شنبه, ۱۶ تیر, ۱۴۰۳ / 6 July, 2024
مجله ویستا

رسانه های نوین- نظریه نوین(2)



      رسانه های نوین- نظریه نوین(2)
دنیس مک کوایل ترجمه سعید شاه حسینی

بخش دوم

•    کاربرد نظریه رسانه برای رسانه های نوین
آنطور که رایس و دیگران (1983:18) چندی پیش گفته اند" این باور وجود دارد که مجرای ارتباط به همان اندازه متغیر مهمی به شمار می‌آید که منبع،پیام،گیرنده، و بازخورد دارای اهمیت هستند." و نیز می افزایند که " نیازی نیست تا فرد یک جبرگرای تکنولوژیک باشد تا دریابد رسانه متغیری بنیادی در فراگرد ارتباط است." در عین حال بسیار دشوار است که ویژگی های الزامی و اصلی هر رسانه‌ای را دقیقا مشخص کنیم و زمینه های تمیز و تشخیص بین رسانه های " نوین" و "قدیمی"  چندان بارز نیست.  
مسئله اصلی در این واقعیت نهفته است که در تجربه واقعی تمیز و تشخیص مجرا یا رسانه از محتوای خاصی که دارد و یا استفاده خاصی که از آن می‌شود و یا محیط استفاده‌اش ( مانند خانه یا محل کار یا مکان عمومی) بسیار دشوار است. این مسئله دقیقا در پژوهش های پیشین که در مورد فواید و ظرفیتهای نسبی رسانه های گوناگون "سنتی" به عنوان مجراهای ارتباطی انجام شده بود،کار را با دشواری مواجه ساخته بود. در هر حال،این به آن معنا نیست که تفاوتی مهم یا ارتباط قابل ذکری میان قدیمی ها و جدیدی ها وجود ندارد.در حال حاضر نمی توانیم پا را از ارائه پیشنهادات شنیدنی و محتمل فراتر بگذاریم.
رایس (1999) چنین می‌گو ید که تلاش برای تعریف هر رسانه ای بر اساس ویژگی های خاص‌ خودش چندان سودمند نیست.در عوض باید تلاش کنیم ویژگی‌های رسانه ها را به طور کلی مطالعه کنیم و ببینیم رسانه های نوین در این موارد چگونه عمل می کنند.بررسی تفاوت ها و تشابه بین رسانه ها برخی کارکردهای یک رسانه را به شکل  مطلوبی مطرح می کند ( به عنوان نمونه، ارتباط چهره به چهره و یا وامتیازات کتابهای سنتی) و تناقضات نتایج مثبت و منفی رسانه رادر نظر نمی گیرد.تنوع طبقه بندی و گروه بندی در " رسانه های نوین" ، طبیعت مدام درتغییر آنها ، محدودیت واضحی را بر شکل گیری یک نظریه درباره "پیامدهای" آنها اعمال می‌کند. شکل های وابسته به تکنولوژی متنوع ولی موقتی اند.در عین حال می توان چها ر دسته اصلی رسانه های نوین را شناسایی کرد که در شباهت های خاص مجرای انتقال‌پیام اشتراک دارند و تقریبا به دلیل نوع استفاده، محتوا و محیط به شرحی که می‌آید متفاوت هستند:
رسانه های ارتباط میان فردی. این رسانه ها شامل تلفن (به شکل فزاینده‌ای موبایل) و پست الکترونیک ( ابتدا برای کار ولی در حال شخصی تر شدن) می‌شوند. محتوا در اینجا شخصی و ناپایدار است و رابطه شکل گرفته و قوت یافته اهمیتی بیش از اطلاعات مبادله شده دارد.
رسانه های مربوط به بازی های تعاملی.این رسانه ها مرتبط با بازیهای کامپیوتری و ویدئویی و ابزاری برای ایجاد واقعیت مجازی هستند.ابتکار اصلی نهفته در این، تعامل و شاید تسلط " فراگرد" بر" لذت " کاربری است.
رسانه های جستجوگر اطلاعات.این گروه  دارای وسعت است. اینترنت و شبکه‌های جهانی وب مهمترین نمونه‌های آن هستند که به مانند یک کتابخانه، یا مرکز اطلاع رسانی با اندازه، واقعیت و دسترسی نامشخصی دیده می شوند. در کنار این شبکه (موبایل)تلفن نیز به شکل فزاینده‌ای به مجرایی اطلاعاتی برای انتقال اطلاعات تبدیل شده است به گونه‌ای که پخش تله تکست، رادیو ومبادله داده‌های دیجیتال را نیز انجام می دهند. (هم اکنون پخش تلویزیون ماهواره ای نیز به آن اضافه شده است و شاید تا نشر این متن عملکردهای نوین تری نیز اضافه شود.مترجم)
رسانه‌های‌مشارکتی‌. این‌گروه شامل، به‌ویژه،کاربری‌های اینترنت مانند اشتراک وتبادل اطلاعات،نظرات و تجربیات و توسعه ارتباطات شخصی فعال (در کامپیوتر ) می گردد و از کاربردهای ابزاری تا کاربری های بسیار شخصی و درونی را شامل می شود.(بایم Baym.2002)
تنوعی که در این گونه ها وجو دارد  هرگونه توصیف موجز از ویژگی های مربوط به یک رسانه را که کاملا ویژة رسانه های نوین باشند و یا در هر چهار گروه کاربرد داشته باشند،دشوار می سازد.در هر حال می توانیم برخی ابعاد و متغیرهایی را نشان دهیم که به " کاربر" مربوط می شوند تا به این وسیله بتوانیم تمایزاتی را بین رسانه  های نوین و قدیمی  قایل شویم.


---------------------------------------------------
قاب 6.3    ویژگ های کلیدی رسانه
•    تعامل: از آن جهت که نسبت اقدام به پاسخ و یا اقدام به بر قراری ارتباط از سوی کاربر به " پیشنهاد" فرستنده/منیع را نشان می دهد.
•    حضور اجتماعی( اجتماعی بودن): تجربه کاربر به معنی ارتباط شخصی با دیگران که به وسیله استفاده از یک رسانه شکل می‌گیرد.(شورت و دیگران 1993)
•    غنی بودن رسانه ها : به گونه ای که رسانه ها می توانند چهارچوب های متفاوت بیشتری را به هم پیوند بزنند ،ابهام را کاهش دهند ،راهنمایی بیشتری را ارائه کنند ، حواس بیشتری را در برگیرند و شخصی تر باشند.
•    خودگردانی: در حدی که کاربر احساس می کند بر استفاده از محتوا و مستقل از منبع نظارت دارد.
---------------------------------------------------

معنا و معیار سنجش تعامل
اگرچه تعامل بیشتر به عنوان کار کرد اصلی رسانه های نوین مطرح می‌گردد،اما می‌تواند معنا و نقش های‌گوناگونی‌ داشته‌باشد‌‌‌ و‌ تاکنون بررسی‌هایی فراوان با این موضوع صورت گرفته است (کیوسیسkiousis ،2002).کیوسیس به یک " تعریف عملیاتی" از تعامل با ارجاع به چهار شاخص رسیده است: مجاورت ( نزدیکی اجتماعی با دیگران)، کنش وری حسی،سرعت درک و دریافت، حضور از دور دست.در این تعریف، وابستگی بیشتر بر دریافت کاربر است تا هر کیفیت بیرونی و عینی مربوط به رسانه ها.داونز و مک میلان Downes and Mcmillan (2000) پنج بعد تعامل را به شرح زیر نام می برند:
جهت ارتباط
انعطاف پذیری درباره زمان ونقشهای درگیر در تعامل
داشتن احساس "مکان" در محیط ارتباط
سطح کنترل  محیط ارتباطی
مقصود دریافت شده (معطوف به ایجاد تغییر یا اقناع)
به این شکل مشخص می شود که شرایط تعامل به چیزی بیش از تکنولوژی مورداستفاده وابسته است.
به گفته پرس و دان Perse and Dunn (1998)،تحقیقات درباره کامپیوترهای خانگی و دیگر رسانه ها نشان داده است که کامپیوترکمتر برای نیازهای ارتباطی مطرح می شود. نتیجه اینکه کامپیوترها هنوز مجراهای اولیه برای پر کردن نیازهای مرتبط با رسانه‌ها نیستند.در واقع مطرح ترین کاربرد ارتباط جمعی سرگرمی و وقت گذرانی بوده و با گذر سالها همچنان بر قوت خود باقی است. این ویژگی ها با کاربرد "آیینی" رسانه های جمعی به عنوان چیزی متمایز از رضامندی ایجاد شده به وسیله محتوایی خاص که رابین Rubin (1984) مشخص می‌کند، قابل مقایسه هستند.
موریس و اوگان Morris and Ogan  (1996) برای مفهوم سازی اینترنت به عنوان رسانه‌ای جمعی آن را از نقطه نظر مخاطب بررسی کردند. آنها مفاهیم رضامندی ،سطح و نوع درگیری و میزان حضور اجتماعی را در برنامه کاری خود قرار دادند اما نتوانستند  در یافتن ویژگی های اساسی اینترنت به عنوان یک رسانه به نتیجه ای قطعی برسند.البته این حکایت همچنان باقی است.لیندوف و شاتزر-19Lindlof and schatzer با توجه به قوم نگاری مخاطب، به اینترنت نگاهی کردند و درباره تنوع شکل های آن نقطه نظرهایی را بیان داشتند که شامل گروه های خبری،فضاهای شبیه سازی شده و وب‌سایت‌ها و مانند آنها می‌شد. از نگاه آنها،ارتباط از طریق کامپیوتر، با سایرکاربری‌های دیگر رسانه‌ها تفاوت دارد. چرا که این نوع ارتباط چند شکلی و گذرا و با رمزهای اندک برای هدایت و نظارت کاربر است و به دستکاری نهایی پیام توسط کاربر فرصت می دهد.آنها یادآوری می کنند که وضعیت فاقد مکان بودن فرصت های جدیدی را برای زندگی شهری، یادگیری مشترک و برخورد بین فرهنگی فارغ از محدودیت های جغرافیایی ارائه می دهد.در عین حال فضاهایی برای محتواهای آشکار جنسی،گفتار نفرت انگیز، ترویج شایعات،تبلیغ الکل و هدف گیری کودکان ایجاد کرده است.
اگرچه می‌توانیم رسانه‌های نوین را با توجه به استعداد آنها تعریف کنیم اما امکان یک برخورد آزمایشگاهی و تجربی در این میان وجود ندارد.موضوع مورد بحث در اینجا استعداد اجتماعی بودن و تعامل است.درحالیکه ارتباط افراد با افراد به وسیله کامپیوتر امکان پذیر است،اما در لحظه کاربری شاهد رفتاری منزوی و در تنهایی هستیم .انتخاب ها و پاسخ‌ها فردگرایانه و در ناشناسی فراگیر صورت می‌گیرد( رجوع کنید به بایم و ترنر و دیگران Turner et al).رابطه های شکل گرفته توسط یا به واسطه ابزارهای جدید ارتباطی،اغلب زودگذر،کم عمق و فاقد تعهد هستند.آنها را کمتر می‌توان درمانی برای فردگرایی،بی ریشگی و تنهایی ناشی از زندگی مدرن به حساب آورد و همچنین  به مثابه توسعه‌ای منطقی برای دست یابی به تعاملات اجتماعی‌که پیش ازین بوده است، قلمدادکرد. بنابراین نیازهای فرهنگی برای مشارکت و لذت بردن از ارتباط به واسطه کامپیوتر همانگونه که در پنج مورد اشاره وار آمده است پدیده ای پست مدرن است.
•    الگوهای نوین داد و ستد اطلاعات
راه مفید دیگر برای در نظر گرفتن زمینه‌های تغییر مورد بحث، فکر کردن برای گونه های جایگزین مبادله اطلاعات و ایجاد تعادل بین آنها می باشد.دو متخصص مخابرات اهل هلند جی.ال.بوردویژ و ب.وان کام J.L.Bordewijk and B.van Kaam (1986)،  الگویی را طراحی کرده‌اند که به روشن سازی و بررسی تغییرات مورد بحث کمک می‌کند آنها چهار الگوی ارتباطی اصلی را توصیف می کنند و نشان می دهند که آنها چگونه به یکدیگر مربوطند.نام این الگوها خطابه،گفتگو، ارجاع،ثبت می باشد.
خطابه
در این الگو ( که نام آن از خطابه یک ژنرال رومی در جمع سربازان گرفته شده است)اطلاعات از یک مرکز به طور همزمان برای دریافت کنندگان در پیرامون و بدون فرصت زیاد برای بازخورد پخش    می شود. این الگو در چندین موقعیت ارتباطی آشنا به کار می‌رود و شامل یک سخنرانی،کنسرت یا مراسم دسته جمعی می شود.در این حالت شرکت کنندگان در یک مکان جمع شده‌اند.در حالی که هنگام پخش تلویزیون و یا رادیو افراد به صورت همزمان اما پراکنده در مکان های گوناگون دریافت می گردد.یکی از دیگر ویژگی های آن تعیین زمان و مکان ارتباط توسط فرستنده یا مرکز است.اگرچه این برای مقایسه بین مدلهای جایگزین مفید است ولیکن فاصله ای که میان خطابه فردی برای یک عده و ارتباط غیر فردی جمعی وجود داردبزرگ تر از آن است که بتوان با یک مفهوم آن را پر کرد.موضوع " مخاطب همجا" با موضوع "مخاطب ناهمجا" بحثی متفاوت است.


گفتگوو تبادل
در گفتگو افراد به صورت مستقیم با گذر از مرکز و یا واسطه ارتباطی و انتخاب طرف صحبت،زمان و مکان و موضوع، باهم در ارتباط هستند.این الگو در بسیاری از موقعیتهایی که تعامل امکان پذیراست،مثل مبادله نامه ها یا ایمیل،  قابل کاربرد است. در عین حال گفتگو از راه واسطه الکترونیک معمولا به یک مرکز یا واسطه مثل ارائه دهنده خدمات تلفنی، نیازمند است.حتی اگر این مرکز و واسطه نقشی فعال در ارتباط نداشته باشد.
این یک واقعیت است که تساوی موقعیت تبادل برای طرفین از ویژگی های گفتگو به شمار می رود.اصولا در چنین ارتباطی بیش از دو نفر می توانند شرکت داشته باشند. به عنوان مثال،ملاقاتی کوچک، یک کنفرانس تلفنی،یا گروه های مباحثه با واسطه کامپیوتر از این موارد می توانند باشند.در عین حال در مواقعی شرکت بیشتر و گسترده موجب آشفتگی در موقعیت خطابه ای می گردد.
ارجاع
ارجاع به دایره ای از موقعیتهای ارتباطی مختلف اشاره می‌کند که یک فرد ( در محیط) در یک مخزن مرکزی اطلاعات به جستجو می پردازد.مثل بانک اطلاعاتی،کتابخانه،مراجع، دیسکهای کامپیوتری و غیره.این امکانات در حجم زیاد و در نوع گوناگون هستند. اصولا این الگو می تواند درکاربرد روزنامه‌های چاپی سنتی کاربرد داشته باشد. زیرا زمان و مکان ارجاع و همچنین موضوع آن  نه در مرکز که در محیط توسط گیرنده تعیین می شود.


ثبت
الگوی مبادله اطلاعاتی که نام آن " ثبت" می باشد، در واقع همان ارجاع به صورت معکوس می باشد.زیرا یک مرکز از یک مشترک محیطی  " درخواست" اطلاعات می کند و آن را دریافت می نماید. این الگو هر جا که سوابق افراد در یک دستگاه مرکزی نگهداری می شود و در تمام نظام های نظارتی کاربرد دارد.به عنوان مثال ثبت و ضبط خودکار مکالمات تلفنی،دستگاه های الکترونیک اخطار خودکار،ثبت خودکار استفاده مخاطبان تلویزیون به منظور تحقیقات پیمایشی پیرامون مخاطبان و یا به جهت تعیین آبونمان مصرف‌کنندگان از آن جمله می باشند. در ضمن به منظور سنجش ویژگی های شخصی مشتریان تجارت الکترونیک به منظور تبلیغات و هدفگیری آنها انجام می‌گیرد. جمع آوری اطلاعات در یک مرکز معمولا بدون شناخت یا اشاره به فرد انجام می‌گیرد با این حال باید گفت که این الگو پدیده جدیدی نیست اما با امکانات ثبت به دلیل حضور کامپیوتر و توسعه ابزار مخابراتی به شکل حیرت انگیزی افزایش گسترش یافته است.در این الگو مرکز برای تعیین محتوا و مبادله اطلاعات نظارتی بیشتر از فرد در محیط دارد.
یک گونه شناسی
این چهار الگو مکمل و گاه هم پوشاننده یکدیگر هستند.نویسندگان این الگوها نشان دادند چگونه می توان آنها را از جهت دو متغیر به هم مرتبط ساخت: متغیر نظارت مرکزی در برابر نظارت فردی اطلاعات، و نظارت مرکزی بر زمان،مکان و انتخاب موضوع در برابر نظارت فرد بر این موارد. ( قاب 6.1را ببینید).الگوی خطابه در اینجا به معنای "رسانه های‌قدیمی" نوعی است و به شکل گسترده ای با مدل انتقال پیام مطابقت دارد به ویژه پخش گسترده پیام ]در رادیو و تلویزیون[   که در آن محتوای محدود برای مخاطب توده وار قابل دسترسی است.الگوی ارجاع مجالی برای رشد یافته است. و آن نه تنها به دلیل رسانه های نوین تله ماتیک و تلفن که به علت تلفیق تجهیزات ضبط صدا و تصویر و افزایش بی چون و چرای تعداد کانال های تلویزیونی(به دلیل وجود تلویزیون های کابلی و ماهواره ای) بوده است.رسانه های نوین نیز به شکل متفاوت استعداد ارتباط " مکالمه"  یا چند سویه را بین افرادی با فواصل زیاد افزایش داده است. " ثبت" هم به همان شکلی که گفته شد عملی تر و ممکن‌تر می‌شود اگرچه نمی تواند جایگزین دیگر گونه های تبادل اطلاعات گردد اما می توان آن را گسترش دهندة قدرت نظارت در عصر الکترونیک دانست.

پیکانهای موجود در تصویر 6.1 توزیع مجدد تبادل اطلاعاتی از خــطابه به گفتگو و ارجاع را نشان می دهند.در کل این تغییری بزرگ در تعادل قدرت ارتباطی از فرستنده به گیرنده را نشان می دهد.اگرچه ممکن است دوباره توازن از طریق رشد " ثبت" و گسترش بیشتر دسترسی و جذبه رسانه های جمعی برقرار گردد.صورت های خطابه ای الزاماَ حجم خود را از دست نداده اند ( از بین نرفته اند) بلکه قالبی جدید پیدا کرده و با مقیاس کمتری از مخاطبین طبقه بندی شده بر اساس علاقه یا اطـلاعات ( پخش محدود) سر و کار دارند. در نهایت ، نتیجه ای که می توانیم از این طرح دریافت کنیم این است که الگوهای گردش اطلاعات آنطور که به نظر می آید تفاوت آشکار ندارند بلکه گاهی همگرا و واجد وجه اشتراک می باشند.دلایل این اشتراک می تواند تکنولوژیک یا اجتماعی باشد.یک تکنولوژی مشابه ( مثلا زیرساخت مخابرات) می تواند برای یک خانواده امکانات هر چهار الگوی مطرح شده را فراهم نماید.
این گونه به تصویر کشیدن تغییرات در حال انجام، ما را بر آن می دارد تا مجدداً ارتباط بدنه جاری نظریه رسانه ها در رابطه با " تاثیرات" را بررسی کنیم.به نظر می آید بخش عمده ای ازین نظریه در مدل خطابه ای که در آن مدل انتقال پیام همچنان دارای اعتبار است، کاربرد داشته باشد.در موقعیتهای دیگر،به مدل تعاملی،آیینی یا کاربر محور احتیاج داریم.حتی در این صورت در حال حاضر نمونه‌های مکفی از نظریه یا تحقیق دربارة بررسی تغییرات احتمالی و ممکن در شکل تجربة ما از رسانه های نوین در دست نیست.
•    شکل گیری اجتماع کامپیوتر محور
ایدة اجتماع محلی  برای مدت های طولانی در نظریه جامعه موقعیت مهمی داشته است؛ به ویژه به عنوان ابزاری برای سنجش تاثیر تغییر جامعه و به عنوان وزنة متعادل کننده در مقابل توده(جمع).در تفکرات پیشین اجتماع محلی به دسته ای از مردم گفته می شد که در یک مکان یا هر فضای محدودی  با یک هویت حضور داشتند و هنجارها و ارزشها و مناسک فرهنگی آنها مشترک بود؛ و معمولا آنقدر کوچک بودند که بتوانند همدیگر را بشناسند و با هم تعامل داشته باشند.اجتماعی ازین دست غالبا برخی از ویژگی های متفاوت و متمایز میان اعضای  را به خاطر موقعیت ایشان و در نتیجه سلسله مراتب رسمی یا غیر رسمی سازمانی به نمایش می گذارد.
رسانه های جمعی سنتی در رابطه با اجتماع محلی با نوعی تردید نگریسته می‌شوند. از سویی ابعاد بزرگ رسانه و وارد کردن ارزش‌های بیرونی و فرهنگ وارداتی باعث تحلیل رفتن اجتماعات محلی شده اند که با روابط شخصی شکل می گرفتند و از سوی دیگر،رسانه هایی که در قالب ‌های محلی به کار گرفته می شدند می توانستند به بهترین نحو اجتماعات محلی راتقویت کرده و به آن خدمت رسانی کنند.در ضمن مشاهده شده که رسانه های با اندازه کوچک  اما قابل ارائه به تودة مردم،( رادیو محلی یا انتشارات تخصصی) می توانند به تقویت"اجتماع محلی بر حسب علایق" کمک کنند. اگرچه این کاربرد دیگری برای عبارت " اجتماع محلی" است. آنچه به طور کلی مطرح بود، این بود که هرچه مقیاس توزیع گسترده تر باشد برای زندگی اجتماعی محلی و اجتماع مضر است.اما همچنین این دیدگاه هم به خاطر وجود دلایلی بر تداوم رفتار محلی بین افراد مورد چالش و نقد قرار گرفت. این واقعیت که رسانه های توده ای اغلب موضوعاتی را برای گفتگو مطرح می‌کنند و کمک می‌کنند زندگی اجتماعی بین خانواده ها و کارگاهها و محل های کار و حتی بین غریبه ها رونق بگیرد به موضوع بحث  مرتبط است.
در نقطه مقابل این پیشینه ،بحث درباره نتایج و عواقب هر ابداع مربوط به رسانه ادامه دارد. در دهه‌های 1960 و1970معرفی تلویزیون کابلی نه تنها به عنوان راهی برای فرار از محدودیت‌ها و نقطه ضعف های تلویزیون عمومی بلکه به خاطر اینکه وسیله ای مثبت برای خلاقیت اجتماعی بود مورد استقبال قرار گرفت.سیستم های کابلی محلی توانستند خانه های یک محله را به هم و به یک مرکز متصل کنند.برنامه ها را می شد توسط ساکنین محلی انتخاب کرد(ژانکوفسکی Jankowski 2002 ).بسیاری از خدمات اطلاعات و کمک رسانی را می شد با هزینه پایینی اضافه کرد.به طور ویژه ،دسترسی به خواسته های گروهی وحتی فردی ممکن می شد. پهنای باند محدود در پخش تلویزیونی به صورت عمومی دیگر یک محدودیت عمده عملی نبود و تلویزیون کابلی حداقل به صورت نظری نوید نزدیک شدن به فراوانی موضوعات رسانه های چاپی را می داد.
ایده های " اجتماع سیم کشی شده" و " شهر سیم کشی شده" مشهور و محبوب شدند ( رجوع کنید به داتون Dutton و دیگران،1986) و آزمایشهایی که در کشور های زیادی برای سنجش توان بالقوه تلویزیون کابلی صورت گرفت.این اولین " رسانه نوین" بود که به شکل جدی و به عنوان جایگزین رسانه‌‌های توده ای به " سبک قدیم"  تلقی می شد.در نهایت به خاطر عدم تداوم بسیاری از تجربیات و عدم توفیق آنها در برآورده کردن انتظارات به وجود آمده، اصطلاح "افسانه کابلی" به آن داده شد. بیشترین امید های آرمان‌گرایانه بر بنیانهای غلط شکل گرفته بودند به ویژه این پنداشت که اینگونه اجتماع که بر بنیان شکل های کوچک شده رسانه های حرفه ای شکل گرفته بودند از طرف مردم به اندازه کافی متقاضی دارد.غالب آمدن بر مشکلات مالی و سازمانی اغلب ناممکن بود.توزیع و پخش کابلی  جایگزینی برای رسانه های توده ای نشدند بلکه عمدتا به منظورهای دیگر برای پخش توده ای تبدیل شدند ولو در برخی فضاها و برای اتصال محلی در برخی مکان ها.واقعیت روشن درباره تصور پدیده کابلی، وجود ارتباطی بود که به دلیل فقدان  استعداد لازم احتمالا در حد ارتباطات درونی و محدود می توانست کارایی داشته باشد.
اجتماع محلی مجازی
مجموعه انتظارات جدیدی حول و حوش ارتباطات مبتنی برکامپیوتر توسعه پیدا کرده‌اند. هسته مرکز ی این ایده این است که یک "اجتماع محلی مجازی"  می تواند با هر تعداد از افراد از طریق اینترنت به انتخاب خودشان یا در پاسخ به یک محرک شکل بگیرد(رینگولد Rheingold ،1994). لیندورف و شوارتز (1998) اجتماع‌محلی‌مجازی را اینگونه تعریف می کنند، "اجتماعی محلی که تعمدا توسط افرادی با علایق مشترک،اغلب حول محور متون خاص و یا مواردی که از حوزه های غیر از ارتباطات مبتنی برکامپیوتر مانند برنامه‌های تلویزیونی و شخصیت های آنها وارد می شود، تشکیل می‌گردد.
برخی دیگر از ویژگی‌های اجتماعات محلی واقعی مانند ارتباط دو سویه، هدف مشترک، احساس هویت و تعلق، هنجارها و قوانین نانوشته گوناگون و امکان رد و یا حذف چیزی در این اجتماع حفظ شده‌اند.ضمن این‌که آداب و آیین و شکل اظهار و بیان هم از این جمله به حساب می آیند. اینگونه اجتماعات محلی اینترنتی زنده ویژگی در دسترس بودن ،باز بودن را هم دارند.در حالیکه به اجتماعات محلی واقعی به راحتی نمی‌شود وارد شد. اگرچه تفکر سنتی اجتماع محلی برای شروع یک نظریه دربارة پیامدهای رسانه های نوین مفید است،قالب های ارتباط که در رسانه های نوین ارائه می شوند احتمالا از نوع دیگری باید باشند.آنها شاید غیر قطعی وسیال  و بین المللی باشند تا بومی و محلی( سلوین،2000).
تحقیقات فراوانی در مورد "اجتماعات محلی" آنلاین شکل گرفته است که معمولاَ بر علایق مشترک مثل هواداری از یک گروه موسیقی یا به خاطر یک ویژگی مشترک مثل تمایلات جنسی یا یک موقعیت اجتماعی و بهداشتی خاص شکل می گیرند.( ر.ک.جونز Jones ،1997,1998 لیندورف و شوارتز،1998). شرایط نوعی برای ایجاد یک جامعه مجازی ظاهرا شامل وضعیت اقلیمی، پراکندگی فیزیکی‌اعضا و سطح پیوستگی علایق می شوند. شاید قابل تقدیر باشد که ارتباط مبتنی بر کامپیوتر، فرصتهایی را برای ایجاد اجتماع با انگیزه و فعال به دست می دهد که از طریق رسانه های  جمعی ویا محیط فیزیکی پیرامون به دست نمی‌آید. مطالعه ترنر و دیگران (2001) درباره اجتماعات حمایت از بهبود ارتباط آنلاین نشان می دهد که برخورد های آنلاین و چهره به چهره یک سویه نیستند و دو سویه و تعاملی هستند.
طرفداران ایدة اجتماع محلی آنلاین معمولاَ آگاهند که این اصطلاح یک " استعاره" است (واتسن Watson ،1997)  تا یک واقعیت.از دیگر سو " چیزهای واقعی" خود اغلب خود دیر فهم و گاه اسطوره‌ای هستند.جونز(1997) نظریه بندیکت اندرسون Benedict Anderson (1983) را مطرح می کند که اجتماعات محلی نه  به خاطر اصیل بودن و غیر اصیل بودنشان که به وسیله سبکی که در آن تصور می شوند متمایز می شوند.جونز می نویسد:" تصور می شود اجتماعات محلی اینترنتی از دو سو برای اجتماعات محلی انسانی مضرند، یکی عدم اهمیت فراوان آنهاست و دیگری این واقعیت است که نوعی ارتباط با اتصال اتفاقی و بی هدف دربارة یک تجربه وجود دارد". اصطلاح  " اجتماع محلی کاذب" که بنیگر Beniger بیان می دارد، برای اظهار شک دربارة اصالت اجتماع محلی اینترنتی کاربرد دارد.
واقعیت واسطه بودن یک ماشین در ارتباط باعث کاسته شدن آگاهی در تماس با انسانهای دیگر می شود. حتی مدافعین اجتماع محلی مجازی،مانند رینگولد (1994)، هویتهای آنلاین را غیر اصیل می دانند. آنها  " نقابهایی" هستند که برای پنهان کردن بخش‌هایی ازهویت مثلا سن و جنس ‌به‌کار می روند (جونز1997).بنابراین شرکت در بسیاری از گفتگو ها و روابط آنلاین بی نام و نشان صورت می‌گیرد و این شاید بخشی از جذابیت آن باشد بایم(2002).در مورد عدم وجود اطلاعات درباره شرکت کنندگان  به اندازه وجود اطلاعات غلط اظهار نظر می کنند. ویژگی مشکوک این اجتماعات حضور " کمین کرده ها" و " شکارچیان" است که اصلا به عنوان مشترک مطرح نمی شوند.
ادعای "اجتماع محلی" به معنای واقعی اش به خاطر عدم شفافیت و سندیت گروه های که به وسیله ارتباط از طریق کامپیوتر شکل می گیرند، زیر سوال قرار می‌گیرند.علاوه‌ براین عدم تعهد " اعضا" نیز مورد قابل طرح دیگری است.پاستمن(1993) استفاده از استعاره " اجتماع محلی" را مورد انتقاد قرار داده است.چرا که فاکتور اصلی پاسخگویی و التزام وجود ندارد.اگرچه ارتباط به واسطه کامپیوتر فرصتهای جدیدی را برای گذر از مرزهای اجتماعی و فرهنگی ایجاد می کند ، اما می تواند غیر مستقیم همین محدودیت ها را تقویت کند.آنها که می خواهند عضو اجتماعی محلی در فضای مجازی باشند باید با هنجارهایش و قوانینش سازگار شوند تا مقبول واقع و شناخته شوند.

پایان بخش دوم – ادامه دارد