دوشنبه, ۲۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 10 February, 2025
مجله ویستا

تغییر و یادگیری


تغییر و یادگیری

گاهی فراز، گاهی فرود، هر از گاهی یک شب چادرخوابی و شاید هم یک هتل فراتر از ستاره، هتلی رویایی که هیچ گاه فکر نمی‌کرده‌ای شبی نیز در آن بیتوته کنی، گاهی هم‌صحبتی با رمه‌داری …

گاهی فراز، گاهی فرود، هر از گاهی یک شب چادرخوابی و شاید هم یک هتل فراتر از ستاره، هتلی رویایی که هیچ گاه فکر نمی‌کرده‌ای شبی نیز در آن بیتوته کنی، گاهی هم‌صحبتی با رمه‌داری عاشق! درست با همان ویژگی‌هایی که مولانا می‌گوید، با ذکری از حضرت حق:

تو کجایی تا شوم من چاکرت

چارقت دوزم کنم شانه سرت

سفر یعنی تغییر و تغییر یعنی یادگیری؛ بگذارید موضوع را با ارائه یک مثال بیشتر بشکافیم:

شکوفه گیلاس، از زیباترین زیبایی‌های دنیاست. اگر تردید دارید از یک ژاپنی یا در این سال‌ها از یک کانادایی بپرسید، ببینید که چگونه با زیبایی‌های شکوفه گیلاس در فروردین‌ماه نیایش می‌کنند، چگونه در کانادا می‌روند به قصد این که ساعت‌ها در میان شکوفه‌های گیلاس پیاده‌روی کنند و... .

آری شکوفه گیلاس زیباست، شکوفه بادام و سیب نیز زیبایی‌های خاص خود را دارد، اما زیبایی چه وقت زیبا می‌شود، آیا اگر همه دنیا شکوفه گیلاس و بادام و سیب باشد و هیچ رنگ دیگر یا نوع دیگری نباشد، مثلا کوهستان و کویر نباشد، آیا باز هم برای ما شکوفه گیلاس زیباترین خواهد بود، آیا باز هم کوه سترگ خواهد بود و... .

بی‌تردید زیبایی در میان مجموعه‌ای از تفاوت‌ها، تناقض‌ها، تضادها و متاسفانه در جمعی از نازیبایی‌ها رخ می‌نماید، در غیر این صورت همه دنیا یکرنگ خواهد بود و شاید که بر اثر تکرارهای بی‌ثمر، اوج زیبایی به حضیضی از یکنواختی برسد، مثلا اگر در ایران ما همیشه بهار باشد، آیا باز هم در اسفندماه این ‌گونه دل‌نگران و دلتنگ بهار می‌شویم، دل و دیده‌مان را به استقبالش می‌بریم یا این‌که فکر خواهیم کرد که تکراری است که همیشه بوده است و خواهد بود.

بخش مهمی از یادگیری ما انسان‌ها، از بستر تغییر است. بسیاری از ما از تغییر نگرانیم، دلهره داریم، به استقبال آن نمی‌رویم، حتی نمی‌توانیم فکر کنیم که یک شب در خانه خودمان نباشیم، در تصوراتمان نمی‌گنجد که مثلا یک شب را در یک چادر سپری کنیم یا این که اگر با خانواده خود هستیم و امکان بیتوته در چادر را نداریم، همراه با خانواده‌مان شبی را در یک خانه روستایی بگذرانیم.

واقعیت امروز زندگی ما این شده است که درصد قابل‌توجهی از ما زندگی‌مان را با یک زنگ دیجیتال آغاز می‌کنیم، شبانگاه‌مان هم این‌گونه که ختم می‌شود که نمی‌دانیم از فرط خستگی چگونه چشم‌هایمان به خواب شبانه رفته است و دوباره بامدادی دیگر و صدای زنگ دیجیتال... .

کار، تلاش، اداره، مدرسه، دانشگاه و... هر کدام در جایگاه خود ارزشمند است و لازم، اما ما انسان‌ها در ذات خود نیازمند تغییریم و بخش مهمی از آموخته‌ها و یادگیری‌های‌مان از پس همین تغییر حاصل می‌شود و نباید روح خود را از این تغییرات مثبت محروم کنیم و چه‌بسا که اگر به حس‌های مثبت خود و خانواده‌مان پاسخ مناسب ندهیم، با مشکلات و تبعات بسیار بیشتری روبه‌رو خواهیم شد، ضمن این‌که مانعی برای اعتلای روح خود ایجاد کرده‌ایم.

این بار به سفر کردن، به گونه‌ای از تغییر نگاه کنید و به این نکته بیندیشید که از پس این تغییر چگونه می‌توانید زندگی خود را بهبود دهید؟ به این نکته فکر کنید که وقتی با دیگران ارتباط برقرار می‌کنید از آنها چه می‌توانید بیاموزید؟ و حتی اگر دل به سفر بسپارید مطمئن باشید در کوتاه‌مدتی با بسیاری از تابوهایی که تاکنون به عنوان بهترین‌ها در ذهن خود نگه داشته بودید وداع کرده و تازه درک خواهید کرد که روح شما تا کجا و بیکران‌ها می‌تواند مسیر بپیماید.

سفر خوش!