دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

خانه؛ تجربه آتمسفر (2)



      خانه؛ تجربه آتمسفر (2)
پُل جی جی پنارتز برگردان الهام نظری

آنچه که اغلب در تحقیقات اجتماعی از دست رفته، جهان زندگی روزمره است. پدیدارشناسی یک سنت فلسفی است که به عنوان نقطه شروعش، پدیده جهان زندگیِ تجربیات بلافصل را در نظر می گیرد و به دنبال روشن ساختن اینها در یک راه سخت از طریق مشادهده و توصیف دقیق است. رویکرد پدیدارشناسی نسبتا به سنت مردنگارانه شبیه است.

روش پدیدار شناسانه

آنچه که اغلب در تحقیقات اجتماعی از دست رفته، جهان زندگی روزمره است. پدیدارشناسی یک سنت فلسفی است که به عنوان نقطه شروعش، پدیده جهان زندگیِ تجربیات بلافصل را در نظر می گیرد و به دنبال روشن ساختن اینها در یک راه سخت از طریق مشادهده و توصیف دقیق است. رویکرد پدیدارشناسی نسبتا به سنت مردنگارانه شبیه است.

در مطالعه حاضر، ما تصمیم گرفتیم از مصاحبه های عمیق استفاه کنیم و پاسخ دهنده ای داشته باشیم که معنی دقیق موضوع  را مشخص می کند[1]. تعداد خانواده هایی که مصاحبه شده اند از پیش ثابت نبوده است. مصاحبه ها را تا جایی ادامه دادیم که دیگر اطلاعات جدیدی بدست نیامد. گلاسر و اشتراس[2] (1967) این مرحله را «اشباع از مفاهیم حساس»[3] نامیدند. بعد از تقریبا بیست مصاحبه به نظر می رسید به این نقطه رسیده ایم. در مجموع بیست و پنج خانواده که شامل هفتاد و یک فرد پاسخ دهنده بود، مورد مصاحبه قرار گرفتند. همه ی خانواده ها در پروژه های خانه های عمومی زندگی می کردند و شامل والدین و کودکان با دست کم یک فرزند جوان می شدند. این خانواده ها به صورت تصادفی از یک نمونه بزرگترِ 250 خانواده ای که در پیمایش کمی شرکت کرده بودند و در انواع متفاوت سکونتگاه ها در یک شهر ایالتی بزرگ در قسمت شرقی هلند زندگی می کردند، انتخاب شدند، (130000 ساکن).

مصاحبه شوندگان به بیان آزادانه تجارب خود تشویق می شدند. دو جفت از سوالات مقدماتی راجع به دلپذیری فضای خانه استفاده شد. جفت اول به این صورت جمله‌بندی شد که «بیشترین زمان دلپذیری و یا ناخوشایندی در خانه چه  وقت است؟» و «می شود دلیلش را به من بگویی؟» و جفت دوم به سادگی این گونه بیان شد که «کجای خانه دلپذیرترین یا ناخوشایندترین است؟» و «چرا این قسمت؟»

در پاسخ به سوال، «بیشترین زمان دلپذیری و یا ناخوشایندی در خانه چه  وقت است؟» پاسخ دهندگان بدون اکراه به یک زمان خاص از روز یا هفته اشاره می کردند. اما وقتی که مصاحبه گر به سراغ پرسیدن «چرایی» می رفت،  بیشتر آنان شروع می کردند به تپق زدن، یا برای فکر کردن مکث می کردند و با جمله ای مانند «خب، آن واقعا خوشایند است!» پاسخ می دادند. مصاحبه گر ناگزیر می شد برای مشخص تر شدن با طرح سوالاتی مانند «تلاش کن که موقعیت دلپذیری را که اخیرا اتفاق افتاده به بیاد بیاوری... در آن موقع چه اتفاقی افتاد؟ احساساتت در مورد آن چه بود؟» به مصاحبه شونده کمک کند.

سوال «کجای خانه دلپذیرترین یا ناخوشایندترین است؟» توجه پاسخ دهنده را به سمت ویژگی های خاص خانه معطوف می کند. به طور کلی، این سوال یک پاسخ مستقیم را بیرون می کشد، اما مجددا دادن یک پاسخ مشخص به این سوال بسیار سخت می‌شد وقتی سوال «چرا این قسمت؟» پرسیده می شد. سوال جایگزین این بود که: «چه اتاق های دیگری نسبتا دلپذیر یا ناخوشایند هستند و چرا؟» و «اگر یک معمار بخواهد برای شما یک خانه ی دلپذیر طراحی کند، چه چیزی به طور خاص برای شما مهم است؟» هنگامی که نقطه نظرات پاسخ دهندگان در یک خانواده متفاوت بود، مصاحبه گر تلاش کرد تا هر فرصتی را برای بیان دیدگاه هایشان پیشنهاد دهد.       

هدف این تحلیل، کشف درون‌مایه‌های توصیف‌ها از یک فضای دلپذیر یا ناخوشایند است. متن‌هایی به دقت برای خرد شدن بررسی شدند که برچسب های موقتی می‌توانستند به آن‌ها نسبت داده شوند. نقل‌قول‌هایی که شامل توصیفات روشنی از تجربیات فضای دلپذیر می شود، در زنجیره هایی گروه بندی شدند. زنجیره ی عبارات معمولا با جنبه‌های تکرارشده و آشکار آغاز می شود، پس از آن که هر عبارت قسمت جدیدی از اطلاعات را آشکار می کند.              

این تحلیل در راستای رویکرد معنایی است که فرض می گیرد تمام تغییرات فردی در بیان تجربه از درک یک پدیده موثر است اختلافات در تجربیات دلپذیری میان اعضای یک خانواده نه تنها به پالایش بلکه به تمایز موضوعات کمک می کند.

با توجه به رابطه ی میان محیطه های بالقوه و موثر، ما تصمیم گرفتیم اول عبارات انتخاب شده درباره ی عناصر اجتماعی-روان شناختیِ درون زنجیره هایی را مشخص منظم کنیم که موضوعات مشخصی را گسترش می دهند و سپس، عبارات و برچسب هایی مرتب شوند که به عناصر معمارانه وضعیت خانه اشاره می کنند و براساس سه ویژگی فضایی به طور مکرر در مصاحبه ها تکرار می شدند: چیدمان و ارتباط میان اتاق ها، اندازه ی اتاق ها، شکل و محوطه فیزیکی اتاق ها. سرانجام، ما بر تعامل میان معیارهای معمارانه و اجتماعی - روان شناختی در تجربه از فضا تمرکز کردیم.  

 

[1] در واژگان هلندی، برای مفهوم اتمسفر، gezelligheid تعیین و استفاده شده است. این واژه در زبان انگلیسی به دلپذیری (خوشایندی) ترجمه شده است. دلپذیری به هر دو جنبه ی فضایی و غیرفضایی اشاره دارد. ترجمه آن به اشیایی بستگی دارد که مورد اشاره است: : مردم خوش مشرب، باصفا و اجتماعی هستند؛ خانواده، صمیمی و دوستانه است؛ اتاق، دلپذیر است.

[2] Glaser and Strauss

[3] the saturation of the sensitizing concepts

 

این مطلب، بخشی از مقاله پُل جی جی پنارتزا ست که فصل هشتم کتاب «در خانه» را تشکیل داده است.

خانه؛ تجربه آتمسفر (1)

 

صفحه شخصی الهام نظری در انسان‌شناسی و فرهنگ