سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
شیخیه, خاستگاه بابیگری و بهائی گری
یکی از عوامل ایجاد الحاد و بدبینی نسبت به مذهب در سطح جهان، گسترش مسلک ها و آئینهای واهی و جعلی به نام "شبه مذهب" است. آئینهایی که از لحاظ اسمی اسم "مذهب" را دارند و "شبه دین" می باشند، اما فاقد اصالت و هویت یک دین واقعی هستند.
بنیادهای سست، عقائد و باورهای غلء تفسیرهای ناصحیح از نظام های معنوی و مادی جهان، تعلیمات پوچ و بی محتوا با انبوهی از خرافی گری ها پیکره اصلی چنین "شبه مذهب ها" را تشکیل می دهد. از سویی دیگر، از جمله بازی های فراعنه و حکومت های جبار و خودکامه در طول تاریخ، بازی با مذهب و "مذهب سازی" بود، تا خود را به جای خدا و امیال و هوس های خود را به جای قانون به مردم تحمیل کنند.
اینها با تقویت مذهب های کاذب یا خلق آئین های واهی، با دین های اصیل الهی به جنگ می پردازند. جنگ ها و کشتارها را به راه می اندازند، تفرقه پدید می آورند و راه منافع سلطه خود را از این رهگذر هموار می سازند.
تاریخ از این نمونه مسلک ها، شبه مذهب ها و "جنبش های نوپدید دینی" در سطح جهان نمونه بسیار دارد. بهائیگری شبه مذهب قرن اخیر و ساخته و پرداخته استعمار شرق و غرب است که در بطن جامعه های اسلامی نفوذ کرده و مهمترین هدف آن تضعیف وحدت امت اسلامی می باشد.
دین مقدس اسلام برای استقلال همه جانبه مسلمانان و عزتمند کردن آنها هشدارهای مختلفی داده و با تعبیرات گوناگون ما را از فریب خوردن و اغفال شدن در برابر مستکبرین برحذر داشته، چنانچه می فرماید:
"... و لن یجعل للکافرین علی المومنین سبیلا...."(نساء، ۱۴)؛ خداوند هرگز کافران را بر مومنان تسلطی نداده است.
"واعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا" (آل عمران، ۱۰۳)؛ همگی به ریسمان (خدا و اسلام و هرگونه وسیله وحدت) چنگ زنید و متفرق نشوید.
بهائیگری شبه مذهب قرن اخیر و ساخته و پرداخته استعمار شرق و غرب است که در بطن جامعه های اسلامی نفوذ کرده و مهمترین هدف آن تضعیف وحدت امت اسلامی می باشد
● ظهور فرقه شیخیه
فرقه شیخیه که به کشفیه نیز معروف است گروهی از شیعیان اثنی عشری که از پیروان شیخ احمد احسایی هستند. پس از او بنابر سفارش خود، پیرو شاگرد مبرزش «سید کاظم رشتی» شدند.
پس از شیخ کاظم رشتی این فرقه دچار تفرقه شد، گروهی به رهبری «حاج محمد کریم خان کرمانی» دسته اکثریت را تشکیل دادند که شاخه شیخیه کرمان شد، عده ای گرد میرزا شفیع ثقة الاسلام جمع شدند و شاخه تبریز را به وجود آوردند؛ و دسته سومی مرید سید علی محمد شیرازی شاگرد دیگر سید کاظم گشتند و او نیز دعوی بابیت امام زمان نمود و راه الحاد رسمی را پیمود و فرقه بابیه را پایه گذاری کرد که بهائیت نیز از درون آن زاده شد؛ از آن پس به خصوص فرقه شیخیه در مظان اتهام بیشتری قرار گرفت که خاستگاه فکری این دو دین جعلی، اگر چه معتقدان شیخی بارها نسبت به باب اظهار تنفر کرده و او را مطرود اعلام کردند لیک از این برائت چندان سودی نصیبشان نشد .
برخی آنها را جزء سلاسل صوفی می شمارند، در حالی که خود شدیداً با تصوف و افکار آنها به مبارزه برخاسته اند. برخی از منظر نزاع اخباریان و اصولیان به بررسی این فرقه پرداخته اند و عده ای آنها را در زمره غلات طبقه بندی کرده اند.
● نظر بابیان و بهائیان درباره شیخیه
از آنجا که سید علی محمد شیرازی مشهور به «باب» از شاگردان سید کاظم رشتی بوده است، پس از ظهور فرقه بابیه، مکتب شیخیه بیش از پیش در معرض محکومیت قرار گرفته است. به رغم این محکومیتها، زعیمان این فرقه به مخالفت صریح با شیرازی پرداختند تا جایی که میرزا محمد مامقانی (رهبر یکی از انشعابات شیخیه تبریز) سید علی محمد باب را تکفیر و محکوم کرد.[۱]
این اظهار مخالفتهای جدی را هم می توان در بافت منازعه بر سر جانشینی رشتی تفسیر کرد و هم از جهت ستردن این لکه ننگ از دامان مشایخ و هم برائت جوئی خود از او تا همچنان بتوان آنها را در زمره شیعیان اثنی عشری محسوب نمود.
سید کاظم رشتی نیز همواره در جلسات درس خود، مژده ظهور نزدیک مهدی موعود را می داد و در وصیت نامه خود چنین نوشت: «شهادت می دهم که امام دوازدهم از خاندان رسول اکرم(صلی الله علیه و آله)، حضرت ابوالقاسم، حجة بن الحسن الهادی الخلف القائم است. ما انتظار ظهور او را داریم تا زمین را که انباشته از ظلم و جور است، پر از عدل و داد نماید، او زنده است و نخواهد مرد تا روزی که ظلم و جور را از بین بردارد.»[۲]
تکرار و تأکید بر چنین آموزه هایی خواه ناخواه راه را برای برخی از سوء استفاده ها گشود و نکته در خور تأمل احترام و تمجید با بیان و بهائیان نسبت به آن است.
میرزا جانی کاشانی(م ۱۲۶۸هـ) درباره احسایی و رشتی می گوید:
«به برکت آن دو باب اعظم و آن نورین القمریین و کوکبین الدریین نفوس بسیاری عالم به علم توحید و معرفت به مظاهر حق گردیده و طبایع ایشان تصبحی به هم رسانیده تا آن که قابل قبول شمس حقیقت از مغرب ولایت گردند»... [۳]
بهائیان نیز شیخ احمد را «مبشر ظهور» می خوانند و او و سید کاظم رشتی را «دو نجم وساطع» می نامند.[۴]
و این مطلب مبین این نکته است که اگر چه شاید نتوان به قطعیت گفت که احسایی و رشتی آگاهانه باعث پرورش و رشد باب شدند ولی می توان ادعا کرد که آنها زمینه ای شاید غیر عامدانه را گستردند تا چنین انحرافی بارز در دین رخ بنمایاند.[۵]
● معراج پیامبر از منظر شیخ احمد احسایی
شیخ احمد احسایی نظر شیعه ها را در مورد معراج آن گونه که آنان عنوان و قبول می کنند، نمی پذیرد بلکه معتقد است که چون معراج با فلسفه جوردرنمی آید ونمی توان آن را با معیارهای فلسفی پذیرفت، بنابراین ضمن پذیرش اصل معراج توجیه و شکلی دیگر برای آن کامل است که البته شیعه ها آن نظریه را رد می کنند.
سید کاظم رشتی نیز همواره در جلسات درس خود، مژده ظهور نزدیک مهدی موعود را می داد و در وصیت نامه خود چنین نوشت: «شهادت می دهم که امام دوازدهم از خاندان رسول اکرم(صلی الله علیه و آله)، حضرت ابوالقاسم، حجة بن الحسن الهادی الخلف القائم است. ما انتظار ظهور او را داریم تا زمین را که انباشته از ظلم و جور است، پر از عدل و داد نماید، او زنده است و نخواهد مرد تا روزی که ظلم و جور را از بین بردارداو در خصوص معراج پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) معتقد است:
"پیامبر ما چون به معراج می رفت، در گذشتن از کره آب عنصر آبی خود را و در گذشتن از کره باد عنصر هوائی و در گذشتن از کره آتش عنصر آتشی خود را انداخت تا بتواند از تن و چهارچوب مادی به در آید و رها گردد سپس قادر باشد از کره های آسمانی بگذرد."
اگر به گفته های شیخ احمد احسائی نیک بنگریم ملاحظه می کنیم جان و مفهوم کلام او این است که هنگام معراج پیامبر روان او به آسمان رفته است و نه جسم او که همین مهم یکی ایرادهای بزرگی بود که شیعه ها به او می گرفتند.
کلام شیخ احمد احسائی و نظریه وی موجب اختلاف و سرانجام پدید آمدن فرقه ای جدید شد و از آن فرقه شیخیه، بابیه و از بابیه بهائی گری بوجود آمد. [۶]
● شرایط نامساعد جامعه و گسترش بهائیگری
علت اصلی روی آوردن عده ای از مردم به این فرقه جدید، ناامیدی از شرایط ناهنجار جامعه در پی شکست ایران در جنگ های بدفرجام ایران و روس بود. یاد کردن از امام زمان که عامل بسیار موثری در ایجاد روحیه امید و آرزو در مردم بود و بهره گیری شیخ احمد و سیدکاظم از این حربه، موجب آن گشت تا عده ای ساده لوح و زودباور، ادعاهای آن دو را مبنی بر ارتباط با امام زمان(عج) بپذیرند و به این وسیله بازار شیخیگری گرم شد.
هر چند شیخیه خود را شیعه می دانستند و می دانند و به خاتمیت رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) و قائمیت حضرت حجه ابن الحسن العسگری(عج) اعتقاد کامل و راسخ داشتند و دارند؛[۷] اما ندانسته و ناخواسته باعث پدیدآمدن فرقه بابیه شدند که منشا فتنه بزرگی در ایران شد.[۸]
پی نوشت ها:
[۱] . احمدزاده، «شیخیه» ، دایره المعارف تشیع، ۱۰/۱۹۱
[۲] . به نقل از فشاهی،۱۳۵۶ : ۷۳،۷۲
[۳] . همان
[۴] . احمدزاده، «شیخیه»، دائره المعارف تشیع، ۱۰/۱۸۷
[۵] . رمضانی، عطیه: شیخیه و سیر تحولات مبانی فکری آنان تا امروز: پایان نامه درجه کارشناسی ارشد ادیان و عرفان، دانشگاه تهران، دانشکده الهیات و معارف اسلامی، مهرماه ۱۳۸۹
[۶] . افراسیابی، بهرام: تاریخ جامع بهائیت
[۷] . شرح الزیاره و جوامع الکلم از شیخ احمد احسایی و مجموعه الرسائل از سیدکاظم رشتی
[۸] . امینی، امیرمهدی: سلیله مباحث پیدایش بهائیت،انتشارات گوی، زمستان ۱۳۸۶
عاطفه امینی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست