پنجشنبه, ۲۷ دی, ۱۴۰۳ / 16 January, 2025
مجله ویستا

طرح واره‌های معنا، ‎درس‌گفتار 10: فهم شر



      طرح واره‌های معنا، ‎درس‌گفتار 10: فهم شر
جردن پیترسون/ ترجمه: مانی حمیدی و آران غریب‌پور

دو کهن الگویی که در یک فردِ خود-آگاه  نمود می یابند، کدامند؟ آیا می توان  فاجعه هایی را که در قرن بیستم به دست انسان ها صورت گرفت تنها با میل حیوانی به گسترش قلمرو توجیه کرد؟ آیا تراژدی و شر در یک مقوله قرار می گیرند؟ آیا می توان بر روی زمین لرزه نامِ "شر" نهاد ؟ وجه مشخصه های "شر" چیستند؟ چگونه پیامد های آن در سطح شخصی و اجتماعی خود را بروز می دهد؟  در چارچوب علمی حاضر ، "اراده ی  آزاد" چه جایگاهی دارد؟ما درباره ی دو مورد از سه مقوله ی اساسیِ تجربه و جنبه ی دوگانه ی آن ها بحث کردیم : کهن الگوی مادر بازنماییِ ناشناخته هاست که در آنِ واحد  هم می تواند آشوبی ترسناک و مخرب باشد ، و هم منبعی از تمام چیز های جدید و پر ارزش . و کهن الگوی پدر بازنماییِ دانسته هاست و در همان حالی که می تواند مایه ی استبدادی داشته باشد ، منبعی از حکمت و نظمِ گذشته نیز هست. سومین مقوله ی اساسی – یعنی "فرد" – به طور مشابهی خصیصه ی دوگانه دارد : جنبه ی مثبت  به شکل قهرمان در داستان ها نمایان می شود ، و وجه منفی – " روح خصمانه" – در شیطان تجسم می یابد.گرایش های خصمانه ی فرد می تواند براحتی با قلمروگرایی و نزاع برای رسیدن به منابع در حیوانات اشتباه گرفته شود . با این وجود به نظر می رسد که معمولا میلِ بیتایِ انسانی به تجاوز و شر ، انگیزه ی خود را بیشتر از میلِ ناب به  تخریب  می گیرد تا فقط قلمروگرایی. اشتباه رایج دیگر این است که شر را در همان دسته ای قرار دهیم که جنبه ی منفی ناشناخته ها یا همان آشوب قرار دارد . همان طور که جفری برتون راسل اشاره کرده است ، تمایز قائل شدن میان تراژدی و شر، برای فهم بهتر مسئله  مفید است . در حالی که می توانیم مرگ حاصل از زمین لرزه را تراژیک بنامیم ، فقدان انگیزه ای خاص و یا انتخاب فردی به ما اجازه نمی دهد که این نوع مرگ را  مثلا با مرگ در اردوگاه های نازی ها در یک دسته قرار دهیم. داستان های اسطوره ای تلاش کرده اند تا هویت این نیرو را آشکار کنند ، و احتمالا پخته ترین فرمش در شیطان دیده می شود . یک ویژگی مهم شیطان که در پشت کردن به خدا به تصویر کشیده شده ،  غرور و گستاخی است . چنین شخصیت  توتالیترینی  در روشن ترین شکلش با استالین همخوانی دارد ، اما جز او ، همان طور که جرج کلی ، روان شناس ، اشاره کرده است ، این خصیصه در میلِ قویِ همه ی ما برای " برحق بودن " قابل ردیابی است. دیگر ویژگیِ مهم شیطان دروغ گویی است . با تفسیری کلی تر دروغ می تواند یک " گناهِ ترکِ فعل" تلقی شود . زمانی که فرد در جایی که باید کاری کند ، می گذرد و یا توجهی نمی کند. همدستی "افراد معمولی " با رژیم نازی ، از طریق بی عملی و بی واکنشی شان ، بزرگترین مثال تاریخی است. در این داستان ها ، پتانسیل شرارت به عنوان یک ویژگی انسانی ، براین پیش فرض پدیدار شناسانه که انسان اراده ی آزاد دارد پایه گذاری شده است. از سوی دیگر ، مدل های فیزیکی فعلی ما از جهان که ریشه در تجربه گراییِ  ابژکتیو دارد ، از داشتن چنین پیش فرضی محروم است و هنوز مشخص نیست که چگونه از دل این ساختار آزادی انتخاب می تواند پدیدار شود . این ما را تشویق می کند تا از نگرش  پدیدار شناسانه ، نه به عنوان جایگزینی برای نگرش علمی ، بلکه در نقش مکمل آن ،  استفاده کنیم.

 

What are the two archetypal aspects that can manifest in a self-conscious individual? Can human made catastrophes of the 20th century be explained merely by our animal inclination towards territoriality? Do tragedy and evil belong to the same category? Is an earth quake "evil"? What are the fundamental characteristics of evil? How do the consequences of it manifest at personal and social scales? Where does "free will" fit in our current scientific framework of the world?

We have discussed two of the three fundamental categories of experience and their bivalent aspect so far: The Mother archetype representing the "unknown" that can be a frightening and destructive Chaos, but also a source of all new and rewarding things. And the Father archetype representing the "known", that can be tyrannical but also a source of Order and the wisdom of the past. The third fundamental category - the individual - can be similarly bivalent: the positive aspect manifest in the Hero in the story, and the negative aspect - the "adversarial spirit" - as an embodiment of Evil. An individual's adversarial tendencies may easily be confused for animal territoriality and struggle for access to resources. However, the uniquely human propensity for aggression and evil, often seems to be motivated by something more akin to the pure desire for destruction rather than mere territoriality. Another common mistake is to place Evil in the same category as the negative aspect of the "unknown" or chaos. As Jeffrey Burton Russell has pointed out it is useful to distinguish between tragedy and evil.

 

برای ارتباط با مترجمین و طرح سوالات و یا نظرات خود می‌توانید با آدرس ‌mapsofmeaning.farsi@gmail.com مکاتبه کنید.

مطالب مرتبط:

معرفی پروژه طرح واره های معنا‎

فهرست طرح واره‌های معنا
درس‌گفتار ۱:‌هیولاهای مخلوق انسان
درس‌گفتار ۲:‌ستیز با آشوب
درس‌گفتار ۳:‌همچون خدایان شدن
درس‌گفتار ۴:‌بازی هایی که باید بکنیم
درس‌گفتار ۵:دست و پنجه نرم کردن با ترس
درس‌گفتار ۶:‌تسلیم در برابر نظم
درس‌گفتار ۷:‌تاملاتی در باب سفر پیدایش
درس‌گفتار ۸:‌تفکر در باره بهشت
درس‌گفتار 9: فرد شدن