چهارشنبه, ۱۵ اسفند, ۱۴۰۳ / 5 March, 2025
بوطیقای شهر (11)

ما گزارۀ پیش رو را مطرح میکنیم: آیا این در ذات شهر است که درون خود شکسته شده و خود را تکثر بخشد: و آیا این امر شکل یک آگاهی جمعی به خود میگیرد؟ همچون انسانی که روایتهای زندگی خویش را بیان کند؟ در این باره ما نمیتوانیم موضعی بگیریم؛ ما صرفاً شاهد پدیدهای هستیم که آن را در هر گروه سازمان یافتهای مشاهده نمیکنیم. برای نمونه روستا تصویر خاصی از خود دارد، اما به شدت به این تصویر وابسته است به صورتی که اگر آن را از دست دهد با خطر فروپاشی و از میان رفتن روبروست. در یک شهر بازیهای انعکاس و پژواک [تصاویر و نورها] بسیار بیشتر [از روستاها] هستند. گویی شهرها بسیار بیشتر سخن بگویند و ذاتاً وراج باشند. ریموند کونو[1] در اثر خود«قیاق»[2] مثال جذاب و گویایی از این پدیده را در مورد حوادث روزمره مطرح میکند. شخصیتهای این رمان اکثراً به دنبال چیزهای خوشایندشان هستند و به جستجوی آنها میروند. یک زن سرایدار پیشتر شاهد مرگ یک رهگذر بوده است، [روزی دیگر[ در همان ساعت به کافهای میآید که به او امکان رویت تصادف مرگبار را داده است.اما این بار با مشاهدۀ یک تصادف بی اهمیت به شدت سرخورده میشود. این داستان اهمیت زیادی ندارد؛ اما بلافاصله به ما ابهام حوادث شهری را خاطر نشان میکند. این حادثه از یک خبر روزنامه گرفته شده،خبری درباره شهر، روایتی که سپس در کوچههای شهر همراه با مقالۀ همان روزنامه، و نه روزنامۀ بعدی، جریان مییابد. رهگذر تشنۀ باخبر شدن از چنین حوادثی است، اما نه به خاطر خود حادثه بلکه به دلیل تیترهای بزرگی که روزنامه از آنها میسازد و بدین ترتیب یک رخداد تغییر یافته، سبک پیدا میکند و بر روزنامههایی ثبت میشود که اهالی یک شهر در جستجوی آنها هستند. در یکی دیگر از بخشهای «قیاق» ، یکی دیگر از شخصیتها فکر میکند که در کلبۀ خود خواهد مرد (در اینجا پدیدۀ حومۀ شهری پژواک آن را تشدید میکند)- و این شخصیت طبیعتا با خود فکر میکند که مرگ او به زودی در صفحه حوادث روزنامه ثبت خواهد شد. بدین ترتیب دیگر کسی در بستر خود یا روی کف خیابان نیست که میمیرد، بلکه در «صفحه اول»[3] یا در صفحه حوادث روزنامه جان میسپارد. این واژگونی به نظر می رسد که بسیار گویا است. روزنامه، خیابان، رهگذران آن و بناهایش را درون خود میبلعد. کمی پیشتر برویم: در یک شهر ما هرگز نمیدانیم چه کسی یا چه چیزی منعکس میشود و چه کسی یا چه چیزی انعکاس را دریافت میکند، هرگز نمیدانیم چه چیزی صداست و چه چیزی بازتاب آن، هرگز نمیدانیم که چه کسی در شب تب دارد زیرا [چهرۀ انسانها در پرتو[ روشناییهای شهر و در چارچوب رهگذران شتابزده قرار میگیرند. در شهر ما نمیتوانیم میان امر واقعی و امر خیالین تفاوتی بیابیم. میان آنچه بر پردۀ سینماها منعکس میشود و آنچه در کوچههای اطراف آنها، نمیتوانیم متوجه شویم که آیا یک اطلاعیه مستقیما در برابر نگاهمان قرار گرفته است و یا به صورتی گذرا به درون میدان دیدمان راه یافته است واژگان، ترجیعبند ترانهها، شوخیهای روزمره، تیترهای درشت و تکراری روزنامهها، با چیزها و آدمها در هم آمیختهاند. این چیزها – برای آنکه جدی گرفته شوند- نیازی بدان ندارند که تقدس یابند. آنها صرفا قهوهخانهها، مغازهها، تظاهرات را آکنده میکنند (و البته ما دربارۀ برخی مکانها که این پدیده را منعکس نمیکنند با تردید میتوانیم سنت شهری را بکار ببریم).
از لحاظ روششناسی میتوانیم چنین نتیجهای بگیریم. از یک سو، باید تا جایی که میتوانیم، سطوح متفاوت تجربه یا تخیل را از یکدیگر تمیز دهیم، و اغلب باید از خود بپرسیم: کدام خیال؟ چه کسی حامل این سنت است؟ سهم اشیا در این خیالپردازی چیست؟ از طرف دیگر و در حرکتی معکوس نباید بگذاریم که شیطانِ شک و تردید ما را به دست خود بگیرد، یعنی به هیچ قیمتی به دنبال کوچه و خیابان هایی نباشیم که فراتر از سنت و خیابان[های متعارف[ باشند. با این توجیه که چنین رویکردی سطحی است، زیرا حتی اگر سطحی بودنش در واقع گمراه کننده باشد، باز هم این سنت خیابان را بازتولید کرده و آن را از نو میسازد.
در این حالت آیا بهتر آن نیست که خود را به دست هنر و به ویژه ادبیات بسپاریم؟ آیا کسی بهتر از مشاهدهکنندگان میتواند چیزی را ببیند؟ آیا میتوان تصاویری را مجسم کرد، جز تصاویری که بر اساس اصول تخیل شکل گرفتهاند؟ آیا میتوان موسیقی را جز نزد موسیقیدانان و رنگها را جز نزد نقاشان مجسم کرد؟ ما در واقع امکانی نداریم برای آنکه امر تجربی و بعد زیبایی شناسانه را در تقابل قرار دهیم. مگر از خلال واژگانی که دایماً تکرار میکنند و واژگانی که پرده برمیدارند.
پانویس:
[1] Raymond Queneau
[2] Le Chiendent
[3] à la une
بخش های قبلی
بخش اول
http://www.anthropology.ir/article/30950
بخش دوم
http://www.anthropology.ir/article/31033
بخش سوم
http://www.anthropology.ir/article/31102
بخش چهارم
http://www.anthropology.ir/article/31160
بخش پنجم
http://www.anthropology.ir/article/31277
بخش ششم
http://www.anthropology.ir/node/31347
بخش هفتم
http://anthropology.ir/article/31438
بخش هشتم
http://anthropology.ir/article/31520
بخش نهم
http://anthropology.ir/article/31660
بخش دهم
http://anthropology.ir/article/31787
هر گونه نقل قول یا استفاده از این متن بدون اجازه مکتوب انسان شناسی و فرهنگ پیگرد قانونی دارد. متن برای جلوگیری از سرقت علمی در برخی از نقاط نشانه گذاری شده است.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست