شنبه, ۲۲ دی, ۱۴۰۳ / 11 January, 2025
هویت شهری
تصویر از : مسعود خلج زاده
داریوش شایگان در کتاب « در جست و جوی فضاهای گمشده » پس از آن که به شکلی کلی پیشینه ی تاریخی تهران را بیان می کند ؛ از خاطرات کودکی خود در این شهر می گوید : از تصویر آرامش بخش تهران و آن چه خود از نزدیک و در این شهر تجربه کرده است تا چهره ی تهران امروز « شبکه ى وسیع بزرگراه ها ساخته شد ، محلات جنوب شهر بازسازى گردید و مراکز بزرگ فرهنگى تاسیس یافت که فرهنگسراى بهمن واقع در محل کشتارگاه سابق ، از آن زمره است . اما این همه تهران را نه به شهرى گرم و صمیمى بدل کرد ، نه به متروپلى حقیقى . به همین دلیل هر کس امروز ساکن این شهر تعریف ناپذیر و بى خاطره است ، ناگزیر از خود مى پرسد : من کجا هستم ؟ جایى که در آن ساکنم شهر است یا نا مکانى ستیزه جو که اگر قطب نمایى چون آن رشته کوه استوار و با وقار نداشتم ، حتا از یافتن مسیر خود نیز عاجز مى بودم ؟ با وجود هیولاى ترافیک چگونه مى توان در این شهر رفت و آمد کرد؟ چگونه مى توان در شهرى که هواى آن چنین آلوده و خفقان آور است نفس کشید ؟ چگونه مى توان به شهرى نگریست که سیماى آن چنین زشت و چشم آزار است ؟» ( شایگان ١٣٩١: ١٤١) کلام کوتاهی است اما حقیقت آن چه هست را به خوبی بیان می کند . شهر چیست ؟ هویت شهری پرسش این متن است .
مى توان مسئله هویت را مسئله ى "معنا" دانست . پرسش از "چیستى و کیستى" افراد و جوامع ، در رابطه با "معنادارى" شکل مى گیرد. هر گونه تلاشى براى ارایه تعریف از هویت یک چیز ، پاسخ به معناى آن است. هر وجودى قبل از موجود شدن ، فاقد معناست ؛ اما با شکل گیرى آن ، معنایى را به خود اختصاص مى دهد که بر حسب آن هویت مى یابد . ( رهبرى ١٦)
در تعریف هویت در فرهنگ دهخدا چنین آمده است :" ویژگى یا کیفیتى که موجب تمایز و شناسایى کسى از دیگران شود." و درباره ی شهر و شهروند آمده است ؛ شهر : مجموعه ى بسیار از خانه ها و عمارات و خیابان ها و کوچه ها که در ناحیه اى محدود قرار دارند .
شهروند : در تداول ، کسى که جزو یک شهر ( یا ناحیه یا کشور ) به حساب بیاید و تابع مقررات آن باشد و از حقوق آن برخوردار گردد .» در مواجهه با چنین تعاریفی این انتظار به وجود می آید که هر شهری دارای ویژگی هایی باشد که آن را از سایرشهرها متمایز کند . این شهر بایست در محدوده ای قرار گیرد و ساکنان آن در عین آن که تابع مقررات آن شهر هستند ؛ از حقوقی برخوردار باشند .
براى شناخت هویت یک شهر مى باید مولفه هاى سازنده ى شخصیت آن را شناخت . مولفه هاى شخصیت یک شهر ، همانند مولفه هاى شخصیتى انسان داراى دو بعد عینى یا کالبدى و ذهنى یا روحى است که مى تواند از طریق سه محیط طبیعى ، مصنوع و انسانى از همدیگر تفکیک گردند . متغیرهاى هر یک از این مولفه ها ، چنان چه داراى صفات اختصاصى و برجسته باشند نقش شاخص و معرف هویتى را ایفا مى کنند. ( بهزادفر١٣٨٧: ٥٥)
کوین لینچ در شکل خوب شهر ، هفت ارزش یا معیار را براى سنجش شکل خوب شهر مطرح مى کند ، شامل سرزندگى ، معنى ، تناسب ، دسترسى ، نظارت و اختیار، کارایى و عدالت .
نامبرده هر یک از این معیارها را با معیارهاى ریزترى توضیح داده و سنجش مى کند . معیار یا سنجه معنى شامل پنج زیر عنوان است : ساختار ، هویت ، شفافیت ، سازگارى و خوانایى . هویت و ساختار از اجزاى شکلى و ریخت شناسانه معنى هستند . این دو جنبه ، جنبه هایى از شکل را توضیح مى دهند که به ما امکان مى دهند فضا و زمان را شناخته و در قالب الگوهاى خود معرفى کنیم .( بهزادفر ١٣٨٧: ٣٧-٣٨)
هر شهرى از جایگاه ویژه ى طبیعى برخوردار است که آن را از سایر شهرها متمایز مى کند . ویژگى هاى بستر طبیعى هر شهرى بخشى از هویت شهر را به تصویر مى کشد که در قالب هویت طبیعى شهر قابل تعریف است ، از آن جمله مى توان به رشته کوه ها ،کویر و .... اشاره کرد . ... مولف هاى مصنوع هویت هر شهر به صورت ساختارى - کالبدى در لایه هاى مختلف زمان بر فضاى شهر تبلور دارند . شامل : ١) منظر عمومى شامل کلیت فرم شهر با دید پرنده که وضعیت شهر را از گذشته تا شرایط موجود نشان مى دهد .
2)عناصر خطى - ساختارى شاخص شامل خیابان هاى اصلى ساخت شهر
3) شاخص هاى کانونى و نطقه اى شهرى ، میادین دروازه ها پارک ها
4) شاخص هاى خطى - نقطه اى ، تاریخى و کالبدى شامل کاخ ها ، بازار
5) تک بناهاى شاخص شهرى
6) توده ها ، حوزه ها، فضاهاى شاخص شهرى : محلات قدیمى شهر قدیم ، مجموعه ى ساختمان هاى مسکونى بهزادفر١٣٨٧: ٥٧-٥٨))
رنگ یکى از مهم ترین ابزارهایى است که مى تواند جهت حفظ و تقویت خوانایى و هویت در تک تک فضاهاى شهرى مورد استفاده قرار گیرد ... رنگ هاى مختلف مى توانند یادآور زمان ها معانى و وقایع خاص باشند براى مثال : رنگ هاى سبز تیره و سیاه براى مراسم عاشورا ست .
در شهرهاى گذشته رنگ هاى طبیعى مصالح محلى که بناها به وسیله ى آن ها ساخته مى شد به شهر چهره اى هماهنگ مى داد . به این ترتیب ، رنگ هر شهر تثبیت شده بود و جنبه اى از هویت آن محسوب مى شد ... در حالى که امروزه ، رنگ در تمام شهرها و محله ها به صورت تصادفى و سلیقه اى به کار گرفته مى شود . این مسئله شهرها ى ما را تبدیل به یک بوم رنگى بى هویت و مخشوش کرده است که موجب روان پریشى و اغتشاش و عصبیت افراد جامعه مى شود . (بهزادفر١٣٨٧ :٦٢)
فضا باید مخاطبان خود را در طول زمان همراهى کند و به این ترتیب همواره، احساس تعلق و راحتى را که نتیجه ى این همانى است ایجاد کند . در همراهى فضا با مخاطب است که فضا روزمرگى خود را با افراد حفظ مى کند . استمرار تثبیت این همانى موجب تثبیت هویت مى شود . ( بهزادفر١٣٨٧: ٦٣)
مولفه هاى انسانى هویت شهر متاثر از نحوه ى اعمال آداب و رسوم، اعتقادات و سیره و روش زندگى ساکنان هر شهرى است . و پیش از هر چیز به جنبه هاى مدنى شهروندان بر مى گردد. ( بهزادفر١٣٨٧: ٦٤)
هویت مکانى بخشى از زیر ساخت هویت فردى انسان و حاصل شناخت هاى عمومى او درباره ى جهان فیزیکى است که در آن زندگى مى کند . (بهزادفر ١٣٨٧: ٦٥)
شهر تبلور کالبدى فرهنگ، وجدان جمعى و حیات ذهنى یک جامعه است . از این رو برخى متفکران و اندیشمندان آن را با مدنیت و تمدن یکسان مى پندارند و خاستگاه هر تمدنى را با ظهور شهر به شکل ابتدایى و اولى آن قرین مى دانند . اگر شهر را با تمدن و فرایند مدنیت یکى تصور کنیم مى توان قلمرو عینى آن را فرهنگ مادى و قلمرو مفهومى و ذهنى آن را مساوى فرهنگ غیر مادى دانست . ( حسینى ٣٠:١٣٩٠)
در بین رویکردهاى متفاوت به شهر ویژگى هاى مشترکى وجود دارد که ویژگى هاى مفهومى هویت شهرى را به شرح زیر مشخص مى کند:
1) هویت عضو شهر حاصل تعامل میان فضا- مکان شهرى است . در این تعامل ، انسان به فضا - مکان هاى شهرى معنایى خاص مى بخشد . معناهایى که در یک موقعیت خاص به انسان معنا و وحدت مى بخشند . آن چه که ما ساخته ایم دریافت ما از خود را نشان مى دهد و در این دریافت از خود و آگاهى از خود چیزى جز هویت نیست .
2) هویت شهرى ارتباط نزدیکى با تجربه هاى ذهنى و روانى هر فرد دارد . ... زیست جهان ساکنان شهرى در رابطه ى دیالکتیکى میان فرد و محیط شهرى شکل مى گیرد . در این ارتباط بى هویت به معناى عدم وجود رویدادهاى خاطره انگیز است . رویدادى که موجب تمایز مکانى از مکان دیگر مى شود . هویت شهرى ، نقطه ى تلاقى میان هویت فردى و هویت جمعى است که که تعیین مادى یافته است.
