جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

متکدیانی که به روز می شوند


متکدیانی که به روز می شوند

نگاهی به شیوه های جدید گدایی و تکدی گری

زندگی در شهرهای بزرگ باعث می شود افراد از فقر برداشت کم و بیش متفاوتی نسبت به افرادی که در شهرهای کوچک و روستاها زندگی می کنند داشته باشند. فقر برای شهرنشینان با مقوله تکدی گری پیوند خورده است و هر چند رسانههای مختلف و بسیاری از خانوادهها به کودکان می آموزند که بسیاری از متکدیان نیازمند واقعی نیستند اما، در موارد زیادی تکدی گری در ارتباط مستقیم با فقر و وضعیت نا به سامان اقتصادی افراد در نظر گرفته می شود.

به همین دلیل است که افراد در قضاوت در مورد وضعیت اقتصادی و اجتماعی جامعه و تحقق شعارهایی مانند عدالت اجتماعی، کاهش فقر، رفاه اجتماعی و... به دور و اطراف خود نگاه می کنند و تا زمانی که در کوچه و خیابان با کارتن خوابها، معتادان، متکدیان و دیگر آسیب دیدگان اجتماعی مواجه می شوند، نمی توانند حرفهایی از این دست را باور کنند که وضعیت اقتصادی و اجتماعی جامعه بهبود یافته است. این قضاوت زمانی بدبینانه تر می شود که تعداد آسیب دیدگان اجتماعی که در سطح شهر دیده می شوند نسبت به گذشته افزایش داشته باشند. اتفاقی که به نظر می رسد در سالهای اخیر در شهرهای بزرگ ایران رخ داده است. در این مورد به ویژه متکدیان در برخی شهرهای بزرگ بیشتر و بیشتر در دیدرس افراد جامعه قرار گرفته اند.

بر اساس مصوبه شورای عالی اداری کشور مصداقهای تکدی گری ۲۶ مورد است که از مشهودترین آنها می توان به گدایی سر خیابانها و معابر، مراجعه به در خانهها، گدایی با عناوینی مانند فالگیر و فال بین، ساز زدن در پارکها، خیابانها و کوچهها، فروختن آدامس، شستن و تمیز کردن اتومبیلها در معابر، اسپند دود کردن و... اشاره کرد.

به این موارد می توان تقاضای کمک به شیوههای مختلف از جمله نشان دادن نسخه پزشکی، اظهار به اینکه فرزند یا همسرم در بیمارستان بستری است و پولی برای عمل جراحی او ندارم، گفتن اینکه در راه مانده ام یا پولم به سرقت رفته است و در این اواخر نداشتن پول برای پرداخت شهریه دانشگاه، تمام کردن بنزین و نداشتن پول برای خرید بنزین آزاد و... را نیز اضافه کرد.

افزایش تکدی گری به شیوههای ذکر شده که در مفهوم سنتی می توان از آن به عنوان کلاهبرداری و شارلاتان بازی تعبیر و در ادبیات سالهای اخیر می توان به آن تعبیر" خلاقیت سرسام آور متکدیان" اطلاق کرد، باعث شده است که افراد جامعه به ویژه افرادی که در شهرهای بزرگ زندگی می کنند در اغلب روزها با افرادی مواجه شوند که با برانگیختن احساسات آنها تقاضای کمک می کنند.

● خلاقیت سرسام آور متکدیان

در سالهای پایانی قرن بیستم هرچند موج نوآوری شدت یافت اما انسان فکر نمی کرد که به این زودی روزهایی را تجربه کند که نوآوری به سرسام تبدیل شده و فرد لحظه به لحظه با چیزهای جدیدی رو به رو شود. در سالهای اخیر نوآوری در تمامی عرصهها شدت یافته است و اگر زمانی در صنعت، هنر، علوم انسانی و... شاهد نوآوری بودیم، اکنون موج نوآوری تمامی شئونات زندگی ما را تحت تاثیر قرار داده است و در کوچک ترین و پیش پا افتاده ترین مسائل با خلاقیتهای مختلفی رو به رو هستیم که تنها و تنها می توان از آن به عنوان" خلاقیت سرسام آور" تعبیر کرد.

"خلاقیت سرسام آور" کاربرد قوه خلاقه در مسائل مختلف است که گاهی رنج آور و دردناک می شود. برای مثال اینکه ما امروزه با کاربرد بیش از پیش خلاقیت در مورد یک آسیب اجتماعی به نام تکدی گری رو به رو هستیم باعث شده است که در موارد زیادی دچار شک و تردید شویم. هرچند افراد با زندگی در شهر از کودکی با مقوله تکدی گری آشنا می شوند اما در همین سالهای اخیر است که کاربرد قوه خلاقه در گدایی شدت یافته است و ما در کوچه و خیابان با افرادی مواجه می شویم که به هیچ وجه خود را متکدی معرفی نمی کنند اما در عین حال به دنبال گرفتن کمک مالی از ما هستند.

برای بسیاری از شهروندان اتفاق افتاده است که وقتی در پیاده رو مشغول قدم زدن هستند فردی با خطاب قرار دادن آنها باعث می شود توقف کنند و این توقف کردن آغاز ماجرایی است که بارها و بارها برای آنها اتفاق افتاده است و در آینده نیز به کرات برایشان اتفاق می افتد. اکنون اگر از فردی بپرسیم که چند بار در ماه با افرادی رو به رو می شوی که در خیابان صدایت می کنند و بعد از اینکه با تو سلام و احوالپرسی گرمی کردند به شرح مصائب و مشکلات بی شمار خود می پردازند و در نهایت از تو می خواهند که پولی ولو ناچیز کمک کنی، آن فرد جواب خواهد داد:"زیاد!" و حتی نمی تواند عددی برای مثال ده بار، بیست بار، صدبار و... ذکر کند.

این افزایش همان طور که می تواند ما را به این قضاوت برساند که تعداد چنین افرادی به شدت زیاد شده است، می تواند معلول این واقعیت نیز باشد که روشهای تکدی گری به شدت نوین و به روز شده اند; به گونه ای که اگر پیش از این افراد زیادی را کنار پیاده روها می دیدیم که به شکلهای مختلف از جمله به بغل گرفتن کودکی رنگ پریده، دستفروشی، وزن کردن افراد و... تکدی گری می کردند اکنون تعداد زیادی از متکدیان، روشهای نوینی به کار می گیرند و همین روشها باعث شده است که افراد، دیگر نتوانند بی اعتنا از کنار آنها رد شوند; چرا که آنها به هیچ وجه شکل و لباس یک متکدی را ندارند و خودشان را افرادی معرفی می کنند که در عین حال که به شدت از کارشان شرمنده اند اما، چاره ای جز تکدیگری ندارند.

در تشریح وضعیت تکدیگری، متکدیان معمولا به چند گروه اصلی تقسیم می شوند که از جمله این گروهها می توان به متکدیانی که نیازمند واقعی هستند، کسانی که توسط باندهای حرفه ای تکدیگری جذب شده اند و افرادی که نه تنها نیازمند واقعی نیستند که از طریق تکدیگری به سرکیسه کردن مردم و کلاهبرداری مبادرت می کنند، اشاره کرد.

بر این اساس متکدیان یا آسیب دیدگان اجتماعی هستند یا مجرم به حساب می آیند; هر چند نمی توان این دو دسته را به طور کامل از هم تفکیک کرد و در مواردی متکدیانی وجود دارند که هم آسیب دیده اجتماعی و هم مجرم هستند.

مدیر کل سابق امور اجتماعی استانداری تهران در این مورد می گوید:" رابطه تکدی با اعتیاد، سرقت و سایر جرایم انکار ناپذیر است. آمارها نشان می دهد حدود ۴۳ درصد متکدیان پیوسته مرتکب سایر جرایم می شوند. ارایه نسخههای پزشکی واهی و حاوی اقلام گران داروها، ادعای در راه ماندگی، مورد سرقت واقع شدن و... از ترفندهای اصلی این گروه است. پژوهشها در سال ۸۶ نشان می دهد که فقط شش درصد از متکدیان نیازمند مالی واقعی بوده اند."

ابراهیم رضوانی تصریح می کند:" متکدیان روان شناسان خوبی هم هستند; چون به راحتی به ترفندهای برانگیزنده احساسات مردم اشراف دارند."

با وجود اینکه در سالهای اخیر در بسیاری از موارد از فقر به عنوان یکی از دلایل تکدیگری و آن هم نه دلیل اصلی که دلیل فرعی آن نام برده شده است اما، به نظر می رسد که تکدیگری چه برای رفع نیازهای مالی و چه برای سرکیسه کردن و کلاهبرداری با وضعیت اقتصادی جامعه در ارتباط مستقیم است.

ما حداقل در سالهای اخیر در مورد تکدیگری افسانههایی داریم. این افسانهها به ویژه با ربط دادن تکدیگری با باندهای حرفه ای بیشتر تکرار شده است. در واقع، بسیاری از ما از کودکی با کاراکتر گدای میلیونر آشنا هستیم; یعنی اینکه آنقدر در این مورد که بسیاری از افراد که در کوچه و خیابان دست گدایی به سمت شما دراز کرده اند نیازمند واقعی نیستند برای ما حرف زده اند که در بسیاری از موارد متکدی ژنده پوش کنار پیاده رو را فردی می بینیم که شغلش این است اما، اگر واقعیت زندگی اش را کشف کنی می بینی که او چند خانه، چند اتومبیل و مقدار زیادی پول در بانک دارد و بهترین غذاها را می خورد و هر چند وقت یک بار به سفر خارجی می رود. این افسانه را هر چند بسیاری از ما حداقل در دوران کودکی باور می کنیم اما واقعیت این است که کاراکتر گدای میلیونر کاراکتری است که به منظور بازداشتن ما از کمک به متکدیان خیابانی ساخته شده است.

نمی توان وجود باندهای حرفه ای تکدیگری و متکدیانی که روزانه بیش از ۲۰۰ هزار تومان درآمد دارند را انکار کرد اما، واقعیت این است که چنین متکدیانی تنها درصدی از متکدیان را شامل می شوند و در مورد همین افراد هم نمی توان تاثیر وضعیت نابه سامان اقتصادی جامعه در افزایش تکدیگری را نادیده گرفت.

● حکایت اقتصادی تکدیگری

وقتی وضعیت اقتصادی جامعه را در افزایش تکدیگری دخیل می دانیم تنها به این موضوع اشاره نمی کنیم که شمار افرادی که زیر خط فقر قرار گرفته اند بیشتر شده اند بلکه، به بیکاری، نابرابری، فاصله طبقاتی و... نیز اشاره داریم.

به طور کلی اگر قرار باشد حکایت اقتصادی تکدیگری را روایت کنیم باید فقر، نابرابری، بیکاری، مهاجرت، نا به سامانی وضعیت کسب و کار و نهادینه شدن فرهنگ گداپروری را به عنوان دلایل اصلی تکدیگری عنوان کرد. بر این اساس وضعیت نا به سامان اقتصادی می تواند به افزایش تکدیگری دامن بزند.

به گفته جامعه شناسان رکود اقتصادی کشور در دهه ۸۰ نسبت به دهه ۵۰، افزایش دوبرابری جمعیت در دهههای گذشته، رشد مهاجرت به شهرهای بزرگ به ویژه تهران به علت تمرکز امکانات در پایتخت، تغییر بافت جمعیتی در هشت سال جنگ، افزایش تعداد زنان سرپرست خانوار، رشد مصرف گرایی در جامعه، ناهماهنگی میان تغییر الگوهای اقتصادی با الگوهای فرهنگی و توزیع ناموزون امکانات بین گروههای مختلف جامعه از مهمترین علل شکل گیری و رشد اشتغال کاذب همچون دستفروشی به اشکال مختلف است.

آخرین گزارش صندوق بین المللی پول حاکی از این است که ایران در خاورمیانه بالاترین نرخ تورم را به خود اختصاص داده است و ما پنجمین نرخ تورم را در سطح جهان داریم. در این گزارش که توصیفی از وضع شاخصهای اقتصادی منطقه خاورمیانه است، نرخ تورم سال گذشته ایران ۲۶ درصد برآورد شده است که بر اساس آمار این نهاد بین المللی بالاترین میزان تورم در سالهای اخیر بوده و تا پایان سال ۱۳۹۲ بالاترین نرخ تورم خواهد بود.

از طرف دیگر اکونومیست نرخ بیکاری در ایران را ۱۵/۵ درصد برآورد کرده است اما، آنچه مسئولان دولتی اعلام می کنند نرخ ۱۱/۳ درصدی است که البته هر دو نرخ ایران را در زمره کشورهای با نرخ بیکاری بالا قرار می دهد. بالا بودن نرخ تورم و بیکاری باعث می شود شاخص فلاکت در وضعیت نامناسبی قرار گرفته و افراد بیشتری زیر خط فقر بمانند. خط فقر در ایران خود حکایت ویژه ای دارد.

اگر ۷۸۰ هزار تومان درآمد ماهیانه برای یک خانواده پنج نفره شهری به عنوان خط فقر در نظر گرفته شود بیش از نیمی از جمعیت ایران فقیر هستند. با این وجود، خط فقر توسط سازمانهای دولتی در سال ۸۵، ۳۰۰ هزار تومان درآمد ماهیانه برای یک خانواده چهار نفره شهری در نظر گرفته شده است. از نظر کارشناسان مبنی بر خط فقر ۷۸۰ هزار تومانی که بگذریم بر مبنای گفته مسوولان دولتی نیز می توان اذعان کرد که جمعیت فقیر ایران از ۱۴ میلیون نفری که بانک مرکزی در سال ۸۶ اعلام کرده بود فراتر رفته است.

از طرف دیگر در تشریح وضعیت اقتصادی با مقوله ای به نام نابرابری مواجهیم که خود می تواند از علل روی آوردن افراد به شغلهای کاذب باشد. فقر به وضعیت درآمدی فردی اطلاق می شود که درآمد کافی برای امرار معاش ندارد ولی نابرابری به این معنی نیست که فرد امکان تامین نیازهای اولیه را ندارد بلکه فرد برای کسب شرایط راحت تر زندگی نیاز به درآمد بیشتری دارد. آخرین پژوهشها نشان می دهد که در ایران میزان درآمد دهک ثروتمند ۱۱ برابر دهک فقیر است در حالی که، همین شاخص در پاکستان۴/۵ برابر است و کارشناسان مسائل اجتماعی بر اساس این واقعیت اعتقاد دارند که شکاف طبقاتی یکی از دلایل اصلی افزایش آسیبهای اجتماعی از جمله تکدیگری است.

● ناهماهنگی به معنای دقیق کلمه

کارشناسان سه دسته عوامل را در افزایش آسیبهای اجتماعی دخیل می دانند. دسته اول عوامل کلان مانند وضعیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه، دسته دوم عملکرد سازمانها و نهادهای متولی آسیبهای اجتماعی و دسته سوم عوامل خرد مانند نقش فرد و خانواده است. بر این اساس و در تشریح دلایل افزایش تکدیگری در سالهای اخیر به جز عوامل کلان باید به عوامل میانی و خرد نیز توجه کرد. بررسی این عوامل نشان می دهد که وضعیت در سطح میانی نیز مطلوب نیست. در مورد تکدیگری مانند بسیاری از مشکلات اجتماعی ناهماهنگی میان سازمانهای ذی ربط باعث بی توجهی به این معضل اجتماعی شده است.

در سال ۷۸ در هشتاد و دومین جلسه شورای عالی اداری کشور آیین نامه ای برای اصلاح ساختار و ایجاد هماهنگی در فعالیتهای دستگاههای اجرایی و ارتقای کارآیی و بهبود روشهای مبارزه با تکدی، جمع آوری، شناسایی و تعیین وضعیت افراد بی سرپرست، گمشده، متواری، در راه مانده و مشابه آن تنظیم و وظایف همه دستگاههای عمومی و دولتی در این امور تصویب شد.

بر اساس این مصوبه سازمان بهزیستی، فرماندار، شهرداری، استانداری، نیروی انتظامی، دادگستری، مرکز بهداشت، کمیته امداد، اداره کار و امور اجتماعی و فنی و حرفه ای در مورد متکدیان مسوول هستند. این در حالی است که اخبار حوزه ساماندهی متکدیان در سالهای اخیر پر از گلایههای مسوولان این سازمانها از همدیگر است. مسوولان شهرداری، سازمانهای حمایتی مانند بهزیستی را متهم به کم کاری در زمینه ساماندهی متکدیان می کنند و این سازمان با شانه خالی کردن از زیر بار مسوولیت، متولی ساماندهی متکدیان را شهرداری، استانداری، فرمانداری و نیروی انتظامی می داند.

مدیر کل سابق امور اجتماعی استانداری تهران می گوید:" مشکل اصلی ما بهزیستی است و فشار اصلی را باید روی این دستگاه برای نگهداری متکدیان آورد."

رضوانی خاطر نشان می کند: "در مورد علت اینکه چرا موضوع جمع آوری متکدیان در جامعه ما نهادینه نشد، باید بدانیم که شهرداری بسیار علاقه مند به جمع آوری است اما، متاسفانه بر خلاف قانون باز نگهداری از متکدیان هم به دوش شهرداری افتاد. وقتی درصد کمی از متکدیان از سوی بهزیستی و کمیته امداد تحویل گرفته شد و اردوگاههای شهرداری لبریز از متکدیان شد، رسیدگی دایم به آنها هزینه زیادی برای شهرداری دربرداشت و از سویی این نهاد همواره زیر سوال و نقد و انتقاد بود."

او در مورد توجیهاتی که برخی از سازمانها مانند بهزیستی در این زمینه می آورند، می گوید:" بهزیستی پیوسته اعلام می کند که از نظر مکان و نگهداری و بودجه اعتبارات توان پاسخگویی به نیازهای اجرای قانون را ندارد. به نظر من این استدلال پذیرفته شده نیست; چرا که نگهداری متکدیان وظیفه بهزیستی است و در برابر آن نمی توان گفت بودجه لازم را اختصاص نداده اند. جامعه باید از وجود متکدیان پاک شود و نمی توان با این بهانه که ما به تناسب امکانات از متکدیان نگهداری می کنیم، سلب مسوولیت کرد."

این در حالی است که مدیر کل دفتر آسیب دیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی کشور در این مورد می گوید:" مطابق با قانون مصوب سال ۷۸ در شورای عالی اداری، سازمان بهزیستی تنها یک مسوولیت در قبال متکدیان دارد و آن هم پذیرش افرادی است که طبق قوانین مصوب، مشمول دریافت خدمات از سازمان بهزیستی هستند."

آنچه سید حسن موسوی چلک از آن به عنوان "افرادی که طبق قوانین مصوب، مشمول دریافت خدمات از سازمان بهزیستی هستند" نام می برد در واقع متکدیان بی سرپرست، مجهول الهویه، معلول و ناتوان است. بر این اساس تعداد زیادی از متکدیان، جامعه هدف بهزیستی محسوب می شوند و دیگر داشتن یا نداشتن بودجه نمی تواند دلیل قانع کننده ای برای عدم ساماندهی آنها باشد.

