پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
نوکیسه
نوکیسه یا تازه به دوران رسیده در زبان فرانسه nouveau riche است که در انگلیسی new rich بوده و البته واژه فرانسوی آن هم مصطلح است. این اصطلاح در فرهنگ دهخدا به معنی «کسی است که تازه به مال و دارایی رسیده» و در فرهنگ معین به معنی «کسی است که تازه درآمدی پیدا کرده است» و در ادبیات نیز اشارههایی به آن شده است که مثلا ناصرخسرو میگوید: ز نوکیسه مکن هرگز درم وام، که رسوایی و جنگ آرد سرانجام. حتی در قابوسنامه نیز توصیه شده است که «با مردم کمچیز و نوکیسه معامله نشود» (صفحه 183) (به نقل از سایت واژهیاب) پس نوکیسه یا تازه به دوران رسیده و یا نودولت در فرهنگ و ادبیات ما به کسی گفته میشود که بدون زحمت و تلاش و به یکباره به پول و ثروت زیادی دست پیدا کرده است.
تازه به دوران رسیده، عبارتی است که برای توصیف کسانی که ثروتشان را از طریق نسل خود و یا والدینشان بدست آوردهاند. معادل این عبارت در زبان انگلیسی تحت عنوان "ثروتمند جدید" یا "پول جدید" (در مقابل "پول قدیم") است. به لحاظ جامعهشناختی، تازه به دوران رسیده توصیف مرد یا زنی است که پیش از این به یک طبقهی اقتصادی / اجتماعی پایینتر تعلق داشته است و پول جدید – که ثروت او را تشکیل میدهد – به او تحرک اجتماعی داده و برایش شرایطی را فراهم کرده که آشکارا مصرف کند، کالا بخرد و از خدماتی استفاده کند که تنها متعلق به طبقهی بالای جامعه است. به عنوان یک عبارت تحقیرآمیز، تازه به دوران رسیده، بازتاب شکلی از تمایز است که توسط قشربندی اجتماعی در داخل طبقهی اجتماعی وجود دارد، از این رو، در میان افراد متمول در یک طبقهی اجتماعی، تازه به دوران رسیده، توصیف ابتذال و تظاهر از یک مرد یا زن تازه پولدار شده است که فاقد ارزشهای تجربه شده در نظام ارزشی پول قدیم و ثروت به ارث رسیده به مانند یک اشراف زدهی اصیل است.
ایدهی تازه به دوران رسیده، به یونان باستان بازمیگردد (قرن هشتم قبل از میلاد). در قرن ششم پیش از میلاد، شاعر اشراف زادهای به نام تئوگنیس مگارا (Theognis of Megara) نوشت که چطور در روزگاران گذشته، قبیلهای بودند که نه قانونی میدانستند و نه راه و روشی داشتند ... این مردان اشرافزاده هستند، مردان اصیل قدیمی که در حال حاضر به درد سطل زباله میخورند. در رم باستان، واژه «مردان جدید» (Novus Homo) به همین معنی استفاده میشده است.
پایگاه اجتماعی
در واقع میتوان موقعیت اجتماعی را در رابطه با ثروت و قدرتی که ثروت عطا میکند، تعریف کرد. استدلال این است که قوانین به طبقات بالا مشروعیت میبخشند و این کار را با ادعای موقعیت و افتخار و اخلاق برتر انجام میشود. طبقات حاکم این ادعا را با دفاع از برتری ثروتی که توسط «خون و مفهوم تربیت مناسب» به ارث بردهاند، مطرح میکنند. مردان و زنان تازه به دوران رسیده، در برابر کسانی که به طبقهی اجتماعی ثروتمند قدیم تعلق دارند، قرار میگیرند؛ طبقهای که از طریق نسل، ثروت به ارث رسیده، تا فرهنگ، سیستم ارزشی و تفاوتهای اجتماعی که بین این دو گروه اجتماعی وجود دارد را برجسته میکنند.
روابط خانوادگی قدیمی که مدعی موقعیت سنتی هستند، در میان تازه به دوران رسیدهها دیده نمیشود که در نهایت به چالش کشیده شده و ارزشها و سنتهای اجتماعی را بازتعریف میکند که برای مثال میتوان به مراسم معرفی یک نوجوان به جامعه اشاره کرد (که در میان اشراف و طبقات بالا اتفاق میافتاد و در آن دختر جوانی که به سن بلوغ رسیده بود معرفی شده و اعلام میشد که آمادهی ازدواج است و خانوادهاش با این کار میخواستند خود را در چرخهی طبقات بالا حفظ کنند). همانطور که دیده شد از طریق افزایش این مراسمها، ارزشهای اجتماعی از «خانوادهی نخبه که از نظر اجتماعی پایدار بوده و بر سنتهای خانوادگی طولانی تکیه میکند» به «ارزش نمادین به عنوان مولفهی سبک زندگی طبقهی بالا» تغییر یافت. این گذار به نوکیسگان اجازه داد تا در موقعیت بالای اجتماعی قرار گیرند. انسجام اجتماعی این گروههای نخبه به شدت آرام و کُند بود که تفکرات قالبی را تقویت و دائمی کرد. این میزان از انسجام، این احتمال را افزایش داد که نوکیسگان هویت را با سنتهای گروه اصلی پیوند بزنند و این اساس تقسیم بین گروههاست. به علاوه، انزوایی که اقلیت کوچکی از نوکیسگان تجربه میکنند، آنها را به سمت اولویت بخشیدن به مسائل عدالت نژادی، آزادیهای مدنی و مدارای مذهبی بیش از منافع شخصی خالص هدایت میکند (ویکیپدیا انگلیسی)
این پدیده، پس از سقوط شوروی و برخی کشورهای دیگر به وجود آمد که اقتصاد سوسیالیستی و بستهای داشتند اما داخل این اقتصادها سیستمهای مافیایی بود که عمل میکرد. بعد از فروپاشی این سیستمها افراد پولهای زیادی به دستشان آمد و به شکل متظاهرانهای آنها را هزینه میکردند. نوکیسگی در نظامهای باستانی و در جماعتهای غارتگر مانند مغولها و ژرمنها وجود داشته است. یعنی آنها با غارت جماعتهای دیگر به ثروتی میرسیدند که زحمتی برای آن نکشیده بودند. و هنوز هم همین ویژگی نوکیسگی در جامعهی مدرن وجود دارد که همان گسست ثروت از کار است (http://www.anthropology.ir/sundays/926)
البته پیش از فروپاشی شوروی، یک فرهنگ تاریخی خاص مصرف متولد شد. تجمل دموکراتیک بخش لاینفکی از زندگی روزمرهی مردم شوروی بود. این فرهنگ به طور خاص در ضیافتها و جشنهای عمومی و خصوصی بیشماری که مختص زندگی در شوروی بود خود را نشان داد (به نقل ازکتاب جامعهشناسی سلیقه: 1392)
مصرف مدرن و فراگیر در جامعهی ایران پس از مشروطه و با شروع دوران پهلوی است. پیش از آن، مصرف به دربار و اشرافزادگان وابسته به دربار محدود میشد و ویژگی دموکراتیک نداشت. نوکیسگی یا تازه به دوران رسیدگی با ثروت ارتباط تنگاتنگ دارد و آنچه یک ثروتمند را از یک آدم نوکیسه متمایز میکند، زمان در اختیار داشتن ثروت است و نه میزان آن.
بالاترین آمار جراحیهای زیبایی در جهان، اختلاف درآمد بسیار زیاد بین طبقات بالا و پایین جامعه، میانگین چند دقیقه مطالعه در روز از یک سو و انتشار کتابهای زیاد در سال از سوی دیگر، سیل دانشجویان تحصیلات تکمیلی در مقاطع ارشد و دکترا، معماری و شهرسازی ناهمگون و ساختمانهای سر به فلک کشیده، خودروهای بزرگ و پرهزینه و تمایل هرچه بیشتر به خودروهای گرانقیمت، کتابخانههای شخصی با کتابهای زیبا، ترجمههای مدگرایانه و مثالهایی از این دست را میتوان از مصادیق پدیدهای به نام نوکیسگی برشمرد. پدیدهای که با سرریز درآمدهای نفتی در دههی 30 و ورود پولدارهای روستایی به شهر سردرآورد و در دههی 40 با شروع صنایع در ایران تیپی از بورژوازی ایجاد کرد و در نهایت در دههی 50 به بحران اجتماعی بزرگی چون انقلاب انجامید. این پدیده هرچند در در دوران جنگ به خاموشی گرایید اما مجدد ظهور کرد و تا به امروز به اشکال مختلف ادامه یافته است. توزیع ثروت در جامعه و پولی شدن جامعه پس از آنکه ثروت ناگهانی حاصل از نفت به کشور سرازیر شد، جامعهی شهری را به شدت افزایش داد و طبقهی متوسط جدیدی را پدید آورد که هر چه بیشتر لازم داشت هویت تازهای برای خود تعریف کند و این هویت از طریق نمایش ثروت به اشکال مختلف امکانپذیر بود.