یکشنبه, ۱۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 2 February, 2025
گزارش بررسی مستند "...برزیلته!" ساخته حبیب باوی ساجد باحضور جواد طوسی و جهانگیرکوثری
من چندین سال است آقای حبیب باوی ساجد را می شناسم که به لحاظ اون تعلق خاطری که به سینما دارد وفراتر از آن به حوزه ادبیات و فرهنگ دارد می شناسم . یک جنوبی بشدت علاقمند وپیگیر که این سماجت را به شکل درستش برای آن هدفی که می تواند فرهنگی، هنری باشدخرج می کند. آن هم دراین شرایطی که به دلایل مختلف این انرژی سقف وظرفیتی می تواند داشته باشد. واین الزام و اصراربرای شکل یابی
اشاره : مستند"...برزیلته!" ساخته حبیب باوی ساجد به پیدایش فوتبال درایران می پردازد ودر ریشه یابی آن صدسال تاریخ فوتبال خوزستان راروایت می کند. مستند برزیلته در کارگاه آزاد فیلم مسعود کیمیایی با حضور علاقمندان، سینماگران وفوتبالیست های کشور باحضور کارگردان فیلم به نمایش درآمد. پس ازآن جواد طوسی منتقد سینما، جهانگیر کوثری تهیه کننده سینما وکارشناس فوتبال همراه حبیب باوی ساجد سازنده فیلم به بررسی آن پرداختند.
جواد طوسی : من چندین سال است آقای حبیب باوی ساجد را می شناسم که به لحاظ اون تعلق خاطری که به سینما دارد وفراتر از آن به حوزه ادبیات و فرهنگ دارد می شناسم . یک جنوبی بشدت علاقمند وپیگیر که این سماجت را به شکل درستش برای آن هدفی که می تواند فرهنگی، هنری باشدخرج می کند. آن هم دراین شرایطی که به دلایل مختلف این انرژی سقف وظرفیتی می تواند داشته باشد. واین الزام و اصراربرای شکل یابی کارعملی که فردیت آن خالق اثررا اقناع می کند وهم بتواند درآن مخاطب شناسی خودش را داشته باشد. تداومش به عقیده من می تواند به یک انقطاع غم انگیز تبدیل شود. ولی این استمرار وحضور آقای باوی ساجد در حوزه سینمای مستند می تواند قابل تقدیر باشد. یک مقطعی می آید مستند "احمد محمود" راانتخاب می کند. یک مقطع دیگری باز می آید یک نویسنده دیگری (عدنان غریفی) را که نسبتی دیگر با آن حوزه اقلیمی جنوب دارد انتخاب می کند. دریک دوره ای باز همین طور که دیدیم می آید یک محوریتی قائل می شود برای یک ورزشی که جداازآن می تواند یک نگاه تاریخ نگارانه معاصر داشته باشد. از این منظر می خواهم به ویژگی بارز فیلم مستند "...برزیلته!" برسم. یک نگاه پژوهش گرایانه که متأسفانه حلقه مفقوده بخش قابل توجه ای از فیلم های مستندی هست که یک منطقه ویک موضوعی را درنظر می گیرند که نسبتی می تواند داشته باشد برای ایجاد یک شناسنامه از یک جغرافیا. اما بیشتر ذوق زده آن بخش روبنایی می شوند وآن نگاه عمق یافته تحت الشعاع مطرح کردن قرارمی گیردواگربخواهم باصراحت بیشتری مطرح کنم، تبدیل به خود شیفته گی سازنده می شود. خوشبختانه در مستند برزیلته می بینیم اگر بخواهیم یک تشخص وارزشمندی برای این فیلم قائل شویم، این نگاه پژوهشی وقوم نگارانه هست که متوجه موضوع محوری می شود. من می گویم نگاه قوم نگارانه. ممکن است که شما بگویید اساسأ سینمای قوم نگارانه می تواند یک تعریف دیگری داشته باشد. درصورتی که به عقیده من فوتبال در این فیلم محملی هست که برای ارزیابی همان نگاه قوم نگارانه که من به آن اشاره کردم به موضوع فیلم بدل می شود. ماازطریق فوتبال می توانیم حال وهوا، حس وحال، خصائص، شور وحال وتمام اوج وفرود یک جغرافیای شاخص کشور خودمان را ردیابی کنیم. من می گویم اوج وفرود از لحاظ استمراردرحیطه ورزش. درعین حال فوتبالیست های خوزستانی می گویند ماآمدیم جبران مافات کردیم درمناطقی دیگری مثل شیراز، اصفهان و... البته من بحث دارم دراین باره که چرا بعد ازجنگ این آسیب شناسی نشد. اگربرفرض درلیگ قهرمانی، فولاد خوزستان قهرمان می شود چرا تداوم پیدا نمی کند؟ این شیفته گی فوتبال باید باتمام این ناملایمات بتواند خودش را مثل خود آقای باوی ساجد که به عنوان فیلم ساز می تواند خودش را به آن شرایط ناکارآمد تحمیل کند، فوتبال خوزستان هم باید خودش را تحمیل کند به چنین شرایطی. مهم ترین ویژگی مستند برزیلته این است که دریک تایم نسبتأ طولانی توانسته است آن رادیدنی وتحمل پذیر کند. ممکن است تماشاگران این مستند لزومأ اهل فوتبال نباشند. اما همین که می نشینند واین فیلم را بدون کسالت می بینند، نشان می دهد ریتم، ضرباهنگ وتدوین در این مستند ارزش دارد وخود کارگردان جلوتر از من مخاطب به آن فکرکرده است.
جهانگیر کوثری : من بعلت تعصبی که نسبت به بخش جنوبی خاک کشورمان دارم خوشحالم که یک جوانی پیداشده که درباره ورزش، درباره یک پدیده اجتماعی بانام فوتبال باآن ابعاد سیاسی و اجتماعی واقتصادی وفرهنگی فیلمی ساخته است درباره منطقه خودش. مادرسینمای خودمان آثاری از این دست کم داریم. فیلم هایی درباره شخصیت های بزرگی در سینما وادبیات وشعر موسیقی ونقاشی کم ساخته شده واگر هم ساخته شده، خوب ساخته نشده. در مقوله فوتبال خوزستان کسی چنین کاری انجام نداده است. من که خودم هم سینمایی وهم فوتبالی هستم وفوتبال بازی کردم وفوتبال را دوست دارم، وبه دنبال آن همیشه بودم ونزدیک هشت سال درآبادان زندگی کردم، هیچ وقت فکرنکردم بیایم ودرباره این موضوع فیلم بسازم. درکنار انبوه مسائلی که درخوزستان هست. حالا بحث جنگ که خیلی خانمان برانداز وخانمان سوزبود، اما قبل ازجنگ هم دردهه چهل وپنجاه هم تقریبأ این فقری که تاامروز هم می بینیم بوده. طبیعتأ می پرسند که چرا فوتبال خوزستان قوی هست واین همه فوتبالیست خلاق دارد؟ برای این که خوزستان هیچ چیزبرای جوانان ونوجوانان، خردسال ها وبچه ها ندارد. تنها چیزی که امکانش وجود دارد وحالا قبل ازانقلاب که توپ پلاستیکی هم نبود، این این بود که یک توپی پراز پارچه می کردند ودرش را کیپ می کردند واین را در زمینی که فقط خاک بود واکثرأپای برهنه بودند وفقط یک شورت پای شان بودولخت بودند ازسن شش سالگی وهشت سالگی مادرران وپدران آن ها را بیرون رها می کنند، برای این که کاردیگری را نمی توانند انجام بدهند وتنها سرگرمی آن ها همین توپ گرد بود که باپارچه درست می کردند. گاهی اوقات هم قوطی های کنسرو وچیزهای دیگری را که خارجی ها پرت می کردند، راآب می آورد واین بچه ها دورآن ها پارچه می بستند وبااین که سخت بود، باهمان ها روپایی می زدند. سرگرمی آن ها شنا بود وفوتبال. وهمیشه خوزستانی ها در این دورشته یعنی شنا وفوتبال موفق بودند. این درواقع یک جور امتیاز ویژه است برای مملکت ما که متأسفانه بعلت ضعف عمده مسولین سیاسی ما درآن جا هرگز امکانات نگذاشتند. یعنی یک زمین خاکی فوتبال بود وبچه ها خودجوش فوتبالیست می شدند. برای این که سرگرمی دیگری نداشتند، ازکودکی این توپ به آن ها می چسبید ومی توانستند با آن هرکاری بکنند. این می شد تکنیک، می شد تاکتیک فردی که وقتی درجمع قرار می گرفتند، فوتبال بازی کردن برای آن ها مثل آب خوردن راحت بود. بهترین فوتبالیست ها ایران کسانی هستند که ازخوزستان آمدند. برای این که آشنا بودند. می گویند برزیل بهترین فوتبال جهان رادارد. بعد که دلایل رابررسی می کنیم می بینیم که آن ها رشته ورزشی دارند که همه اش با پاهست این رشته ورزشی ویا بازی. وقتی که توپ را به این پااضافه کنید خود به خود همه آن ها بلد هستند که باتوپ چه کار کنند. به هرشکل خوشحال هستم که چنین فیلم ورزشی ساخته شده است. مادراین زمینه خیلی کم فیلم داریم. یک فیلمی دردهه پنجاه آقای خسروسینایی درباره وزنه برداری ساخته است که خیلی فیلم ضعیفی بود. الان آقای باوی ساجد یک طوری مارابرانگیخت که بروم کارهایی دراین زمینه وبه خصوص درباره فوتبال خوزستان واین شخصیت هایی که داردودرفیلم خیلی واضح همه را شرح می دهد کاری انجام بدهم. ببینیداولین بازی در مسجدسلیمان انجام شد، اولین باشگاه درمسجدسلیمان بوده، اولین کلونی ها آن جا شکل گرفت واولین فوتبالیست های مهم ازآن جا بودند. بعد این ورزش به تهران وشهرهای دیگررفت. درست بیش ازیک قرن پیش. این درفیلم خیلی خوب منتقل می شود.
جواد طوسی : آقای باوی ساجد باتوجه به شناختی که از کارهای شمادارم، آیا دراین فیلم فقط می خواستیدناظر باشید ورئالیسم آن منطقه درحوزه ورزش را فقط می خواستید به تصویربکشید ویا خودت به عنوان خالق اثر می خواستی یک آسیب شناسی داشته باشی؟ یعنی فراتر از این غریزه که به عقیده من یک موتیف ویک ترجیح بند برای این فیلم هست وخیلی غریزی بادوربین خودت باآدم ها، محیط وخوداین موضوع برخوردکردی، آیا تفسیر خودت راهم داشتی؟ مثل کاری که مثلأ ناصرتقوایی درفیلم بادجن کرد. درعین حال که یک مراسمی را دارد نشان می دهد، خودش هم نگاه اجتماعی وسیاسی به موضوع دارد. گاهی اوقات همین درمصاحبه های فیلمت دریک شکل کنایه آمیز بوده. مثل پایان بندی فیلمت که صدای داریوش فرهنگ را روی پل کارون می شنویم وبعد به تصویرسیاه وسفیدی ختم می شود که فوتبالیستی در زمین خاکی فوتبال ازمیان خاروخاشاک توپ رابر می دارد واین غم خوارانه به موضوع نگاه می کنید.
حبیب باوی ساجد : من پاسخم را درادامه توضیحات شما مبنی براین که چرا در آثارم متوجه اقلیم خودم هستم ارائه می کنم. توجه به اقیلم خوزستان مطلقأ منافاتی با قرائت ملی ندارد. منتهی آن قدر در خطه من ناگفته ویاکم تر گفته شده از مباحث گوناگون هست که طبیعی هست داشته ها وناگفته های اطراف خودم را می بینم. همه ما می دانیم که خوزستان بیش از یک قرن پیش بااکتشاف نغمتی که اشتباهأ از آن به نام نعمت یاد می شود که همانا نفت است، همیشه دست به گریبان رنج وحرمان بوده. در این عرصه مردم خوزستان خوش شانس بودند که راویان خلفی درسینما وبه خصوص ادبیات داشته اند که این همه رنج وآلام را ثبت کردند. نامدارترین آن راویان روانشاد احمد محمود هست وبعد درسینما ناصرتقوایی، امیرنادری وکیانوش عیاری. اما درسال های بعد در توجه به زادبوم وانسان خوزستانی در سینما وبه خصوص سینمای مستند خلائی به وجود آمد. یک بخش از این کم توجهی برمی گردد به اتفاق ناخوشایندی مثل جنگ. مولفه اصلی سینمای ایران دریک دوره ای خوزستان شد. اما خوزستان درآن همه آثار جنگی، فقط جغرافیا بود. یعنی کم تر فیلمی ما می توانیم سراغ بگیریم که توانسته است نزدیک به انسان خوزستانی جنگ زده ای شود که ازیک سو به لحاظ جغرافیایی به خانه وکاشانه اش تجاوز شده است وازسویی دیگر به شخصیت وحتی جسم او تجاوزشد. شاید باشوغریبه کوچک و دندان مار دونمونه بارزاز چنین فیلم هایی باشند که به انسان خوزستانی ومصائب اودرجنگ می پردازد. علی العموم اما سایرآثار سینمای ایران ازچنین نگاهی برخوردارنبودند. به هرشکل این کم توجهی مثل یک بغض ماند وماند وماند تابعد ازجنگ که بیش ازربع قرن ازپایان جنگ گذشته اما هنوز اثرات جنگ نه تنها بر درودیوار شهرهای خوزستان، که حتی بر روح وجسم مردم خوزستان وجود دارد. درنتیجه این موضوعات خودخواسته بردوش فیلم سازان جوانی افتاد که اغلب هم مستندسازهستند. جوانانی که چندسالی هستند بی هیچ ادعایی افتان وخیزان دارند دراین عرصه کارمی کنند وسعی دارند باآثارشان به نوعی گزارش دهی کنند. طبعیتأ این گزارش را باهیچ شخصیت سیاسی مطرح نمی کنند، اگرچه باعث خرسندی خواهد بود اگرشخصیت های سیاسی آثارمان را تماشا کنند، اما مخاطب اصلی ما قشرروشن اندیشانی هستند که متأسفانه درپاره ای اوقات دیده شده این قشرکم ترتوجه ای به خارج از محدوده جغرافیایی ودلمشغولی رایج خودشان داشته اند. خب طبیعی است که باچنین کم توجهی، مستند سازان جوان خوزستانی می آیند وازناگفته های اقلیم خودشان می گویند که آن قدر این ناگفته ها سربسته مانده است که تبدیل به فریاد می شود. درخصوص مستند برزیلته من بشدت از ذوق زدگی کاذب گریزان بودم. این که مثلأ ما درخوزستان چنین فوتبال وفوتبالیست هایی داشتیم به خودی خودفضیلت محسوب نمی شود. خب دیده شده که دریک مملکت تاریخ چندهزارساله وجود دارد اما این تاریخ وتمدن جایی در زندگی امروز ما وشکل معاشرت امروزماندارد. پس این تمدن نتوانسته است خودش را همپای انسان امروزی کند ودرهمان گذشته مانده است. فوتبال خوزستان هم اگر قرار است به گذشته افتخارکند وتأثیری در فوتبال امروز نداشته باشد، نابود می شود. برای همین است که من در مستند برزیلته بعد ازروایت صدسال تاریخ فوتبال آن منطقه ودستاوردهایش، باتصویر وجملاتی فیلم رابه پایان می رسانم که یک جور نگاه آسیب شناسانه دارد ودرعین حال بایک هشدار پایان می یابد. ماجوانی را می بینیم که ازمیان خاروخاشاک توپی برمی بردارد ودرزمین خاکی فوتبال بازی می کند. درحالی که عده ای معتقد به مدارس فوتبال هستند، من بشدت براین عقیده ام باید زمین های خاکی احیاء شوند وفوتبالیست های خوش تکنیک ونامدار از دل زمین خاکی سربرون آوردند. آن کسی که می تواند پول بدهد وبه مدرسه فوتبال برود، لزومأ نمی تواند فوتبالیست شود. چراکه در یک تایم مشخص ودر شرایط آب وهوایی غیرطبیعی به او فوتبال آموزش می دهند. اما یک انسان ندارکه به فوتبال علاقمند است وهمه داشته هایش زمین خاکی است حتمأ می تواند فوتبالیست خوبی باشد. چرا که او همیشه درحال تمرین وبازی است ودرعین حال درشرایط آب و هوایی عادی وزیرظل آفتاب توپ می زند. برای همین است که روانشاد پرویز دهداری اکثرفوتبالیست های جوان رااززمین خاکی ها کشف کرد. ماهنوز هم می توانیم از داشته های مان استفاده کنیم. فقط لازمه اش این است وسعت نظر داشته باشیم.
جواد طوسی : در فیلم شما که بیشتر برگفت وگو متکی است، فکرنمی کنید بدون آن که خدشه ای برگفت وگوشونده ها وارد شود فکرنمی کنید باید یک ارائه طریقی بکنید تا یک مقدار از رفتارمحاظفه کارانه افراد جلوی دوربین جلوتر برویم وهمان طور که خودت می خواهی بگویی چه بسا توسط آن افراد گفته می شود. مثل رضاچاچا که حالا اوشکل بختک زده خودش حرف می زند. اماآدم های دیگری هم حتمأ در این شکل هستند که از اوج وافتخار واشتهاردور شدند.
حبیب باوی ساجد : من درمونتاژ سعی کردم این صراحت لهجه واعتراض شان را کم کنم بااین حال تبدیل به فریاد شده است، اگر عین حرف ها وگلایه ها را می گذاشتم که حتمأ تبدیل به جیغ می شد! واقعیت این است ما وقتی با چنین شخصیت هایی گفت وگو می کنیم، موظف هستیم به لحاظ انسانی مراقب گزینش وچیدمان سخنان آن ها باشیم تا لطمه ای به جایگاه اجتماعی آن ها وارد نشود. به هرشکل ظبط گفت وگودریک فیلم مستند، متفاوت است با گفت وگودربرنامه زنده تلویزیونی. مادرفیلم مستند می توانیم سخنی را که درپی آن هستیم وهمچنین می تواند دراستمرار گفته های دیگری باشد راانتخاب کنیم. درنتیجه کوشش ما درانتخاب جملاتی بود که در راستای نظرگاه فیلم است. ضمن این که مابرپایه پژوهش باید می دانستیم که با چه کسی درباره چه موضوعی سخن بگوییم. مثلأ با حسین کعبی درباره آن ضربه ای سخن گفتیم که به فیگو دردیدار ایران، پرتغال زد! باسیدابراهیم تهامی درباره دیدار ایران، استرالیا سخن گفتیم. با حسین کازرانی ومحمدصادقی درباره نخستین حضور تیم ملی ایران درجام جهانی 1978سخن گفتیم. بااین همه کارمستند است و هرچقدر که از پیش اندیشیده شده برویم، بازهم ممکن است اتفاق بیفتد که پیش بینی نشده وبکلی نظرگاه مارا ویا پایان فیلم مارا تغییر می دهد. مثل یک گفت وگویی که می تواند ازیک گپ وگفت ساده شروع شود وبه یک چالش برسد. درعین حال من یک پژوهشی داشتم که برپایه آن ازپیش به موضوع اندیشیده بودم که همانا نریشن (گفتار متن بود). اگردقت کنید گفتارمتن کاملأ متکی است برپژوهشی که لحظه به لحظه موضوع ما که فوتبال است را درکنار ارائه تصویر شرح می دهد.