از طرف دیگر، مساله اصلی در ساماندهی متکدیان این نیست که کدام سازمان این کار را انجام دهد بلکه بحث بر سر این است که به هر حال هماهنگیهای لازم در این زمینه به وجود بیاید تا شاهد افزایش این آسیب اجتماعی که چهره شهرها را زشت و امنیت روانی شهروندان را دچار مشکل می کند، نباشیم.

آنچه مسلم است، در تشریح فعالیتهای سازمانهای مختلف در زمینه ساماندهی متکدیان نارساییهای زیادی وجود دارد و ما سالها است که این حرف را تکرار می کنیم که برخورد با مسائل اجتماعی در جامعه ما جزیره ای است و نگاه واحدی در این زمینه وجود ندارد. به همین دلیل است که طرحهای ضربتی برای ساماندهی متکدیان به شکست منجر می شود و فعالیتهایی مانند جمع آوری متکدیان توسط شهرداریها چندان موفق نیست و تغییرات محسوسی در چهره شهرها به وجود نمی آورد. در واقع، عدم هماهنگی میان دستگاههای مختلف باعث می شود که در بسیاری موارد این دستگاهها به متکدیانی که در خیابانهای شهر پرسه می زنند بی توجه باشند و در صورتی که اقدام به جمع آوری آنها می کنند نیز چون نمی توانند مدت زیادی آنها را نگه دارند یا ساز و کاری تعبیه کنند که آنها از چرخه تکدیگری خارج شوند باز شاهد هستیم که همان متکدیان به خیابانها باز می گردند.

مدیر کل سابق امور اجتماعی استانداری تهران می گوید:" متکدیانی بوده اند که بیش از هفت بار دستگیر و آزاد شده اند."

این گفته رضوانی در واقع اشاره به این واقعیت دارد که در بسیاری از موارد جمع آوری متکدیان به خارج شدن آنها از چرخه تکدیگری منجر نمی شود و آنها باز به خیابانها سرازیر می شوند.

سید محمود میرزمانی معاون برنامه ریزی سازمان رفاه و خدمات اجتماعی شهرداری تهران در این مورد می گوید:" متاسفانه بازگشت متکدی بسیار زیاد است; یعنی شهرداری گدایی را دستگیرمی کند و تحویل خانواده یا شهر خود می دهد اما، او دوباره به سر چهارراهها باز می گردد و با دستگیری دوباره، از مسیرهای قانونی سو» استفاده کرده و طلبکار شده و حتی از گشت شهرداری با مضمون آدم ربایی شکایت می کند." در همین مورد بود که شهریور ماه سال گذشته مهدی چمران رئیس شورای اسلامی شهر تهران گفت:" کارتن خوابها را شب با سرویسهای مخصوص جمع می کنند ولی از یک طرف آنها را جمع آوری کرده و از طرف دیگر دوباره این افراد سر چهارراه باز می گردند. مشکل این است که متکدیان چند روزی میهمان شهرداری هستند و بعد از پذیرایی، دوباره به سطح شهر باز می گردند."

به هر حال آنچه ضروری به نظر می رسد هماهنگی دستگاههای مختلف برای ساماندهی متکدیان است. این به ویژه با توجه به کاربرد روشهای نوین تکدیگری توسط متکدیان ضرورت بیشتری پیدا می کند. به نظر می رسد ساماندهی متکدیان از کسانی که با سر و وضعی ژولیده کنار پیاده رو نشسته اند تا گل فروشها و کسانی که نسخه ای در دست دارند یا ادعا می کنند در راه مانده اند و... نیازمند به کارگیری تیمهای تخصصی متشکل از روان شناس، مددکار، کارشناس مسائل قضایی، پزشک و... است. این طور می توان امیدوار بود که متکدیان جمع آوری شوند و وضعیت آنها توسط افراد متخصص تحلیل شده و برای ساماندهی و خروج آنها از چرخه تکدیگری به سازمانهای ذی ربط ارجاع شوند.

منابع این گزارش در دفتر روزنامه موجود است.

نویسنده : محمد جواد صابری