سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

معرفی کتاب: قهقه‌ی شهریاری، اثر ژرژ باتای



      معرفی کتاب: قهقه‌ی شهریاری، اثر ژرژ باتای
میرعلیرضا موسوی

«قهقه‌ي شهرياري» در برگيرنده‌ي گزيده مقالاتي‌ است كه ژرژ باتاي در طول حيات فكري- اجتماعي خود در مواجهه با امر سياسي و در موقعيت‌هاي مختلف اجتماعي به نگارش در آورده است. دوران زندگي باتاي مقارن است با اتفاقات بزرگ و سهمگيني كه خواه و ناخواه زندگي همه‌ي اقشار و طبقات جامعه را درگير كرده است.  سربر آوردن جريان‌هايي همچون «فاشيسم» و «استالينيسم» به لاجرم در فضاهاي فكري، ادبي و هنري نيز تاثير خودش را مي‌گذاشت و قهقهه شهرياري منعكس كننده‌ي بخشي از واكنش‌هاي باتاي به سر برآوردن «فاشيسم»، «استالينيسم» و «سورئاليسم» است. رويكرد او در تمام مقالات اين كتاب در عين اين كه همچنان راديكاليسم موجود در آثار باتاي را در خود دارد، رويكردي به شدت اميدوارانه و معطوف به بسيج نيروهاي سياسي است.

يكي از اساسي‌ترين نقاط عطف اين مقالات _همانطور كه به درستي در اسم كتاب نيز منعكس شده است_ تعريف و تصور او از موضوع «حاكميت» يا «شهرياري» است. او كه در جلد سوم «سهم ملعون» به استالينيسم و در مقاله «نقد روانشناختي فاشيسم» (كه ترجمه‌اش در اين كتاب نيز آمده است) به «فاشيسم» تاخته است و علي‌رغم همراهي‌اي كه در ابتدا با سوررئاليست‌ها داشت، به تدريج از آن‌ها فاصله گرفته است و جدال‌هاي قلمي‌ راديكالش با آندره برتون[1] همچون بخشي از تاريخ سوررئاليسم همچنان نقل و باز خواني مي‌شود، با بركشيدن واژه اقتدار به شرح، بسط و البته باز تعريف اين مفهوم مي‌پردازد. مسلم است كه برخورد با واژه‌ي شهريار، آن هم در اثري مرتبط با سياست، در تماس نخست ذهن مخاطب را به سمت رساله‌ي «شهريار» ماكياولي[2] سوق مي‌دهد. اما «شهريار» در ادبيات باتاي و با توجه به خواستگاه‌هاي اين انديشه، ارجاعات كاملا متفاوتي دارد. مفهوم «شهرياري» باتاي كه مترجمان اين كتاب آن را به عنوان معادلي براي واژه‌ي « sovereignty» برگزيده‌اند در رفت و آمدي ميان مفهوم فرا‌ انسان در كار نيچه[3]، منطق هديه در كار موس[4]، جامعه‌شناسي خاص دوركيم[5]، خشونت و پست نمايي در تفكر ساد[6] و قرباني كردن در كار هوبرت[7] و در نهايت تركيب همه‌ي آن‌ها با هستي‌شناسي ويژه خود باتاي شكل گرفته است. در اينجاست كه ما با شهرياري روبرو مي‌شويم كه كاملا رنگ و بوي تفكر باتاي _حتي تفكر باتاي در كارهاي ادبي و هنري‌اش_ را انعكاس مي‌دهد. همانطور كه در مقالات اين كتاب مي‌بينيم، شهريار باتاي هزينه‌گر است، به دنبال هدفي برون شهرياري نيست، سلسله مراتبي يا خطي عمل نمي‌كند، اعمال و تصميماتش درون ماندگار است، اگر جنگ كند، جنگش براي تخريب و تصرف چيزي بيرون از خود نيست. براي باتاي شهرياري مترادف داشتن قدرت نظامي نيست، هر چند مي‌توان پذيرفت كه شهريار ممكن است داراي قدرت نظامي نيز باشد. از سوي ديگر ارزش‌هاي نظامي را نيز في نفسه داراي وجوهي از شهرياري مي‌داند. او در پاسخ مارگاريت دوراس[8] كه از او پرسشي درباره وجوه شهرياري پرسيده است، اين پاسخ را مي‌دهد: «ارزش‌هاي نظامي مالك نوعي شهرياري هستند كه به محض اينكه هدفِ رسيدن به غايتي خاص شود، ديگر به طور اصيلي شهرياري نخواهند شد. از اين منظر به آن بينديشيد: گرايش شهرياري تماما با گرايش درگير در كار كردن تفاوت دارد. در كار كردن به گونه‌اي عمل مي‌كنيم كه منفعتي به دست آوريم. يك دست فروش دوره‌گرد با مسافر سخن مي‌گويد تا كالاهايش را بفروشد. اما اگر گرايش شهريارانه داشته باشيم، به نتايج بي تفاوت خواهيم بود: ديگر درباره‌ي هيچ چيز نگران نخواهيم بود». اين تصور همان گره‌گاهي است كه همه‌ي آثار باتاي را به يكديگر پيوند مي‌زند؛ خواه آنجا كه درباره «شر و ادبيات» حرف مي‌زند، خواه آنجا كه در «سهم ملعون» قوانين اقتصاد عام را بر مي‌شمرد و خواه آنجا كه در «لاسكو: تولد هنر» نقاشي ديواري «شكارچي و گاوميش» را تحليل مي‌نمايد.

مفصل‌ترين بخش كتاب «قهقهه‌ي شهرياري» مقاله‌ي «ساختار روان‌شناختي فاشيسم» است. نويسنده در اين مقاله كوشيده است با توصيف رو بناي اجتماعي به كشف روابط آن با زير بناي اقتصادي در پرتو فاشيسم دست يابد. او در توصيف خود از ساختار اجتماعي، جامعه را داراي دو بخش همگون و ديگرگون معرفي مي‌كند. حاكم و پرولتاريا در انديشه‌ي باتاي دو عنصر ديگر گون هستند. او در جاي جاي اين بحث با اشاراتي كه به نازيسم و فاشيسم (و علي الخصوص نوشته‌هاي موسيليني) مي‌كند و با وارد كردن مفهوم شهرياري در اين بحث، ساز و كار شكل گرفتن اين حكومت‌ها را تبيين مي‌نمايد. او همچنين نشان مي‌دهد كه فاشيسم در خواندن نيچه دچار چه سوء فهم‌هايي بوده است.

كتاب «قهقهه شهرياري» با زير عنوان «مقالاتي درباره‌ي سياست» علاوه بر چند مقاله‌ی مفصل، حاوي چندين يادداشت مطبوعاتي (كه عمدتا از يادداشت‌هايي كه باتاي براي نشريه كريتيكو نوشته است انتخاب شده اند) و چند مصاحبه نيز هست كه به دليل شكل و انتظار خاصي كه از يك يادداشت مطبوعاتي يا يك مصاحبه مي‌رود، با وضوح بيشتر و پيچيدگي كمتري منعكس كننده‌ي افكار و انديشه‌هاي باتاي هستند.  صراحت، راديكاليسم و طنز تلخ باتاي علي الخصوص در سطر سطر مصاحبه‌هاي منتشر شده در اين كتاب به روشني قابل تشخيص است. اين متون كوتاه و مصاحبه‌ها براي مخاطبي كه احتمالا با نوشته‌هاي سياسي باتاي آشنایي كمتري دارد مي‌تواند در برقراري ارتباط هر چه بيشتر با اين كتاب مفيد باشد.

بخش دوم و پيوست كتاب قهقه‌ي شهرياري «درباره‌ي باتاي» نام دارد و در برگيرنده‌ي مقاله‌اي با  نام‌هاي «شهرياري ناممكن: ميان اراده‌ي قدرت و اراده‌ي پيش‌آمد» نوشته‌ي آلن. اس. وايس[9] و بخشي از مقاله‌ي «هزينه‌گري غير توليدي و بنيان فضايي زمين» نوشته‌ي ژولي ويلسون[10] است. در اين دو مقاله _همانطور كه اسم مقاله‌ها هم معلوم است_ نگارندگان سعي كرده‌اند با ديدي تحليلي و انتقادي بخشي از مفاهيم اصلي موجود در انديشه‌ي باتاي را به بحث بگذارند.

اين كتاب علاوه بر اين بخش‌ها، حاوي يك مقدمه نسبت مفصل است كه در 12 قسمت و به قلم مترجمان اثر نوشته شده است. آنان در اين مقدمه سعي كرده اند بعد از معرفي مفاهيم اساسي در انديشه‌ي باتاي، بعضي از نقد‌هاي عمده‌اي را كه توسط كساني همچون جرجو آگامبن[11] و اسلاوي ژيژك[12] متوجه انديشه‌هاي باتاي شده را نقل  نموده و در ادامه با ارجاع به نوشته‌هاي خود باتاي و ميشل فوكو[13] پاسخ آن نقدها را نيز بدهند.

كتاب قهقه‌ي شهرياري در تابستان 1393 توسط نشر چشمه در 1000 نسخه چاپ شده است. مترجمان اين كتاب محدثه زارع، پويا غلامي و ايمان گنجي هستند.

فهرست

مقدمه

بخش اول/ ژرژ باتای: مقالات و قطعه‌ها

پیش به سوی انقلاب واقعی

توطئه ی مقدس

ضد حمله: دعوت به عمل

برنامه اسفال

واپسین متن اسفال: یازده یورش

ساختار روانشناختی فاشیسم

درباره‌ی شهریاری

بخش دوم/ درباره باتای

شهریاری ناممکن: میان اراده‌ی قدرت و اراده‌ی پیش‌آمد

هزینه‌گری غیر تولیدی و بنیاد فضایی زمین

واژه نامه

 

[1] André Breton

[2] Niccolò di Bernardo dei Machiavelli

[3] Friedrich Wilhelm Nietzsche

[4] Marcel Mauss

[5] David Émile Durkheim

[6] Marquis de Sade

[7] Henry Hubert

[8] Marguerite Duras

[9] Allen S. Weiss

[10] Jolly Wilson

[11] Giorgio Agamben

[12] Slavoj Žižek

[13] Michel Foucault