3) هویت شهرى ، ترکیبى از زمان و مکان است . مکان، جایى است که در آن هویت تجسم یافته و زمان، ظرفیتى است ذهنى که در انسان مى نشیند و خاطره انگیزى و خاطرات فردى و جمعى را شکل مى دهد . ... هویت شهرى ، چیستى ما را درون مختصات مکانى - فضایى شهرى ترسیم مى کند.
4)هویت شهرى با مفهوم حس مکان، رابطه ى تنگاتنگى دارد، به طورى که هر دو را مى توان یکى پنداشت . حس مکان از سه وجه تشکیل شده است . یکى وجه کالبدى که جنبه ى ساختارى فضا را مد نظر قرار مى دهد،یکى فعالیت،موضوع حضور انسان در فضا و عملکرد است و در نهایت وجه معنایى که در آن احساسات ادراکى و ذهنیت فرد از فضا توجه دارد . هویت شهرى را بدین ترتیب مى توان عارضه اى ذهنى ، حسى و معنوى دانست که از طریق ساختار نمادین محیط شهرى ، در معناى وسیع آن شکل مى گیرد . ( حسینى١٣٩٠: ٤٨-٤٩)
نتیجه گیری
موارد متعددى هویت یک شهر را شکل مى دهد : فضاى مصنوع شهرى ساختمان ها و راه ها ، سبک زندگى ساکنان یک شهر ساعات رفت وآمدشان ، محیط درونی و بیرونی زندگی شان ، تاریخ آن شهر و نمادهاى تاریخى اش ، تصویر آن شهر در ذهن ساکنین و غیر بومیان و ارتباط همه ی این عناصر با یکدیگر . ناهمخوانی این عوامل با یکدیگر و شکل نگرفتن فرهنگ مشترک و یا خرده فرهنگ های منسجم و عدم ارتباط با محیط شهری منجر به بحران هویت می گردد. پیامد بحران هویت احساس بى ریشه گى در فرد است ، فرد چون احساس تعلق به فضا ندارد به راحتى مى تواند به آن آسیب برساند ، عدم مشارکت در امور شهرى : بى تفاوتى احساسى و انفعال که منجر به تنهایى ، افسردگى و.. مى شود. از سوی دیگر هماهنگى محیط شهرى با فرد موجب وابستگى او با محیط مى شود و کیفیت زندگى ، سلامت جسم و روان
، کارایى و .... را افزایش مى دهد.
انسان به عنوان موجودى زیستى نیازمند هماهنگى میان نیاز هاى بدنى و محیط زندگى خود است . سازگارى با محیط در دراز مدت و با محدودیت رخ مى دهد ، اما گروهی از نیازها مثل نیاز به هواى پاک ، محیطى براى فعالیت و ... که با سلامت جسمى انسان در ارتباط است قابل انعطاف نیست ، فضایى از سوى فرد پذیرفته مى شود که این نیازها را بر آورده کند . در غیر این صورت سرخوردگى هاى انسان به شیوه هاى نوآورانه و مخربى ممکن است ارضا شوند و یا به تخریب او( انواع بیماری های روحی و جسمی ) بیانجامند ، که این خود بر بازدهی نیروی کار تاثیر خواهد گذاشت .
عملکرد گرایى فضاى حاضر شهرها را تهدید می کند . تولید انبوه فضاهای کار و زندگی ، فضایى بى روح که بیشترین سود اقتصادى را دارد و نیازهاى روح انسان در آن نادیده می گیرد . فضاهاى شهرى فاقد معنا براى افراد است ، فضا خنثى است هیچ حسى را بر نمى انگیزد . واحد هاى مسکونى برنامه ریزى شده ، تخریب معابر قدیمی و خاطره انگیز در پی ساختن راه های جدیدی که حجم بالاتری از حمل و نقل را ممکن می سازد ، قطع درختان انبوه برای ساده تر شدن نظارت پلیس و بی تفاوتی به استهلاک بناهای قدیمی به خاطرکمبود بودجه و... همگی به هویت شهری و انسان شهری آسیب می رساند .
منابع :
بهزادفر، مصطفی/ هویت شهر: نگاهی به هویت شهر تهران تهران: سازمان فرهنگیهنری شهرداری تهران ،موسسه نشر شهر، ۱۳۸۶
رهبری ، مهدی / معرفت و قدرت : معمای هویت / تهران: کویر ، ۱۳۸۸
حسینی ، کمال الدین / هویت شهری/ مشهد: سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری مشهد، انتشارات بوی شهر بهشت، ۱۳۹۰
شایگان ، داریوش / در جست و جوی فضاهای گمشده / تهران : فرزان روز 1392 چاپ اول
ویژه نامه ی «هشتمین سالگرد انسان شناسی و فرهنگ»
http://www.anthropology.ir/node/21139
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست