یکشنبه, ۲۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 9 February, 2025
دستفروشان موفقیت
قصه قصه پنیر جامانده است؛ قصه پنیری که باید او را بو کنیم تا نگندد. قصه قصه رسیدن و نرسیدن است؛ قصه آدمهایی که دوست دارند برسند اما نمیرسند.
میگویند این، قصه آدمهایی است که پشتکار ندارند و کارهایشان را پشت گوش میاندازند. میگویند داستان آدمهایی است که خوب بلد هستند سخنرانی کنند اما برای زندگی دیگران. معدودی میگویند قصه قصه عرضه و تقاضاست، یک بازار کار است. راستی عجب دوره زمانه بدی شده میگویند دیگر روح و روان آدمها هم از قیمتش افتاده است.
بعضیها میگویند موفقیت روی ستونهای شکست بهوجود میآید. بعضیها این موضوع را باور دارند، عدهای فراتر رفتهاند و به آن عمل میکنند. بعضیها معتقدند که این سمینار موفقیت نبود کنفراس کتاب چه کسی پنیر. . . بود. بعضیها میگویند مکمل کتاب بود چون نمیدانستم پنیر چیست؟بعضیها، بعضیها میشوند، صاحبخانه و ماشین و دک و پزی.
عدهای معتقد هستند این کار آنقدر با قلب آدمها رابطه دارد که بهتر است دلی کار کنیم.
بعضیها در این همایشها قصه میشوند، سرمشق برای آنهایی که ناامید و ناموفق هستند، بعضیها آنقدر ناتوان میشوند، غصهدار میشوند و درمانده. به محض شرکت در این سمینارها بعضیها روی زمین بند نمیشوند، هوایی میشوند. یک آدم دیگر میشوند، اوج میگیرند فرهیخته میشوند. هفته بعد، از خانه که معتقد هستند همه آدمهایش ناامید هستند و کسی برای طی کردن پلههای ترقی تلاش نمیکند میگریزند، پاتوقشان میشود این همایشها، میگویند اینجا خانه امید ماست.
این افراد اعتقاد دارند در حال فاسد شدن هستند، برای همین هیچ جایی را جز دستیابی به یخچال موفقیت مناسب نمیدانند. آنهایی که عاشق موفقیت هستند، مدام میدوند، نمیرسند؛ آخر از راهش نرفتهاند که برسند.
بسیاری معتقد هستند که در این سمینارها حرف از سیندرلاست، حرف از چوب جادوگری است که به طرف هر چه با آن اشاره کنیم، میشود گل و بلبل. خیلیها میخواهند با شرکت در این سمینارها این چوب را از آن خود کنند تا اینکه تنبلی پیشه کنند و بنشینند و فقط به این جمله اشاره کنند که از ما به یک اشاره از تو به سر دویدن!
آیا تا به حال فکر کردهاید، راه دستیابی به موفقیت چیست؟ آیا دستیابی به موفقیت، مدام جملههای مثبت را عنوان کردن است یا از موفقیت سرمشق نوشتن. نه، شاید راه موفقیت شرکت در سمینارها و همایشهای موفقیت است؟یک راه دیگر هم وجود دارد، کتابهای راه و رسم درست زندگی کردن را خواندن و اینکه کتابخانهات پر شود از کتابهای موفقیت!
نمیدانم چقدر از این کتابها و چه تعداد از این سمینارها راهگشای زندگیتان بوده است؟ یا اینکه زمانی که هر یک از این جملات را خواندید یا شنیدید چه احساسی داشتید؟
یکی از دوستانمان که وبلاگش اسم یکی از این کتابها بود نظرش را درباره کتابهای موفقیت این طور بیان کرده است: شاید هر یک از ما هم هزاران عنوان کتابی را که در زمینه موفقیت و شادکامینوشته شده در کتابخانهها دیده باشیم. بیشترشان وعدههای خیلی بزرگ در زمانهای خیلی کوتاه میدهند. اما آیا واقعا چنین چیزی ممکن است؟ آیا رسیدن به موفقیت به شادکامیو اعتماد به نفس در مثلا ۲۰ روز ممکن است؟ این من را یاد کلاسهای ۳۰ جلسهای آموزش زبان میاندازد؟ آیا شما میتوانید در ۳۰ جلسه زبان فارسی را به یک خارجی یاد بدهید؟ یا لاغری و تناسب اندام مثلا در ۱۰ جلسه! مثلا با خریدن فلان دمپایی قد خود را ۱۰ سانت بزرگ کنید یا افزایش اعتماد به نفس در ۱۰ روز و دهها مورد مشابه که با وعدهها ی بزرگ شما را تشویق به مشتری شدن میکنند اما سود نهایی را فقط خودشان میبرند.
داستانهایی که بیشتر این کتابها نقل میکنند حکایت از این میکند که شخصی خواستهای داشته و با پیروی از اصولی که نویسنده کتاب بیان کرده توانسته ظرف چند روز به خواستهاش برسد. من منکر اتفاقات خارقالعاده نیستم. بهنظر من هم گاهممکن است یک تحول اساسی خیلی سریع اتفاق بیفتد اما عمومیت ندارد. بهنظر من ما نمیتوانیم ۲۰ روزه صاحب علم و دانش بشویم باید سالها درس بخوانیم. شادی و آرامش و حتی موفقیت سطوحی از آگاهی هستند و باید در کلاس زندگی ماهها و سالها تلاش کرد تا آنها را آموخت، مگر اینکه منظور از موفقیت یک شبه پول دار شدن باشد آن هم از راههای ناسالم. هیچ موفقیتی بدون زحمت و به سرعتی که نویسندهها مدعی هستند به وجود نیامده بهجز فروش خوب کتابهای خودشان. البته بعضی از کتابها هم هستند که تجاری نیستند و واقعا از اول تا آخر مفید و واقعی هستند. به مرور زمان همه ما به تشخیص درست خواهیم رسید اما گاه لازم است شکستهایی را تجربه کنیم.
اما اکرم ۴۵ ساله از تهران برخلاف دوستمان میگوید: این سمینارها با وجود آمار بالای طلاق و بیکاری برای جامعه ما لازم است. من شفا یافته همین سمینارها هستم. من در سن ۳۰ سالگی یک ازدواج ناموفق داشتم، آنقدر در زندگی سه سالهام زجر کشیده بودم که توانم تمام شده بود. یک بار سعی کردم به زندگیام خاتمه دهم، اما نشد. آن زمان خیلی ناراحت بودم اما الان خوشحالم چرا که این ۴ سالی که به این سمینارها میآیم، نقطه عطفی است در زندگیام و من راکه به زمین خوردهام را از جا بلند کرده است.
خانم محمدی که بیماران سرطانی زیادی را مداوا میکند، با اکرم هم عقیده است و میگوید: آمار نشان میدهد در جامعه ما درصد قابلتوجهی از افرادی که در دور و اطراف ما زندگی میکنند ناامید هستند، اینگونه مجامع به افراد امید میدهند. این سمینارها به نوعی امید از دست رفته افراد را جبران میکند و به آنها نیروی تازهای برای حرکت میدهد.
در یکی از سمینارها با دانشجویی که ساکن یکی از خوابگاهها بود هم صحبت شدم که او با پایه و اساس این سمینارها مشکل داشت و عنوان میکرد: من به توصیه دوستم در این سمینار شرکت کردم، توقع نداشتم بین نگاه من و دوستم اینقدر فاصله باشد. میدانید حرفهایی که اینجا زده میشود، نسیه است و حالا حالاها نقد نمیشود و اشکال دیگری که این سمینارها دارد این است که به درد کلانشهرها میخورد.
به جمع حاضر در سمینار که نگاه میکنم، حضور یک خانم مسن توجهام را جلب کرد. این خانم که همراه پسر و عروسش آمده بود، میگوید: حقیقتش این است که پسر و عروسم که چند وقتی است در این سمینارها شرکت میکنند از من خواستند همراهشان بیایم. حرفهای قشنگی رد و بدل شد. برای جوانهای امروزی که ناامید هستند بد نیست اما برای ما قدیمیترها تکرار مکررات است.
حرفهایی که اینجا رد و بدل میشود در قرآن آمده است. اینها چیزهایی است که اگر فردی به خدا ایمان داشته باشد و هر آنچه از او رسیده است را مطالعه کند و مومن واقعی باشد از قبل به همه اینها عمل خواهد کرد. پیمان بهبهانی مدیر مسئول نشر فراروی در اینباره عنوان میکند: روانشناسان و جامعهشناسان خارجی بهویژه اروپایی، یافتههای علمیخود را برای کسب موفقیت بهویژه در زمینه برقراری ارتباط صحیح بین اعضای یک خانواده و افراد جامعه با یکدیگر و همچنین کسب ثروت با زبانی قابل فهم برای همه اقشار مردم به رشتهتحریر در میآورند و مردم کشور مان نیز اقبال زیادی به این سخنان نشان میدهند. وی میافزاید: در چنین شرایطی باید گفت که نویسندگان و برخی از فرهیختگان ما در برآورده کردن نیاز مردم، کمکاری و شاید هم بیتوجهی میکنند، لذا شاهدیم که تعداد آثار قلمی روانشناسان، جامعهشناسان و فرهیختگان ما در این زمینه بهمراتب کمتر از آثار ترجمه شده از نویسندگانی چون «آنتونی رابینز»، «وین دایر» یا «برایان تریسی» است.
آمار و ارقام کتابهایی با موضوع موفقیت نشان دهنده این امر است که کتابهای ترجمه شده در این زمینه از تعداد بالایی برخوردار است که گاه همین کتابها چندین بار تجدید چاپ شده است. روند رشد این کتابها تا سال ۱۳۸۴ صعودی است که این رشد در سال ۸۵-۸۴ بسیار چشمگیر بوده اما در سال ۱۳۸۶ روند نزولی را طی کرده است.
دکتر دلبر نیروشک «روانشناس» که چندی پیش به بررسی تعدادی از این همایشها و سمینارها پرداخته و خود نیز در این زمینه صاحب سبک است و بهطور حرفهای کار روانشناسی انجام میدهد، میگوید: افرادی که در این سمینارها شرکت میکنند نظرشان این است که مواردی که سر این کلاسها عنوان میشود تکراری است.
هانیه ورشوچی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست