی زود وجهه هنری دوبله به وجهه تجاری تبدیل می‌شود. برای توضیح این مفهوم رجوع به گفته‌ای از ایشان که در کتاب تاریخ سینمای ایران نوشته جمال امید نقل شده است، بهترین و رساترین سند محسوب می‌شود.

او می‌گوید: «اوایل کارها با عشق و ظرافت و دقت انجام می‌شد بعداً با دخالت‌های،‌ غالباً از سوی سوداگری، دوبله فیلم از ذوق و سلیقه خالی شد و وقتی من پس از ۱۰ سال به تهران بازگشتم، استودیوهای متعددی شامل کینه استودیو (که ما کارمان را از آنجا آغاز کردیم)، لوکس فیلم، فونو فیلم، تیتانوس و غیره، هنوز مشغول دوبله فیلم‌ها به زبان فارسی بودند.»

مرتضی حنانه یک هنرمند مشتاق بود، هنرمندی که شاید در زمانی و در مکانی نه چندان مناسب قرار گرفته بود. او در عرصه موسیقی متن فیلم با اشتیاق وارد می‌شود و با ساخت موسیقی فیلم «بهلول» در سال ۱۳۳۶ نام خود را به عنوان اولین‌ها ثبت می‌کند. او در این عرصه هم خیلی زود فعالیت خود را معطوف آثاری می‌کند که سعی داشته‌اند متفاوت از آنچه مرسوم بوده باشند.

اگر مواردی مثل «صاحب انتظار» ساخته سیامک یاسمی در سال ۱۳۴۲ تا حد زیادی موجب دلسردی می‌شود و شکست فیلم باعث می‌شود نسبت به موسیقی هم بی‌مهری شود تا جائیکه در نقد فیلم به موسیقی فیلم اینگونه اشاره می‌شود که؛ «هوا و دریا طوفانی است و همه اهل ده کنار دریا به انتظار نشسته‌اند و آهنگساز ـ مرتضی حنانه ـ چه نبوغی ابراز داشته‌ است. ابوعطا و دشتی در رِمینور، دل سنگ را هم آب می‌کند!»

اما روحیه نوگرای حنانه در ادامه او را با «آرمان» و اولین ساخته‌اش «عروس دریا» همراه می‌کند که نسبتاً تلاش موفق برای دوری از سنت‌های رایج سینمای مبتذل در آن سال‌ها محسوب می‌شود.

در ادامه حنانه با داریوش مهرجویی با اولین تجربه فیلمسازی‌اش نیز همراه می‌شود و موسیقی «الماس ۳۳» را برای او که نه در این فیلم که از دومین اثرش «گاو» تا به امروز با «سنتوری» متفاوت‌ترین و برجسته‌ترین کارگردان سینما شناخته می‌شود، تضعیف می‌کند.

جلال مقدم از دیگر کارگردانانی است که حنانه با او به عنوان یک فیلمساز متفاوت آغاز راه را ادامه می‌دهد. حنانه برای آثار مستند و تلویزیونی، موسیقی متن می‌سازد تا اینکه به اثر ماندگاری چون «هزاردستان» می‌رسد. او در کنار علی حاتمی که همچون حنانه، پیر تجربه هنر و مراحل پرفراز و نشیبی است که در این وادی طی کرده، مشهورترین اثر خود را ارائه می‌دهد. در حقیقت نوایی که در هزاردستان قرار می‌گیرد، پر از چین و چروک‌های هنرمندی نوگرا و پرتلاش است که اگر در جایی قرار می‌گرفت که قدر هنرمند حداقل همسنگ ارزش هنر بود، شاید امروز نامش و یادش چنانکه شایسته است مطرح می‌شد. حنانه با موسیقی هزاردستان ما را متوجه عمری تجربه و دانش می‌کند و با ظرافت‌ها و تکنیک‌هایی که به کار می‌برد ما را به دیگر آثارش رجوع می‌دهد. آثاری که یک به یک همراه و همگام با نوآوران عرصه‌های مختلف هنری بوده است. و من امروز هر بار که نام مرتضی حنانه را یا یکی از آثارش را می‌شنوم مانند نام بسیاری از هنرمندان بارها در ذهن تکرار می‌کنم، چه حیف.»

هومن ظریف