جواد طوسی : آقای کوثری یک موردی که من خیلی اجمالی درباره آن صحبت کردم، لزوم پژوهش دراین گونه فیلم های مستند است که به هرحال آقای باوی ساجد هم دراین باره توضیح دادند. آیا شما که به این موضوع اشراف دارید، فکر می کنید دراین گذر شتابناک حق مطلب ادا شد؟ یعنی فیلم به تمام آن افراد شناخته شده پرداخته است؟ یااین که دوربین کم تر به آن ها نزدیک شده واقتضاء نمی کرده به آن ها وجایگاه شان بپردازد؟ جدا ازاین باتوجه به اشرافی که خود شما به سینما دارید ازنظرریتم وضرباهنگ فیلم راچطور دیدید؟
جهانگیرکوثری : نکته آشنای خوزستان نفت است که فیلم باهمان به موضوع فوتبال ورود می کند. چون ما درمسجدسلیمان نخستین چاه نفت را داشتیم که توسط انگلیسی ها کشف شد. وبعد هم برای تفریحات شان فوتبال راآوردند که کم کم تیم های محلی مقابل آن ها بازی می کردند و... این برای فیلم مستند برزیلته شروع خوبی هست. درواقع ورود بانفت می تواند المان خیلی قوی باشد از لحاظ نگاه اقتصادی وتاریخی. چون فوتبال را واقعأ انگلیسی ها باخودشان آوردند. ریتم خوبی هم داشت. فقط چندتافوتبالیست در این مسیری که باوی ساجد در فیلم نشان می دهد فراموش شدند. من خیلی دوست داشتم مثلأ حمیدبرمکی راببینم که یکی از گلزن های ایران دربازی مقدماتی المپیک 1964 بود که ندیدیم. علی فیروزی رادرنسل بعد ازانقلاب ندیدم. اوهم ازفوتبالیست های نامدار بود.
جواد طوسی : یاحتی صفرایرانپاک که اگرچه فوت کرده است، اما می شد افراد دیگری درباره اش صحبت کنند.
جهانگیرکوثری : برجسته ترین این ها حمید برمکی وبعدازانقلاب علی فیروزی بود. حیف است که یک یادگاری بخواهد از فوتبال خوزستان ساخته شود واین ها در آن نباشند. خیلی های دیگر نبودند مثل علی پورجانکی وناظم گنجاپور ومامی ملک زاده ونوری خدایاری وعبدالرضابرزگری وعبدالواحدبزمه نبودند. امابرمکی درتاریخ فوتبال ایران تأثیرگذار بود. یعنی دریک مقطعی که تازه داشت فوتبال ما خوب می شد اوگل به تیم های خارجی زده. آن موقع که تهرانی های قدر بودند، او فیکس تیم بوده. اما از لحاظ یک مستند خوش ریتم وخوب بود. درمجموع در فقری که ما در مستندهای ورزشی داریم وهیچ متریالی وجود ندارد، منابع آرشیوی نداریم، یک فیلم ازبازی های مقدماتی المپیک رااصلأ نداریم، این فیلم خیلی ارزشمند است. ماازیازده فوتبالیست تیم ملی ایران که دراوج بود پنج فوتبالیست خوزستانی داشتیم. تازه من کاملأ یادم هست که دربازی های مقدماتی ده، یازده فوتبالیست خوزستانی بودند که رئیس فدراسیون ورئیس تربیت بدنی بررسی می کردند که ازمیان بیست ودو فوتبالیست تیم ملی، یازده تا خوزستانی هستندو از این میان چندتا فوتبالیست خوزستانی کم می کردند. درحالی که حذفی ها بهتراز ذخیره های تیم ملی بودند. بااین وجود درمیان یازده تا فوتبالیست تیم ملی، پنج تا خوزستانی بودند که این افتخاراست و این در فیلم درآمده بود. برای من جذاب بود تماشای این فیلم.
جوادطوسی : حالا شما آقای باوی ساجد جدا از توضیح درباره عدم برخی از فوتبالیست هادرفیلم، یک مقدار درباره آرشیو توضیح بدهید. چقدرزمان صرف آرشیو کردید؟
باوی ساجد : معتقدم که بسیاری از فوتبالیست های خوزستانی پس ازتماشای این اثر می پرسند که چرا آن ها در فیلم نیستند؟ پاسخ من به عنوان مستندسازی که به استناد آثارم همیشه دغدغه تاریخ خوزستان راداشته ام ودرحد بضاعتم کوشش کردم اثری اندک درتاریخ نگاری این خطه مهم واثرگذار داشته باشم، این است که یک فیلم به لحاظ اجراء محدود است واز نظر تایم ومدت زمان تولید نیز محدودیت وجود دارد. اگرچه تهیه وتولید این اثر مستند سه سال طول کشید وبخش اعظم زمان صرف مراحل پژوهش اسنادی ومیدانی شد، اما بااین وجود مگر می شود صدها بازیکن ومربی وباشگاه وتیم های باشگاهی تامحلاتی وزمین های خاکی وحتی لیدرهای فوتبال خوزستان را تصویرکرد؟ وآیا اگرفلان فوتبالیست به هرعلتی درفیلم مستند ...برزیلته! حضورندارد، این فیلم مستند ناقص است؟ واگر بااوودیگرانی که درفیلم ما حضورندارند گفت وگوشود ودر فیلم حضورداشته باشند، چه تضمینی خواهد بود بازهم کسانی دیگر همچنان براین فیلم بعلت عدم حضورشان نقدوارد نکنند؟ در حقیقت این یکی ازویژه گی های پرخطر آثار مستند است که مورد نقد ونظر قرار خواهند گرفت وبسیاری این حق را به خودشان خواهند داد بر مستند ساز نقد ونظر وارد کنند. ولی دقت داشته باشید این یکی ازویژگی های آثار مستندی است که تکیه بر مبحث استنادی دارد. وگرنه بسیاری آثار به عنوان اثری مستند ساخته می شوند که بعلت عدم توجه استناد وبعضأ حتی تحریف واقعیت، مورد پرسش هایی این چنین قرار نخواهند گرفت. دیگر نکته ای که مایلم به آن اشاره کنم، شرایط تولید اثرمستندی چون فوتبال خوزستان است که من در پروسه ساخت این مستند آن را تجربه کردم، وآن هم این است که به استناد دفتری که ازمرحله پژوهش دراختیاردارم ودرآن بیش از دویست نام وشماره تلفن فوتبالیست های خوزستان نوشته شده است، باهمه تماس حاص می شد اما رفتارهای متفاوتی می دیدیم. مثلأ عده ای پاسخ به تلفن نمی دادند، عده ای در ازای گفت وگو پول می خواستند، عده ای علیرغم تماس و قرارقبلی، سرصحنه حاضرنمی شدند، وبسیاری هم بودند البته باتواضع گفت وگوی مارا نمی پذیرفتند بعلت این که معتقد بودند دیگران درگفت وگو الویت دارند؛ ازجمله روانشاد"نوری خدایاری"، وروانشاد"ناظم گنجاپور" که حتی باواسطه گری حاضرنشدند جلوی دوربین ما بنشینند. به هرشکل این ها برخی ازدلایل عدم حضور بسیاری از فوتبالیست های خوزستانی در این اثرمستند بوده است که برخودواجب دانستم شرح بدهم. ضمن این که دراین اثرمستند برای نخستین بارباچهره هایی روبرو خواهید شد که سال هااست نامی ازآنان به میان نبوده است وبرآن ها بی مهری رواشده است. تأکید می کنم این مستند، روایت همه تاریخ فوتبال خوزستان نیست، بلکه دریچه گشوده شده ای است روبه داشته های مغفول مانده مهد فوتبال ایران. ضمن این که نسخه ای دیگر از همین مستند در اختیار هیأت فوتبال خوزستان هست که تایم آن نود دقیقه است وبسیاری از چهره هایی که در این نسخه شصت دقیقه ای حضورندارند وآقای کوثری به درستی به آن ها اشاره کردند، در آن نسخه هستند، همچون آقای سیدعلی پورجانکی، عبدالواحد بزمه، تصویری ازنوری خدایاری، نعیم سعداوی، کریم بوستانی، مجیدحلوایی، جهانگیرنصیری و...متنهی این نسخه شصت دقیقه ای برای من مهم تراست بعلت این که قرار است دراذهان مخاطبین فرهیخته پرسش ایجاد کنم. سه سال تولید این مستند طول کشید که بخش قابل توجه ای از این زمان صرف تهیه منابع تصویری شد والبته تحقیق میدانی که باافراد داشتم. تقریبأ همه راه را برای تأمین آرشیو تصویری تلویزیون رفتم که مطلقأ یک فریم دراختیار من قرار ندادند. درنتیجه من مثل یک شکارچی بمدت دوسال برنامه نود را نگاه می کردم تا بلکه تصویرآرشیوی پخش کند ومن بتوانم آن را شکار کنم. خوشبختانه درمروری تاریخی که برفوتبال کشوردربرنامه نود بود، موفق شدم بخش قابل توجه ای ازآرشیوم را تأمین کنم. برخی دیگررااز آلبوم خصوصی افرادی تهیه کردم که باآن ها گفت وگو می کردم؛ ازجمله فیلم توپ زدن اکبرافتخاری که بشدت بی کیفیت وسیاه وسفید بود، اما ازمعدود تصاویر باقی مانده فوتبال قدیم کشور است. منتهی بخش قابل توجه آرشیو من که در مبحث پژوهش کمک شایانی کرد، تألیفات گران بهای حمید رضا صدر بود که جادارد همین جا بگویم این تألیفات درعرصه فوتبال اگر دیگر عرصه ها مثل سیاست، اقتصاد، فرهنگ، ومباحث اجتماعی بود شاید ما درحال حاضر آینه ای پیش روی خودمان از هرکدام از این موضوعات داشتیم برای قضاوت کردن درست. کاری که آقای صدر در تألیفات فوتبالی انجام داده داده است، بی نظیراست.
جواد طوسی : شما قبول دارید که فوتبال یک ورزش سیاسی هست. شما هم به این درشروع وپایان بندی اشاره می کنید. من مایل هستم تلقی خودم را درباره منطقه اقلیمی خودت بگویم که انگار آن جفای تاریخی که به آن شده را بدل به یک اعتراض می کنی. اعتراضی که البته در جهت آن حقانیت هست. آیا خودت را محدود کردی به فوتبال ویا به مشخصات سیاسی آن هم خواستی ورود کنی؟ می توان حتی برای این جغرافیا یک ارزشمندی ملی قلمداد کرد. همین طور که خودت هم بااعلامت سوال فیلم راآغاز می کنی.
حبیب باوی ساجد : من همان طور که درابتدای عرایضم گفتم، نگاهم به اقلیم خودم چیست و چرا این نگاه رادارم وتأکیدمی کنم این نگاه مطلقأ منافاتی با نگاه ملی ندارد. امامسأله دراین است که ماتلاش می کنیم ازچیزهایی سخن بگوییم که ازآن ها کم تر سخن گفته شده است. منتهی در عین حال من بشدت از نظرگاه صرف سیاسی به فوتبال استان پرهیزکردم. جنبه انسان شناسی وجذابیت ها ودرعین حال تفاوت های فوتبال خوزستان باسایراستان های دیگر کشور برای من مهم تربود. اگرچه از مبحث سیاسی فوتبال هم گریز نداشتم وحتی اشاراتی به این موضوع کردم. برای من مهم است که بعد از تماشای مستند برزیلته، مخاطب ازخود بپرسد که چرا به این خطه فوتبال خیز بی مهری شده است؟ این پرسش برای من مهم تراست تا این که مستقیم مخاطب را باموضوع سیاسی فوتبال درگیرکنم.
پرونده باوی ساجد در انسان شناسی و فرهنگ
http://www.anthropology.ir/node/23998
ایمیل
hbavisajed_shortmovie@yahoo.com
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست