سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

حق بی ثباتی اعتقادی



      حق بی ثباتی اعتقادی
پی یر بیل برگردان محمد باغی

پی یر بی ل    از متفکرین قرن 18 میلادی فرانسه است. او در خانواده ای پروتستان بدنیا آمد و در 22 سالگی به کیش کاتولیک گروید اما یکسال بعد مجددا پروتستان شد. وی در اندیشه های فلسفی خود مدافع تساهل مذهبی بود؛ استدلال وی در دفاع از تساهل، مبتنی بر ناتوانی قطعی عقل بشری در وصول به حقیقت مذهبی است. او بلند نظری و سعه صدر لازم برای قرار دادن خود در جایگاه کسانی که مانند او نمی اندیشند را ضروری می داند.

 

اما در عرصه عمومی چگونه می توان این تساهل را بنیان نهاد؟ تساهلی که بدون آن، در نظر پی یر بی ل، جهان به گردنه ی راهزنی تبدیل می گردد، چرا که هر کس مدعی است که تنها او به حقیقت رسیده است. متن زیر بخشی از استدلال های وی در این مورد می باشد.

در جستجوی حقیقت

حق  "بی ثباتی اعتقادی "[1]

Pierre Bayle

پی یر بی ل  (1706–1647)  از متفکرین قرن 18 میلادی فرانسه است. او در خانواده ای پروتستان بدنیا آمد و در 22 سالگی به کیش کاتولیک گروید اما یکسال بعد مجددا پروتستان شد. وی در اندیشه های فلسفی خود مدافع تساهل مذهبی بود؛ استدلال وی در دفاع از تساهل، مبتنی بر ناتوانی قطعی عقل بشری در وصول به حقیقت مذهبی است. او بلند نظری و سعه صدر لازم برای قرار دادن خود در جایگاه کسانی که مانند او نمی اندیشند را ضروری می داند. اما در عرصه عمومی چگونه می توان این تساهل را بنیان نهاد؟ تساهلی که بدون آن، در نظر پی یر بی ل، جهان به گردنه ی راهزنی تبدیل می گردد، چرا که هر کس مدعی است که تنها او به حقیقت رسیده است. متن زیر بخشی از استدلال های وی در این مورد می باشد.

 محال است  در وضعیتی که  در آن قرار داریم، به  این شناخت قطعی برسیم که  حقیقت آنگونه که برما آشکار می شود ( من از حقایق ویژه مذهبی سخن می گویم ، و نه از عالم اعداد یا از اصول اولیه متافیزیکی یا قضایای ریاضی[2]) حقیقت مطلق است، زیرا تمامی آنچه که از دست ما بر می آید این است که  کاملا متقاعد شویم که به حقیقت مطلق دست یافته ایم، و هرگز خطا نمی کنیم، و این دیگرانند که خطا کارند، تمامی نشانه های مبهم حقیقت، به تحقیق نزد مشرکان و مرتدین گمراه است. بنابراین بدیهی است که با هیچ نشانه مطمئنی نخواهیم توانست آنچه که واقعا حقیقت است هنگامی که  به آن اعتقاد پیدا می کنیم را  از آنچه که حقیقت نیست  هنگامی که  به آن اعتقاد پیدا می کنیم  تمیز دهیم. (...) یک  پیرو پاپ به همان میزان از دین خود راضی است که یک ترک از اعتقادش و یک یهودی از ایمان خودش و ما از ایمان خودمان. (...)  حتی پوچ ترین ترین مذاهب شهدای خود را دارند ، مناسکی باور نکردنی دارند، استعدادی دارند که از نوکیشان  افرادی می سازند که غالبا از شور و شوق ارتدکس ها فرا تر رفته و دلبستگی فوق العاده ای به مناسک خرافی شان دارند. در یک کلمه هیچ چیز نمی تواند برای یک انسان یقین به حقیقت و یقین به دروغ را  قطعی و نهایی گرداند. بنابراین  خود اوست که  بیش از حد توانش تمیز حقیقت را می طلبد و  می کوشد تا این تشخیص را به انجام رساند. (...)

در شرایطی که انسان در آن بسر می برد، خداوند به این راضی است که از او بخواهد تا با بیشترین وسواسی که در توان دارد  در جستجوی حقیقت باشد، و هر گاه متقاعد شد که آنرا یافته است، او را دوست بدارد و زندگیش را بر اساس آن تنظیم کند. این دلیلی است بر آنکه هر کس براساس دید خود باید همان ملاحظاتی را که برای حقیقت واقعی دارد برای حقایق فرضی نیز داشته باشد. و درست در هنگامی که به حقیقتی باورمند شد ، تمامی توجیهاتی که برای دشواری عمل به آن ساخته می شود همانند پندارهای پوچ محو می شوند، زیرا بطور حتم هر شخصی هر اندازه که ساده نیز باشد، این امکان را خواهد داشت که هرآنچه را که  می خواند یا می شنود معنا بخشد، و درک کند که این معنا حقیقی است و این تمامی حقیقت مکشوف اوست. کافیست هرکس صادقانه و خالصانه از انواری که خدا به او می تاباند راهنمایی گیرد و به دنبال آن به باوری که به نظرش عاقلانه ترین باور است و نیز منطبق ترین با خواسته الهی است بپیوندد. چون  اندیشه های انسان بواسطه خطاهایی که  امکان اجتناب از آنها وجود ندارد، ممکن است  تصویر درستی از واقعیت چیزها نباشند، آن ترتیبی که گفته شد را می توان گرایشی نسبی به حقیقت در قبال خدای واحد دانست.(...) اکنون دیگر اهمیت در کنش متکی به تقواست و هر کس باید بلافاصله با تبعیت ازاصول اخلاقی تمام تواناییش را برای ستایش و تکریم خدا بکار گیرد. در این رابطه، یعنی در خصوص شناخت تکالیف مان در قبال رسوم، راه چنان روشن است که اندک افرادی، آنگاه که صادقانه در جستجوی آن باشند،  در شناختش به خطا می روند.

از اینجا نتیجه می گیرم که نادانی صادقانه باعث تبرئه افراد از بدترین جرائم است، به همان ترتیب که یک نوکیش صادق، حتی یک فرد بی ایمان صادق، از سوی خدا مواخده نخواهد شد مگر در قبال رفتارهای ناشایستی که با آگاهی از زشتی شان، آنها را مرتکب شده است. برای گناهانی که فرد با آگاهی ( اما ناخواسته – مترجم ) به آنها دست زده باشد، صریح می گویم که نمی باید با بد ذاتی چشم خود را می بست، اما شاید نتوانم خود را قانع کنم که این گناهان جرم باشند.

 

[1] - منبع : collection litteraire Lagarde et Michard- 18 siecle , P 21-22- edition Bordas- 1985 –paris    

[2] - یاد آوری رد شکاکیت مطلق 

 



همچنین مشاهده کنید